سلام
همان طورکه میدونید شاید نمیدونید. من کتابی نوشتم همین مدل که قبلا مینوشتم. یعنی یک داستان فانتزی کوتاه کمی شوخطبعی توش و تفسیر.
طنز و تفسیر با هم. چند سالی هم زمان برد.
اگر میخواستم هر کدوم رو جدا بنویسم خیلی راحتترتر بودم. مثل بچهی آدم طنز مینوشتم خندهی بیشتر هم از خواننده میگرفتم و یک نتیجه اخلاقی هم میذاشتم توش. یا فقط تفسیر مینوشتم با عمق زیاد. و لازم نبود این همه مخم رو هم به کار بگیرم برای ترکیب این دو با هم. این طوری نوشتم که بیشتر توی ذهن بمونه و افراد معمولی و شاید غیرمذهبی هم بخونن. وگرنه هم طنزهای خیلی بهتر از من توی بازار هست و هم تفسیرهای بهتر.
نمیدونم واقعا خوبه کتاب چاپ بشه یا نشه.
میرم پیش مذهبیها میگن طنز داره کار ما نیست میرم پیش طنزها میگن تفسیره کار ما نیست.
حالا شما بگید مدل نوشتنم خوبه بد هست چاپ بکنم یا نکنم.
انتشارات سوره مهر یک سال منو دواند و آخر کار گفت کاغذ گرونه. ما فقط روی کتاب دارای نود درصد موفقیت سرمایه میذاریم. نشر چشمه هم گفت ما فعلا طنز چاپ نمیکنیم. حالا اگر شما انتشارات خوب سراغ دارید معرفی کنید.اگر هم سرا نرید باز معرفی بکنید عیب نداره
اگر انتشارات هزینه چاپ رو نده کتاب رو چاپ میکنه با پول نویسنده و بعد با یک وانت کتابها رو میفرسته در خونه نویسنده میگه بفرما کتابات برو خودت پخش کن ما ده تاش رو برات پخش کردیم.
توی انتشارات درپیت چاپ کردن هم ارزش نداره
حالا من خودم برم مجوزهاش رو بگیرم مجانی بذارم توی اینترنت
یا مجانی نذارم الکترونیکی توی سایتهای معتبر و پولی
یا باز بگردم دنبال انتشارات و مثلا چاپ دوم و سوم هم برسه بسه. که از نظر من کمه
یا کلا شیوه نوشتن رو عوض کنم بیخیال کتاب بشم
یا کلا ننویسم مثل بچه آدم برم همون با تیر و تخته هام مشغول باشم.
البته راه حل آخرم اینه که توی وصیتنامه ام مینویسم درصورتی اموال من همون دوچرخه و کفشم و نون خشکهام منظورمه بین ورثه تقسیم بشه که کتابمو کاملا بخونن. این جوری لااقل چند نفری میخونن متنبه میشند.
شما راهنمایی کنید.
نمیدونم اینجا رو دو سه نفر میخونن. بیشتر میخونن یا نه. به هر حال ناشناس هم نظر بدین کمکه. اگر کمکی به ذهنتون نمیرسه همین طوری یه مقدار نصیحتم کنید من کمی متنبه بشم.
نون خشک دمپایی کهنه نصیحت، راهنمایی، انتشارات، فحش مودبانه می پذیریم