در خبرها این تیتر رهبر انقلاب خیلی مطرح شد تیتر زیر:
به این گفتوگوها نه خیلی خوشبین و نه خیلی بدبین هستیم
من تا این تیتر رو دیدم و شنیدم گفتم یا حرف رهبر نیست یا ناقص است. چرا؟
چون با منظومه فکری رهبر انقلاب نمی خونه.
حالا من سه تا پاراگراف از این سخنرانی که در سایت رهبر انقلاب گذاشته شده است رو می ذارم:
از هر کدوم جداگانه سه برداشت متفاوت می توان کرد و همه با هم یک برداشت دیگه.
پاراگراف اول خلاصه برداری:
ایشان همچنین با پرهیز دادن از خوشبینی و بدبینی افراطی به نتایج گفتوگوهای عمان تأکید کردند: روال فعالیتهای کشور برای تحقق اهداف در همه زمینهها باید با شتاب بیشتر ادامه یابد و هیچ چیز به نتایج مذاکرات گره زده نشود.
چه نتیجه ای می گیریم؟
پاراگراف دوم:
ایشان با پرهیز دادن از «خوشبینی و بدبینی افراطی» به این گفتوگوها افزودند: در گامهای اول تصمیم کشور به مذاکره خوب کار شده است، بعد از این هم باید با دقت حرکت کرد ضمن اینکه خطوط قرمز برای ما و برای طرف مقابل کاملاً روشن است.
پاراگراف اخر که کمتر گفته شده چیه؟
پاراگراف منظومه فکری:
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: مذاکرات ممکن است به نتیجه برسد یا نرسد ما هم به این گفتوگوها نه خیلی خوشبین و نه خیلی بدبین هستیم البته به طرف مقابل خیلی بدبین هستیم اما به تواناییهای خود خوش بین هستیم.
چی شد؟
منظور از خوش بینی، به خودمان. منظور از بدبینی به آمریکا. این منظومه فکری رهبر است.
حالا شما با خواندن تیتر ها و پاراگراف اول و یا دوم ممکنه به این نتیجه برسید که به امریکا نه بدبین هستیم و نه خوش بین.
چقدر فرق می کنه.
چه تیتری استفاده بشه، کدوم پاراگراف گفته بشه.
این شکلیه که می توان گفت به فرموده رهبر ،و بعد همون کاری که خودمون می خوایم و خلاف منظومه فکری رهبر هست انجام بدیم.
یا همه می گن امام خمینی ره اما می بینیم در دو جهت متفاوت حرکت می کنند.
جمله زیر عین جمله رییس جمهور است:
رئیس جمهور گفت: آیا اگر ما بیدفاع شویم، آیا آنها از ما دفاع میکنند؟ اگر ما بیدفاع شویم، به ما کمک خواهند کرد؟ همان بلایی را سر ما میآورند که در منطقه غزه و سوریه سر انسانهای بیگناه میآورند . تاریخ بیست فرودین
خب این جملات ما رو یاد چه ایه ای می اندازد؟
إِن یَثۡقَفُوکُمۡ یَکُونُواْ لَکُمۡ أَعۡدَآءࣰ وَیَبۡسُطُوٓاْ إِلَیۡکُمۡ أَیۡدِیَهُمۡ وَأَلۡسِنَتَهُم بِٱلسُّوٓءِ وَوَدُّواْ لَوۡ تَکۡفُرُونَ
اگر آنها بر شما مسلّط شوند، دشمنانتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدى کردن نسبت به شما مىگشایند، و دوست دارند شما به کفر بازگردید!
بعد از این ایه گفته شده ابراهیمی ع عمل کنیم.
مدل ابراهیمی ع که اسوه حسنه است. در دو ایه بعد:
قَدۡ کَانَتۡ لَکُمۡ أُسۡوَةٌ حَسَنَةࣱ فِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ إِذۡ قَالُواْ لِقَوۡمِهِمۡ إِنَّا بُرَءَـٰٓؤُاْ مِنکُمۡ وَمِمَّا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ کَفَرۡنَا بِکُمۡ وَبَدَا بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمُ ٱلۡعَدَٰوَةُ وَٱلۡبَغۡضَآءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥٓ إِلَّا قَوۡلَ إِبۡرَٰهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسۡتَغۡفِرَنَّ لَکَ وَمَآ أَمۡلِکُ لَکَ مِنَ ٱللَّهِ مِن شَیۡءࣲۖ رَّبَّنَا عَلَیۡکَ تَوَکَّلۡنَا وَإِلَیۡکَ أَنَبۡنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ
براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم (مشرک) خود گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا مىپرستید بیزاریم؛ ما نسبت به شما کافریم؛ و میان ما و شما عداوت و دشمنى همیشگى آشکار شده است؛ تا آن زمان که به خداى یگانه ایمان بیاورید! - جز آن سخن ابراهیم که به پدرش [عمویش آزر] گفت (و وعده داد) که براى تو آمرزش طلب مىکنم، و در عین حال در برابر خداوند براى تو مالک چیزى نیستم (و اختیارى ندارم)! - پروردگارا! ما بر تو توکّل کردیم و به سوى تو بازگشتیم، و همۀ فرجامها بسوى تو است! (۴ ابراهیم)
سوره ممتحنه خودش درس سیاست را به ما می دهد.
آیت الله فاطمی نیا روایت می کند که یکی از اولیای خدا قضیه ای نقل می کرد:
شبی مشغول خواندن قرآن بودم تا رسیدم به آیه
یا بَنی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ (اعراف آیه۲۷)
ای فرزندان آدم شیطان شما را نفریبد، چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، لباس ایشان را از تن ایشان بیرون می کند تا عوراتشان را به آنها بنماید، شیطان و دار و دسته او از جایی شما را می بینند که شما آنها را نمی بینید، همانا ما شیطانها را سرپرست کسانی قرار داده ایم که ایمان نمی آورند.
إنّه یراکم هو وقبیله من حیث لا ترونهم.
همانا شیطان و بستگانش شما را می بینند از جایی که شما آنها را نمی بینید.
باخود گفتم معنای ظاهری آیه معلوم است که بالاخره شیطان از جنّ است و جن در لغت به معنای پوشیده است؛
اما گویا معنای باطنی آیه را متوجه نمی شوم!
در همین افکار بودم که عالَمی برایم پیش آمد و شیطان ظاهر شد و گفت: آمده ام با تو بحث کنم، پاشو بیا!
دیدم همین قدم اول باید با او مخالفت کنم، گفتم نمی آیم، تو بیا!
شیطان با همه تکبرش آمد!
یک ساعت بحث عالی فلسفه و کلام کردیم و در آخر مغلوبش کردم و پیروز بحث شدم!
به شیطان گفتم: با این همه اسم و رسمت، مغلوب شدی!
شیطان خنده ای کرد و گفت:
آقا سید! فقط خواستم یک ساعت از عمرت را تلف کنم!
آن صحنه تمام شد! معنای آیه را فهمیدم؛
یعنی شیطان به هرکس از یک جا ضربه می زند.
منبع: کانال سیره علما
حالا مواظب باشیم با امریکا وقتمان تلف نشود!
طاغوت با کافر فرق می کنه
کافر حربی با کافر معمولی فرق می کنه
معاویه با یزید فرق می کنه.
یزیدیان اب می بندند تحریم دارو می کنند.
کافر حربی پشتیبانی می کند.
ادامه بحث:
با دین، دین را می توان منحرف کرد.
یعنی ما باید با روح قرآن و حدیث اشنا باشیم که بگیم نه این حدیث با معارف نمی خونه. این تفسیر از ایه با روح قران نمی خونه و ناقص یا کج مطرح شده.
کاری که سامری کرد هم احتمالا همین بوده با معارف موسوی راه حضرت موسی ع را منحرف کرد.
قَالَ بَصُرۡتُ بِمَا لَمۡ یَبۡصُرُواْ بِهِۦ فَقَبَضۡتُ قَبۡضَةࣰ مِّنۡ أَثَرِ ٱلرَّسُولِ فَنَبَذۡتُهَا وَکَذَٰلِکَ سَوَّلَتۡ لِی نَفۡسِی
گفت: «من چیزى دیدم که آنها ندیدند؛ من قسمتى از آثار رسول (و فرستادۀ خدا) را گرفتم، سپس آن را افکندم، و اینچنین (هواى) نفس من این کار را در نظرم جلوه داد!» ۹۶ طه.
چی کار کرد؟ قسمتی از اثار رسول را برداشت.
قسمتی از سخنرانی رهبر انقلاب را برمی دارد و ....بعد کار خودش و برداشت خودش را انجام می دهد.
خب مثال های قرانی ببنیم:
خیلی ها از صلح حدیبیه بد استفاده می کنند.
شما می تونی در این صلح تمرکزت را بذاری روی بیعت رضوان:
دور هم زیر درخت جمع شدند گفتند ما تا ته ته کار با هم هستیم و استقامت می کنیم حتی دست خالی.
لَّقَدۡ رَضِیَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ یُبَایِعُونَکَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّکِینَةَ عَلَیۡهِمۡ وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحࣰا قَرِیبࣰا
خداوند از مؤمنان - هنگامى که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند - راضى و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود مىدانست؛ از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزى نزدیکى بعنوان پاداش نصیب آنها فرمود.
۱۸ فتح
توضیح تفسیر نور: پیامبر صلى الله علیه و آله به همراه هزار و چهارصد نفر از مسلمانان، بدون تجهیزات جنگى، براى انجام مراسم عمره راهى مکه بودند و در محلى به نام حدیبیّه متوقف شدند. آنگاه پیامبر صلى الله علیه و آله نمایندهاى را به شهر مکه فرستاد که مشرکان او را موقتاً بازداشت کردند، اما شایعهى قتل او به گوش مسلمانان رسید و ازاینرو پیامبر صلى الله علیه و آله زیر درختى از مسلمانان بیعت مجدد گرفت که براى پیکار با دشمن آماده باشند و کسى پشت به میدان جهاد نکند.
برداشت دومی هم می توان کرد:
می شه تمرکز را گذاشت روی متن توافق و کوتاه امدن ها در متن اتش بس حدبییه که توضیحات داره. می شه تمرکز را بذاری روی بیعت رضوان.
و دو نتیجه کاملا متفاوت بگیریم.
چقدر فرق می کنه.
تطبیق دادن با واقعیت و اشنا بودن با روح قرآن و .... کار هر کسی نیست.
بالای خیلی از خانه ها نوشته شده هذا من فضل ربی.
در صورتی که ادامه اش مهمه.
با هذا من فضل ربی کار تمام نیست باید دید شکر این نعمت به جا اورده می شه یا نه؟
قَالَ هَٰذَا مِن فَضۡلِ رَبِّی لِیَبۡلُوَنِیٓ ءَأَشۡکُرُ أَمۡ أَکۡفُرُۖ وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشۡکُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیࣱّ کَرِیمࣱ
.... «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا مىآورم یا کفران مىکنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر مىکند؛ و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنىّ و کریم است!» ۴۰ نمل.
یا این ایه در مورد علم. ممکنه بالای سر دانشگاه هم زده باشند:
قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَۗ
چه نتیجه ای می گیریم؟ عالم از غیر عالم بهتره؟
اما حالا کل ایه رو ببینیم:
أَمَّنۡ هُوَ قَٰنِتٌ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ سَاجِدࣰا وَقَآئِمࣰا یَحۡذَرُ ٱلۡأٓخِرَةَ وَیَرۡجُواْ رَحۡمَةَ رَبِّهِۦۗ قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ
(آیا چنین کسى با ارزش است) یا کسى که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: «آیا کسانى که مىدانند با کسانى که نمىدانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکّر مىشوند!» ۹ زمر
اصلا در ایه علم یه جور دیگه تعریف شده.
این جوری می شه که حتما تقطیع باید درست انجام بشه. قبل و بعد فیلم و حرف و متن و .... رو ببینیم.
تیتر زدن درست انجام بشه یک قسمت آیه رو می گیم معنی اشتباهی منتقل نکنیم و .....
با معارف دینی دین رو منحرف نکنیم و منحرف نشیم.
أَفَتَطۡمَعُونَ أَن یُؤۡمِنُواْ لَکُمۡ وَقَدۡ کَانَ فَرِیقࣱ مِّنۡهُمۡ یَسۡمَعُونَ کَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُۥ مِنۢ بَعۡدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ
آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عدهاى از آنان، سخنان خدا را مىشنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف مىکردند، در حالى که علم و اطلاع داشتند؟!۷۴ بقره
یکی از شعارهایی که در فتنه زن زندگی ازادی روش مانور زیاد داده شد مرگ بر دیکتاتور بود.
این چه مدل دیکتاتوری هست که در خطبه نماز عید فطر می گوید مواضع ما همانی است که بود، بعد به فاصله نزدیک چند هفته بعد مذاکرات غیر مستقیم شروع می شود.
چند ماه قبل تر هم رهبر انقلاب در بهمن ۱۴۰۳ گفتن مذاکره عاقلانه هوشمندانه و شرافتمندانه نیست.
پس حالا مذاکرات غیرمستقیم چرا؟
این یعنی همان دیکتاتور نبودن.
نماینده اکثریت مردم که اسمش رییس جمهور است و همفکرانش، می گویند مذاکره. رهبر اجازه می دهد.
در فضای مجازی دیدم نوشته شده بین اجازه و دستور دادن فرق است. اما کمی درست ترش کنیم.
بین اجازه دادن و رضایت دادن و دستور دادن فرق است.
ازدواج موقت رو اجازه دادن، در شرایط اضطراری
ازدواج دایم رو توصیه کردند. رضایت دادن.
و روابط خارج از ازدواج رو دستور دادن حرام است.
حالا رهبر انقلاب اجازه مذاکرات را دادند چرا؟
شاید تفسیر ایه ۱۵۹ ال عمران رو بخونیم متوجه بشیم:
فَبِمَا رَحۡمَةࣲ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ
به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مىشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامى که تصمیم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.(۱۵۹ ال عمران)
تفسیر:
«وَ شاوِرهُم فی الاَمرِ». پیش از جنگ احد پیامبر (ص) در مورد ماندن در شهر برای جنگ و دفاع یا بیرون رفتن از شهر با اصحاب مشورت فرمود.
هر چند نظر خود آن حضرت با عدّه ای بر آن بود، که ماندن در شهر بهتر است؛ ولی از آنجا که اکثریّت که بیشتر آنان جوانان بودند، رأیشان بر آن بود، که در بیرون شهر با دشمن مصاف کنند، پیامبر (ص) نظر اکثریّت را پذیرفت؛ ولی چون اجرای این نظر موجب آن همه تلفات شد، قرآن کریم روش پیامبر (ص) را امضاء کرده می فرماید: «از این به بعد هم در کارها با مردم مشورت کن؛ ولی پس از برگزاری مشاوره، خود تصمیم نهایی را بگیر و با توکّل بر خدا با عزم قطعی آن را انجام ده، که خدا توکّل کنندگان را دوست دارد.»
یعنی بررسی مسائل اجتماعی باید به صورت مشاوره با صاحب نظران باشد؛ ولی اراده واحدی باید آن را به کار بندد. البتّه پیامبر اکرم (ص) تنها در اجرای اوامر الاهی با مردم مشورت می کرد، نه در اصل اوامر واحکام الاهی که حتّیٰ از صلاح دید خودش هم خارج است، تا چه رسد به مردم.
خب چی شد؟
نظر پیامبر ص جنگ درون شهر، نظر اکثریت جنگ بیرون از شهر نتیجه: عمل به نظر اکثریت هرچند اشتباه باشه.
باید زمینه فراهم بشه اکثریت درست انتخاب کنند.
یک شاهد دیگر هم ببینیم خوبه؟
حضرت موسی ع طبق نظر اکثریت که اشتباه بود عمل کرد:
یَٰقَوۡمِ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡأَرۡضَ ٱلۡمُقَدَّسَةَ ٱلَّتِی کَتَبَ ٱللَّهُ لَکُمۡ وَلَا تَرۡتَدُّواْ عَلَىٰٓ أَدۡبَارِکُمۡ فَتَنقَلِبُواْ خَٰسِرِینَ
اى قوم! به سرزمین مقدّسى که خداوند براى شما مقرّر داشته، وارد شوید! و به پشت سر خود بازنگردید (و عقب گرد نکنید) که زیانکار خواهید بود! ۲۱ مایده
چند ایه بعد چی گفته شده:
قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّا لَن نَّدۡخُلَهَآ أَبَدࣰا مَّا دَامُواْ فِیهَا فَٱذۡهَبۡ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَٰتِلَآ إِنَّا هَٰهُنَا قَٰعِدُونَ
(بنى اسرائیل) گفتند: «اى موسى! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد! تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشستهایم»! ۲۴ مایده
نتیجه چی شد؟
تیه و سرگردانی.
قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیۡهِمۡۛ أَرۡبَعِینَ سَنَةࣰۛ یَتِیهُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ فَلَا تَأۡسَ عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡفَٰسِقِینَ
خداوند (به موسى) فرمود: «این سرزمین (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید)؛ پیوسته در زمین (در این بیابان)، سرگردان خواهند بود؛ و در بارۀ (سرنوشت) این جمعیّت گنهکار، غمگین مباش!»۲۶ مایده
گرانی خوب نیست اما گرانی از بی ثباتی بهتره.
قیمت ها یهو می ره بالا یهو می اد پایین.
در گرانی معامله می شه در بی ثباتی خیر.
شاید این خودش یه نوع تیه هست. با مذاکره قیمت یهو پایین بیاد با اخم ترامپ یهو بالا می ره.
چشم ما به چی باشه به اخم ترامپ؟!!
سوره مایده کی نازل شده؟
بطورى که از روایات اسلامى و سخنان مفسران بزرگ استفاده میشود، این سوره آخرین سوره (و یا از آخرین سورههایى) است که بر پیامبر ص نازل شده است، در تفسیر عیاشى از امام باقر ع نقل شده که حضرت على بن ابى طالب ع فرمود: سوره مائده دو ماه یا سه ماه پیش از رحلت پیامبر ص نازل گردید (تفسیر نمونه.)
ایا دست خدا بسته هست؟
یعنی خداوند نمی تواند رزق ما را با رابطه با کشورهای اسلامی و همسایه و کفار غیرمستکبر زیاد کند؟ مثل کاری که آیت الله رییسی رییس جمهور قبلی کرد؟ حتما باید از طریق ترامپی که سردار ما را شهید کرده و ادب ابتدایی ندارد و از باسن و اینها می گوید و مستکبر است رزق ما را زیاد کند؟
نکته دوم تفسیر نور ذیل ایه ۶۴ مایده:
باز هم سوره مایده.
بىلیاقتى و نااهلى خود را توجیه نکنیم. (شیطان، تکبّر خود را به اغواى الهى نسبت داد). رَبِّ بِمٰا أَغْوَیْتَنِی ... ، یهود هم محرومیّتهاى خود را با بخیل بودن خدا توجیه مىکردند. «یَدُ اَللّٰهِ مَغْلُولَةٌ»
کلمه لن ابتدای ایه زیر چی می گه؟
وَلَن تَرۡضَىٰ عَنکَ ٱلۡیَهُودُ وَلَا ٱلنَّصَٰرَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمۡۗ قُلۡ إِنَّ هُدَى ٱللَّهِ هُوَ ٱلۡهُدَىٰۗ وَلَئِنِ ٱتَّبَعۡتَ أَهۡوَآءَهُم بَعۡدَ ٱلَّذِی جَآءَکَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِۙ مَا لَکَ مِنَ ٱللَّهِ مِن وَلِیࣲّ وَلَا نَصِیرٍ
هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواستههاى آنها شوى، و) از آیین (تحریف یافتۀ) آنان، پیروى کنى. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهى است!» و اگر از هوى و هوسهاى آنان پیروى کنى، بعد از آنکه آگاه شدهاى، هیچ سرپرست و یاورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود ۱۲۰ بقره
اکثریت مومنین درجاتی از شرک را دارند.
وَمَا یُؤۡمِنُ أَکۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشۡرِکُونَ
و بیشتر آنها که مدعى ایمان به خدا هستند، مشرکند!
۱۰۶ یوسف
از امام باقر ع در تفسیر آیه فوق نقل شده که فرمود:شرک طاعة و لیس شرک عبادة و المعاصى التی یرتکبون و هى شرک طاعة اطاعوا فیها الشیطان فاشرکوا باللّٰه فى الطاعة لغیره: " منظور از این آیه شرک در اطاعت است نه شرک عبادت، و گناهانى که مردم مرتکب مىشوند، شرک اطاعت است، چرا که در آن اطاعت شیطان مىکنند و به خاطر این عمل براى خدا شریکى در اطاعت قائل مىشوند" .در بعضى از روایات دیگر مىخوانیم که منظور "شرک نعمت" است به این معنى که موهبتى از خداوند به انسان برسد و بگوید این موهبت از ناحیه فلان کس به من رسیده اگر او نبود من مىمردم! و یا زندگانیم بر باد مىرفت و بیچاره مىشدم در اینجا غیر خدا را شریک خدا در بخشیدن روزى و مواهب شمرده است. تفسیر نمونه
اول خدا دوم شما نوعی شرک است.
هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّـٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٌ
اوّل و آخر و پیدا و پنهان اوست؛ و او به هر چیز داناست (حدید۳)
رزق بدون امریکا اسان و زیاد نمیشه هم نوعی شرک است.
من خودم هم درجاتی از شرک شاید داشته باشم مثلا بدون فلانی رزقم لنگ می مونه. اعوذ بالله.
در متن قبل گفته شد مشکل اصلی ما توحید هست دوباره اثبات شد.
برای همین در تشهد علاوه بر لا اله الا الله
حتما وحده لا شریک له هی باید در نماز تکرار شود.
یکی دیگه از مباحثی که مطرح می شه ترس از جنگ است. خب پس ایه زیر رو چی کارش کنیم که این جوری گفته؟ اخرش هم کلمه فاسق امده.
قُلۡ إِن کَانَ ءَابَآؤُکُمۡ وَأَبۡنَآؤُکُمۡ وَإِخۡوَٰنُکُمۡ وَأَزۡوَٰجُکُمۡ وَعَشِیرَتُکُمۡ وَأَمۡوَٰلٌ ٱقۡتَرَفۡتُمُوهَا وَتِجَٰرَةࣱ تَخۡشَوۡنَ کَسَادَهَا وَمَسَٰکِنُ تَرۡضَوۡنَهَآ أَحَبَّ إِلَیۡکُم مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَجِهَادࣲ فِی سَبِیلِهِۦ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّىٰ یَأۡتِیَ ٱللَّهُ بِأَمۡرِهِۦۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِینَ
بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفۀ شما، و اموالى که به دست آوردهاید، و تجارتى که از کساد شدنش مىترسید، و خانه هایى که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند؛ و خداوند جمعیّت نافرمانبردار را هدایت نمىکند! ۲۴ توبه
خداوند کارش رو جلو می بره ان شاء الله به امید بیداری. یکی از مصادیق ایه زیر، ما ایرانی ها هستیم اگر ما هم پای کار خدا نایستیم خداوند قوم دیگه ای رو می اره کارش رو با اونها جلو می بره.
باز هم از سوره مایده ببینیم:
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرۡتَدَّ مِنکُمۡ عَن دِینِهِۦ فَسَوۡفَ یَأۡتِی ٱللَّهُ بِقَوۡمࣲ یُحِبُّهُمۡ وَیُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ یُجَٰهِدُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمࣲۚ ذَٰلِکَ فَضۡلُ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٌ
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانى نمىرساند؛ خداوند جمعیّتى را مىآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد مىکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) مىدهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست۵۴ مایده
چون این مطلب جهانی خواهد شد ان شاءالله بالاتر از استنبرگ عنوان های جهانی اش رو ببینیم:
مثلث الشنگول العلما لاستقرار الحب فی القلبO_o
triangle of shangoolololama to put love in heart ;-)
حرف های تکراری هم زده شده اما برای تثبیت تکرار لازمه.
دوست داشتن فعل قلبه به قلب که نمی شه دستور بدیم، بعد بشه. مثلا به قلب بگیم تعجب کن. نمی شه.
باید تعحب اور ببینه تا تعجب کنه.
حالا قلب باید دوست داشتنی ها رو ببینه تا دوست بدارد. مقدمه اول
حب هر چیزی تولید قبله می کند. حب دنیا، تحلیل ها را دنیایی می کند. این نکته خیلی مهمه.
داشتن دنیا اشکال نداره دنیا مزرعه اخرت است. انچه مشکل داره حب دنیا است.
حب غرب تحلیل ها رو غربگرایانه می کنه
و .....
پس چرا حب الدنیا راس کل خطییه؟
چون همه تحلیل ها و تصمیم ها و انتخاب ها و ... رو با جهت دنیایی پیش می بره.
تا در طلب گوهر کانی کانی
تا در هوس لقمه نانی نانی
تحلیل سیاسی توحیدی و تحلیل سیاسی دنیایی داریم از یک حادثه.
تحلیل معیشت توحیدی داریم و تحلیل معیشت دنیایی و ....
مقدمه دوم: نظریه مثلث عشق استرنبرگ استرنبرگ، عشق آرمانی یا کامل، شامل ترکیب متناسب 3 مولفه صمیمیت، اشتیاق و تعهد است؛ در صورتی که این تناسب برقرار نشود، گونههای مختلفی از عشق شکل میگیرد. به عبارت دیگر، ترکیب متفاوت این مولفهها، 8 نوع مختلف عشق را ایجاد میکند.
در حالی که سعدی می گه عشق فقط یک محور داره و اونم توحید هست و می شه عاشق همه چیز شد.
به جهان خرم از انم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
این بیت بچه محل ما، سعدی به کدام ایه اشاره داره؟
وَلِلَّهِ ٱلۡمَشۡرِقُ وَٱلۡمَغۡرِبُۚ فَأَیۡنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجۡهُ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ وَٰسِعٌ عَلِیمࣱ
مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! خداوند بىنیاز و داناست!(۱۱۵ بقره)
خب.
به نظر این کبیر، O_oمثلث عشق یک جور دیگه هست. مثلث خ خ خ.
خوب تصویری (امید و تطوع و شکر و ذکر)، خوب گمانی (حسن ظن)، خود سازی (معرفت و ریاضت) نتیجه می دهد قلبی شدن دوست داشتن.
دوست داشتن عادی با قلبی شدن دوست داشتن فرق می کنه.
دوست داشتن عادی ممکنه با حوادث کم و زیاد بشه.
مثلا بچه از دست می ده یا مریضی می اد هی می گه خدایا چرا من؟
فتنه ۸۸ می اد مرغ و میوه گران می شه می گه این چه مملکیتیه؟ همه چی داغونه ما چقدر بدبختیم!
وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یَعۡبُدُ ٱللَّهَ عَلَىٰ حَرۡفࣲۖ فَإِنۡ أَصَابَهُۥ خَیۡرٌ ٱطۡمَأَنَّ بِهِۦۖ وَإِنۡ أَصَابَتۡهُ فِتۡنَةٌ ٱنقَلَبَ عَلَىٰ وَجۡهِهِۦ خَسِرَ ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةَۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡخُسۡرَانُ ٱلۡمُبِینُ
بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مىپرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است)؛ همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیرى به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا مىکنند؛ اما اگر مصیبتى براى امتحان به آنها برسد، دگرگون مىشوند (و به کفر رومىآورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست دادهاند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است! ( ۱۱ حج)
دوست داشتن قلبی مثل امام حسین (ع)
علی اصغر می ده علی اکبر می ده همه رو می ده می گه الهی رضا برضاک
یَـٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ
تو اى روح آرامیافته! (۲۷فجر)
ٱرۡجِعِیٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةࣰ مَّرۡضِیَّةࣰ
به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است. (۲۸فجر)
توصیه قران چیه؟ ایمان قلبی
یا ایها الذین امنوا امنوا
اینه دوست داشتن قلبی.
با مثلث شنگول العلما می شه عاشق همه چیز شد. یعنی مثلا حتی مادرشوهر و حتی همسر بداخلاق رو هم دوست خواهید داشت. مملکت زمان امام سجاد ع (شروع از صفر) را هم دوست خواهید داشت.
آیا من خودم این مثلث رو می تونم اجرا کنم؟
نه.
منم مثل شما دانایی اش رو دارم باید برم به سمت اجرا. هی عمل و هی عمل تا نزدیک و نزدیک تر بشم.
ضد این مثلث هم وجود دارد یعنی بد بینی و بدگمانی و راحت طلبی نتیجه می دهد دوست نداشتن تا حتی نفرت.
به سه ضلع خواهیم پرداخت اما وسط مثلث چیه؟
توحید. یعنی همون شعر جناب سعدی.
در حدیث است با شوهرت مشکل داری نماز شب بخوان. چه ربطی داره؟
زنی به خدمت حضرت صادق علیه السلام آمد و عرض کرد: ای پسر پیغمبر! شوهرم مرا دوست نمی دارد. چه کنم؟
حضرت فرمود؛ «عَلَیک بصلوة اللّیل» بر تو باد نماز شب (یعنی برو نماز شب بخوان).
پس از چندی، زن به خدمت حضرت رسید و تشکر کرد و گفت: شوهرم از آن وقت هیچ کس را به اندازه من دوست نمی دارد.
پس آن حضرت فرمود: خدا رحمت کند زنی را که سحر برخیزد و شوهرش را بیدار کند. و همچنین مردی که برخیزد و زنش را بیدار کند و نماز شب بخوانند.(94)قیامت و قرآن، ص 157.
با شوهرت مشکل داری برو توحید رو با نماز شب قوی کن.
گرانی هست، تقوا رو درست کنید. چه ربطی داره؟
وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَکَٰتࣲ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ
و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم؛ ولى (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم (۹۶ اعراف)
یعنی برای حل مشکل گرانی توحید رو قوی کنید.
هر جا مشکل داری باید ابتدا رابطه با خدا درست بشه.
عنه صلى الله علیه و آله : مَن أصلَحَ فیما بَینَهُ و بَینَ اللّه ِ أصلَحَ اللّه ُ فیما بَینَهُ و بَینَ الناسِ ، و مَن أصلَحَ جَوّانِیَّهُ أصلَحَ اللّه ُ بَرّانِیَّهُ ، و مَن أرادَ وَجهَ اللّه ِ أنالَهُ اللّه ُ وَجهَهُ و وُجُوهَ الناسِ .[کنز العمّال : 43166.]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر که میان خود و خدا را اصلاح کند ، خداوند میان او و مردم را اصلاح گرداند و هر که درونش را درست کند ، خداوند بیرونش را درست گرداند و هر که رضایت خدا را بطلبد ، خداوند رضایت خودش و مردم را نصیبش گرداند .
چرا همه چیز به توحید ربط داره چون عالم بر مدار توحیده. ای انسان تو هم هماهنگ با عالم بر مدار توحید باش. خلاف جریان اب شنا کنی به مشکل می خوری.
یا من تواضع کل شی لعظمته
یا من تشققت الجبال من مخافته
یا من یسبح الرعد بحمده
أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلطَّیۡرُ صَـٰٓفَّـٰتࣲۖ کُلࣱّ قَدۡ عَلِمَ صَلَاتَهُۥ وَتَسۡبِیحَهُۥۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِمَا یَفۡعَلُونَ
آیا ندیدى تمام آنان که در آسمانها و زمینند براى خدا تسبیح مىکنند، و همچنین پرندگان به هنگامى که بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را مىداند؛ و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست!(۴۱ نور)
پس قلب مثلث توحید است.
قولوا لا إله إلا الله، تفلحوا»؛ ای مردم! بگویید: «لا إله إلا الله» تا رستگار شوید.
لا اله الا الله. اله یعنی (واله) (شیدا) (عشق) نفی اله پول، زن، زندگی و .... فقط تنها اله، الله.
با دغدغه معیشت توحید قوی نمی شه.
قدم اول زهد است در دعای ندبه. بعد قرب.
بَعدَ أن شَرَطتَ عَلَیهِمُ الزُّهدَ فی دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنیَا الدَّنِیَّةِ وزِبرِجِها ، فَشَرَطوا لَکَ ذلِکَ ، وعَلِمتَ مِنهُمُ الوَفاءَ بِهِ ، فَقَبِلتَهُم وقَرَّبتَهُم وقَدَّمتَ لَهُمُ الذِّکرَ العَلِیَّ...
پس از آن که با آنان شرط کردى که زهد از مقامات و زینت این دنیاى پست ، و آنان هم این شرط تو را پذیرفتند، و دانستى که به این شرط ، وفا مى کنند. پس ، آنان را پذیرفتى و مقرّب درگاه خویش نمودى.
بعضی ها چرا ضد رهبر انقلاب و ضد نظام می شوند؟
هی به معیشت فکر می کنند هی به معیشت فکر می کنند بعد به توحید ربطش نمی دن. بعد می رسن به نظام، بعد رهبر و در نتیجه ضد می شوند.
به اشتباه معیشت رو فقط به نظام و رهبر گره می زنند و نه به توحید.
نمی شه رییس جمهور مذاکره ای انتخاب کرد و امر به معروف ونهی از منکر هم ترک کرد بعد با مدیریت قوی معیشت درست بشه. توحید ضعیف شده هر چقدر هم مدیریت خوب بشه کار درست نمی شه.
اول توحید بعد مدیریت جهادی توحیدی.
خب بریم سراغ مثلث. ضلع اول چیست؟
خوب تصویری.
###############
به غیر از مسایل امنیتی که در مورد واتس اپ هست،
به واتس اپ در گزارش زیر اشاره نشده اما احتمالش هست.
(به گزارش ایسنا، جنبش حماس امروز یکشنبه روایت دروغین رژیم صهیونیستی درباره ترور شهید اسماعیل هنیه، رئیس پیشین دفتر سیاسی این جنبش با بمبی که در اتاقش در تهران کارگذاری شده بود، تکذیب کرد. به گزارش الشرق، حماس در بیانیه امروز خود اعلام کرد: طبق بررسیها، ترور اسماعیل هنیه در تهران با هدف قرار دادن تلفن همراه او با یک موشک هدایتشونده انجام شد.
این جنبش در ادامه بیانیه خود تاکید کرد: نتایج تحقیقاتی که کمیته مشترک دستگاههای ویژه امنیتی ما و دستگاههای امنیتی ایران انجام دادند، نشان داد که ترور با استفاده از یک موشک هدایتشونده به وزن ۷.۵ کیلوگرم مواد منفجره با هدفگیری مستقیم تلفن همراه شهید هنیه انجام شد.) ایسنا
پیامرسان خارجی یعنی احاطه یک عده بیگانه به فرهنگ، گفتگو ها و .... یک ملت، یعنی راه نفوذ نرم را پیدا کردن.
بریم سراغ علت اینکه واتس اپ چرا محبوب شد و چگونه اغتشاش را زمینه سازی کرد.
علت مهم: همون اول بودنش هست. یعنی اولین ها خیلی مهمه. چون مردم عادت می کنند و بعد کندن ازش و رفتن به پیامرسان دیگه سخته.
برفرض ما از واتس اپ بریم. می خوایم عکس ارسال کنیم طرف مقابل می گه من واتس اپ ندارم.
که من این جور مواقع عکس رو اپلود می کردم و لینکش رو پیامک می کردم
حالا هرچقدر هم که ایتا و ....خوب بشه یه عده باز عین کنه چسبیدن به واتس اپ و هیچگونه نرم افزار دیگه نصب نمی کنند چون اوله.
سرعتش کمی بالاتر بود و روی رایانه نصب می شد. در حالی که قبلا بقیه روی رایانه نصب نمی شد یا به سختی می شد.
الان پیامرسان داخلی شاید به بالاتر از واتس اپ رسیده اما باز یه عده همون واتس اپ موندن.
به علل گوناگون عادت کردن، خودتحقیری و بیگانه پرستی و .....
اما کاری که در واتس اپ اتفاق می افتاد پخش شدن شبهات گوناگون بود.
ممکنه برداشتن فیلتر کمکی به اغتشاش نرم باشه ممکنه هم فرهنگ بالا رفته، یا کسی حوصله برگشت نداشته باشه، و کمکی نباشه.
اما به هر حال وقتی شما کالای داخلی خوب داری باید واردات جنس مشابه نداشته باشی یا تعرفه روش ببندی.
تعرفه می شه همون فیلتر.
می گویند فیلتر هزینه ایجاد می کنه. خب فیلتر همون تعرفه بستن است.
اصل اینه که تقوا را بالا ببریم که واتس اپ استفاده نشه یا درست استفاده کنیم یعنی پیامرسان داخلی.
حضور در بسترهای خارجی برای تبلیغ اسلام در خارج یا میان افراد مختلف هم البته وجود داره.
در سالهای قبل در یک گروه خانوادگی اینقدر شبهه بود من وقت نمی کردم این همه شبهه پاسخ بدم.
بیگانه ها، یه عده حرفه ای را گذاشته بودن برای تولید کلیپ و متن و .... خوشکل و طنز و .... برای تولید شبهه.
الان نمی دونم با برگشت واتس اپ باز همان اتفاق خواهد افتاد یا نه. اما شبهات در ایتا و .... واقعا کمتر دست مردم می رسه.
بعضی شبهات از طریق خود مذهبی ها پخش می شد.
پیام هایی که ظاهر خوبی داشت ولی باطنش با دین متعارض بود و یک کارکرده در دین می فهمید.
این شبهات بود که دین را سست می کرد و کم کم می رفتیم به سمت ضد اخوند شدن، ضد دین شدن و ما چقدر بدبختیم و .... و اغتشاش.
یک شبهه می تونه براحتی یک ادم رو از دین خارج کنه یا ضد نظام کنه.
حالا یک نمونه شبهه که قبلا زیاد پخش شد رو با جواب ببینیم. با خودم گفتم شاید هنوز شبهه باشه.
اکثر شبهات در قالب طنز مطرح می شد.
مثلا این شبهه. بعد از زن زندگی ازادی چند روزی باران بارید. بعد این شوخی بیان شد
از وقتی زن زندگی ازادی امده برکت هم فراوان شده.
خب این تعارض چگونه حل بشه؟
مگر نمی گید گناه باعث کم شدن برکت می شه؟
پس چرا بعد از زن زندگی ازادی باران خوبی بارید.
چطور شده که کشف حجاب شده و گناه زیاد شده، ولی باران هم اومده؟
کشف حجاب شده برکت هم داره می اد.
اسمش شاید برکات نیست اسمش ابواب هست.
وقتی بعد از گناه، نعمت ادامه داره یا فراوان می شه اسمش ابواب است.
برکات با ابواب فرق داره. فتحنا در هر دو آیه زیر امده.
پول هم همین طوره. اگر هی گناه می کنیم و پولدارتر می شیم اسمش ابواب است نه برکات.
برکات در ۹۶ اعراف اومده.
وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَکَٰتࣲ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ
و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم؛ ولى (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم ۹۶ اعراف
اسم باران در ایه نیامده. برکات از اسمان می تواند معنویات هم باشد.
و اما ابواب:
فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَیۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ کُلِّ شَیۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةࣰ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ
پس چون حقایقى را که [براى عبرت گرفتنشان] به آن یادآورى شده بودند، فراموش کردند، درهاى همۀ نعمت ها را به روى آنان گشودیم، تا هنگامى که به آنچه داده شدند، مغرورانه خوشحال گشتند، به ناگاه آنان را [به عذاب] گرفتیم، پس یکباره [از نجات خود] درمانده و نومید شدند ۴۴ انعام.
اگر هم از جنس ابواب نباشه خدا به واسطه نمازگزاران بلا را از بی نماز ها دفع می کنه.
یعنی بی حجابی زیاد شده اما باز باران می اد چون نماز خوان داریم.
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
ان الله یدفع بمن یصلى من شیعتنا عمن لایصلى من شیعتنا و لو اجمعوا على ترک الصلوة لهلکوا ؛
همانا، خداوند به وسیله شیعیان نمازگزار ما از شیعیان بى نماز ما (بلا را) دفع مى کند، ولى اگر همه تارک نماز بودند هر آینه همه هلاک مى شدند.
مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 184
و نماز باران را که قبلا خواندند اثرش الان بوده خدا زود که پاسخ نمی ده تا یکی گناه کرد بزنه تو سرش تا یکی ثواب کرد زود همه چی خوب بشه.
و اما نکته مهم دیگر:
برخورد خدا با متقین و کافرین یکسان نیست به میزان اتمام حجت سخت گیری خدا بیشتر می شه.
برخورد خدا با مومن و کافر در شرایط مساوی یکسان نیست چون برخورد به میزان حجت است.
مثلا یاران حضرت عیسی ع که مایده آسمانی خواستند، گفته شد: بهتون می دم اما سخت گیری بیشتر میشه. کفر بعد این حجت داشته باشید، یک بلایی سرتون می ارم که سر هیچ کس نیاوردم.
قَالَ ٱللَّهُ إِنِّی مُنَزِّلُهَا عَلَیۡکُمۡۖ فَمَن یَکۡفُرۡ بَعۡدُ مِنکُمۡ فَإِنِّیٓ أُعَذِّبُهُۥ عَذَابࣰا لَّآ أُعَذِّبُهُۥٓ أَحَدࣰا مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ
خدا فرمود: من مسلماً آن را بر شما نازل مى کنم، پس اگر کسى از شما بعد از آن کافر شود [و به انکار نبوّت عیسى و معجزه اش برخیزد] بى تردید او را عذابى خواهم کرد که هیچ یک از جهانیان را آن گونه عذاب نکنم ۱۱۵ مایده
پس اشتباهات ما با اشتباهات کفار یکسان برخورد نمی شه با ما قوی تر برخورد می شه.
و اگر در خارج باران زیاد می اد از جنس ابواب هست و شما نگاه کنید به میزان خودکشی و از هم پاشیدگی خانواده در انجا.
و مثلا شمال یا مناطقی که باران زیاد می اد عذابشون ممکنه از جنس خشکسالی نباشه عذابشون از جنس سیل یا زلزله باشه.
به خاطر خاصیت منطقه.
و ما ایه صریح داریم خداوند با باران تربیت می کند با سیل تربیت می کند همه چیز حساب و کتاب دارد.
به این ظاهر نگاه نکنیم حجاب برداشته شده باران هم امده.
فَأَعۡرَضُواْ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ سَیۡلَ ٱلۡعَرِمِ وَبَدَّلۡنَٰهُم بِجَنَّتَیۡهِمۡ جَنَّتَیۡنِ ذَوَاتَیۡ أُکُلٍ خَمۡطࣲ وَأَثۡلࣲ وَشَیۡءࣲ مِّن سِدۡرࣲ قَلِیلࣲ
ولى [آنان از سپاس گزارى در برابر نعمت، و از فرمان ها او و دعوت پیامبرشان] روى گرداندند، در نتیجه سیل [ویرانگر] «عرم» را بر ضد آنان جارى کردیم [که دو باغ آباد راست و چپ منطقه را نابود کرد]، و ما آن دو باغ پر حاصلشتان را به دو باغستانى تبدیل کردیم که داراى میوه هایى تلخ و درخت شوره گز و چیزى اندک از درخت سدر بودند!۱۶ سبا
و خداوند به خاطر بچه ها و حیوانات ممکنه به ما رحم کند، یا خارجی ها.
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (ع) قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ مُنَادِیاً یُنَادِی مَهْلًا مَهْلًا عِبَادَ اللَّهِ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَلَوْ لَا بَهَائِمُ رُتَّعٌ وَ صِبْیَةٌ رُضَّعٌ وَ شُیُوخٌ رُکَّعٌ لَصُبَّ عَلَیْکُمُ الْعَذَابُ صَبّاً تُرَضُّونَ بِهِ رَضّاً.
امام کاظم علیه السلام فرمود: خداوند فرشته ای دارد که هر روز و شب ندا میدهد: بندگان خدا دست از گناه بردارید که اگر چهارپایان در حال چرا و کودکان شیرخوار و پیران خمیده نبودند، هر آینه عذاب بر شما نازل میشد و در هم کوبیده میشدید.
کافی، ج2، ص276
و گفتگو میان من و اونها برای همین یک خط شبهه این همه ادامه داشت، در گروه خانوادگی واتس اپی.
اما بعضی ایات استفاده از صحیح از فضای مجازی رو ببینیم:
ایه لفت دادن ( ترک کانال)
وَإِذَا رَأَیۡتَ ٱلَّذِینَ یَخُوضُونَ فِیٓ ءَایَٰتِنَا فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ یَخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیۡرِهِۦۚ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّکۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِینَ
هر گاه کسانى را دیدى که آیات ما را استهزا مىکنند، از آنها روى بگردان تا به سخن دیگرى بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیّت ستمگر منشین! ۶۸ انعام
ایه پرهیز از وب گردی و چرخ بی خودی در پیامرسان یا فضای مجازی:
فَإِذَا فَرَغۡتَ فَٱنصَبۡ
پس هنگامى که از کار مهمّى فارغ مىشوى به مهم دیگرى پرداز۷ انشراح
ایه پرهیز از باز کردن هر فیلم و عکسی:
تنظیمات رو جوری کن خودکار عکس باز نکنه.
ایه اش اینه:
قُل لِّلۡمُؤۡمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَیَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِکَ أَزۡکَىٰ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا یَصۡنَعُونَ
به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این براى آنان پاکیزهتر است؛ خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است! ۳۰ نور
من پیش بینی ام اینه که وقتی اینستا باز می کنم بالاخره چشمم چیز بد می بینه. پس نمی رم این فرد فامیل وقتی چیزی می فرسته احتمال بد بودن هست باز نمی کنم.
دو تا پاساژ هست یکی بالا شهر یکی وسط. اون پاساژی می رم که احتمال می دم چشمم کمتر به نامحرم می خوره و .....
اینستا رو نبین هی این کلیپ اون کلیپ نبین منم قول می دم ان شاءالله حضور قلب نمازت مقداری بیشتر می شه.
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : غُضُّوا أبصارَکُم تَرَونَ العَجائبَ .[بحار الأنوار : 104 / 41 / 52.]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : چشمان خود را [از حرام ]فرو بندید تا عجایب و شگفتى ها را ببینید.
شهید احمد علی نیری توانست به این حدیث عمل کند و عجایب را دید.
ایه از اهل تشخیص حرف را بپرس:
تحلیل بقال و چغال و اصغراقا را رو نپرس از متخصص بپرس.
وَإِذَا جَآءَهُمۡ أَمۡرࣱ مِّنَ ٱلۡأَمۡنِ أَوِ ٱلۡخَوۡفِ أَذَاعُواْ بِهِۦۖ وَلَوۡ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٰٓ أُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنۡهُمۡ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِینَ یَسۡتَنۢبِطُونَهُۥ مِنۡهُمۡۗ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ لَٱتَّبَعۡتُمُ ٱلشَّیۡطَٰنَ إِلَّا قَلِیلࣰا
و هنگامى که خبرى از پیروزى یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع مىسازند؛ در حالى که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان - که قدرت تشخیص کافى دارند - بازگردانند، از ریشههاى مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّۀ کمى، همگى از شیطان پیروى مىکردید (و گمراه مىشدید) ۸۳ نساء
ایه خبر بدون منبع موثق پخش نکن:
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن جَآءَکُمۡ فَاسِقُۢ بِنَبَإࣲ فَتَبَیَّنُوٓاْ أَن تُصِیبُواْ قَوۡمَۢا بِجَهَٰلَةࣲ فَتُصۡبِحُواْ عَلَىٰ مَا فَعَلۡتُمۡ نَٰدِمِینَ
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، دربارۀ آن تحقیق کنید، مبادا به گروهى از روى نادانى آسیب برسانید و از کردۀ خود پشیمان شوید! ۶ حجرات
یک فوروارد (ارسال به همه) می زنی اخرتت رو نابود می کنیا!
اگر شبهه ای پخش کردیم و بخواهیم توبه کنیم تقریبا غیر ممکنه. چون باید بریم اونا رو که دیدن پیدا کنیم براشون توضیح بدیم ایا بپذیرند یا نه.
شاید برای همین به قلم قسم خورده شده:
نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ
ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند ۱ قلم
ایه چت خصوصی با نامحرم ممنوع:
وَإِذَا سَأَلۡتُمُوهُنَّ مَتَٰعࣰا فَسۡـَٔلُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَابࣲۚ ذَٰلِکُمۡ أَطۡهَرُ لِقُلُوبِکُمۡ وَقُلُوبِهِنَّۚ
و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان [همسران پیامبر] مىخواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است! ...۵۳ احزاب.
ایه هی از خودت فیلم نگیر بذار تو اینترنت:
من رفتم ویلای شمال من اب خوردم من موهامو فلان کردم و....
وَلَا یَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِیُعۡلَمَ مَا یُخۡفِینَ مِن زِینَتِهِنَّۚ...
و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد).
پات رو یه جوری زمین نزن صدای پولداریت به گوش برسه.
ایه ی فحشاء (کلیپ و عکس صحنه دار، ابروی مردم بردن و ....) رو در گروه ها پخش نکن حالتو می گیریم:
در ایه کلمه یحبون آمده یعنی دوست داشتن هم مشکل دارت می کنه. عذاب در اخرت نه. عذاب در دنیا و اخرت.
إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِی ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمࣱ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ
کسانى که دوست دارند زشتیها (فحشا) در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است؛ و خداوند مىداند و شما نمىدانید!۱۹نور
و ایات دیگر.....
سندهای بین المللی در قرآن
از آنجا که قرآن روشنگر همه چیزهایی است که به سعادت بشر بستگی دارد....وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمینَ (نحل89) .....و این کتاب را که روشنگر هر چیزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل کردیم. (نحل89)
به خوبی میتوان با کمک قواعد قرآنی برای سندهای بینالمللی تصمیم گرفت. ما با کمک شاخصها باید تشخیص دهیم با سند بینالمللی چه کار کنیم. مذاکره کنیم، نکنیم. چطوری مذاکره کنیم؟ با کی و چه زمانی.
سیاست را از فلان متفکر غربی نباید آموخت. سیاست را باید از قرآنهای ناطق (معصومین) و خود قرآن آموخت.
قاعدهی نفی سبیل:
اولین و مهم ترین قاعده
در آخر آیهی 141 نساء عبارت ... وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً(نساء141) .... و خداوند هرگز بر[زیانِ] مؤمنان، براى کافران راه[تسلّطى] قرار نداده است. (نساء141) آمده است.
فقها در مسائل مختلف فقهی برای اثبات عدم تسلط کفار بر مؤمنین، به جملهی بالا استناد میکنند. البته رفت و آمد و کسب اطلاع و آموزش دیدن و تبادلات فرهنگی و اقتصادی اگر سبب تسلط کفّار و ذلّت مؤمنان نباشد مانعی ندارد.(تفسیر نور)
سبیل به اصطلاح از قبیل نکره در سیاق نفی است و معنی عموم را میرساند(تفسیر نمونه)
هر طرح، برنامه، رفت و آمد و قراردادی که راه نفوذ کفار بر مسلمانان را باز کند حرام است پس مسلمانان باید در تمام جهات سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی از استقلال کامل برخوردار باشند. لن یجعل الله للکافرین(نکته6 تفسیرنور)
قاعدهی حل اختلاف توسط طاغوت ممنوع: الَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُریدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَ یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعیداً (نساء60) آیا ندیدهاى کسانى را که میپندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و[به] آنچه پیش از تو نازل گردیده، ایمان آوردهاند[با این همه] میخواهند داورىِ میان خود را به سوى طاغوت ببرند، با آنکه قطعاً فرمان یافتهاند که بدان کفر ورزند، و[لى] شیطان میخواهد آنان را به گمراهىِ دورى دراندازد. (نساء60)
عمر بن حنظله گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: دو نفر از خودمان راجع به وام یا میراثى نزاع دارند و نزد سلطان و قاضیان وقت به محاکمه میروند، این عمل جایز است؟ فرمود: کسى که در موضوعى حق یا باطل نزد آنها به محاکمه رود چنانست که نزد طغیانگر به محاکمه رفته باشد و آنچه طغیانگر برایش حکم کند اگر چه حق مسلم او باشد چنان است که مال حرامى را میگیرد زیرا آن را به حکم طغیانگر گرفته است در صورتى که خدا امر فرموده است به او کافر باشند خداى تعالى فرماید یُریدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا... میخواهند به طغیانگر محاکمه برند در صورتى که مأمور بودند به او کافر شوند.
عرض کردم: پس چه کنند؟ فرمود: نظر کنند به شخصى از خود شما که حدیث ما را روایت کند و در حلال و حرام ما نظر افکند و احکام ما را بفهمد، به حکمیت او راضى شوند همانا من او را حاکم شما قرار دادم؛ اگر طبق دستور ما حکم داد و یکى از آنها از او نپذیرفت همانا حکم خدا را سبک شمرده و ما را رد کرده است. و آنکه ما را رد کند خدا را رد کرده و این در مرز شرک به خدا است. گفتم: اگر هر کدام از آن دو یکى از اصحابمان را (از شیعیان) انتخاب کرده، به نظارت او در حق خویش راضى شد و آن دو در حکم اختلاف کردند و منشأ اختلافشان، اختلاف حدیث شما بود، فرمود: حکم درست آن است که عادلتر و فقیهتر و راستگوتر در حدیث و پرهیزکارتر آنها صادر کند و به حکم آن دیگر اعتنا نشود ....( اصول کافى،ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 87)
یک جوری قرارداد ببند که اگر به اختلاف خوردی مجبور نشوی بروی پیش دادگاه طاغوت.
تضمینی که باید به دادگاه طاغوت مراجعه شود چه فایده دارد.
قاعده ارتباط خارجی با قسط و و نیکی و نه محبت:
اگر قرار است با کشوری کافر رابطه داشته باشیم چند ویژگی باید داشته باشد.
با دین شما کاری نداشته باشند و نخواهند شما را از دیارتان بیرون کنند و پشتیبانی از بیرون راندن شما هم نکند.
لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ (ممتحنه8)
[امّا] خدا شما را از کسانى که در[کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، باز نمىدارد که با آنان نیکى کنید و با ایشان عدالت ورزید، زیرا خدا دادگران را دوست مىدارد. (ممتحنه8)
إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (ممتحنه9) فقط خدا شما را از دوستى با کسانى باز مىدارد که در[کار] دین با شما جنگ کرده و شما را از خانههایتان بیرون رانده و در بیرونراندنتان با یکدیگر همپشتى کردهاند. و هر کس آنان را به دوستى گیرد، آنان همان ستمگرانند. (ممتحنه9)
الان شبکه های مختلف ماهواره ای ضد ایران مال کدوم کشورهاست؟ روسیه و چین؟ یا آمریکا و انگلیس و ....
شبکه ماهواره ای با دین ما کار دارد مثلا سگ به جای بچه. عادی سازی مجری بی حجاب و اخبار کذب تقویت شایعه و تغییر نظام و ....
خب اون کشوری که با شبکه های ماهواره ای این کار را می کند به سمتش نرو.
چرا گفته شد با قسط و نیکی و نه با محبت با کافر تعامل کنیم؟ چون محبت ولایت می اورد ما سه وجه ولایت داریم
ولایت محبت، ولایت نصرت، ولایت سرپرستی
اینها به هم متصلند یعنی محبت می کشاند به سمت نصرت و نصرت می کشد به سمت سرپرستی.
قاعدهی شاورهم فی الامر:
کلمه الامر در شاورهم فیالامر مفهوم وسیعی دارد و همهی کارها را شامل میشود ولی مسلّم است پیامبر(ص) در احکام الهی با مردم مشورت نمیکرد بلکه در آنها صرفاً تابع وحی بود. پس مشورت تنها در طرز اجرای دستورات و پیاده کردن احکام بود نه در قانونگذاری.(تفسیر نمونه)
مثلا شما نمیتوانید تعریف خانواده را عوض کنید. خانواده یک مدل است ازدواج مرد با زن. حالا غرب یا شرق هر تعریف دیگری داشته باشد.
مثلا در سند بیست سی در تعریف خانواده همجنسگرا هم جزء خانواده امده.
اصلا تعریف خانواده چیزی نیست که قابل مذاکره یا امضای سند باشد. وقتی تعریف متفاوت شد برنامهها هم طبق آن تعریف میشود.
پس ما باید بدانیم چه اموری قابل مذاکره است چه اموری قابل مذاکره نیست. فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ (آلعمران159)
پس به[برکتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو[و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کار[ها] با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست مىدارد. (آلعمران159)
قاعده ولایت و امر جامع: وقتی یک نفر در جایگاه رهبر و ولی فقیه هست اطاعت واجب است.
فصل الخطاب یعنی این.
اقای ایکس یه چیز بگه اقای ایگرگ یه چیز مردم هر کی طبق تحلیل خودش عمل کنه اصلا کشوری می ماند؟ یک نفر در موارد حساس حکومتی حرف اخر را می زند و ان رهبر است.
در امور حکومتی حتی مرجع تقلید باید تابع رهبر باشد. اگر قرار است تبعیت نباشد ابتدا خبرگان عزل کند با دلیل؛ بعد تبعیت نباشد.
هر کسی در این جایگاه است در امور حکومتی اطاعت واجب است. رهبر انجایی که احساس کند خلاف مسیر انقلاب دارد حرکت می شود رای خود را می گوید چون رهبر انقلاب است.
إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَإِذَا کَانُواْ مَعَهُۥ عَلَىٰٓ أَمۡرࣲ جَامِعࣲ لَّمۡ یَذۡهَبُواْ حَتَّىٰ یَسۡتَـٔۡذِنُوهُۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَـٔۡذِنُونَکَ أُوْلَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۚ فَإِذَا ٱسۡتَـٔۡذَنُوکَ لِبَعۡضِ شَأۡنِهِمۡ فَأۡذَن لِّمَن شِئۡتَ مِنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمُ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورࣱ رَّحِیمࣱ
مؤمنان واقعى کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند و هنگامى که در کار مهمّى با او باشند، بىاجازۀ او جایى نمىروند؛ کسانى که از تو اجازه مىگیرند، براستى به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند! در این صورت، هر گاه براى بعضى کارهاى مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که مىخواهى (و صلاح مىبینى) اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است!(۶۲ نور)
منظور از "امر جامع" هر کار مهمى است که اجتماع مردم در آن لازم است و تعاون و همکاریشان ضرورت دارد، خواه مساله مهم مشورتى باشد، خواه مطلبى پیرامون جهاد و مبارزه با دشمن، و خواه نماز جمعه در شرائط فوق العاده، و مانند آن، بنا بر این اگر مىبینیم بعضى از مفسران آن را به خصوص مشورت، یا خصوص مساله جهاد، یا خصوص نماز جمعه یا نماز عید تفسیر کردهاند باید گفت: بخشى از معنى آیه را منعکس ساختهاند، و شان نزولهاى گذشته نیز مصداقهایى از این حکم کلى هستند.(تفسیر نمونه)
الان همین سوریه که گرفته شد، چون رییس جمهور داشت اما ولی فقیه نداشت.
ولی فقیه مثل امام خمینی ره حکم جهاد می دهد بسیج می اید و تحولات عظیم ایجاد می کند یا مثل ایت الله سیستانی با یک حکم جهاد داعش را بیرون می کند.
کسایی که دنبال عوض کردند رهبر و کشور بی ولی فقیه هستند این نتیجه اش می شود سوریه.
دومین مورد نیروی پای کار رهبر. نیروی پای کار رهبر اسمش الذین معه هست. اسمش رکن الشدید است.
مُّحَمَّدࣱ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُکَّعࣰا سُجَّدࣰا یَبۡتَغُونَ فَضۡلࣰا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنࣰاۖ سِیمَاهُمۡ فِی وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ...۲۹ فتح
قَالَ لَوۡ أَنَّ لِی بِکُمۡ قُوَّةً أَوۡ ءَاوِیٓ إِلَىٰ رُکۡنࣲ شَدِیدࣲ
گفت: (افسوس!) اى کاش در برابر شما قدرتى داشتم؛ یا تکیهگاه و پشتیبان محکمى در اختیار من بود! (آن گاه مىدانستم با شما زشتسیرتان ددمنش چه کنم!) ۸۰ هود
پس راه نجات سوریه چیه؟ تشکیل حزب الله سوری از جوانان سوری. ما هم کمکی.
می گویند چرا رهبر انقلاب خیلی مثبت نگر است؟
چون قرآن این جوریه. چون شما ضعف ها را می گی به عنوان زنهار مدل انقلابی و نه مدل مرجفون بعد امید می دی. این خیلی مهمه. روایت ضعف مرجفون تولید ناامیدی می کند و تغییر نظام. روایت زنهار انقلابی تولید امر به معروف و نهی از منکر و حفظ نظام.
وَکُلࣰّا نَّقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِۦ فُؤَادَکَۚ وَجَآءَکَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَقُّ وَمَوۡعِظَةࣱ وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ
ما از هر یک از سرگذشتهاى انبیا براى تو بازگو کردیم، تا به وسیلۀ آن، قلبت را آرامش بخشیم؛ و ارادهات قوىّ گردد. و در این (اخبار و سرگذشتها،) براى تو حقّ، و براى مؤمنان موعظه و تذکّر آمده است۱۲۰ هود
قسمت نثبت فوادک انبیا را می گیم نه هر قسمتی.
قسمت نثبت فواد اتفاق کشور را بگو.
یعنی ضعف ها را تذکر بده و بعد امیدآفرینی کن. روزنامه حوادث نباش.
آخر هر پاراگرافی از تاریخ چی اومده؟
وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ.
اخر همه اش اینه: وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ
قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱسۡتَعِینُواْ بِٱللَّهِ وَٱصۡبِرُوٓاْۖ إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ
موسى به قوم خود گفت: «از خدا یارى جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار مىکند؛ و سرانجام (نیک) براى پرهیزکاران است!»۱۲۸ اعراف
زندگی ات، شخصیتت، شغلت، مصیبت هایت و ....را همین طور تحلیل کن. خودگویی منفی منفعلانه نکن. خودگویی در عین دیدن ضعف، تولید امید و فعالیت و پویایی کند.
##########
من سینما نمی رم چون حجاب در خود فیلم رعایت نمی شود.
فیلم دفاع مقدس هم باشد اول نگاه می کنم ببینم حجاب رعایت شده یا نه.
سریال سرزمین مادری یک اغازی بود برای بیرون گذاشتن جلوی مو.
فصل اولش که این طور بود بقیه را ندیدم.
حالا سریال مهیار عیار بیرون گذاشتن گیس.
بشین از صبح تا شب کار فرهنگی کن.
یک ضد فرهنگ می اید همه را خراب می کند.
ساختن، ده ها سال طول می کشد اما خراب کردن در یک ساعت هم اتفاق می افتد.
فرهنگ چشم زیری قدیم خیلی باب بود.
گیر ما دو نخ مو نیست.
گیر عادی کردن گناه است.
وقتی در سریال گیس بیرون می گذارند استحقار و اصرار که هست. افتخار و استبشار هم می تواند باشد.
هیچ کس نیست که قانون برای صدا و سیما بگذارد؟ یا قانون هست می گویند حالا که این سریال ساخته شده این همه خرج شده چی کارش کنیم. بگذار پخشش کنیم.
شاید هم مدل قانون سگ هاست. جلوی ورودی پارک بزرگ نوشته ورود سگ ممنوع. بعد وارد پارک می شویم می بینیم که ای داد بیداد سگ ها سواد نداشتند. وگرنه خودشان می فهمیدند که نباید بیایند. حالا کلاس سواد اموزی برای سگها شاید مفید باشد صاحبان سگ که توجه نمی کنند.
اگر قانون می گذاری ضمانت اجرا هم بگذار.
اَلْقُطْبُ اَلرَّاوَنْدِیُّ فی لُبِّ اَللُّبَابِ ، عَنِ النَّبیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: أَرْبَعَةٌ فِی اَلذَّنْبِ شَرٌّ مِنَ اَلذَّنْبِ اَلاِسْتِحْقارُ وَ اَلاِفْتِخارُ وَ اَلاِسْتِبْشارُ وَ اَلاصرار
پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود: چهار چیز از گناه بدتر است:
1- کوچک شمردن گناه: یعنی وقتی به نامحرم نگاه شهوت آلود میکنی به خودت بگویی: اینکه چیز مهمی نیست، زنا که نکردیم، قتل که نکردیم.
2- افتخار کردن به گناه: مثلا خاطره خلافکاریهای خودت را با افتخار تعریفکنی که بله زمانی که فلان مسئولیت را داشتم، فلان قدر اختلاس کردم هیچ کس هم نفهمید.
3- شادمانی کردن به گناه: یعنی بعد از گناه خوشحالی کردن مثلا بگویی عجب کلاهی سرش گذاشتم، کیف کردم.
4- اصرار برگناه: مثلا بگویی خوب کردم زدم، بازهم میزنم! خوب کردم رشوه گرفتم، بازم میگیرم، خوب کردم مواد فروختم، بازم میفروشم، تازه راه و چاهش را بلد شدهام.
ان کاری که ما باید بکنیم چیست؟
اعتراض تلفنی با صدا و سیما
صحبت با نمایندگان
تجمع قانونی علیه سریال
صحبت با امام جمعه جماعت
هر کس هر کار بلد است.
وسط وصیت نامه اکثر شهدا هی می بینیم امده خواهرم حجابت چرا؟
وسط جنگ احزاب مسیله حجاب اماده است.
این ایه در سوره احزاب است:
مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ رِجَالࣱ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَیۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن یَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِیلࣰا
در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضى دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند ۲۳ احزاب
چند ایه بعد امده چی؟
یَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِیِّ مَن یَأۡتِ مِنکُنَّ بِفَٰحِشَةࣲ مُّبَیِّنَةࣲ یُضَٰعَفۡ لَهَا ٱلۡعَذَابُ ضِعۡفَیۡنِۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرࣰا
اى همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشى مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود؛ و این براى خدا آسان است ۳۰ احزاب
نکته شش تفسیر نور: کسانى که چهرهى دینى و اجتماعى دارند و کارشان براى دیگران سرمشق است، اگر گناه کنند، کیفرشان بیش از دیگران است. نِسٰاءَ اَلنَّبِیِّ ... ضِعْفَیْنِ
و بعد ایات حجاب امده است.
وسط جنگ احزاب.
از زیر اوار بانویی را بیرون می کشند در جنگ لبنان وغزه.
او هی روسری اش را درست می کرد. زیر اوار.
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ یُدۡنِینَ عَلَیۡهِنَّ مِن جَلَٰبِیبِهِنَّۚ ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ أَن یُعۡرَفۡنَ فَلَا یُؤۡذَیۡنَۗ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورࣰا رَّحِیمࣰا
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزندۀ رحیم است ۵۹ احزاب
ایه بعد از این ایه چیست؟ در مورد منافقان.
لَّئِن لَّمۡ یَنتَهِ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضࣱ وَٱلۡمُرۡجِفُونَ فِی ٱلۡمَدِینَةِ لَنُغۡرِیَنَّکَ بِهِمۡ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَآ إِلَّا قَلِیلࣰا
اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بىاساس در مدینه پخش مى کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان مىشورانیم، سپس جز مدّت کوتاهى نمىتوانند در کنار تو در این شهر بمانند! ۶۰ احزاب
وسط جنگ احزاب، حجاب، منافقان
عنه علیه السلام ـ مِن دعاءٍ عَلَّمَهُ نَوفا البَکالیّ ـ : إلهی إنّهُ مَن لَم یَشغَلْهُ الوُلوعُ بِذِکرِکَ ، و لَم یَزوِهِ السَّفَرُ بِقُربِکَ کانت حیاتُهُ علَیهِ میتةً ، و مِیتتُهُ علیهِ حَسرَةً .[بحار الأنوار : 94/95/12 .]
امام على علیه السلام ـ در بخشى از دعایى که آن را به نوف بکالى تعلیم نمود ـ گفت : خدایا! کسى که ولع (ذکر تو) یاد تو، او را به خود مشغول نسازد و به جوار قرب تو رخت سفر برنبندد، زندگى اش براى او مرگ است و مرگش مایه حسرت او .
این مطلب پست حاضر به صورتی در زوج درمانی سلوکی گفته شد، حالا بسط داده بشه و کمی مثال بیشتر گفته بشه مفیدتره ان شاءالله.
هدف: کمی ترجمه اخر این بیت معروف است
صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکر به دوام
ناتمام دوجهان را کند این پنج تمام
بریم سراغ ذکر به دوام در حد توان نویسنده این متن، نه در حد حق مطلب.
امام خمینی ره خیلی زیبا ذکر را شرح می دهند. امام خمینی ره ذاکر، توانسته انقلاب کبیر راه بیاندازد. از خلوت و انقلاب درونی شروع شده تا رسیده به انقلاب بیرونی. در انقلاب بیرون هم ذکر دارد خرمشهر را خدا ازاد کرد.
در لینک زیر می تونید شرح ذکر از نگاه امام خمینی ره را ببینید:
لینک فصل سوم کتاب امام خمینی ره
در لینک زیر هم گزیده ی صوتی از مطالب قبل:
بریم سراغ مثال بیشتر و تثبیت بیشتر.
برای سالک در پرانتز می نویسم که امادگی باشه. ذکر به دوام اخر مصراع است یعنی مقدمات رعایت شود. اول مصرع نیست اخر مصرع است.
حالت خوب اینه که نگاه کنیم به قواعد و ذکر بگوییم. نه اینکه یک ذکری رو همین جوری از یک استاد بگوییم. قبلش نیاز به خودشناسی و معرفت شناسی هست.
خب حالا اخرش را اول بگویم کسی که نتواند از ذکر استفاده کند معیشتش تنگ می شود.
زندگی تکراری و بی حوصلگی و شاکی بودن و ....نوعی معیشت تنگ است
یک مصیبت بهش وارد می شه اصلا نمی تونه ردش کنه و باهاش کنار بیاد. و ....
وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِکۡرِی فَإِنَّ لَهُۥ مَعِیشَةࣰ ضَنکࣰا وَنَحۡشُرُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ أَعۡمَىٰ
و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور مىکنیم! طه ۲۰
حالا خطر دوم خطر نفاق است ذکر قلیل خداوند از نشانه های نفاق است.
ذکر قلیل در حوادث زندگی شخصی وحوادث عالم و عبودیت کم و ...
إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ یُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَهُوَ خَٰدِعُهُمۡ وَإِذَا قَامُوٓاْ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ قَامُواْ کُسَالَىٰ یُرَآءُونَ ٱلنَّاسَ وَلَا یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِیلࣰا
منافقان مىخواهند خدا را فریب دهند؛ در حالى که او آنها را فریب مىدهد؛ و هنگامى که به نماز برمىخیزند، با کسالت برمىخیزند؛ و در برابر مردم ریا مىکنند؛ و خدا را جز اندکى یاد نمىنمایند۱۴۲ نساء
در این لینک زیر هم از مطالب قبل ذکر کثیر و قلیل گفته شده است:
لینک: ذکر کثیر و قلیل
فریبکارى، بىنشاطى در نماز، ریاکارى و غفلت از یاد خدا، از نشانههاى نفاق است. «إِنَّ اَلْمُنٰافِقِینَ یُخٰادِعُونَ ، یُرٰاؤُنَ ، لاٰ یَذْکُرُونَ»
همان طور که یک نفر معده اش را می شناسد ومیداند چه چیز باید بخورد و نخورد و کم بخورد باید مزاج روحانی خودش را بشناسد.
یک نفر که مثلا بهش دستور داده می شه مثل ایت الله قاضی ره قران بخواند یا ذکر فلان قدر بگوید یعنی مراحل ابتدایی را طی کرده تقوا و علم داره انس با ذکر داره و .... حالا پله پله بالا بیاید.
هدف چیه؟ از معیشت ضنک و نفاق رها شدن و رسیدن به ذکر مدام.
ذکر مدام یعنی دست در کار و دل با یار یعنی ایه زیر:
رِجَالࣱ لَّا تُلۡهِیهِمۡ تِجَٰرَةࣱ وَلَا بَیۡعٌ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَإِقَامِ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِیتَآءِ ٱلزَّکَوٰةِۙ یَخَافُونَ یَوۡمࣰا تَتَقَلَّبُ فِیهِ ٱلۡقُلُوبُ وَٱلۡأَبۡصَٰرُ
مردانى که نه تجارت و نه معاملهاى آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زکات غافل نمىکند؛ آنها از روزى مىترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو مىشود۳۷ نور
پیش نیازش چیست؟ زهد و ساده زیستی.
بحار الأنوار : فی حدیثِ المعراجِ : یا أحمَدُ ... دُمْ على ذِکرِی ، فقالَ : یا ربِّ ، وکیفَ أدُومُ على ذِکرِکَ ؟ فقالَ : بالخَلوَةِ عنِ الناسِ ، وبُغضِکَ الحُلوَ والحامِضَ ، وفَراغِ بَطنِکَ وبَیتِکَ مِنَ الدنیا . [ بحار الأنوار : 77/22/6 . ]
بحار الأنوار : در حدیث معراج آمده است : اى احمد! . . . بر یاد من مداومت کن . عرض کرد : پروردگارا ! چگونه یاد تو را مداومت بخشم؟ فرمود : با خلوت گزینى از مردم و بیزارى از ترش و شیرین و تهى داشتن شکم و خانه ات از دنیا .
مطالب ممکن است بعضا تکراری باشد. اما یک مقدار روشمند شده تا عمل کردن راحت تر باشد.
روش کار این است:
شرط اول تقواست
شرط دوم داشتن علم
شرط سوم تفکر کردن است.
شرط چهارم ریختن تفکر در ذکر است
شرط پنجم قلبی کردن ذکر است.
تا مراحل بالاتر قلبی.
این شروط از کجا استخراج شده است؟
تقریبا از ایه زیر:
إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَـٰٓئِفࣱ مِّنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ
پرهیزگاران هنگامى که گرفتار وسوسههاى شیطان شوند، متذکر می شوند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را مىبینند و) ناگهان بینا مىگردند(۲۰۱ اعراف)
شرط اول تقواست. یعنی کسی که بنا دارد خودنگهداری از گناه کند. می فهمد گناه است دیگر انجام نمی دهد. گناه ممکن است بکند اما گناه از دستش در می رود. بنای بر گناه کردن ندارد.
بنا ندارد با حجاب نامناسب بیرون رود. یهویی حواسش نیست مثلا باد می اید کمی حجابش بد می شود و درستش می کند این مثال بود تا فرق بنا داشتن بر گناه یا بنا بر تقوا را بفهمیم.
حالا چرا باتقوا می فهمد چون تقوا مثل لباس است.
یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکُمۡ لِبَاسࣰا یُوَٰرِی سَوۡءَٰتِکُمۡ وَرِیشࣰاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِکَ خَیۡرࣱۚ ذَٰلِکَ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ
اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را مىپوشاند و مایۀ زینت شماست؛ اما لباس تقوا بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکّر (نعمتهاى او) شوند! (۲۶ اعراف)
وقتی لباس تمیز پوشیده باشیم متوجه کثیفی می شویم اما لباس کثیف باشد کثیفی جدید بیاید ممکن است متوجه نشویم.
دونوع کلی تقوا عبارتند از تقوای فطرتی و تقوای آموختنی. اموختنی می شود دانایی و قلبی.
البته تقوا هم مراتب داره. مثلا تقوا داریم در حد مراقبه. و تقوا داریم در حد انجام ندادن گناه کبیره و .... و خطبه متقین نهج البلاغه حد عالی تقوا گفته شده است.
تقوای فطرتی
فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا
سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است (۸شمس)
تقوایی که باید علمش را داشته باشیم. مثلا احکام حجاب و بیع و خمس و ....عقاید شیعه ، ولایت و ...اخلاق احسن و فرق عجب و کبر و .... و راه درمان تفسیر و روایات غیره
پس شرط سوم علم است. علم الحق و الباطل
علم نیاز به یادگیری از کتاب و استاد هست.و علم جوشش از قلب با تقوا هم داریم البته.
استاد تفسیر قران استاد اخلاق و .... که به ذوق ما می خورد انتخاب و درست عمل کنیم.
شرط بعدی تفکر. به کلمه بصیرت در اخر ایه دقت کنیم فاذا هم مبصرون و یا ایه زیر و کلمه اولوالباب.
یذکر مخصوص کیه؟ صاحبان لب و مغز.
یُؤۡتِی ٱلۡحِکۡمَةَ مَن یَشَآءُۚ وَمَن یُؤۡتَ ٱلۡحِکۡمَةَ فَقَدۡ أُوتِیَ خَیۡرࣰا کَثِیرࣰاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ
(خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مىدهد؛ و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده است. و جز خردمندان، (این حقایق را درک نمىکنند، و) متذکر نمىگردند.(۲۶۹بقره)
نه.
شرط بعدی ریختن تفکر در ذکر است.
ذکر می تواند چند کلمه باشه. ذکر معروف از امام باشد یا حدیث باشد یا ایه یا بدون لفظ حتی.
هر کسی ذکر خود را باید پیدا کند مثلا یکی توحید افعالی را در الحمد لله رب العالمین می ریزد یکی دیگر در لاحول و لاقوة الا بالله یکی در یک حدیث می یابد و ان حدیث را با خود تکرار می کند مثلا جملات نهج البلاغه. یکی دیگر مستند طبیعت می بیند و یاداوری می کند و توحید افعالی اش را قوی می کند و ....
چون ذکر یعنی یادآوری. حالا یاداوری انچه روز اول در فطرت ریختند یا یاداوری علوم حصولی که قلبی شده اند یا سعی در قلبی کردن داریم.
پس انچه از ذکر من می گویم مثال است. بعضی از ذکرها هم هست که خود معصوم گفته این خواص را دارد در فلان موقع بگویید. مثلا در ترس حسبنا الله و نعم الوکیل از معصوم است.
و ذکر با عدد خاص ممکن است انسان را در تحت اسمی از اسماء الله ببرد که توان علمی و ظرفیتی انسان کم باشد و مشکل ایجاد کند مثلا ذکر یونسیه با عدد خاص.
پس یا استاد باید بگوید یا به خودشناسی و معرفت شناسی رسیده باشیم.
شرط بعدی قلبی کردن ذکر است.
در لحظه حساس عمل، ذکر قلبی به کار می آد.
فرض کنیم تصادف می شه.
یک نمازخوان سرش رو می کنه بیرون و فحش می ده.
یه نماز خوان دیگه می گه مال دنیاست. قُلۡ مَتَٰعُ ٱلدُّنۡیَا قَلِیلࣱ وَٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرࣱ لِّمَنِ ٱتَّقَىٰ وَلَا تُظۡلَمُونَ فَتِیلًا به آنها بگو: «سرمایۀ زندگى دنیا، ناچیز است! و سراى آخرت، براى کسى که پرهیزگار باشد، بهتر است! و به اندازۀ رشتۀ شکافِ هستۀ خرمایى، به شما ستم نخواهد شد!(۷۷نساء)
نمازخوان اول می داند دومی هم می داند اما آنکه می تواند در لحظه حساس عمل کند ذاکر قلبی است.
نمازش قلبی شده است. نمازی که قلبی شده تنهی عن الفحشاء و المنکر می شود. نماز بد ممکن است به جای قرب، بعد و دوری اورد.
در هنگام مرگ هم وحشت قبر می اید، ذکر قلبی به کار می اید وگرنه با وحشت مرگ از خاطر می پرد.
برای قلبی کردن، فکر زیاد و عبادت در خلوت موثر است. در طول روز دایما فکر این است که چی بخورم چی بپوشم و .... یا اینکه چی کار کنم یک قدم در قرب بالاتر بروم. سبک زندگی مهم است. صداهای در مغز مهم است. خودگویی مهم است.
خودگویی مردم چی می گن چه رستورانی امروز برم چی بپوشم درسم چقدر بخونم یک نوع خودگویی است. یک نوع هم امروز در حکمت فلان فکر کنم. یک قدم برای قرب بیشتر چه کار کنم؟
اما ذکر هم چند نوع است.
یک موقع فکر را در ذکر می ریزیم. مثلا توحید افعالی را یاد گرفتیم در ذکر الحمد لله رب العالمین می ریزیم.
یک موقع ذکر با توجه می گوییم که فکر به حرکت در اید. الحمدلله رب العالمین را با توجه می گوییم هی کم کم درهایی از فکرهای خوب باز می شود تسبیحات حضرت زهرا س باتوجه می گوییم تا درها باز شود.
این قدر گفتیم باقی فکر کن
فکر اگر جامد بود رو ذکر کن
ذکر آرد فکر را در اهتزاز
ذکر را خورشید این افسرده ساز
شیوه ایت الله شاه ابادی این بود. ذکر در دهان طفل قلب می گذارند تا قلب به حرف اید. ذکر در خلوت برای حرف زدن قلب و بعد قلب در روز در زمان مناسب عکس العمل مناسب انجام دهد. برای این کار نیاز به حنیف بودن است حنیف یعنی تعادل در قوای ظاهر و باطن.
ذکر بدون حضور قلب خیلی مفید نیست. البته اسم هم داریم که دوا است.
ذکر زبانی مقدمه ی ذکر قلبی بشود خوب است.
یا من اسمه دواء و ذکره شفاء انچه شفاست ذکر است.
حالا حدیث زیر را ببینیم.
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : مَن ذَکَرَ اللّه َ فی السُّـوقِ مُخلِصاً عِندَ غَفلَةِ الناسِ و شُغلِهِم بما فِیهِ کَتَبَ اللّه ُ لَهُ ألفَ حَسَنةٍ و یَغفِرُ اللّه ُ لَهُ یَومَ القِیامَةِ مَغفِرَةً لَم تَخطُرْ عَلى قَلبِ بَشَرٍ .[بحار الأنوار : 103/102/47 .]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : اگر کسى در بازار ، هنگامى که دیگر مردمان [از یاد خدا ]غافلند و سرگرم کار خود هستند ، به یاد خدا باشد، خداوند هزار حسنه برایش منظور دارد، و در روز رستاخیز چنان او را بیامرزد که به ذهن هیچ کس خطور نکرده باشد .
ذکر در لحظات غفلت مهم است لحظه خرید و فروش لحظه عصبانیت لحظات تفریح و ....
ذکر می گوییم که از خدا غافل نشویم.
حدیث است که حضرت صادق علیه السلام فرمود: فاجْعَلْ قَلْبَکَ قِبلَةً لِلِسٰانِکَ لاٰ تُحَرِّکْهُ اِلاّ بِاِشارةِ الْقَلْب. آداب الصلاه ص ۳۱[8]
حالا وارد مثال های مختلف بشویم.
اولین مثال بیشتر برای مجردها.
###################
شکر برای شهادت پدر و مادر با پنج فرزند قد و نیم قد
اگر ما اندازه این مسولیت و این امتحان نبودیم قطعا خدا ما رو این طوری امتحان نمی کرد
جملات نوجوان در حد عارفان پیر طریقت
دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 7 ثانیه
با خودم گفتم وقتی برای ورود به حرم های مطهر اذن دخول خوانده می شود برای ورد به حریم گفتگو با خداوند متعال یعنی نماز هم خوب است اذن دخول برای خود بگذارم.
شرط اذن دخول حرم های مطهر انقلاب درونی و اشک است.
حضرت آیتا... بهجت میفرمایند: زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا(ع) اذن دخول میطلبید و میگویید: «أدخل یا حجها...: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن بهوجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیهالسلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهدا علیهالسلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین(ع) اذن دخول دادهاند و وارد شوید.اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما بهوجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.طبق تاکید این مرجع تقلید بزرگوار، زیارت امام رضا(ع) از زیارت امام حسین(ع) بالاتر است. ایشان درباره چرایی این برتری اینگونه توضیح میکند: بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین(ع) میروند، ولی فقط شیعیان اثنیعشری به زیارت حضرت امام رضا(ع) میآیند.
اما اذن دخول نماز. قبل از ورود به نماز با خود بگویم ایا من لیاقت گفتگو با خداوند را دارم؟
چقدر خوب که به من اجازه دادی نماز بخوانم. بهتر از این مگر چیزی هست؟
خداوند اجازه داده نماز بخوانم و با او حرف بزنم.
پس اذان و اقامه خودش اذن دخول است شاید. اما نظر شخصی من این است اذن دخول را در این جملات قبل از نماز، که مستحب است بخوانیم جای دهیم برای خودمان. نظر شخصی یعنی نظر من است نظر اسلام یا نظر علما شاید نباشد.
اما نماز این طور است که اگر حال نداشتیم به وقتی دیگر که حال داریم و حضور قلب داریم بخوانیم، اما این حربه دست شیطان نشود که ما را از نماز اول وقت باز دارد
امام صادق علیه السلام:
إِنَّ فَضْلَ الْوَقْتِ الْأَوَّلِ عَلَى الْآخِرِ کَفَضْلِ الْآخِرَةِ عَلَى الدُّنْیَا.(7)
برتری نماز اول وقت نسبت به آخر وقت، مانند برتری آخرت است نسبت به دنیا.کافی، ج 3، ص 274.
و اما نماز در هر حال واجب است، یعنی اگر خدای ناکرده شراب خوردیم تا چهل روز نمازمان قبول نیست. اما با اینکه قبول نیست باز باید بخوانیم.
اینها را گفتم که برداشت اشتباه از اذن دخول نماز برایمان پیش نیاید.
از امام صادق علیهالسلام روایت شده که امام على علیهالسلام به اصحابش مىفرمود: هر که اقامه نماز را بگوید و قبل از گفتن تکبیر این دعا را بخواند :
یَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ الْمُسِیءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أَنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسِیءِ وَ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسِیءُ فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا تَعْلَمُ مِنِّی .
اى نیکوکار! بدکار نزد تو آمده و به نیکوکار امر فرمودى که از گناهکار درگذرد و تو نیکوکارى و من بدکارم.پس به حق محمّد و خاندانش بر محمّد و خاندانش درود فرست و از کار زشتم که از آن آگاهى، درگذر.
خداوند مىفرماید: اى فرشتگانم! شاهد باشید که از او درگذشتم و افرادى را که حقوقى از آنان به گردن اوست، راضى ساختم.
فلاح السائل:ص۱۵۵.
قالَ الامامُ المُجتَبى علیه السلام : «اِلهى ضَیْفُکَ بِبابِکَ یا مُحْسِنُ قَدْ أَتاکَ المُسِى ء، فَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما عِنْدی بَجَمیلِ ما عِنْدَکَ یاکَریمُ.» [بحارالانوار، ج43، ص339؛ جلاءالعیون، ج1، ص321.]
امام مجتبى علیه السلام به هنگام ورود به مسجد، سر را به طرف آسمان بلند مى کرد و مى فرمود: «پروردگارا مهمان تو، جلو در خانه ات ایستاده است. اى نیکوکار، بنده تباه کار و بدرفتار به درگاهت شتافته، از زشتیهایى که مرتکب شده به خاطر زیبایی هایى که در نزد تواست، درگذر وببخش، اى بخشنده کریم.»
خب حدیث بالا را قبل از مسجد محل بگیم شاید بشه قبل از مسجد بیت هم گفت. مسجد بیت یعنی ان قسمتی از خانه که همیشه نماز می خوانیم.
یعنی جملات بالا را با حالت اشک بگوییم به عنوان اذن دخول نماز. من دارم نماز می خوانم خیلی عجیب است من گنهکار و خداوند معشوق. خداوندی که فطر السموات و الارض است.
إِنِّی وَجَّهۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ حَنِیفࣰاۖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ
من روى خود را به سوى کسى کردم که آسمانها و زمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم؛ و از مشرکان نیستم! ۷۹ انعام
حالا ابتدای مناجات سیزده خمس عشر را ببینیم:
إِلٰهِى لَوْلَا الْواجِبُ مِنْ قَبُولِ أَمْرِکَ لَنَزَّهْتُکَ مِنْ ذِکْرِى إِیَّاکَ عَلَىٰ أَنَّ ذِکْرِى لَکَ بِقَدْرِى لَابِقَدْرِکَ، وَمَا عَسَىٰ أَنْ یَبْلُغَ مِقْدارِى حَتَّىٰ أُجْعَلَ مَحَلّاً لِتَقْدِیسِکَ، وَمِنْ أَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَیْنا جَرَیَانُ ذِکْرِکَ عَلَىٰ أَلْسِنَتِنا، وَ إِذْنُکَ لَنا بِدُعائِکَ وَتَنْزِیهِکَ وَتَسْبِیحِکَ .معبودم، اگر پذیرش فرمانت بر من واجب نبود هر آینه پاک نگاه میداشتمت از اینکه ذکر تو گویم، چه ذکر من از تو بهاندازه کاستی من است نه برازنده کمال تو، شأن و اندازه من چقدر میتواند بالا رود تا ظرف تقدیس تو قرار گیرم؟ از بزرگترین نعمتها بر ما جاری شدن ذکر تو بر زبان ماست و اجازهات به ماست که تو را بخوانیم و تنزیه و تسبیح کنیم،
اما حدیثی که به این مطلب کمک می کند شاید حدیث زیر باشد:
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : صَلِّ صَلاةَ مُوَدِّعٍ؛ فإنّ فیها الوُصلَةَ و القُربى .[بحار الأنوار : 78/200/28 .]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : چنان نمازى بخوان که گویى آخرین نماز عمر توست ؛ زیرا چنین نمازى موجب رسیدن و نزدیک شدن به خداست .
ان شاء الله جوری نوشته باشم که بدعت نباشد. اذن دخول نماز نداریم. انچه داریم ایجاد حس توجه خاص و حضور قلب قبل از شروع نماز است.
محراب یعنی محل حرب، محل جهاد، محل جهاد با نفس.
سیر از جهاد با نفس به جهاد با جان کار شهید است.
شهید سید حسن نصر الله امام جماعت حزب الله بود. وسط نماز مقاومت شهید شد. یک نفر دیگه از صف اول قدم جلو می گذارد و نماز ادامه پیدا می کند.
همان طور که امام خمینی ره وسط کار رفت و یک نفر از صف اول قدم جلو گذاشت و رهبر انقلاب شد.
در عین اینکه رهبر محل اتصال مهره ها به هم است و بدون او تسبیح تسبیح نمی شود:
خطبه ۱۴۶
و مَکَانُ الْقَیِّمِ بِالْأَمْرِ مَکَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ یَجْمَعُهُ وَ یَضُمُّهُ، فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ یَجْتَمِعْ بِحَذَافِیرِهِ أَبَداً
جایگاه رهبر چونان ریسمانى محکم است که مهره ها را متّحد ساخته به هم پیوند مى دهد. اگر این ریسمان از هم بگلسد، مهره ها پراکنده و هر کدام به سویى خواهند افتاد و سپس هرگز جمع آورى نخواهند شد.
در عین حال باید مکتب باشد مکتب یعنی چندین نفر صف اول نماز جماعت ایستاده اند که اگر امام جماعت شهید شد قدم جلو بگذارند و نماز مقاومت ادامه پیدا کند.اصول مقاومت در کتاب مکتب یعنی قران برایشان جاافتاده است.
مکتب سید حسن نصرالله و مکتب سلیمانی هم رهبر دارد هم صف اول دارد که راه او را ادامه دهند و هم مامونین تابع.
تابع یعنی زودتر از امام رکوع نرود که نماز باطل می شود دیر هم نرود که از نماز عقب بیفتد.
سوره حمد را هم امام می خواند سوره حمدی که معادل کل قران است.
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولࣱ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِیْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡۚ وَمَن یَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ فَلَن یَضُرَّ ٱللَّهَ شَیۡـࣰٔاۚ وَسَیَجۡزِی ٱللَّهُ ٱلشَّـٰکِرِینَ
محمد (ص) فقط فرستادۀ خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمىگردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند؛ و خداوند بزودى شاکران (و استقامتکنندگان) را پاداش خواهد داد ۱۴۴ آل عمران
کار باید مکتبی باشد هم رهبر باشد هم شاگردانی در این مکتب ادامهدهنده راه رهبر. هم تابعین.
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ حَسۡبُکَ ٱللَّهُ وَمَنِ ٱتَّبَعَکَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
اى پیامبر! خداوند و مؤمنانى که از تو پیروى مىکنند، براى حمایت تو کافى است (؛ فقط بر آنها تکیه کن)!۶۴ انفال
اما حالا نکات تفسیر نور ذیل آیه ۱۴۴ آل عمران ببینیم:
۳ جامعهى اسلامى باید چنان تشکّل و انسجامى داشته باشد که حتّى مرگ رهبر به آن ضربهاى نزند. «أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلىٰ أَعْقٰابِکُمْ»
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نیز تابع سنّتهاى الهى و قوانین طبیعى همچون مرگ و حیات است. «أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ»
انتشار شایعه، از حربههاى دشمن است. «مٰاتَ أَوْ قُتِلَ» (با توجّه به شأن نزول)
عمر پیامبر محدود است، نه راه او. «أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ»
فردپرستى ممنوع. راه خدا که روشن شد، آمد و شد افراد نباید در پیمودن خط الهى ضربه وارد کند. «أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ»
ایمان خود را چنان ثابت و استوار سازید که حوادث تاریخ آن را نلرزاند. «أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ»
دست برداشتن از خط انبیا، سقوط و عقبگرد است. «اِنْقَلَبْتُمْ عَلىٰ أَعْقٰابِکُمْ»
کفر مردم، ضررى براى خداوند ندارد. «فَلَنْ یَضُرَّ اَللّٰهَ»
مقاومت در راه حق، بهترین نوع شکر عملى است که پاداشش با خداست. «سَیَجْزِی اَللّٰهُ اَلشّٰاکِرِینَ»
ممکنه است بگویند ما کاری نمی کنیم خب ما که کاری نمی کنیم سردار شهید نیلفروشان کنار سید حسن نصرالله چه می کند؟
این جملات امیرالمومنین (ع) در این شرایط تکلیف ما را روشن میکند:
و من کلام له (علیه السلام) لابنه محمد ابن الحنفیة لما أعطاه الرایة یوم الجمل:
تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ، عَضَّ عَلَى نَاجِذِکَ، أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ، تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ، ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ. (نهج البلاغه . خطبه ۱۱۱ )
از سخنان آن حضرت است وقتى که در نبرد جمل پرچم را به دست فرزندش محمّد حنفیه داد:
اگر کوهها از جاى بجنبد تو ثابت باش. دندان بر دندان بفشار. سر خود را به خداوند بسپار. قدمهایت را بر زمین میخکوب کن. دیده به آخر لشگر دشمن بینداز. به وقت حمله چشم فروگیر و آگاه باش که پیروزى از جانب خداى سبحان است.
عاشقان چون به هوش باز ایند
پیش معشوق در نماز آیند
بر بساطی که عشق حاکم اوست
جان ببازند و پاکباز آیند
قربانی های عظیم پیش پای خورشید یعنی آماده شویم برای خورشید بدون ابر ان شاءالله
اللهم عجل لویک الفرج
یک قسمت این وصیت را امام خمینی ره با همین مضمون به شهید بهشتی گفته اند. زمانی که علیه شهید بهشتی حرف های نامناسبی می زدند:
بدان که تو از اولیای ما نیستی، مگر در صورتی که اگر تمام مردم شهرت علیه تو متحد شوند و بگویند تو مرد بدی هستی، از این امر ناراحت نشوی، و اگر همه بگویند مرد صالحی هستی، از آن خوشحال نشوی.
ما هم همین طوری هستیم یا با یک حرف مادرشوهر یا مادر زن یا دوست یا همکار و .... بهم می ریزیم و عزا می گیریم؟
آموزش شیوه برخورد با انتقاد به جا و نا به جا در وصیت امام باقر (ع) به جابر
وصیت امام باقر ع:
وصیته علیه السلام لجابربنیزید الجعفی
1. رُوِیَ عَنْهُ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ لَه: یَا جَابِرُ، اغْتَنِمْ مِنْ أَهْلِ زَمَانِکَ خَمْساً: إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ؛ وَإِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ؛ وَإِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشَاوَرْ؛ وَإِنْ قُلْتَ لَمْ یُقْبَلْ قَوْلُکَ؛ وَإِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّج.
وَأُوصِیکَ بِخَمْسٍ: إِنْ ظُلِمْتَ فَلَا تَظْلِمْ؛ وَإِنْ خَانُوکَ فَلَا تَخُنْ؛ وَإِنْ کُذِّبْتَ فَلَا تَغْضَبْ؛ وَإِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَحْ؛ وَإِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَعْ. وَفَکِّرْ فِیمَا قِیلَ فِیکَ، فَإِنْ عَرَفْتَ مِنْ نَفْسِکَ مَا قِیلَ فِیکَ، فَسُقُوطُکَ مِنْ عَیْنِ اللَّهِ جَلَّ وَعَزَّ عِنْدَ غَضَبِکَ مِنَ الْحَقِّ أَعْظَمُ عَلَیْکَ مُصِیبَةً مِمَّا خِفْتَ مِنْ سُقُوطِکَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ، وَإِنْ کُنْتَ عَلَى خِلَافِ مَا قِیلَ فِیکَ فَثَوَابٌ اکْتَسَبْتَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَتْعَبَ بَدَنُکَ؛
2. وَاعْلَمْ بِأَنَّکَ لَا تَکُونُ لَنَا وَلِیّاً حَتَّى لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیْکَ أَهْلُ مِصْرِکَ وَقَالُوا إِنَّکَ رَجُلُ سَوْءٍ لَمْ یَحْزُنْکَ ذَلِکَ، وَلَوْ قَالُوا إِنَّکَ رَجُلٌ صَالِحٌ لَمْ یَسُرَّکَ ذَلِکَ وَلَکِنِ اعْرِضْ نَفْسَکَ عَلَى کِتَابِ اللَّهِ فَإِنْ کُنْتَ سَالِکاً سَبِیلَهُ زَاهِداً فِی تَزْهِیدِهِ رَاغِباً فِی تَرْغِیبِهِ خَائِفاً مِنْ تَخْوِیفِهِ فَاثْبُتْ وَأَبْشِرْ فَإِنَّهُ لَا یَضُرُّکَ مَا قِیلَ فِیکَ، وَإِنْ کُنْتَ مُبَایِناً لِلْقُرْآنِ فَمَا ذَا الَّذِی یَغُرُّکَ مِنْ نَفْسِکَ؛
3. إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَعْنِیٌّ بِمُجَاهَدَةِ نَفْسِهِ لِیَغْلِبَهَا عَلَى هَوَاهَا، فَمَرَّةً یُقِیمُ أَوَدَهَا وَیُخَالِفُ هَوَاهَا فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ، وَمَرَّةً تَصْرَعُهُ نَفْسُهُ فَیَتَّبِعُ هَوَاهَا فَیَنْعَشُهُ اللَّهُ فَیَنْتَعِشُ وَیُقِیلُ اللَّهُ عَثْرَتَهُ فَیَتَذَکَّرُ وَیَفْزَعُ إِلَى التَّوْبَةِ وَالْمَخَافَةِ، فَیَزْدَادُ بَصِیرَةً وَمَعْرِفَةً لِمَا زِیدَ فِیهِ مِنَ الْخَوْفِ. وَذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ».
4. یَا جَابِر اسْتَکْثِرْ لِنَفْسِکَ مِنَ اللَّهِ قَلِیلَ الرِّزْقِ تَخَلُّصاً إِلَى الشُّکْرِ، وَاسْتَقْلِلْ مِن نَفْسِکَ کَثِیرَ الطَّاعَةِ لِلَّهِ إِزْرَاءً عَلَى النَّفْسِ وَتَعَرُّضاً لِلْعَفْوِ، وَادْفَعْ عَنْ نَفْسِکَ حَاضِرَ الشَّرِّ بِحَاضِرِ الْعِلْمِ، وَاسْتَعْمِلْ حَاضِرَ الْعِلْمِ بِخَالِصِ الْعَمَلِ، وَتَحَرَّزْ فِی خَالِصِ الْعَمَلِ مِنْ عَظِیمِ الْغَفْلَةِ بِشِدَّةِ التَّیَقُّظِ، وَاسْتَجْلِبْ شِدَّةَ التَّیَقُّظِ بِصِدْقِ الْخَوْفِ؛
5. وَاحْذَرْ حَفِیَّ التَّزَیُّنِ بِحَاضِرِ الْحَیَاةِ، وَتَوَقَّ مُجَازَفَةَ الْهَوَى بِدَلَالَةِ الْعَقْلِ، وَقِفْ عِنْدَ غَلَبَةِ الْهَوَى بِاسْتِرْشَادِ الْعِلْمِ، وَاسْتَبْقِ خَالِصَ الْأَعْمَالِ لِیَوْمِ الْجَزَاءِ، وَانْزِلْ سَاحَةَ الْقَنَاعَةِ بِاتِّقَاءِ الْحِرْصِ، وَادْفَعْ عَظِیمَ الْحِرْصِ بِإِیثَارِ الْقَنَاعَةِ، وَاسْتَجْلِبْ حَلَاوَةَ الزَّهَادَةِ بِقَصْرِ الْأَمَلِ، وَاقْطَعْ أَسْبَابَ الطَّمَعِ بِبَرْدِ الْیَأْسِ؛
6. وَسُدَّ سَبِیلَ الْعُجْبِ بِمَعْرِفَةِ النَّفْسِ، وَتَخَلَّصْ إِلَى رَاحَةِ النَّفْسِ بِصِحَّةِ التَّفْوِیضِ، وَاطْلُبْ رَاحَةَ الْبَدَنِ بِإِجْمَامِ الْقَلْبِ، وَتَخَلَّصْ إِلَى إِجْمَامِ الْقَلْبِ بِقِلَّةِ الْخَطَإِ، وَتَعَرَّضْ لِرِقَّةِ الْقَلْبِ بِکَثْرَةِ الذِّکْرِ فِی الْخَلَوَاتِ، وَاسْتَجْلِبْ نُورَ الْقَلْبِ بِدَوَامِ الْحُزْنِ، وَتَحَرَّزْ مِنْ إِبْلِیسَ بِالْخَوْفِ الصَّادِقِ. وَإِیَّاکَ وَالرَّجَاءَ الْکَاذِبَ فَإِنَّهُ یُوقِعُکَ فِی الْخَوْفِ الصَّادِقِ؛
7. وَتَزَیَّنْ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِالصِّدْقِ فِی الْأَعْمَالِ، وَتَحَبَّبْ إِلَیْهِ بِتَعْجِیلِ الِانْتِقَالِ، وَإِیَّاکَ وَالتَّسْوِیفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ یَغْرَقُ فِیهِ الْهَلْکَى، وَإِیَّاکَ وَالْغَفْلَةَ فَفِیهَا تَکُونُ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ، وَإِیَّاکَ وَالتَّوَانِیَ فِیمَا لَا عُذْرَ لَکَ فِیهِ فَإِلَیْهِ یَلْجَأُ النَّادِمُونَ، وَاسْتَرْجِعْ سَالِفَ الذُّنُوبِ بِشِدَّةِ النَّدَمِ وَکَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ، وَتَعَرَّضْ لِلرَّحْمَةِ وَعَفْوِ اللَّهِ بِحُسْنِ الْمُرَاجَعَةِ، وَاسْتَعِنْ عَلَى حُسْنِ الْمُرَاجَعَةِ بِخَالِصِ الدُّعَاءِ وَالْمُنَاجَاةِ فِی الظُّلَمِ؛
8. وَتَخَلَّصْ إِلَى عَظِیمِ الشُّکْرِ بِاسْتِکْثَارِ قَلِیلِ الرِّزْقِ وَاسْتِقْلَالِ کَثِیرِ الطَّاعَةِ، وَاسْتَجْلِبْ زِیَادَةَ النِّعَمِ بِعَظِیمِ الشُّکْرِ، وَتَوَسَّلْ إِلَى عَظِیمِ الشُّکْرِ بِخَوْفِ زَوَالِ النِّعَمِ، وَاطْلُبْ بَقَاءَ الْعِزِّ بِإِمَاتَةِ الطَّمَعِ، وَادْفَعْ ذُلَّ الطَّمَعِ بِعِزِّ الْیَأْسِ، وَاسْتَجْلِبْ عِزَّ الْیَأْسِ بِبُعْدِ الْهِمَّةِ. وَتَزَوَّدْ مِنَ الدُّنْیَا بِقَصْرِ الْأَمَلِ، وَبَادِرْ بِانْتِهَازِ الْبُغْیَةِ عِنْدَ إِمْکَانِ الْفُرْصَةِ، وَلَا إِمْکَانَ کَالْأَیَّامِ الْخَالِیَةِ مَعَ صِحَّةِ الْأَبْدَانِ. وَإِیَّاکَ وَالثِّقَةَ بِغَیْرِ الْمَأْمُونِ فَإِنَّ لِلشَّرِّ ضَرَاوَةً کَضَرَاوَةِ الْغِذَاءِ؛
9. وَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا عِلْمَ کَطَلَبِ السَّلَامَةِ، وَلَا سَلَامَةَ کَسَلَامَةِ الْقَلْبِ، وَلَا عَقَلَ کَمُخَالَفَةِ الْهَوَى، وَلَا خَوْفَ کَخَوْفٍ حَاجِزٍ، وَلَا رَجَاءَ کَرَجَاءٍ مُعِینٍ. وَلَا فَقْرَ کَفَقْرِ الْقَلْبِ، وَلَا غِنَى کَغِنَى النَّفْسِ، وَلَا قُوَّةَ کَغَلَبَةِ الْهَوَى، وَلَا نُورَ کَنُورِ الْیَقِینِ، وَلَا یَقِینَ کَاسْتِصْغَارِکَ الدُّنْیَا. وَلَا مَعْرِفَةَ کَمَعْرِفَتِکَ بِنَفْسِکَ، وَلَا نِعْمَةَ کَالْعَافِیَةِ، وَلَا عَافِیَةَ کَمُسَاعَدَةِ التَّوْفِیقِ، وَلَا شَرَفَ کَبُعْدِ الْهِمَّةِ، وَلَا زُهْدَ کَقَصْرِ الْأَمَلِ، وَلَا حِرْصَ کَالْمُنَافَسَةِ فِی الدَّرَجَاتِ، وَلَا عَدْلَ کَالْإِنْصَافِ، وَلَا تَعَدِّیَ کَالْجَوْرِ، وَلَا جَوْرَ کَمُوَافَقَةِ الْهَوَى، وَلَا طَاعَةَ کَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ، وَلَا خَوْفَ کَالْحُزْنِ، وَلَا مُصِیبَةَ کَعَدَمِ الْعَقْلِ، وَلَا عَدَمَ عَقْلٍ کَقِلَّةِ الْیَقِینِ، وَلَا قِلَّةَ یَقِینٍ کَفَقْدِ الْخَوْفِ، وَلَا فَقْدَ خَوْفٍ کَقِلَّةِ الْحُزْنِ عَلَى فَقْدِ الْخَوْفِ، وَلَا مُصِیبَةَ کَاسْتِهَانَتِکَ بِالذَّنْبِ وَرِضَاکَ بِالْحَالَةِ الَّتِی أَنْتَ عَلَیْهَا وَلَا فَضِیلَةَ کَالْجِهَادِ، وَلَا جِهَادَ کَمُجَاهَدَةِ الْهَوَى، وَلَا قُوَّةَ کَرَدِّ الْغَضَبِ، وَلَا مَعْصِیَةَ کَحُبِّ الْبَقَاءِ، وَلَا ذُلَّ کَذُلِّ الطَّمَعِ. وَإِیَّاکَ وَالتَّفْرِیطَ عِنْدَ إِمْکَانِ الْفُرْصَةِ فَإِنَّهُ مَیْدَانٌ یَجْرِی لِأَهْلِهِ بِالْخُسْرَان.(1)
1. الحسنبنعلیبنالحسینبنشعبة الحرانی، تحف العقول، تصحیح علیاکبر غفاری، ص284ـ286 (متن کامل این روایت برای سادهترشدن مقابله با ترجمه فارسی فقرهبندی شده است).
ترجمه ایت الله مصباح یزدی
سفارش امام باقر علیه السلام به جابربنیزید جعفى
1. از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده است که به جابر فرمود: اى جابر، پنج رفتار را از مردم زمانت درباره خود غنیمت شمار: اگر حاضر باشى تو را نشناسند؛ اگر غایب باشى سراغت را نگیرند؛ اگر در مجلسی حاضر باشى با تو مشورت نکنند؛ اگر حرفی بزنی نپذیرند؛ و اگر به خواستگاریِ زنى [از نوع خودشان] بروی، به ازدواجت در نیاورند.
تو را به پنج رفتار [در برابر آنها] سفارش مىکنم: اگر به تو ظلم کردند ستم نکن؛ و اگر به تو خیانت کردند خیانت نکن؛ اگر تو را تکذیب کردند خشم نگیر؛ و اگر تو را ستودند شاد مشو؛ اگر تو را نکوهش کردند بىتابى نکن و به آنچه درباره تو گفتهاند بیندیش: اگر آنچه را درباره ات گفته اند در خود یافتی، [بدان که] مصیبت افتادن تو از چشم خداى عزّوجلّ، هنگام خشمگرفتنت از شنیدن حقیقت، بزرگتر از آن است که میترسی از چشم مردم بیفتى، و اگر آنگونه که دربارهات گفته اند نیستی، بدون رنج بدنی، ثوابى را به دست آورده ای.
ترجمه دوم(و تو را به پنج چیز وصیت میکنم: اگر به تو ظلم شد، تو ستم مکن؛ و اگر به تو خیانت شد، تو خیانت منما؛ و اگر تکذیبت نمودند، غضب منما؛ و اگر مدح شدی، خوشحال مشو؛ و اگر از تو بدگویی شد، بی تابی مکن؛ و در آن چیزی که دربارهات گفتهاند، تفکر کن؛ اگر آن سخنان راست بود، بدان که سقوط تو در پیشگاه الهی برای غضب تو به سبب سخن حق، مصیبتی است بزرگ تر از ترسی که از سقوط در چشم مردم داری، و اگر آن سخنان خلاف واقع بوده، به ثوابی رسیدهای، بدون آن که زحمتی کشیده باشی.)
2. و بدان که دوستدار ما نخواهی بود، مگر آنکه اگر تمام همشهریانت جمع شوند و بگویند تو مرد بدى هستى، ناراحت نشوی و [نیز] اگر بگویند تو مرد صالح و شایسته اى هستى دلشاد نشوی؛ ولى خود را به کتاب خدا عَرضه کن: اگر رهروِ آن هستی و آنچه را نخواسته، نمىخواهى و به آنچه خواسته است، تمایل داری، و از آنچه بیم داده است، مىترسى، ثابتقدم باش و مژدهات باد که آنچه درباره تو گفته شده است برایت زیان ندارد؛ [ولی] اگر از [راه] قرآن جدا هستى [دیگر] به چه چیز مىبالى و فریفته ای؟
ترجمه دوم (و بدان که تو از اولیای ما نیستی، مگر در صورتی که اگر تمام مردم شهرت علیه تو متحد شوند و بگویند تو مرد بدی هستی، از این امر ناراحت نشوی، و اگر همه بگویند مرد صالحی هستی، از آن خوشحال نشوی. خودت را بر کتاب خدا عرضه کن؛ اگر به راه آن رفتهای و با سفارش به زهد آن زاهد شده و به آنچه ترغیب نموده راغب شده، و از آنچه ترسانده خایف شدهای، پس ثابت قدم باش و بشارت باد تو را؛ چرا که هر چه علیه تو گفته شده، زیانی برای تو ندارد، و اگر با قرآن جدایی داری، پس به چه چیز خودت مغرور گشتهای؟)
3. همانا مؤمن به جهاد با نفسش اهتمام می ورزد تا بر تمایلات آن غلبه کند. گاه کجی آن را راست کرده، در مسیر دوستى خدا، با هوای نفس مخالفت می ورزد، و گاه نفسْ او را زمین زده، از هوای نفس پیروى میکند؛ [اما] خدای دستش را میگیرد و به او نیرویی تازه میبخشد و او جانی دوباره میگیرد. خدا از لغزش او میگذرد تا به خود آید و به توبه و ترس [از خدا] پناه آورد؛ پس به سبب افزایش ترس از خداوند، بصیرت و معرفتش افزون شود؛ چنانکه خداوند میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ؛(1)«پرهیزکاران هرگاه خیالى شیطانى عارضشان شود، یاد [خدا] کنند، و آنگاه دیده ور [صاحب بصیرت] گردند».
4. اى جابر، روزىِ اندکِ خداداد را بسیار شمار تا شکرگزارش باشی، و اطاعتِ بسیار خود را از خداوند کم شمار تا نفس خود را خوار داشته، خود را در معرض بخشش و عفو قرار دهی؛ و شرّ موجود را با دانشى که داری از خود دور کن، و دانش موجود را با عمل خالص بهکار گیر، و در عمل خالص به مدد بیداردلىِ کامل (تقیظ)، از غفلتِ بزرگ دوری کن، و بیداردلىِ کامل را با صدق در ترس [از خدا] کسب کن.
5. و از [دلبستن و خرسندی] به زینت نهانىِ زندگی کنونی [(زندگی دنیوى)] برحذر باش، و با راهنمایی عقل از سرکشیِ هواوهوس بپرهیز، و هنگام چیرگى هواوهوس با طلب راهنمایی از دانشْ باز ایست؛ و کارهای خالصانه را برای روز جزا نگه دار. با پرهیز از حرص در آستان قناعت فرود آی، و با قناعتْ حرصِ بسیار را [از خود] دور کن، و شیرینى زهدورزى را با کوتاهکردن آرزو بهجانب خود بخوان، و موجبات طمع را با خُنکای ناامیدی [از احسان دیگران] قطع کن.
6. و راه خودبینی را با خودشناسی ببند، و با تفویض صحیح [همه امور به خدا] به آسایشِ دل دست یاب، و آسودگى تن را در آسایش دل جستوجو کن. با کاهشِ خطا آسودگىِ دل را به دست آور و با بسیاریِ یاد خدا در خلوت خود را شایسته نرمیِ دل ساز، و با اندوهِ پیوسته نور دل را کسب کن. با ترسی راستین از شیطان بپرهیز، و مبادا امیدى دروغین ببندی، که گرفتار هراس واقعی میشوی.
7. خود را برای خداى عزوجل به کردار درست بیاراى، و با شتاب در انتقالْ خود را نزد او محبوب گردان. از تأخیر [در اطاعت خدا] بپرهیز؛ زیرا تسویف، دریایی است که هلاکشوندگان در آن غرق میشوند، و مبادا غافل مانی که سنگدلى به همراه دارد. نکند آنجا که عذرى ندارى سستى کنى که پشیمانان به آن [(سستی)] پناه میبرند. با پشیمانى کامل و آمرزشطلبیِ بسیار از گناهان گذشته[ات] بازگرد و با بازگشتى شایسته [به درگاه خدا] خود را از رحمت و بخشش الهی برخوردار کن، و براى بازگشتِ شایسته، از دعاى خالصانه و مناجات در تاریکیها کمک بگیر.
8. با زیادانگاشتن روزىِ اندک و کمشمردن طاعتِ زیادْ سپاسگزارى بزرگ را به دست آور، و افزایش نعمت را با سپاس بزرگ بهجانب خود خوان، و با ترس از زوال نعمتها به سپاس بزرگ دست یاب [نائل شو]. با ازبینبردنِ طمع در خودْ پایدارى عزت را بجوی، و خوارى طمع را با عزت ناامیدى [از خیر دیگران] از خود دور ساز. عزت ناامیدى را با همت بلند بهجانب خود بخوان، و با کوتاهکردن آرزوها[ی دراز] از دنیا توشه بردار، و در هر فرصتى برای دستیابی به مقصود بشتاب، و هیچ فرصتی همانند روزهاى فراغت و همراه با تندرستى نیست. مبادا به آنچه اطمینان ندارى اعتماد کنى؛ زیرا بدى ـ همانند عادت به غذا ـ اعتیاد آور است.
9. و بدان که همانا هیچ دانشى مانند طلب سلامت نیست، و هیچ سلامتى مانند سلامت دل نیست، و هیچ خردمندىاى همانند مخالفت با خواهش نفس نیست و هیچ ترسى همانند ترسى نیست که بازدارنده [از گناه] باشد. امیدى مانند امیدْ یاریدهنده [خیر] نیست و فقرى مانند فقرِ دلْ نیست. هیچ بىنیازىاى چون بىنیازى نفس نیست و هیچ قدرتی مانند غلبه بر هوا[ی نفس] نیست. هیچ نورى مانند نور یقین نیست و هیچ یقینی چون کوچکشمردن دنیا نیست. هیچ شناختی مانند خودشناسی نیست. هیچ نعمتى چون عافیت نیست و هیچ عافیتى چون یاریِ توفیق نیست. هیچ شرافتى چون بلندهمتى وجود ندارد و هیچ زهدى مانند کوتهآرزویى نیست. هیچ حرصى مانند رقابت بر سر مقامها[ی دنیوی] نیست و هیچ عدالتى به پای انصاف نمیرسد. هیچ تجاوزى چون ستمگرى نیست و هیچ ستمى مانند موافقت با هواى نفس نیست.
هیچ اطاعتى مانند بهجاآوردن واجبات نیست و هیچ ترسى مانند اندوه نیست. هیچ مصیبتى مانند بیخردى نیست و هیچ کمخردىاى چونان کمیقینى نیست. هیچ کمیقینىاى مانند بیپروایی [از خدا] نیست و هیچ بیپرواییای مانند این نیست که از پروانداشتنْ هراسی نداشته باشی! هیچ مصیبتى مانند سبکشمردن گناهت و دلخوشکردن به حال فعلیات نیست. هیچ فضیلتى به پای جهاد نمیرسد و هیچ جهادى مانند مبارزه با هواى نفس نیست. هیچ قدرتی مانند غلبه بر خشم نیست. هیچ گناهی مانند حب به بقا [در دنیا] نیست، و هیچ خواریای مانند ذلتِ طمع نیست. مبادا هنگام امکان فرصت [برای کارهای خیر] کوتاهی کنی؛ زیرا این میدان براى اهلش زیان به بار می آورد.
امام باقر علیهالسلام در این وصیت باارزش و جامع، دایرة المعارفی را در اختیار شاگرد عالم و عامل خود یعنی جابر جعفی - رضوان الله تعالی علیه - قرار داده است. این وصیتی است از هر نظر کامل که عامل به این وصیت میتواند خود را به اوج قدرت معنوی و کمال انسانیت برساند، زیرا این کلمات همانند شعلههای نورانی است که نور خود را از منبع نورانی و الهی امام معصوم دریافت کرده است، پس هر کس دوست داشته باشد که زندگانی او در دنیا و آخرت منور به انوار الهی گردد و سعادتمند دو جهان باشد، باید به این وصیت گرانبها عمل نماید.
این قواعد رو بیشتر برای خودم نوشتم که هر زمان مشکلی پیش اومد مرور کنم ببینم کدوم رعایت نشده.
قواعد جدید اگر به ذهنم رسید و مهم بود به اخر این متن اضاف می شه.
کل این قواعد رو ان شاءالله وقت کنم مرتب و منظم کنم اضافی ها و تکراری ها رو حذف کنم و ان شاءالله پی دی اف یا کتاب کنم شاید.
قاعده بیست وچهار قاعده پله: در مورد شاکله گفته شد. حالا در مورد منزل یا مقام بگوییم.
هر کسی در یک منزلی هست. خداوند که سبحان است جوری ربوبیت می کند که ما به منزل بالاتر برویم. علو پیدا کنیم و بحمده. این پاراگراف ترجمه سبحان ربی الاعلی و بحمده بود. پس فرزندی به ما می دهد اذیت کن یا راحت که علو پیدا کنیم و همچنین همسر و همکار و ....
حالا هر همسری در یک منزلی است ممکن است علو شما در همسر همکفو باشد ممکن است در همسر پایین تر یا بالاتر باشد. ما تلاش خود را برای همکفوی می کنیم اما انکه تقدیر را طبق حکمت رقم می زند خداست.
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام:إنّ الإیمانَ عَشْرُ دَرَجاتٍ بِمَنزِلَةِ السُلَّمِ، یُصْعَدُ مِنهُ مِرْقاةً بَعدَ مِرْقاةٍ، فلا یَقُولَنَّ صاحبُ الاثنَینِ لِصاحِبِ الواحدِ : لَستَ على شَیءٍ ، حتّى یَنْتهیَ إلَى العاشِرِ . فلا تُسْقِطْ مَن هُو دُونَکَ فیُسْقِطَکَ مَن هُو فَوقَکَ ، و إذا رأیتَ مَن هُو أسْفَلُ مِنکَ بدرجةٍ فارْفَعْهُ إلیکَ برِفْقٍ ، و لا تَحْمِلَنَّ علَیهِ ما لا یُطیقُ فَتَکْسِرَهُ ، فإنّ مَن کَسَرَ مؤمنا فعلَیهِ جَبْرُهُ .[الکافی : 2 / 45 / 2 .]
امام صادق علیه السلام :ایمان ، مانند نردبانى است که ده پله دارد و پله هاى آن یکى پس از دیگرى پیموده مى شود. پس کسى که در پله دوم است نباید به آن که در پله اول است بگوید تو چیزى نیستى، تا برسد به آن که در پله دهم است (او هم نباید به پایین تر خود چنین سخنى بگوید). آن را که در پله پایینتر از تو قرار دارد نینداز که بالاتر از تو نیز تو را مى اندازد. اگر دیدى کسى یک پله از تو پایینتر است با مهربانى و ملایمت او را به طرف خود بالا کشان و فراتر از توانش بارى به دوش او مگذار که او را مى شکنى. و هر کس مؤمنى را بشکند باید شکستگى او را جبران کند.
پس علت بعضی اختلافات دو همسر مومن چیه؟ تفاوت مقام همسر مثلا یک نفر در پله عدالت است دیگر در پله احسان.
یکی از نزدیکان ظلم می کند مقام احسان می بخشد مقام عدالت دنبال ضربه متقابل است طبق عدالت.
حالا من یک تقسیم بندی شخصی می خواهم بکنم.
یک مسلمان دو مومن سه مذهبی چهار سالک پنج انقلابی شش مومن سالک انقلابی
علت اختلاف چی می تونه باشه؟
مسلمان فقط اسم اسلام روشه.
مومن نماز می خونه یکی در میان
مذهبی نماز اول وقتش سر جاشه
سالک مراقبه ۲۴ ساعته داره نه فقط موقع نماز یاد خدا بیفتد.
انقلابی بیشتر جنبه اجتماعی را دنبال می کند مثلا اعتراض و یا تایید مسایل سیاسی
مومن سالک انقلابی کامل ترینه مراقبه ۲۴ ساعته بعد فردی و انقلابی مراقبه اجتماعی.
البته ممکنه یکی مذهبی انقلابی باشه یا انواع دیگر ترکیبی.
حالا یک سالک، رستوران گران نمی اد و مذهبی می خواد بره رستوران گران به دعوت فلانی. نتیجه می دهد اختلاف. خودشان باشند یه رستوران متوسط می روند که حدود شرعی هم خوب باشد اما به دعوت دیگران کار را سخت می کند.
راهش چیه؟ بعد از گفتگو هر کس طبق ان پله ای که هست عمل کند.
مذهبی، فرد سالک را پایین نکشد که بریم صد در صد این رستوران یا این سفر یا این خرید.
سالک هم به زور مذهبی را بالا نکشد که نرو یا نکن یا ....
اگر گناه نیست و مباح است.
گناه رو که باید همه سعی کنیم جلویش را بگیریم.
علت اصلی اختلاف همین عدم رعایت پله است.
به زور پله ی بالاتر نبر، به زور به پله ی پایین تر نکش.
پس اگر گاهی دیده می شه دو نفر که ظاهرا خیلی مذهبی هستند از هم جدا می شوند و همه تعجب می کنند، تعجب ندارد. قانون پله رعایت نشده.
پله هایی که من گفتم مسلمان و مومن و مذهبی و سالک و ... بود، اما پله هایی که معصوم بیان می کند رضا و صبر و ... هست و هفته پله گفته شده و ده پله هم گفته شده و ....و تا چهل و صد و حتی هزار هم داریم مثلا در کتب سلوکی مانند خواجه عبدالله انصاری و بحر العلوم و ....
عنه علیه السلام :إنّ اللّه َ عزّ و جلّ وَضعَ الإیمانَ على سَبْعةِ أسْهُمٍ : على البِرِّ و الصِّدقِ و الیقینِ و الرِّضا و الوَفاءِ و العِلمِ و الحِلمِ .[الکافی : 2 / 42 / 1 ، انظر تمام الحدیث .]
امام صادق علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ ایمان را به هفت بخش تقسیم کرده است: نیکوکارى، راستگویى، یقین، خشنودى، وفادارى، دانش و بردبارى.
قاعده بیست و پنج دوری و نزدیکی:
پبشنهاد عمومی روانشناس ها اینه که پس از ازدواج، از پدر و مادر همسر باید جدا زندگی کنیم چرا؟
چون همسر، از پدر و مادر توقع بی جا می کند مثل اینکه بچه اش را نگه دارند تا فلان کار را بکند و از اون طرف پدر و مادر دخالت می کنند کجا می ری و دخالت تربیتی و .....
این برای هر فرد طبق شاکله و پله اش فرق می کند
توصیه قرانی زندگی جمعی و با هم ساختن است.
تعانوا علی البر و التقوی....
دو راه است :خودسازی و رد کردن تیکه خانواده همسر یا خیلی رابطه رو کم کردن.
با خواهرهمسر رابطه را شاید بتوان کم کرد با مادرهمسر چطور؟ نمی شود.
به این جمله زیارت جامعه نگاه کنیم
بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ أُسْرَتِی.
به ترتیبش نگاه کنیم.
وقتی از مادر و پدر همسر داریم انتقاد می کنیم داریم می ریم به سمت نقطه حساس و عشق طرف مقابل. نقطه اول عزیزترین ها.
وقتی پدر و مادر پیر و غرغرو شدن دوری ودوستی یا پیش خود آوردن و تحمل کردن؟
با در نظر گرفتن شاکله و پله همسر یکی را انتخاب کنیم. ممکنه واقعا نشه. از تحمل همسر خارج باشه یا ممکنه بشه و در تحمل همسر باشه. زندگی با زندگی فرق می کنه. و ضمن اینکه بر مرد، ممکنه نفقه پدر و مادرش واجب باشد اما زن معمولا اینگونه نیست.
اما اصل خودسازی و کنار هم بودنه به واژه عندک در ایه زیر دقت کنیم:
وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا یَبۡلُغَنَّ عِندَکَ ٱلۡکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفࣲّ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلࣰا کَرِیمࣰا
و پروردگارت فرمان قاطع داده است که: جز او را نپرستید، و به پدر و مادر نیکى کنید؛ هرگاه یکى از آنان یا دو نفرشان در کنارت به پیرى رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اُف مگوى و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مکن، و به آنان سخنى نرم و شایسته [و بزرگوارانه] بگو. ۲۳ اسرا
پدر و مادر سالمند را به آسایشگاه نبریم، بلکه نزد خود نگهداریم. «عِنْدَکَ» نکته تفسیر نور.
حالا عندک برای هر کسی ممکن است فرق کند در یک شهر یا یک خیابان یا یک منزل. بستگی به شرایط و نیاز و .... دارد همه اش در تشخیص خود انسان است.
خطاب یا ایها الذین آمنوا مال کجاست؟ اکثرا یا همه مال مدینه است نه مکه. بعد از حکومت. یعنی زندگی جمعی اصله با هم تعاونی کار کردن، به هم کمک کردن سازش و ساختن هم.
در تربیت فرزند، فرزند بیشتر شبیه کی می شه؟
کسی که محبوبتره. یعنی چند تربیت باشه کدوم رو می گیره؟ فرد محبوب تر.
پس در کنار پدر و مادر بودن یک چالش ایجاد می کند مجبوری بیشتر محبت کنی و بازی کنی تا به اونها نچسبد. به شما بچسبد.
پس همسرت بد بود می خواهی اثر نذاره سعی کن محبوب تر بشی. مگر اینکه جدایی صلاح باشه.
اما دوری و نزدیکی کار همسر چطور؟
اصل به نظر شخصی من دوریه. وقتی در نوشته ها نظر شخصی می گویم یعنی ممکنه درست باشه یا نباشه.
فرض کنیم کارگاه همسر در خانه باشه.
زن می خواد فلان غذا را درست کند رب ندارند. زنگ می زند همسر. همسر کارش رها کند رب بخرد بیاید که ناهار باشد.
حالا همسر دور. یا از قبلش فکر می کند و به همسر می گوید تهیه کند یا خودش می رود و رب را تهیه می کند.
حالا این اتفاق هر روز بیفتد. یعنی هی وسط کار بیاید زنگ بزند فلان را نداریم بچه ها را بگیر فلان کار دارم و .....اختلاف می شود.
چرا بعد از بازنشستگی اختلاف بیشتر می شود. زن می بیند همسرش بیکار است هی می خواهد کار دستش بدهد.
در چه صورت این اختلاف پیش نمی اید؟
در صورتی که حدیث زیر در جان نشسته باشد در جان.
مَلعونٌ مَن ألقى کَلَّهُ عَلَى النّاسِ؛
ملعون (از رحمت خدا به دور) است کسى که بارِ خود را بر مردم افکند .
در سلوک امام خمینی ره هست که هیچ دستوری به خانواده خود نمی دادند حتی در حد اینکه در را ببند. خودشان بلند می شدند و در را می بستند اگر چه ده بار تکرار شود.
هر کس مسولیت خودش را بشناسد و انجام دهد و بار دیگری نکند.
البته جهان بینی هم فرق می کند مثلا یک بانویی ممکن است فکر کند تربیت فرزند پنجاه پنجاه است پس تا همسر امد باید در بچه داری کمک کند یکی دیگه ممکنه فکر کند هفتاد به سی است و انواع جهان بینی.
درصد را من نمی گویم اما بهشت زیر قدم های مادران است محل قدم مادر مهم تر است در راه راست قدم می گذارد یا کج.
قاعده بیست و شش سختی انتخابی ریاضتی یا سختی الهی:
در باشگاه ورزشی دنیا، مربی (رب العالمین) حریف های تمرینی برایمان می ذاره(کار و همسر و همکار و ....) که مشت بخوریم (اذیت های دنیوی) که بتونیم در المپیک (بهشت) مدال طلا( مقام رضوان) بگیریم.
ایا کسی از مشت مربی ناراحت می شه؟
برای المپیک (مقام رضوان بهشتی) لازمه.
لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِی کَبَدٍ
همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم. ۴ بلد.
آیت الله قاضی ره سختی ریاضتی دارد یعنی می رود همسران مشکل دار انتخاب می کند، برای ساختن خود و دیگران.
شیخ هاشم حداد سختی الهی دارد. خودش انتخاب نکرده. خداوند یک مادرزن بد بهش داده که با تحمل مادرزن به یک مقامی می رسد که به صورت عادی امکانش نبود
در این نوشته های زوج درمانی به شکل های مختلف این مطالب بیان شد.
عشق من خداست، بقیه رو دوست دارم. خودش بد نیست، عملش بد هست. روح خدا درونش هست. از ضربه های چکش برای شمشیر شدن از ضربه های مربی کسی ناراحت نمی شود.
این مسخره است به مربی بگوییم نزن. برای المپیک لازم است. ناراحتی هم ندارد.
جهان بینی اینکه یا سختی الهی داریم یا سختی ریاضتی کمک می کند به ساختن خود.
تو خود را بالا بیار بلا را برای خود کرامت کن مثل شیخ هاشم حداد. خودت را پایین بیاری بلا می شود ادب کردنت. متوسط هم باشی گاهی با همسر بالا می روی گاهی پایین و این یعنی اهمیت سالک بودن. سالک با بلا فقط بالا می رود.
پیامبر صلی الله علیه و آله: اِنَّ الْبَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلْمُؤمِنِ اِمتحانٌ وَ لِلاَْنبیاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلاْولیاءِکَرامَةٌ ؛
بلا براى ظالم مایه ادب، براى مؤمن آزمایش و براى پیامبران مایه ترفیع درجه وبراى اولیا بزرگوارى است. [جامع الأخبار، ص 310، ح 852]
###############
مجدد تاکید می کنم من خودم همه چیزهایی که می نویسم عمل نکردم. بلکه می ذارم جلوم که عمل بکنم. شاید شما بهتر از من عمل کنید. ان شاءالله می نویسم به توفیق عمل.
قاعده هجده: تفاوت عبودیت و عبادت
هدف خلقت عبودیت است نه عبادت.
عبودیت بر اساس معرفت است. کسی که عبودیت دارد عبادتش هم منجر به رشد می شه.
کسی که عبودیت نداره عبادتش منجر به تکاملش نمی شه. چهل ساله نماز می خونه هیچ رشدی هم نداره حتی نماز شب می خونه اما باز رشد نداره.(همچنین ارتقای علمی معنوی لازمه معرفت است)
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ
و جن و انس را نیافریدم مگر برای آنکه مرا عبادت کنند.(عبودیت)
سوره الذاریات آیه 56
در حدیثی از امام حسین علیه السلام میخوانیم: خداوند مردم را نیافرید مگر برای معرفت و شناختن و چون او را شناختند، او را عبادت میکنند و هر که او را عبادت کند، از بندگی غیر او بی نیاز میشود.(تفسیر نمونه ذیل آیه)
اگر بخوایم مثال بزنیم:
جهاد زن چیه؟ الإمامُ علیٌّ علیه السلام :جِهادُ المَرأةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ .[الخصال : 620/10 .]
امام على علیه السلام :جهاد زن این است که خوب شوهردارى کند.
حالا یک زن نماز شب خوانی که از نظر اجتماعی موفق هست و از نظر خانوادگی ضعیف و نماز شب هم می خونه. این عبادت بدون عبودیت داره.
عبودیت یعنی تنظیم اولویت طبق نظر خدا.
اولویت اول و جهاد، خانواده هست و اولویت دوم فعالیت اجتماعی.
برای امام متقین شدن ( الگوی متقین شدن) قدم اول چیه؟ روابط خوب خانوادگی (قُرَّةَ أَعْیُنٍ)
وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا
و کسانیاند که میگویند: پروردگارا به ما از ناحیه ی همسران و فرزندانمان مایه ی روشنی چشم عطا کن و ما را پیشوای پرهیزگاران قرار ده
سوره الفرقان آیه 74
در عبودیت ممکنه ادم فلسفه احکام رو بدونه ممکنه هم ندونه اما چون معرفت به الله داره هر چه خدا دوست داره دوست داره و اولویت اولش می کنه.
اهمیت عبودیت تا آنجایی است که لازمه معراج رفتن عبد بودن است. (بعبده)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ
به نام خداوند بخشاینده مهربان پاک و منزّه است آن (خدایی) که بنده اش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی که اطرافش را برکت داده ایم شبانه برد، تا از نشانه های خود به او نشان دهیم همانا او شنوا و بیناست
سوره اسراء آیه 1
مردی که خیلی بیش از حد کار می کنه که تامین مالی انجام بده و اما برای نماز فرزند وقت کافی نمی ذاره عبادت بدون عبودیت داره چون خداوند گفته تمرکزت را و اولویتت را روی نماز بگذار:
وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ
و خانواده ات را به نماز فرمان ده و بر آن پایدار باش ما از تو روزی نمیخواهیم، (بلکه) ما تو را روزی میدهیم، و سرانجام (نیکو) برای (اهل) تقوا است
سوره طه آیه 132
مهریه در قران چه اسمی روش گذاشته شده؟ نحلة (هدیه) طبق آیه چهار نساء.
حالا اگر مهریه نحلة نباشه تضمین باشه چی؟ مثل چک تضمینی که برای گرفتن وام می دهند.
می شود عبادت بدون عبودیت.
نحله باشه شما باید به خدا توکل کنی.
تضمینی باشه باید به قانون توکل کنی.
آیه معروف عبودیت آیه زیر هست:
فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا
به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملا تسلیم باشند.
سوره النساء آیه 65
آیه را با دقت بخوانیم نسبت به حکم پیامبر (ص) در دل احساس ناراحتی نکند چه کسی؟ مومن و چی باشه وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا.
یعنی وقتی پیامبر (ص) وظایف زن و شوهر را می گوید در دلت ناراحت نباشی و نگی چرا وظایف سخت تر مال من.
وقتی پیامبر ص می فرماید مهریه این جوری باشد در دل ناراحت نباشی و ....
چه رسد به اینکه عمل نکنیم. این می شود عبودیت کامل.
یک ایه دیگر هم در تایید آورده می شود:
وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا
هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است
سوره احزاب آیه 36
دلم می خواد به نظر من و اینها در برابر امر خدا نداریم .(الْخِیَرَةُ)
یکی از راه های افزایش عبودیت گذرندان معنای رکوع در زمان رکوع از ذهن است.
(اگر گردنم را بزنى باز به تو ایمان دارم)
معنای سجده در زمان سجده است و ....
حدیث زیر طولانیه. برای کوتاه شدن متن می شه فقط فارسیش رو بذارم اما عربیش رو هم می ذارم.
چون مهمه:
اگر عادت کنیم با هفت تکبیر نماز رو شروع کنیم خیلی خوبه. هفت تکبیر درست و درمون:
کنتُ مَعَ مَولانا أمیر المؤمِنینَ علیه السلام ، فَرأى رَجُلاً قائِما یُصلّی، فَقالَ لَهُ : یا هذا ، أ تَعرِفُ تَأوِیلَ الصَّلاةِ ؟ فقال : یا مَولایَ ، و هل للصَّلاةِ تَأوِیلٌ غَیرُ العِبادَةِ ؟ فقالَ : إی و الذی بَعَثَ محمّدا بالنبوَّةِ ··· تَأوِیلُ تَکبِیرَتِکَ الاُولى إلى إحرامِکَ : أن تُخطِرَ فی نفسِک إذا قلتَ : اللّه ُ أکبَرُ، مِن أن یُوصَفَ بقیامٍ أو قُعودٍ، و فی الثانیةِ : أن یُوصَفَ بحَرَکةٍ أو جُمودٍ، و فی الثالثةِ : أن یُوصَفَ بجِسمٍ أو یُشَبَّهَ بِشِبهٍ أو یُقاسَ بِقِیاسٍ، و تُخطِرَ فی الرابعةِ : أن تَحُلَّهُ الأعراضُ أو تُولِمَهُ الأمراضُ، و تُخطِرَ فی الخامسَةِ : أن یُوصَفَ بجَوهَرٍ أو بعَرَضٍ أو یَحُلَّ شَیئا أو یَحُلَّ فیهِ شیءٌ، و تُخطِر فی السادسَةِ : أن یَجُوزَ علَیهِ ما یَجُوزُ على المُحدَثِینَ مِنَ الزَّوالِ و الانتِقالِ و التَّغَیُّرِ مِن حالٍ إلى حالٍ ، و تُخطِرَ فی السابعَةِ : أن تَحُلَّهُ الحَواسُّ الخَمسُ
ثُمّ تَأوِیلُ مَدِّ عُنُقِکَ فی الرُّکوعِ : تُخطِرُ فی نفسِکَ آمَنتُ بکَ و لَو ضُرِبَت عُنُقِی . ثُمّ تَأویلُ رَفعِ رَأسِکَ مِنَ الرُّکوعِ إذا قلتَ : «سَمِعَ اللّه ُ لمن حمده» تَأوِیلُهُ: الذی أخرَجَنی مِنَ العَدَمِ إلى الوُجودِ
و تأویلُ السَّجدَةِ الاُولى : أن تُخطِرَ فی نفسِکَ و أنتَ ساجِدٌ : مِنها خَلَقتَنی
و رَفعُ رأسِکَ تَأوِیلُهُ : و مِنها أخرَجتَنی
وَ السَّجدَةِ الثانیةِ : و فیها تُعِیدُنی، و رَفعُ رَأسِکَ تُخطِرُ بقَلبِکَ : و مِنها تُخرِجُنی تارةً اُخرى
و تَأوِیلُ قُعودِکَ على جانِبِکَ الأیسَرِ و رَفعِ رِجلِکَ الیُمنى و طَرحِکَ على الیُسرى : تُخطِرُ بقَلبِکَ : اللّهُمّ إنّی أقَمتُ الحَقَّ و أمَتُّ الباطلَ
و تأویلُ تَشَهُّدِکَ : تَجدیدُ الإیمانِ، و مُعاوَدَةُ الإسلامِ، و الإقرارُ بِالبَعثِ بعدَ المَوتِ
و تأویلُ قِراءَةِ التَّحِیّاتِ: تَمجِیدُ الرَّبِّ سبحانَهُ، و تَعظِیمُهُ عمّا قالَ الظّالِمونَ و نَعَتَهُ المُلحِدُونَ
و تَأویلُ قولِکَ : السلامُ علَیکُم و رحمَةُ اللّه ِ و بَرَکاتُهُ : تَرَحُّمٌ عَنِ اللّه ِ سبحانَهُ، فمَعناها : هذهِ أمانٌ لَکُم مِن عَذابِ یَومِ القِیامَةِ
ثُمّ قالَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام : مَن لَم یَعلَمْ تَأوِیلَ صلاتِهِ هکذا فهِی خِداجٌ، أی ناقِصَةٌ .[بحار الأنوار : 84/254/52 .]
بحار الأنوار ـ به نقل از جابر بن عبد اللّه انصارى ـ : من با امیر المؤمنین علیه السلام بودم که دیدم حضرت به مردى که نماز مى خواند فرمود: اى مرد ! آیا تأویل (معناى) نماز را مى دانى؟ عرض کرد : سَرورم! آیا نماز تأویلى جز عبادت دارد؟ حضرت فرمود : سوگند به آن که محمّد را به پیامبرى فرستاد، آرى [تأویل ]دارد···
تأویل نخستین تکبیر [از شش تکبیر پیش از تکبیرة الاحرام] .[بنا بر روایات معصومان علیهم السلام ، مستحبّ است آدمى پیش از تکبیرة الاحرام، شش بار اللّه اکبر بگوید بعد تکبیرة الاحرام نماز را بر زبان آورد ـم .]تا تکبیرة الاحرام چنین است که وقتى گفتى : اللّه اکبر ، در قلب و جان خود بگذرانى که خدا بزرگتر از آن است که به قیام یا قعودى وصف شود و در تکبیر دوم در قلبت چنین بگذرانى که خدا بزرگتر از آن است که به حرکت یا سکونى وصف شود و در تکبیر سوم او را بزرگتر از آن بدانى که به جسمیّت وصف شود، یا به چیزى مانند باشد، یا به چیزى قیاس شود و در تکبیر چهارم او را بزرگتر از آن بدانى که به عارضه اى دچار شود، یا بیماریها دردمندش کند و در تکبیر پنجم او را بزرگتر از آن بدانى که به جوهرى یا عرضى وصف شود، یا در چیزى حلول کند و یا چیزى در او حلول کند و در تکبیر ششم چنین از دلت بگذرانى که او بالاتر از آن است که زوال و جا به جایى و دگرگونى حالات ، که در موجودات حادث رواست ، در او جایز
باشد و در تکبیر هفتم او را برتر از آن بدانى که محلّ حواس پنجگانه باشد
تأویل کشیدن گردنت در رکوع نیز این است که با خود گویى : اگر گردنم را بزنى باز به تو ایمان دارم . سر برداشتنت از رکوع و گفتن جمله «سمع اللّه لمن حمده» تأویلش این است : کسى که مرا از نیستى به صحنه هستى آورد
تأویل سجده اول این است که در حال سجده از ذهن و دلت بگذرانى که : مرا از این [خاک ]آفریدى . سر برداشتنت از سجده اول، تأویلش این است : مرا از خاک بیرون آوردى و سجده دوم به معناى این است که : مرا به خاک برمى گردانى و در سر برداشتنت از سجده دوم از قلبت بگذرانى : بار دیگر مرا از خاک بیرون مى آورى
نشستن [در تشهّد] به طرف چپ و گذاشتن پاى راستت روى پاى چپ تأویلش این است که در دلت بگذرانى : خدایا! من حق را بر پاى داشتم و باطل را میراندم
تأویل تشهّدت عبارت است از : تجدید ایمان و تکرار اسلام و اقرار به برانگیخته شدنِ پس از مرگ
تأویل سلام دادنها عبارت است از : تمجید پروردگار سبحان و برتر دانستن او از آنچه ستمگران در حقّش گفته اند و ملحدان وصفش کرده اند . تأویل جمله «السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته» طلب رحمت و مِهر خداى سبحان است و این به معناى در امان ماندن شما از عذاب روز قیامت است
امیر المؤمنین علیه السلام سپس فرمود : کسى که تأویل نماز خود را بدین صورت نداند ، نمازش خِداج است، یعنى ناقص است . پایان حدیث.
این حدیث تمرین عبودیت است. تمرین این قاعده.
قاعده نوزده (شاکله و تغییر):
اصل در ازدواج بر پذیرش همسر و تغییر خود است است نه تغییر همسر. چرا؟
چون انسان ها بر اساس شاکله عمل می کنند.
و تعییر شاکله هم بسیار بسیار سخته.
لذا تغییر خیلی خیلی سخت است و تغییر هم باید توسط اصول و با صبر زیاد و ان هم کم کم در زمان طولانی اتفاق افتد.
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَىٰ شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَىٰ سَبِیلًا
بگو: هر کس بر ساختار و خلق و خوی خویش عمل میکند، پس پروردگارتان داناتر است به کسی که به هدایت نزدیکتر است
سوره اسراء آیه 84
شاکله، به معنای ساختار و بافت روحی انسان است که در اثر وراثت و تربیت و فرهنگ اجتماعی برای انسان پیدا میشود. بعضی شاکله را به معنای فطرت گرفته اند، در حالی که فطرتها یکدست و ثابت است و آنچه در انسانها متفاوت است، انگیزه ها، خلق و خوی، عادات و بافت فکری و خانوادگی افراد است و عمل هر کس هم در گرو آنهاست(تفسیر نور برگرفته از تفسیر فرقان)
یک بانویی که در خانواده ثروتمند بوده و دائم اهل سفر بودند بیایم یهویی این حدیث رو بذاریم جلوش:
إنَّ لکلِّ اُمَّةٍ سِیاحةً ، و سِیاحةُ اُمَّتی الجِهادُ فی سبیلِ اللّه ِ .[کنز العمّال : 10527 .]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :هر امّتى را سیاحتى است؛ و سیاحت امّت من جهاد در راه خداست.
نمی شه تغییرش داد بگیم حالا بیا یهویی این جوری باش.
حدیث درسته اما شاکله اون فرد، مناسب برای مطرح کردن این حدیث نیست.
مثلا یک خانمی که خیلی حرف مردم براش مهمه از کودکی مادرش این جوری بارش آورده. یهو بیایم بگیم مثل حضرت زهرا س شما می تونی لباس عروسیت رو ببخشی؟
اصلا نباید این سوال مطرح بشه.
پس این جور مواقع اولویت بر پذیرش هست و تغییر خیلی خیلی به ندرت اتفاق می افتد. مثلا اول جهان بینیش رو درست کنیم بعد یه مدت یاد مرگ و بعد و بعد تا یک خورده بشه تغییرش داد. اما اصل اول همون پذیرش است.
مثلا در قاعده قبل عبودیت و عبادت رو تعریف کردم. حالا یه خانمی که شاکله اش با کار بیرون هست. هر چقدر در مورد فضیلت خانه داری و شوهر داری و ... بگیم هیچ فایده نداره اون جهان بینی اش جوریه که خوشبختی رو برای خودش پول و کار بیرون تعریف کرده و ما نمی تونیم این شاکله رو تغییر بدیم یا خیلی خیلی زحمت لازم داره.
اما سالک فرق می کنه. سالک مثل چیه مثل مرده در دست غسال است.
توکل سه مرحله دارد:
مرحله ی اول متوکل به وکیل حقیقی اطمینان کامل داشته باشد.
مرحله ی دوم رابطه ی متوکل در مقام توکل به وکیل مثل رابطه ی طفل به مادر خود باشد.
مرحله ی سوم متوکل مانند مرده ای باشد در دست مرده شو (کالمیت بین یدی الغسال) و این بالا ترین مقام توکل است.
امام خمینی ره: توکل زبانی، توکل برهانی و توکل قلبی
حضرت امام(ره) در بحث توکل پس از ذکر معنای لغوی و اصطلاحی آن مثل سایر عرفا آن را بر سه درجه تقسیم نموده اند:
1 – توکل عامه که توکل زبانی است.
2 – توکل خاصه که با برهان یا با نقل معتقد به توکل هستند.
3 – خاص الخاص که تصرف حق را در موجودات به قلوب رسانده و قلوب آنها ایمان آورده به اینکه مقدر امور حق تعالی و سلطان و مالک اشیا اوست. حضرت امام(ره) معتقدند که بین توکل و تفویض و ثقه تفاوت است و جایگاه هر کدام را با ذکر در کتاب چهل حدیث بیان فرموده اند
کسی که در مرحله اول توکل است یک جور مهریه را تعیین می کند کسی که در مرحله دوم و سوم است جور دیگر. کسی هم که اصلا توکل ندارد جور دیگر. هر کس طبق شاکله اش عمل می کند و تغییر شاکله بسیار دشوار است البته برای سالک آسان تر است چون مثل مرده در دست غسال است.
حالا چرا بعضی از اذکار خاص را با تعداد بالا همین طوری نباید گفت.
چون باید ذکر با شاکله تناسب داشته باشد و گرنه انسان تحت یک اسمی می رود که شاکله و ظرفیتش نیست.
ذکر عام بدون عدد هم که برای همه خوب است. مثل تسبیحات اربعه یا مثلا نماز جعفر طیار و ....
کار سالک چیست؟
تنظیم شاکله بر اساس فطرت. شاکله فطرتی.
برداشتن حجابها و با فطرت توحیدی در محضر خدا حاضر شدن. شاید بشه گفت تعریف سالک همین است شاید. تنظیم شاکله بر اساس فطرت.
###########
نقطه چین جان سلام.
با خودم گفتم در کنار هدیه مادی یک هدیه معنوی هم بدهم.
شهید احمد علی نیری هم که عارفی نوجوان بود، به کسانی که دوستشان داشت نامه می داد من هم گفتم یک تقلید خوب انجام بدهم و یک نامه برای مهربانی عزیز بنویسم.
تو ارزشمندی چرا؟
چون از روح خداوند در تو دمیده شده.
فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ
پس همین که او را نظام بخشیدم و از روح خود در او دمیدم، سجده کنان برای او به خاک افتید.
سوره ص آیه 72
در ما یک امانت است. امانتی از روح خدا. امانت عشق به خدا.
تقوا یعنی چی؟
یعنی خودنگهداری.
یعنی این امانتی که درون ماست را نگهداریم.
یک وقت هست می گویند برو ماشین بخر این یعنی نداری برو بخر.
یک وقت می گویند مراقب باش روی ماشینت خط نیفتد.
تقوا یعنی همین. مراقب باش روی گوهر وجودت خط نیفتد. روی عشق به خدا که درونت است خط نیفتد.
یکی از مهم ترین چیزهایی که این کار می کند نماز است:
اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ
آنچه را از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی شده تلاوت کن و نماز را بپا دار، که همانا نماز (انسان را) از فحشا و منکر بازمیدارد و البتّه یاد خدا بزرگتر است و خداوند آنچه را انجام میدهید میداند.
سوره العنکبوت آیه 45
در این آیه گفته نشده نماز باعث می شود کار خوب انجام بدهیم.
بلکه گفته شده نماز باعث می شود کار بد نکنیم تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ.
اما بعد گفته شده چی؟ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ . این ذکر را می خواهم توضیح دهم.
یک مرتبه ی دیگر هم هست:
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ
چه چیز شما را روانه دوزخ کرد.
سوره المدثر آیه 42
قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ
گویند: ما از نمازگزاران نبودیم
سوره المدثر آیه 43
و ....
طبق آیه گفته شده یکی از اصلی ترین و اولی ترین چیزهایی که انسان را در سقر (طبقه چهارم جهنم) می اندازد نماز نخوان بودن است.
اما حالا وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ را می خواهم
برایت بگویم. آیه زیر را با هم ببینیم:
حضرت موسی ع بعد از پیامبر شدن از اولین دستوراتی که به او داده می شود نماز است؛
وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَىٰ
و من تو را (به پیامبری) برگزیده ام، پس به آنچه وحی می شود گوش فراده
سوره طه آیه 13
إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی
همانا منم اللّه، جز من خدایی نیست، پس مرا بندگی کن و نماز را بپادار تا به یاد من باشی
سوره طه آیه 14
اما در آیه بالا نه از مانع گناه شدن نماز صحبت شده و نه از به جهنم افتادن به خاطر نماز نخواندن، بلکه از عشق صحبت شده.
نماز بخوان برای یاد من. لذکری به عشق من.
وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی
این عبادت احرار است عبادت آزادگان.
علامه مجلسی رضوانُ الله علیه از "معانی الاخبار" و " أمالی" صدوق و "خصال" شیخ صدوق با سند متّصل آنها از سهل بن سعد روایت می کند:
جبرئیل به خدمت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله آمد و گفت: ای محمّد هر چه میخواهی زندگی کن که بالاخره مرده خواهی بود! و هر که را که خواهی دوست بدار که بالاخره از او جدا خواهی شد! و هر کاری را که بخواهی انجام ده که بالاخره به آن پاداش داده خواهی شد! و بدان که شرف مؤمن در قیام او به نماز در شبهاست و عزّت او در بینیاز دیدن نفسش است از مردم!
بحار الانوار.
تولد یعنی روزی که خداوند این لیاقت را به ما داد که از روح خودش در ما بدمد. و هم اینکه یعنی یک گام به خودش نزدیکتر می شویم. تولد یعنی یک گام به مرگ یعنی خود خدا نزدیک شدن. پس آمادگی باید داشت.
مرگ های زیادی را در اطراف خود دیده ایم. مرگ عزیزانمان. هر مرگی یک هشدار است که آماده سفر باشیم. توشه ات را برای سفر آخرت آماده کرده ای؟ من هم می روم همه می رویم. تولد یعنی جشن اینکه یک گام به مرگ و خود خدا نزدیک شدن.
چه بشارتی از این بالاتر که آدم به معشوقش نزدیکتر شود.
بعصی گناه می کنند و خجالت نمی کشند ما چرا باید از نمازخواندن که ثواب است و در قرآن بارها آمده خجالت بکشیم.
من از نماز خواندن در وسط پارک و پیاده رو هم خجالت نمی کشم آدم که از ابراز عشق خجالت نمی کشد.
این نامه را نوشتم اگر نماز نمی خوانی بخوانی. اگر نماز می خوانی کیفیتش را بهتر کنی. یعنی نماز احرار. نماز مدل ازادگان بخوانی.
امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «ان العبّاد او العبادة، کان ثلاثة: قومٌ عبدواللّه، خوفاً، فتلک عبادة العبید، و قوم عبدواللّه تبارک و تعالی طلب الثواب، فتلک عبادة الاجراء، و قومٌ عبدواللّه تبارک و تعالی حبّا له، فتلک عبادة الاحرار و هی افضل العبادة»(1) یعنی پرستش و یا پرستش کنندگان سه گروه است، گروهی خداوند را از ترس می پرستند، پس این پرستش بندگان است، گروهی خداوند تبارک و تعالی را برای رسیدن به پاداش می پرستند، پس این پرستش مزدوران است، و گروهی خداوند را از روی محبت می پرستند، و این پرستش آزادگان است، و این از همه پرستش ها برتر است. و در نهج البلاغه همین حدیث آمده لکن به جای کلمه «حباً» واژه «شکراً» آمده است.(2)
الان در اول نوجوانی و پاکی هستی. من در آستانه چهل سالگی.
پیشرفتی که می توانی با نماز بکنی خیلی از من بیشتر است.
البته اولش نماز کیف نمی دهد. سخت است.
اما کم کم که معانی را روش فکر کنیم کتابهایی در مورد نماز بخوانیم نماز بهتر می شود باحال تر می شود. آنچنان می شود که لذتی بهتر از آن پیدا نمی شود.
نماز با عشق.
اگر روزی خواستی کیفیت نمازت را زیاد کنی من توصیه می کنم صوت استاد اصغر طاهرزاده در شرح کتاب آداب الصلاة امام خمینی ره را گوش کنی. آنگاه می فهمی که چه گنجی است نماز. چقدر لذت دارد. چه معارف عمیقی در نماز است در اینترنت جستجو کنی پیدایش می کنی.
مراقب نمازهایت باش. تک تک نمازها.
الإمامُ الباقرُ علیه السلام : إنّ أوَّلَ ما یُحاسَبُ بهِ العَبدُ الصَّلاةُ ، فإن قُبِلَت قُبِلَ ما سِواها .[الکافی : 3/268/4 .]
امام باقر علیه السلام : نخستین چیزى که بنده براى آن حسابرسى مى شود نماز است ؛ اگر پذیرفته شد سایر اعمالش هم پذیرفته مى شود.
این نامه را نوشتم که همزمان با تولد جسمانی یک تولد روحانی هم بکنی ان شاءالله
و من را که گناهان کوچک و بزرگ زیادی دارم دعا کنی.
البته این نامه که برای یک نوجوان نوشتم، تاثیری که باید داشته باشه نداشت. ان شاءالله شما بهترش رو بنویسید به من هم بدید^_^