شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

نظرات موافق تشویقند و نظرات مخالف افزایش دانش من یا شما.

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۲ ثبت شده است

۳۰
ارديبهشت

 نمی شه برای همه زندگی ها نسخه واحد پیچید.

 مثالها ممکن است برای یک زندگی قابل اجرا باشد برای زندگی دیگر قابل اجرا نباشد.
مثلا کسی که تسلیم یک حدیثی (از احادیث حق شخصی نه حق الناس و ....) از پیامبر ص نمی شود. نمی شه به زور مجبورش کرد طبق حدیث عمل کند.

چون حقیقت عبودیت که در حدیث عنوان بصری آمده در طرف مقابل نیست. در نتیجه گاهی فقط باید گذشت کرد.

 

اَلْمَسْأَلَةُ مِفْتَاحُ اَلْفَقْر
نیاز از کسی خواستن، کلید تنگدستى است.
غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 473

نقطه مقابل حدیث  بالا چشم به دست خالق داشتنه که بهش می گن توکل. توکل رو نمی شه به کسی داد. انسان باید روی خودش کار کنه تا توکل رو ملکه کنه. یعنی علم توکل تبدیل بشه به ملکه توکل.

عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : رَأَیْتُ اَلْخَیْرَ کُلَّهُ قَدِ اِجْتَمَعَ فِی قَطْعِ  اَلطَّمَعِ عَمَّا فِی أَیْدِی اَلنَّاسِ . الکافی ج ۲، ص ۳۲۰
 على بن الحسین علیهما السّلام فرمود: من تمامى خیر و سعادت را دیدم گرد آمده در اینکه باید طمع از هر چه در دست مردم است برید.

اینکه چشم انسان به دست خلق باشد حتی پدر و مادر خود یا پدر و مادر همسر یا .... یعنی هنوز قطع طمع نشده؟
چرا پدر همسر که پولداره به ما کمک نمی کنه؟ یعنی چشمت به دست خلقه.
چرا من حالم بد هست مادر همسر یا ....بهم سر نمی زنن یعنی قطع طمع انجام نشده.

قدیم ها کارت بانکی پدرم دستم بود بدون گفتن از کارتش برمی داشتم می نوشتم بعد پول به دستم می امد می دادم و پدر هم‌می دانست.
این یک نوع فرهنگ دیگه هست با بالایی قاطی نشه. بعضیا این زمینه براشون فراهمه بعضی هم نیست اما کلا قطع طمع اصله
قطع طمع رو از پول تو جیبی نگرفتن یاد گرفتم. معرق کاری می کردم به جای پول تو جیبی و می فروختم.

رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى کَلَّهُ عَلَى اَلنَّاسِ.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله فرمود: کسى که بار خود را بر دوش مردم بیفکند، ملعون است. (الکافی ج ۵، ص ۷۲)
خانم ها بدانند که مرد آژانس نیست. خانم خونه می تونه جوری تنظیم کنه که با تاکسی و اتوبوس بره برگرده می تونه هم یه جوری بره خانه ی مادرش که کلا مرد آژانسش بشه.
بره برسونه بعد شب هم دیر بشه بره بیاره. یا یه جوری از اسنپ استفاده کنه که همسر بگه خرجش بالاست خودم می برم می ارم.

چرا از یک پدر و مادر دلسوز و فداکار یک فرزند پرتوقع لوس پررو بیرون می آد؟
مادر دلسوزی که هر چی فرزند می خواد براش می اره و فراهم می کنه و خیلی بهش رسیدگی می کنه یک مادر دلسوز تربیت نمی کنه یک مادر پرتوقع تربیت می کنه که دستور می ده و بقیه باید به حرفش گوش کنن.

پدری که آژانس فرزندش می شه فرزند ازدواج کنه توقع داره شوهرش آژانسش بشه.

از بزرگترین کمک های پدر و مادر به فرزند کمک نکردن هست در چهارچوب خاص.
قدیما چرا فرزندان زیاد بودند و خوب هم تربیت می شدند چون دیگه کسی در همه جا بهشون کمک نمی کرد خودشون روی پای خود ایستادن رو یاد می گرفتن.

بریم حدیث ببینیم:
حدیث آمده است نقل به مضمون: پیامبر(ص): من بهشت را برای شما تضمین می‌کنم به شرط اینکه چیزی از کسی نخواهید و هیچ‌گاه سوال نکنید. ... و این چنین شد که از آن به بعد حتی سر سفره اگر کسی به آب نزدیکتر بود از او درخواست نمی‌کرد و خود بلند می‌شد و آب می‌نوشید.
([1]  من لا یحضره الفقیه- ترجمه غفارى، ج‏2، ص: 382


اینکه پدر به فرزند بگوید موبایلم رو بیار یا خانم چای بیار اشتباه است. چون این دستور است.
مردی که همسر پر توقع و دستور ده دارد در دست زن اسیر است اسیر و همچنین برعکسش.

مسولیت دادن به فرزند یک کار درست است و دستور دادن کار نادرست.
 یک دایره می شه کشید مسولیت های خانه را بنویسیم نان خریدن، ظرف شستن و غیره دایره بچرخه روی هر کی افتاد مسولیت با اوست. مسولیت چرخشی.
البته مسولیت متناسب با جنس اولویته. و کنارش تنوع.

از این احادیث شاید بشه گفت سوال و درخواست هم باعث فقر مادی و هم فقر معنوی می شه.
سوال فقط به معنای درخواست پول نیست. سوال به معنای تقاضا هست.
پیاده کردن سوال می شه انداختن بار خود بر دوش دیگران.
تمرین سوال نکردن و دستور ندادن باید داشته باشیم.

اینکه زن بره سر کار بعد بچه داری رو بندازه گردن مادرش. این یعنی بار انداختن روی دوش دیگران.
حالا کسی شرایط خاص داره بحثش جداست.

حدیث ببینیم:
در یکی از مسافرتها در منزلی فرود آمدیم. همه متفرق شدند برای اینکه تجدید وضویی کنند و آماده نماز بشوند. دیدیم که پیغمبر اکرم بعد از آنکه از مرکب پایین آمد، طرفی را گرفت و رفت. مقداری که دور شد، ناگهان برگشت. اصحاب با خود فکر می کنند که پیغمبر اکرم برای ما چه بازگشت؟ آیا از تصمیم اینکه امروز اینجا بمانیم منصرف شده است؟ همه منتظرند ببینند آیا فرمان می دهند که حرکت کنید برویم. ولی می بینند پیامبر چیزی نمی گوید. تا به مرکبش می رسد. بعد، از آن خورجین یا توبره روی آن، زانو بند شتر را در می آورد، زانوی شترش را می بندد و دوباره به همان طرف راه می افتد. اصحاب با تعجب گفتند: پیامبر برای چنین کاری آمدی؟ ! این که کار کوچکی بود! اگر از آنجا صدا می زد: آی فلان کس! برو زانوی شتر مرا ببند، همه با سر می دویدند. گفتند: یا رسول الله! می خواستید به ما امر بفرمایید. به هر کدام ما امر می فرمودید، با کمال افتخار این کار را انجام می داد. ببینید سخن، در چه موقع و در چه محل و چقدر عالی است! فرمود: «لا یستعن احدکم من غیره و لو بقضمة من سواک » تا می توانید در کارها از دیگران کمک نگیرید و لو برای خواستن یک مسواک. آن کاری را که خودت می توانی انجام بدهی، خودت انجام بده.

 نمی گوید کمک نگیر و از دیگران استمداد نکن و لو در کاری که نمی توانی انجام بدهی، نه، آنجا جای استمداد است. مجموعه آثار شهید مطهری جلد ۱۶.

پیامبر ص کارهای همسران رو تقسیم کردند بیرون از منزل با مرد درون منزل با زن.
حالا زن یک جوری وقت کشی کند با خانه مادر رفتن با تلفن با شبکه اجتماعی با حتی درس خواندن زیادی که مقداری بار داخل خانه بیفتد روی دوش مرد هر روز و پیوسته این یعنی تقسیم پیامبر ص رو قبول نکردن.

اینکه حضرت علی ع عدس پاک می کردن یعنی مرد  کار خانه از دستش بر می آد انجام دهد اما علی ع را فرض کنیم از جنگ برگشته بگوییم خب عدس مسولیت شما بود این هم عدس های امروز.

یک فرهنگ اینه که زن و شوهر بدوند دنبال دنیا که بچه ها راحت باشن در اینده.
یک فرهنگ اینه که مرد کار کند و زن هم قناعت کند.
خداوند مثل پازل خانواده را در هم گیر انداخته. یکی فعالیت اصلی اش کار بیرون خانه و یکی حسن التبعل و با تربیت فرزند بهشت زیرپایش.


ابووائل می گوید : روزی من و ابوذر به زیارت سلمان رفتیم و برای ناهار نزد او ماندیم .
موقع غذا که شد ، سلمان مقداری نان جو و نمک برایمان آورد و به ما تعارف کرد که بخوریم .
ابوذر گفت : اگر با این نان و نمک مقداری سعتر - گیاهی خوشبو - می بود ، بهتر بود و ما بیشتر لذت می بردیم .
سلمان از نزد ما بلند شد و بیرون رفت و بعد از چند لحظه با مقداری ازهمان سبزی که ابوذر خواسته بود ، برگشت .
وقتی غذا تمام شد ، ابوذر گفت : خدا را شکر که به ما قناعت بخشید !
سلمان گفت : ای ابوذر ! اگر به روزی خود قانع بودی ، آفتابه من به رهن نمی رفت .
معلوم شد سلمان برای این که به درخواست ما جامه عمل بپوشاند ، آفتابه خودرا نزد سبزی فروش به رهن گذاشته و مقداری سبزی برای ما تهیه کرده بودتا بعدا پول آن را بدهد . (1)
1 ) بحارالانوار ، ج 22 ، ص 384

در کنار حدیث بالا، تحمیل نکردن زهد و .... در نظر بگیریم.

به مرد می گویند به زندگی وسعت دهد در حد توان 

به زن هم می گویند قناعت کند در حد توان.

حالا این محتوا رو بریزیم در سطح وسیعتر یعنی حکومت داری با رعایت حدود و شرایطش. که البته ظرایف زیاد دارد و تفاوت ها رو هم با دقت باید لحاظ کنیم که کلا بحثی دیگر است.

  • شنگول العلما
۱۵
ارديبهشت

چاه صعود همان چاهی است که در زندگی هر کس چیده شده تا عزیز مصر شود.
برای هر کسی متفاوت است.
چاه صعود حضرت یوسف ع چاه برادرانش بود.
دقت کنیم که در ته چاه وحی امد.
فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَن یَجْعَلُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَٰذَا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
 پس چون او را با خود بردند و همگی تصمیم گرفتند که او را در مخفی گاه چاه قرار دهند (تصمیم خود را عملی کردند) و ما به او (در همان چاه) وحی کردیم که در آینده آنها را از این کارشان خبر خواهی داد در حالی که آنها (تو را) نشناسند.
سوره یوسف آیه 15
نکته چهار تفسیر نور:
 4- امداد الهی، در لحظه های حساس به سراغ اولیای خدا میآید. فی غیابت الجُبّ و اوحینا الیه

یکی چاه صعودش همسر بداخلاق غرغروست
یکی بچه با شیطنت بسیار انچنان که دقیقا در اوج خواب ساعت سه بیدار می شود هر شب.
یکی چاه صعودش بیماری سخت است.
یکی مجردی
یکی والدین پیر یا بداخلاق
یکی فقر است و .....
چاه صعود هر کس متفاوت است با درجات مختلف.

مهم این است که به چاه صعود نگاه صعودی کنیم، نه سقوطی.
یعنی همان خدایی که در ابتدای سوره حمد می گوید رب العالمین است در سجده می گوید ربی الااعلی است. ربی یعنی رب من.
کار از دست خدا در نمی رود همیشه تحت ربوبیت رب هستیم. توحید ربوبی.
پس ما کجا بودیم؟ در چاه صعود. برای بالا امدن طناب می خواییم.
طناب قرآن و عترت است:
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ
 و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که دشمنان یکدیگر بودید، پس خداوند میان دلهایتان الفت انداخت و در سایه نعمت او برادران یکدیگر شدید، و بر لب پرتگاهی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد. این گونه خداوند آیات خود را برای شما بیان میکند، شاید هدایت شوید.
سوره آل عمران آیه 103

حبل قران و عترت است
یک سر طناب متصل به اسمان یک سر طناب در دست ما.

وقتی بالا امدیم دستگیری کنیم همه با هم بالا رویم این رمز کلمه جمیعا در ایه بالاست. همه با هم نه همه بی هم.
از بین خصوصیات سه تا در نظرم مهم تر امد.
شاید افراد دیگر خصوصیات دیگری را گویند اما نبود اینها در اطرافم مشکل ایجاد کرده اینها را می گویم:
اگر طناب را با استقامت و شکر و توکل بگیریم چاه ما چاه صعود می شود.
اگر کم صبری و ناشکری و تکیه بر خلق باشد چاه ما چاه سقوط می شود.
چرا می گویم اکثریت و شاید همه برای خود چاهی داریم؟
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ
 همانا ما انسان را در بهترین قوام و نظام آفریدیم
سوره التین آیه 4
ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ
 سپس او را به پایینترین مرحله بازگرداندیم
سوره التین آیه 5
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ
 مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند که برای آنان پاداشی قطع ناشدنی و همیشگی است
سوره التین آیه 6

سه خصوصیت رو در ایات مرور کنیم:
استقامت. آیه ای که ایت الله حق شناس بسیار می خواند:
وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا
 و اگر بر طریق (حق) استقامت کنند، آنان را با آبی فراوان سیراب میکنیم،
سوره الجن آیه 16
شکر:
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ
 و (نیز به یاد آور) هنگامی که پروردگارتان اعلام فرمود: همانا اگر شکر کنید، قطعا شما را می افزایم، و اگر کفران کنید البته عذاب من سخت است
سوره ابراهیم آیه 7
توکل:
وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا
 و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد و هر کس بر خدا توکل کند، او برایش کافی است همانا خداوند کار خود را محقق میسازد. همانا خداوند برای هر چیز اندازه ای قرار داده است
سوره الطلاق آیه 3
توکل را دست کم نگیریم خیلی مهم است بلد باشیم بی اسباب یا بااسباب توکل کنیم.
توکل بی اسباب مثل جنگ بدر.

حضرت علی ع از قرآن فقط توکل را انتخاب کردند این یعنی توکل خیلی مهم است:

در جامع الاخبار شعیری این حدیث به امیر مونان علیه السلام نسبت داده شده :
وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ
قَرَأْتُ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ فَخَیَّرْتُ مِنْ کُلِّ کِتَابٍ کَلِمَةً مِنَ التَّوْرَاةِ مَنْ صَمَتَ نَجَا وَ مِنَ الْإِنْجِیلِ مَنْ قَنِعَ شَبِعَ وَ مِنَ الزَّبُورِ مَنْ تَرَکَ الشَّهَوَاتِ فَقَدْ سَلِمَ عَنِ الْآفَاتِ وَ مِنَ الْفُرْقَانِ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه .(جامع الأخبار(للشعیری)، ص: ۱۸۴)
امیر مومنان ع فرمود: تورات، انجیل، زبور، و فرقان را خواندم و از هر کتاب جمله را انتخاب نمودم از تورات هر کس سکوت کند نجات یابد و از انجیل هر کس قناعت کند سیر می شود و از زبور هر کس شهوات نفسانی را ترک کند از آفت ها سالم می ماند و از قرآن هر کس بر خداوند توکل کند خداوند او را کفایت می کند

پایان حدیث.

اگر به جای توکل یعنی به جای اینکه بگویی به فضل و رحمت خدا  می شود، بگویی من می توانم مدل این روانشناسان غربی. می توانمت می شود عُجب. ان وقت استاد استاد ما که اسمش را نگویم ناگهان طناب را ول می کند می رود ته چاه. استادی که سالها تدریس علوم دینی می کرد.

این بستگی به ما دارد که از چاهمان برای صعود استفاده کنیم یا سقوط.
با غرغر کردن و ناشکری و تکیه بر خلق چاهمون رو خراب نکنیم. ما در محضر خداییم و در تحت ربوبیت یک رب اعلی.

سبحان ربی الاعلی و بحمده.
مربی هندسه تدریس هندسه می کند مربی ورزش تدریس ورزش
ربی الاعلی مربی خصوصی ای است که تدریس علو و بالا آمدن به سمت خودش به سمت عشق را می کند. شما تحت برنامه اید در تمام حوادث و لحظات.
هیچ کس تنها نیست همراه اول و آخر خدا.

حالا که اینها را گفتم فلسفه ریاضت معلوم می شود ریاضت یعنی به خود سختی دادن.
دستان ریاضت کشیده می تواند طناب را بگیرد و استقامت کند.
گاهی روزگار ریاضت می دهد گاهی عالِم خود برای خود برنامه ریاضتی می چیند.
مثلا زهد یا اربعین گیری سلوکی.

خود را سختی دهیم و فرزند را به تناسب.
سختی کشیدن مهم است.
تا تقی به توقی خورد نگوید طلاق. بایستد صبر کنند.
سر کار بی صبری نکند و غرغر.
در جمهوری اسلامی سختی دید منافق نشود.
البته مادران دلسوز معمولا کمی مانع می شوند مگر مادر عاقل. عاقل به عقل انسان کامل.
از جمله دستورات افزایش رزق خواندن سوره واقعه است.
در حدیث دیگری امده است عثمان بن عفان به عنوان عیادت وارد بر عبدالله بن مسعود شد در همان بیماری که با آن از دنیا رفت ، پرسید: از چه ناراحتی ؟ گفت : از گناهانم ، گفت : چه میل داری ؟ گفت : رحمت پروردگارم  گفت : اگر موافق باشی طبیب برای تو بیاوریم ؟ گفت : طبیب بیمارم کرده ، گفت : اگر مایل باشی دستور دهم عطای تو را از بیت المال بیاورند، گفت : آن روز که نیازمند بودم به من ندادی و امروز که بی نیازم به من می دهی ؟
گفت : مانعی ندارد برای دخترانت باشد، گفت : آنها هم نیازی ندارند، چرا که من سفارش کردم سوره ((واقعه )) را بخوانند، من از رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله ) شنیدم که می فرماید: من قراء سورة الواقعة کل لیلة لم تصبه فاقة ابدا: ((هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند هرگز فقیر نخواهد شد)).
و به همین دلیل در روایت دیگری سوره واقعه سوره ((غنی )) نامیده شده است .
روشن است که تنها نمی توان با لقلقه زبان اینهمه برکات را در اختیار گرفت ، بلکه باید به دنبال تلاوت فکر و اندیشه ، و به دنبال آن حرکت و عمل باشد.(تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 196)

اما وسط همین سوره یک ایه مهم است. یکی از دلایل جهنمی شدن:
إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَٰلِکَ مُتْرَفِینَ
 البتّه آنان پیش از این (در دنیا) نازپرورده و خوشگذران بودند.
سوره الواقعه آیه 45

 از یک طرف این سوره برای فقیر نشدن از یک طرف وسطش این آیه هست.
 نتیجه می شود:
حکمت ۲۸۹:
لاَ یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ، و آنچه را مى‌یافت زیاده روى نداشت


در رفاه هم باشیم با زهد و ساده زیستی باید سختی بکشیم و سختی دهیم که دستمان قدرت گرفتن طناب چاه را داشته باشد.
 آب زیاد در چاه خوردن باعث می شود ته چاه بمانیم. ان ها که سختی نخوردن اب را کشیدند توانستند تا اخر کنار طالوت بمانند.
فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَن لَّمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو اللَّهِ کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ
 پس هنگامی که طالوت، سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: خداوند شما را به یک نهر آب آزمایش میکند، پس هر که از آن بنوشد از من نیست و هر کس از آن نخورد از من هست، مگر آنکه بادست، مشتی برگیرد (و بیاشامد.) پس (همین که به نهر آب رسیدند،) جز اندکی همه از آن نوشیدند، سپس هنگامی که او و یاوران با ایمان او از آن نهر گذشتند، (و دشمن را دیدند) گفتند: امروز ما توانایی مقابله با جالوت و سپاهیان او را نداریم امّا آنها که اعتقاد داشتند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز قیامت ایمان داشتند) گفتند: چه بسا گروهی اندک که با اذن خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند و خداوند با صابران (و استقامتکنندگان) است
سوره البقره آیه 249

دستان ریاضت نکشیده طناب را بگیرد سختی بکشد ول می کند.
و این می شود فلسفه ورزش کردن و ورزش دادن فرزند و مسولیت دادن به فرزند از سنین پایین و ریاضت دادن به تناسب.
نماز شب هم خودش ریاضت است و ....
ریاضت باید شرعی باشد‌.
این مطالب را این روزها بهش می گویند تاب اوری.
باید برویم به سمت افزایش تاب اوری.
و علت بعضی یا بیشتر طلاق ها تاب اوری پایین است افراد قهرقهرو و زودرنج.
توصیه ایت الله مجتهدی تهرانی این بود مرنج و مرنجان. اگر خود را کسی ندانی نمی رنجی وقتی فکر کنی مهمی می رنجی.
ان نفسی که با خود خود تو شکار پشه ای.

بعضی  فکر می کنند در جمهوری اسلامی خیلی دارند سختی می کشند.
آیا برای اسلام زندان رفتی یا شکنجه شده ای یا جبهه رفتی؟ اردوی جهادی رفتی؟
سختی را هم که می کشیم برای خود می کشیم. برای زنده نگه داشتن اسلام چقدر سختی کشیدیم؟ با مال و جان برایش خرج کرده ایم؟ از سرزنش ها نترسیده ایم؟
خطاب این جملات به خودم است.
لَّا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا
 مؤمنانی که بدون عذر و ضرر (مثل بیماری و معلولیّت) از جهاد بازنشسته اند، با مجاهدانی که با اموال و جانهای خویش در راه خدا جهاد میکنند، یکسان نیستند. خداوند، جهادگران با اموال و جانشان را بر وانشستگان (از جنگ) به درجه ای برتری داده است خداوند همه مؤمنان را وعده ی (پاداش) نیکتر داده است، ولی خداوند مجاهدان را بر وانشستگان، با پاداش بزرگی برتری داده است
سوره النساء آیه 95

حالا راز یکی از وجوه افراد در فتنه مشخص شد. از جمله افرادی که در فتنه حجاب و دیگر فتنه ها پای ثابتند مترفین هستند.
وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ
 و ما در هیچ دیاری هشدار دهنده ای نفرستادیم مگر آن که افراد خوشگذر آنان گفتند: حتماً ما به آن چه بدان فرستاده شده اید کافریم
سوره سبأ آیه 34
مقابل فتنه گران، سختی کشیده ها هستند.
ان هایی که زیر چکش های حوادث شمشیر تیز شده اند.

می فهمند  که این انقلاب بعد از سال ها سال با خون هزاران شهید رسیده به اینجا.
افق نگاه از سی یا چهل سال پیش ، فراتر می برند و می رسد به سالها پیش، از  قبل میرزا کوچک خان و امثالهم و می رسد تا عالمان سر به دار و امامان معصوم.

  • شنگول العلما
۰۱
ارديبهشت

 دو تا نوجوون یکی دختر و یکی پسر اطرافم بودند که یکی مشکل نماز داشت و یکی مشکل نماز و حجاب.
به پسر بی نماز چندین بار  با فواصل منظم  با خنده گفتم نماز بخوان.
اما باز نمی خواند. مثلا می گفتم تو جای پدربزرگ منی دیگه الان سن شما زیاده باید نماز بخوانی و بعد در کنارش می گفتم. اصلا تبلتت رو بیار سرچ کنیم نگاه کن کسی که نماز نخوانه کافر هست. (البته تبصره و توضیح و...دارد که بماند)

چهار نکته:
تذکر با فاصله
 تذکر با خنده
تذکر از جنس ترساندن و هشدار (تارک نماز کافره)
دیدن نمازخواندن اطرافیان.
البته من رو هم دوست داشت. چون باهاش وقتی کوچیک بازی می کردم.
در ضمن فهمیدم بلد نیست نماز بخوانه که گفتم روی کاغذ بنویسه و بالاخره به لطف خدا نمازخوان شد. تا چه حد نمی دونم اما تاثیراتی گذاشت.
تذکر با خنده رو اسمش بذاریم قول لین و نرم:فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَىٰ
 اما بنرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد
سوره طه آیه 44
ترساندن یا هشدار دادن رو اسمش بذاریم نذیر:
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُّبِینٌ
 ما نوح را بسوی قومش فرستادیم (؛نخستین بار به آنها گفت): من برای شما بیم دهنده ای آشکارم
سوره هود آیه 25
دیدن نماز اطرافیان اسمش بذاریم:
 حضرت صادق علیه السّلام فرمود:مردم با غیر زبان و با اعمال خود بمذهب حق دعوت نمائید باید مردم از شما ورع و پرهیزگارى و درستى و راستى و کوشش و جدیت ببینند. بحار ج ۶۷ ص ۳۰۹

صمیمت رو هم ایه زیر:
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ....
 به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان  (مردم) نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. ..
سوره آل عمران آیه 159

اما آن دختر نوجوانی که حجاب نامناسب داشت:
برای تحقیق پیش من اومد و تحقیق در مورد عدالت بود.
مطالب علمی خودم در چند پاراگراف بهش دادم. حجاب در قران و خمر یعنی روسری  و .... بهش گفتم.
اما تاثیری که باید داشته باشد، نداشت.
چون علم خالی به درد نمی خورد.
علم مقدمه است.
علت اثر نکردن این بود:
ماهواره: حضور بی حجاب های ماهواره که فارسی حرف می زنند یعنی بی حجابی یک امر عادی هست در کنار پخش ناامیدی و مخلوط کردن حق و باطل.... در برنامه هاشون و کارتن ها و شبکه مجازی و ...
و ندیدن نماز درست و حسابی از اطرافیان.
و نترسیدن از عذاب.

با خودم گفتم اصلا چرا حجابش را درست کنم. اگر نمازش را درست کنم حجابش درست می شود اما باز هم مشکل اطرافیان نزدیک او همچنان باقی بود و ماهواره و ....

نمی دونم چند درصد اما فکر می کنم درصد زیادی بی حجابی براشون  داره عادی می شه.
نظر شخصی است.
درصدی هم بی حجاب می شوند برای مخالفت با نظام. دیگه واقعا احمقه کسی که بدونه خدا می گه حجاب و به خاطر مقابل با نظام بی حجاب بشه.
و دلایل دیگر هم وجود داره البته.

پس با حجاب کردن اطرافیان چند مرحله زیر رو می تونه داشته باشه:
اثبات علمی قرآنی از زاویه ای که مخالف است. چون دلایل مخالفت متفاوت هست.
نماز خوان کردن
تذکر نرم همراه با ترساندن و هشدار
قطع ارتباط با فضای سمی (اینستا یا ماهواره و ....)
و دیدن حجاب و نماز خوب اطرافیان.
صمیمیت. و صمیمیت در قالب بازی برای نوجوان بیشتر جواب می ده.

شاید بشه گفت یکی از کارهای اصلی پدر و مادر بازی کردن با بچه هاست. هر سنی متناسب با همون سن.

قدیم ها ما همه اش توی کوچه در حال بازی بودیم و در همون بازی تعامل و همکاری صبر و مقاومت و رقابت و .... رو یاد می گرفتیم.
الان همه پای تبلت.

این مراحل کار اساسی برای اطرافیان هست که به ذهن من رسید.
اما علت عدم موفقیت چون بعضی جاهاش خارج از دسترس ماست. مثل قطع ماهواره.
اما اگر جذب خوب اتفاق بیفته جذب از طریق شخص جذاب 

(شهدا) و سخن جذاب یا مسجد و ...آن وقت این جذب منجر به قطع ماهواره و ....بشه خوبه.

قرآن برای دعوت سه روش رو پیشنهاد می ده:
در ایه کلمه رب هست. همه اکثرا الله رو قبول دارند اما رب که یعنی مالک مدبر یعنی آنکه برای انسان با دین برنامه دارد به تمامه قبول ندارند.
ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ
 (ای پیامبر مردم را) با حکمت (و گفتار استوار و منطقی) و پند نیکو، به راه پروردگارت بخوان و (با مخالفان) به شیوه ای که نیکوتر است جدال و گفتگو کن، همانا پروردگارت به کسی که از راه او منحرف شده آگاهتر است و (همچنین) او هدایت یافتگان را بهتر میشناسد.
سوره النحل آیه 125
حکمت و موعظه و جدال احسن سه روش دعوت هست.
تفسیر المیزان این گونه توضیح می ده:
دقت در این معانی به دست می دهد که مراد از حکمت (و خدا داناتر است ) حجتی است که حق را نتیجه دهد آنهم طوری نتیجه دهد که هیچ شک و وهن و ابهامی در آن نماند، و موعظه عبارت از بیانی است که نفس  شنونده را نرم ، و قلبش را به دقت در آورد، و آن بیانی خواهد بود که آنچه مایه صلاح حال شنونده است از مطالب عبرت آور که آثار پسندیده و ثنای جمیل دیگر آن را در پی دارد دارا باشد.
و جدال عبارت است از: دلیلی که صرفا برای منصرف نمودن خصم از آنچه که بر سر آن نزاع می کند بکار برود ، بدون اینکه خاصیت روشنگری حق را داشته باشد، بلکه عبارت است اینکه آنچه را که خصم خودش به تنهایی و یا او و همه مردم قبول دارند بگیریم و با همان ادعایش را رد کنیم.

یک نمونه جدال احسن مثلا می تونه این باشه که با مبانی خودش،  قانعش کنیم.
مثلا کسی که می اد می گه همه چی داغونه ما چقدر بدبختیم و ماهواره و فضای مجازی پرش کرده می شه گفت:
آیا می دونی قدرت خرید ایرانی ها در جهان در چه رتبه ای هست؟

  • شنگول العلما