فرض کنیم مقداری هندوانه تهیه نمودند و گذاشتن زیربغل شما و گفتند. در این جمع ما، شما از همه بهتری. شما امام جماعت بایستید.
حالا چطور شما هم امام جماعت باشید و هم خود را بهتر ندانید؟
یا مثلا چطور یک آدم از نظر معنوی داغان را از خود بهتر ندانیم؟
از مهمترین کارهای سالک کشتن استکبار است. خود کبیر بینی.
وقتی انسان هیچ شد. خب مثل بچه آدم وقتی قهری پیش آمد میرود و آشتی میکند. اما اگر گفت: من بروم آشتی کنم؟ من بزرگترم. من فلانم. تقصیر او بود که اول شروع کرد.
اگر وارد مجلسی شد تحویل نگرفتند. وقتی تو خود را کسی دانستی و تحویل نگرفتند خب ناراحت میشوی. اما وقتی تو کسی نباشی. هیچ کس را تحویل نگرفتند خب نگرفتند مهم نیست.
پس هیچ کس شدن و کشتن استکبار باعث میشود شما مهربانتر، متواضعتر باشید کمتر ناراحت شوید و از همه مهمتر همین که فهمیدید چیزی از طرف خداست قبول میکنید. خدا گفته فلان. خدا گفته دیگر تمام.
شیطان شیطان شد به خاطر استکبار. قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ
(خداوند به ابلیس) فرمود: وقتی که من (به سجده) فرمانت دادم، چه چیز تو را از سجده کردن باز داشت؟ (شیطان) گفت: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از گِل آفریدی
سوره اعراف آیه 12
حالا ردیفی مینویسم برای اینکه چرا بهتر نیستیم بعد آیهای از زاویهای دیگر.
الف: اگر آقای الف مثلا فلان گناه را کرده. من گناهش را دیدم اما توبهاش را که ندیدم؟ شاید توبه کند و من ندانم.
یکى از اصحاب از امام علیه السّلام روایت مىکند که دو مرد وارد مسجدى شدند یکى از آنها عابد بود و دیگرى فاسق و بعد از آن که از مسجد بیرون شدند عابد فاسق شد و فاسق از زمره صدیقان در آمد و جزء نیکوکاران گردید.
علت آن بود که عابد در مسجد عبادت کرد و عجب و خودخواهى براى او حاصل شد و با این فکر و اندیشه از مسجد بیرون گردید ولى فاسق در مسجد از اعمال خود نادم گردید و استغفار کرد و از گناهان خود بازگشت. (ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج2 487)
ب: شاید من با این همه اعمال خوب عاقبت به شر شدم و او عاقبت به خیر شد از کجا معلوم. آیا تو از عاقبت خود خبر داری؟ ممکن است یک شبهه تو را از پا درآورد. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
ج: انسان مثل آب جوی است. گاهی یک آزمایش سخت و همخوردن جوی باعث میشود لجنهای کف جوی بالا بیاید. چه بسا اعمال قبلی من باعث شود که آزمایش سخت شوم و آن وقت خرابکاری کنم و گندهایم بالا آید.
. ... رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ ...(بقره286)...پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر، پروردگارا، هیچ بار گرانى بر[دوش] ما مگذار؛ هم چنان که بر[دوشِ] کسانى که پیش از ما بودند نهادى. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن؛ .... (بقره286)
د: از کجا معلوم اخلاص چه کسی بیشتر باشد؟ دستگاه اخلاصسنج که نداری. اصلا معلوم نیست عملت خالص بوده یا مخلوط با ریا. کدامش برای رضای خدا بوده؟ کدامش برای پول، دیده شدن و .... بوده
چه بسا من نماز شب بخوانم بیاخلاص و او نماز معمولی بخواند با اخلاص.
ما افراد گناهکار را می بینیم که ظاهر و باطنشون شبیه همه. اما ما چی اگر رفتیم اون طرف گفتن تو چرا این قدر ظاهرت خوب بود باطنت خراب؟ رفتی اون ور گفتن اونجا ریا کردی اونجا خالص نبود اون کار خوبت مخلوط با ریا بود و باطله.
شیخا هر آنچه گویی هستم آیا تو چنان که می نمایی هستی.
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
آیا مردم را به نیکی دعوت کرده و خودتان را فراموش مینمایید؟ با اینکه شما کتاب (آسمانی) را میخوانید، آیا هیچ فکر نمیکنید؟
سوره البقره آیه 44
بعضى از احادیثى که در موضوع ریا از معصومان(علیهم السلام) وارد شده است، بسیار تکان دهنده و عبرت آموز است.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در روایتى مى فرمایند: [شرک] و [ریا] در امّت من از حرکت آرام مورچه اى سیاه در شبى تاریک و ظلمانى، بر روى سنگى سیاه و سخت، مخفى تر است».
میزان الحکمه، باب 1994، حدیث 9316.
ر: از کجا معلوم عبادت تو از کدام نوع است؟ عبادت تاجر یا بنده یا آزاد.
در نهج البلاغه على علیه السّلام فرمود گروهى از لحاظ میل و بداعى رسیدن به صوابهاى اخروى خدا را عبادت میکنند که این عبادت تجار و بازرگانان است و گروهى دیگر از جهت ترس از عذاب خدا را عبادت مینمایند که این عبادت بردگان است. و گروهى بانگیزه شکر و سپاسگزارى از نعمتهاى پروردگار عبادت خداوند مینمایند که این عبادت احرار و آزادگان است.
ز: شاید خصلتی در او باشد که من از آن خبر ندارم و همین او را در نزد خدا خیلی بالاتر باشد. مثلا کریم باشد. یا خصلت بدی در من باشد که من بیتوجه به آن باشم ولی همین خصلت بد مرا بسیار پایین آورده باشد.
ک: به هر میزان که علم داری مسولیت هم بیشتر میشود. به هر اندازه حجت بر تو تمام شود مجازات گناه بیشتر میشود.
امام صادق علیه السلام بحفص بن غیاث فرمود: اى حفص هفتاد گناه جاهل آمرزیده شود پیش از آنکه یک گناه عالم آمرزیده شود. (اصول کافى-ترجمه مصطفوى ج1 ص : 59) حالا از کجا معلوم تو بهتر باشی؟
گ: اما یکی از مهمترین دلایل این آیه است که آن را بارها شنیدیم: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى (نجم39) و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست. (نجم39)
خداوند به نتیجه نمره نمیدهد، به سعی نمره میدهد.
من در یک خانواده مذهبی با پدر و مادر خوب و داشتن استاد خوب به این درجه از ایمان رسیدهام.
آقا یا خانم الف در یک خانواده غیر مذهبی با پدر و مادر بد و دوستان بد به درجات پایینتری نسبت به من رسیده.
اگر او بیشتر از من تلاش کرده باشد و من کمتر تلاش کردهام باشم چه؟ پس چون به تلاش نمره میدهند ممکن است او بالاتر باشد. ممکن است من هفتاد درصد تلاش خودم را کرده باشم و او صد در صد. پس ممکن است یک کارگر ساده با هوش معمولی درجهی بالاتری داشته باشد. با توجه به امکانات مثلا هوش و امکانات مادی و ... به همان اندازه هم از شما انتظار دارند.
پس ما که به درجه پروفسوری رسیدیم یا مثلا کرامات معنوی نصیبمان شد و .... ممکن است از دیگران بهتر نباشیم.
ما همه صفاتی که یک نفر در نزد خدا دارد نمی دانیم چه بسا او بهتر باشد.
جاهِلٌ سَخِیٌّ أفضَلُ مِن ناسِکٍ بَخِیلٍ
نابخرد بخشنده، برتر از عابد خسیس است .
از عاقبت خودمون و بقیه هم خبر نداریم که عاقبت کی به خیر ختم می شه کی به شر.
از کجا معلوم ما خالص خالصیم؟
اخلاص دقایق فراوان دارد. مثلا وضو بگیریم هم برای قرب به خدا و ضمنا شادابی و نشاط هم پیدا کنیم، این وضو آفت دارد چون خودمون رو هم در نظر گرفتیم. به شادابی خود هم فکر کردیم.
خوب دقت کنیم در زوایای قلب عمل خالص خالص برای خدا باشد.
مقاصد دیگری که آمیخته شود به مقصد ما، آفت اخلاص است.
یا در سلوک هم آفت در اخلاص هست که غیر از لقاء حق مقاصد دیگری داشته باشیم مثلا شوق کرامت داشتن، آفت سلوک است
حالا به بررسی خود بپردازیم در کار، در ازدواج و در درس خواندن و.... خالص خالص برای رضای خدا هست یا نه.
قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
بگو: همانا نماز من و عبادات من و زندگی من و مرگ من برای خداوند، پروردگار جهانیان است
سوره انعام آیه 162
آیا این نماز ما معراج ماست؟ نه. پس باید برای نمازخواندنمون استغفار کنیم که حقش رو به جا نمی آریم. آیا حق نماز حق جهاد و.... را به جا می آریم؟
علامه حسن زاده:
. توبه از کارهای بد و خوب! "استادم آیتالله الهی طباطبائی فرمود: "توبة حقیقى آن است که از خیر و شرت انابه کنى". من اندکى اندیشیدم و سپس گفتم: اما توبه از شر، حاجتى به بیان ندارد، و لیکن توبه از خیر چیست؟. فرمود: آنچه که ما، آن را خیر میپنداریم، مانند نماز و روزه و قراءت قرآن و درس گفتن و تحقیقات درسیمان و امثال آن، اگر براستى، آن را مورد تامل قرار دهیم، در خواهیم یافت که همگى ناقص و غیر کاملند پس بر شخص بینا، واجب است که از این اعمال ناقص نیز توبه کند و قصد نماید که آنها را بر وجه کاملى که مقبول خداوند است به جاى آورد".
آیا سواد ما علم است یا اطلاعات؟
اگر علم است خود را در نماز می ریزد مثل آیت الله بهجت که علمش در نمازش ریخت. و خلبانی می کرد یعنی عده ای را با نمازش پرواز می داد.
آیا ایمان ما مستقر است یا مستودع؟
یعنی مقابل سوال جواب قیامت در اثر فشار می توانیم جواب بدهیم؟ اگر علم ما مستقر و ملکه باشد می تواتیم اگر نباشد ممکن است سالها بگذرد و یادمان نیاید اسم کتاب پیامبر ص قرآن بوده.
آیا در بحران ها می توانیم توکل کنیم؟ توکل در ما مستقر شده
آیا از آثار گناهانمان خبر داریم؟
چه بسا گناهی کردیم و اثرش هنوز دارد آخرت ما را خراب می کند.
إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُّبِینٍ
آری ماییم که مردگان را زنده میسازیم و آنچه را از پیش فرستاده اند، با آثار (و اعمال)شان درج میکنیم، و هر چیزی را در کارنامه ای روشن برشمرده ایم.
سوره یس آیه 12
به نظرم از ایات بسیار خوفناک همین آیه هست چه بسا تهمتی یا دروغی یا حق الناسی باشد از ما که اثرش هنوز هست.
همین که مثلا ما توفیق نماز شب یا نماز خوب نداریم نتیجه گناهان است. البته باید حالت خوف و رجا یا خوف وطمع در خود حفظ کنیم.
آیتالله بهجت: شیطان با شش هزار سال عبادت، عاقبتش آنطور شد، آیا ما میتوانیم به خود مغرور شویم؟! به خدا پناه میبریم!
در محضر بهجت، ج۱، ص۱۹۶
اگر ما خوبیم باید عملمان دیگران را تشویق به اسلام و خوب بودن کند آیا من با اعمالمان باعث تشویق به اسلام شدم یا دیگران را از اسلام دور کردم؟
طمع کار یعنی چی؟ آنکه هیچ ندارد و طمع دارد. تفاوت طمعکار و امیدوار چیست؟
طمعکار یعنی امیدواری که به خود نگاه می کند می بیند هیچ ندارد. اما به او (خدا) نگاه می کند می بیند همه چیز دارد.ذل عبودیت و عز ربوبیت.
من یک طمعکارم. خوفا و طمعا باید خدا را بخوانیم.
تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ
پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور میشود (و بپا میخیزند و رو به درگاه خدا می آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید میخوانند، و از آنچه به آنان روزی داده ایم انفاق میکنند
سوره السجده آیه 16
تنها امید ما فقط به اوست که خود گفته:
در حدیثی از رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله ) آمده است : لیس من عبد یظن بالله خیرا الا کان عند ظنه به : هیچ بنده ای گمان نیک به خدا نمی برد مگر اینکه خداوند طبق گمانش با او رفتار می کند)).تفسیر نمونه ج ۲۲ ص ۳۶
خدا یا خودت ما را خوب کن نیت خوب و توفیق خیر و دوری از معصیت را نصیبمان کن. یا الله.
آیا تمام لحظات به یاد خدا بودیم؟ همت اکبر ما او بود؟ یا دنیا بود؟
پناه بر خدا.
همین مطلبی که من نوشتم آیا این برای رضای خدا بوده یا اینکه بگویم من خیلی سرم میشود؟ یا دنبال لایک شما هستم؟
خدایا ما را از مقام لایک الخلقی به مقام لایک اللهی برسان
خدایا توفیق بده برای تو کار کنیم.
کسی که برای رضای خدا کار میکند شکست بخورد پیروز است و پیروز هم باشد پیروز است.