شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

نظرات موافق تشویقند و نظرات مخالف افزایش دانش من یا شما.

۳ مطلب در خرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

۲۴
خرداد

قبلا گفته شد که حکومت دولتی درونش رشد نیست. حکومتی مردمی درونش رشد هست.
یعنی لیقوم الرسول (حکومت) بالقسط اصل نیست. اصل لیقوم الناس بالقسط هست. یعنی حکومت زمینه قیام به قسط ناس را فراهم کند. امام زمان عج ظهور کند که مردم قسط رو به پا کنند.

مردم پتانسیل حضور امام زمان عج رو داشته باشند و فراهم کنند که بعد از ظهور قسط را حول ولایت امام برپا کنند.
 لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ
 ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است
سوره الحدید آیه 25

حالا شباهت هایی که بین حکومت  و خانواده وجود داره رو نگاه کنیم.
شباهت به معنای مثل اون بودن نیست. شباهت رو به این معنی بگیریم که یعنی نمونه کوچک تر و همچنین خانواده ها پایه های حکومت.

اگر در سوره نور دقت کرده باشیم، از وسط مباحث خانواده ناگهان می ره سمت مسایل رهبری جامعه.
این یعنی چی؟
یعنی آنکه ولایت پدر و احترام مادر و اجازه گرفتن را در خانواده فهمیده باشه می تونه زمینه مهمی بشه که ولایت امام معصوم و ولایت فقیه و..... رو هم درک کنه.
به کلمه اجازه در دو ایه سوره نور دقت کنیم:
اجازه در خانواده:
وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
 و هنگامی که اطفال شما به سنّ بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصی که پیش از آنان بودند اجازه میگرفتند؛ اینچنین خداوند آیاتش را برای شما بیان میکند، و خدا دانا و حکیم است
سوره النور آیه 59
  اجازه گرفتن از رهبر الهی در چند ایه بعد همین سوره:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَىٰ أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ یَذْهَبُوا حَتَّىٰ یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
 مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند و هنگامی که در کار مهمّی (امر جامع) با او باشند، بی اجازه او جایی نمیروند؛ کسانی که از تو اجازه میگیرند، براستی به خدا و پیامبرش ایمان آورده اند در این صورت، هر گاه برای بعضی کارهای مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که میخواهی (و صلاح میبینی) اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است
سوره النور آیه 62
امر جامع در تفسیر نمونه اینگونه امده:
منظور از ((امر جامع )) هر کار مهمی است که اجتماع مردم در آن لازم است و تعاون و همکاریشان ضرورت دارد، خواه مساءله مهم مشورتی باشد، خواه مطلبی پیرامون جهاد و مبارزه با دشمن ، و خواه نماز جمعه در شرائط فوق العاده ، و مانند آن.

پس برای امر جامع خانواده هم باید روشی ارائه شده باشه.

بعضی جاها هم نباید اجازه گرفت.

بریم از رهبر الهی اجازه بگیریم ایا من با مال و جانم در راه دین جهاد کنم؟
خب اجازه نمی خواد. برو جهاد کن دیگه
لَا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ أَن یُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ
  کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان دارند، در جهاد با مال و جانشان از تو عذر و اجازه نمیخواهند، و خدا به (حال) تقواپیشگان داناست.
سوره التوبه آیه 44
 
ما یک نمونه اجازه داریم. اجازه بنیامین از پدرش: بنیامین که احتمالا زن و بچه دارد برای سفر  از پدرش، اجازه اش را می گیرند:
فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَىٰ أَبِیهِمْ قَالُوا یَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَکْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ
 پس چون به سوی پدر خود باز گشتند، گفتند: ای پدر پیمانه (برای نوبت دیگر) از ما منع شد، پس برادرمان (بنیامین) را با ما بفرست تا سهمیه و پیمانه خود را بگیریم و ما حتما نگهبان او خواهیم بود.
سوره یوسف آیه 63

#بعدی

خب بریم سراغ نماز:
وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ
 و خانواده ات را به نماز فرمان ده و بر آن پایدار باش ما از تو روزی نمیخواهیم، (بلکه) ما تو را روزی میدهیم، و سرانجام (نیکو) برای (اهل) تقوا است
سوره طه آیه 132
تمرکز اصلی پدر روی نماز است و رزق دست خداست.
خیلی سخته که پدر به خانواده این را بفهماند یعنی فهماندن چند بیت زیر کار بسیار سختی است مخصوصا برای ذهن های مهندسی طور:
دیده‌‌ ای باید سَبَب سوراخ کُن
تا حُجُب را بَر کَنَد از بیخ و بُن
تا مُسَبِب بیند اَنْدَر لامَکان
هَرزِه دانَد جَهْد و اِکْساب و دُکان
از مُسَبّب می‌رَسَد هر خیر و شَر
نیست اَسْباب و وَسایِط ای پدر

اما در حکومت، تمرکز اصلی پس از رسیدن به قدرت، نماز:
الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ
 کسانی که اگر آنان را در زمین به قدرت رسانیم، نماز بر پا میدارند و زکات میدهند و (دیگران را) به خوبیها دعوت میکنند و از بدیها بازمیدارند؛ و پایان همه ی امور برای خداست
سوره الحج آیه 41

اما یک شباهت دیگر:
قسمت واصطبر آیه بالا (وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا)  که باید پدر و کنارش مادر انجام دهد را شاید با فاستقم ایه پایین بتوان با هم دید:
فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
 پس همانگونه که فرمان یافته ای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند) و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند
سوره هود آیه 112

پدر خانواده صبر و پایداری زیاد کند بر نماز و بداند و جابیاندازد رزق دست خداست.
پدر جامعه استقامت کند و جا بیاندازد رزق دست خداست و اقتصاد مقاومتی.

قسمت من تاب معک پیر می کند.

پدر بخواهد با کم بسازد می سازد اما خانواده هم استقامت کنند همراهی کنند پیر می کند ادم را. رهبر استقامت کند و من تاب معک پیر می کند.

 اهل ایمان خودشون رو از جهنم حفظ کنند و اهلشان را:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ
 ای کسانی که ایمان آورده اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند و آنچه را فرمان داده شده اند (به طور کامل) اجرا مینمایند
سوره التحریم آیه 6

پیامبر ص و علی ع پدران امت، اهلشان را حفظ می کنند. ما باید اجابت کنیم:
 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ
 ای کسانی که ایمان آوردهاید دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید
سوره انفال آیه 24


اطاعت از شوهر در امور معروف در حدیث زیر:
اسمعن یا هولاء اُبایعکنّ علی ألّا تشرکن فی اللَّه شیئاً و لا تسرقن و لا تزنین و لا تقتلن أولادکنّ و لا تأتین ببهتانٍ تفترینه بین أیدیکنّ و أرجلکنّ و لا تعصین بعولتکنّ فی معروف، اقررتنّ؟ قلن: نعم؛[3]کافی، ج 5، ص 526، حدیث 2؛ وسائل الشیعه، ج 20، ص 210، کتاب نکاح، مقدمات النکاح، باب 817، حدیث 1.
ای زنان حاضر بشنوید، من با شما بیعت می کنم بر اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید، دزدی نکنید، زنا نکنید، فرزندان خود را نکشید و به بهتان و افترا فرزند حاصل از رابطه نامشروع را بر شوهرتان نبندید و در کارهای معروف از شوهرتان سرپیچی نکنید. آیا بر این موارد اقرار می کنید؟ گفتند: آری.»

اطاعت از رهبر الهی در امور معروف:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَىٰ أَن لَّا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
 ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خدا قرار ندهند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند و در هیچ کار شایسته ای (معروف) مخالفت فرمان تو نکنند، با آنها بیعت کن و برای آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است
سوره الممتحنه آیه 12
شرحش شاید بعدا.

و اما ادامه:
در روایت زیر زنان، نرم مقابل همسر و نفوذناپذیر مقابل خانواده اش (پیش نیاز مدیریت واحد)
 ....فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ نِسَائِکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَخْبِرْنَا قَالَ إِنَّ مِنْ خَیْرِ نِسَائِکُمُ الْوَلُودَ الْوَدُودَ السَّتِیرَةَ الْعَفِیفَةَ الْعَزِیزَةَ فِی أَهْلِهَا الذَّلِیلَةَ مَعَ بَعْلِهَا الْمُتَبَرِّجَةَ مَعَ زَوْجِهَا الْحَصَانَ مَعَ غَیْرِهِ الَّتِی تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تُطِیعُ أَمْرَهُ وَ......پس رسول خدا (ص) فرمودند: آیا برایتان بگویم بهترین زنان شما کدامند؟ اصحاب عرض کردند بفرمائید، حضرت فرمود: از بهترین زنان شما آن زنى است که پر فرزند و مهربان، پوشیده و پاکدامن بوده و مقابل خانواده خود عزیز(نفوذناپذیر) و مقابل شوهر ذلیل(رام و نفوذپذیر) باشد،....
عزیز و ذلیل عربی با فارسی فرق دارد.

در این آیه زیر  نرمی مقابل مومنان و نفوذ ناپذیری مقابل کافران:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
 ای کسانی که ایمان آورده اید هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمیرساند؛ خداوند جمعیّتی را می آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) میدهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست
سوره المائده آیه 54


اطاعت نکردن از پدر و مادر در شرک:
وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا وَإِن جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
  و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی کند، و(لی) اگر آنها با تو درکوشند تا چیزی را که بدان علم نداری با من شریک گردانی، از ایشان اطاعت مکن. سرانجامتان به سوی من است، و شما را از (حقیقت) آنچه انجام میدادید باخبر خواهم کرد..
سوره العنکبوت آیه 8

اطاعت نکردن از احبار و رهبان بدون وجه شرعی بدون وصل به خدا:
اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلَٰهًا وَاحِدًا لَّا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ
 (اهل کتاب،) دانشمندان و راهبانِ خود و مسیح فرزند مریم را به جای خداوند به خدائی گرفتند، در حالی که دستور نداشتند جز خدای یکتا را که معبودی جز او نیست بپرستند. خداوند از هر چه برای او شریک میپندارند، منزّه است
سوره التوبه آیه 31


عفو و صفح و غفران در خانواده:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَّکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
 ای کسانی که ایمان آورده اید بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشید؛ و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را میبخشد)؛ چرا که خداوند بخشنده و مهربان است
سوره التغابن آیه 14

تفسیر نور: عفو به معنای گذشت و صفح به معنای ترک سرزنش و مغفرت به معنای از یاد بردن و به فراموشی سپردن است و این سه امر (عفو و صفح و مغفرت) سه گام در برخورد با خطاهای دیگران و از جمله همسر و فرزند است.
تفسیر نور:
در تمام قرآن، هیچ کجا کلمات عفو و صفح و مغفرت، پشت سر هم نیامده است، جز در مورد زندگی خانوادگی با همسر و فرزند. یعنی حتی در موردی که هم فکری نیست و باید از آنان بر حذر بود، باز هم عفو و صفح و مغفرت را باید مراعات کرد.

عفو و صفح در اجتماع:
فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَائِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِّنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ
 ولی بخاطر پیمانشکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحریف میکنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه میشوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد
سوره المائده آیه 13
ایه بالا را کوتاه بگم یعنی مثلا گاهی ندید نگرفتن باعث می شه بره جزء منافقین و در کانال های اون طرف ابی پیداش بشه.
 و با ندید گرفتن او را در حلقه خودمون نگه می داریم اما کار هم زیاد دستش نمی دیم مثلا ممکنه حتی در فلان نهاد هم باشه‌.

عفو و صفح در حکومت است اما غفران نیست چرا؟

شاید چون اینجا حق الناس و بیت المال است و باید جوری مسولیت بدیم با توجه به سابقه که این دو پایمال نشه. مثلا معاونتی است زیر نظر مدیری باتقوا که در حلقه بماند.

جمله زیر رو ندید بگیرید چون نه اطلاع دقیقی دارم و نه اشرافی به موضوع. اما ممکن است چنین فردی رو بفرستند مجمع تشخیص مصلحت ممکن است‌ در حد یک امکان نگاه کنید. کسی باید این حرف را بزند که می داند و نه من بی خبر.

از یک حدی هم که خیانت گذشت، اخراج می شود و یا حصر می شود مثل سامری در زمان موسی ع یا اعدام و ...

جعل مودة و رحمه بین همسران:
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
 و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر میکنند
سوره الروم آیه 21


پیامبر مظهر رحمت و درخواست مودت با قربی (اهل بیت):

وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ
 ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم
سوره انبیاء آیه 107

 ذَٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَىٰ وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ
 این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند به آن نوید میدهد بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم ( اهل بیتم) ؛ و هر کس کار نیکی انجام دهد ، بر نیکی اش میافزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است
سوره الشوری آیه 23

طلب استعفار پدر برای فرزند و رهبر برای جامعه:
قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ
 گفتند: پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم
سوره یوسف آیه 97

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا
 ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند (و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاردند)، به نزد تو میآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش میکردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند.
سوره النساء آیه 64

مدیریت واحد در کنار مشورت:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ ... (۳۴نساء)

در زیر کلمه عزتموا نیست عزمت هست. مفرد یعنی بعد از مشورت یک نفر تصمیم می گیرد. دو رهبر نداریم یکی داریم دو امام همزمان نداریم امام حسن ع امام اول است بعد امام حسین ع. دو تایی با هم امام باشند نمی شود.

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ
 به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان ( مردم) نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب و در کارها، با آنان مشورت کن اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش و) بر خدا توکل کن زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
سوره آل عمران آیه 159

در نماز همسران کنار هم نمی شود نماز بخوانند. مرد جلوتر باشد.
در نماز جماعت امام جماعت جلو.
این به معنای بهتر بودن مرد نیست چون بهتر بودن به انجام بهتر وظیفه در مسولیت و تقواست
....انَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ...
سوره الحجرات آیه 13

جایگاه مادر که بهشت زیر قدم هایش است و تربیت بیشتر به عهده اش است، احیا کننده فرزند. احیای معنوی فرزند یعنی احیای تمام بشریت:
...وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ...
سوره المائده آیه 32

و رسول احیاگر مردم:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ
 ای کسانی که ایمان آوردهاید دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید
سوره انفال آیه 24

همسران مایه آرامش:
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
 و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر میکنند
سوره الروم آیه 21
تسکنوا بین همسران سر ریز می شه بین فرزندان.

رسول مایه ارامش:
ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَذَٰلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ
 سپس خداوند سکینه خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد؛ و لشکرهایی فرستاد که شما نمیدیدید؛ و کافران را مجازات کرد؛ و این است جزای کافران
سوره التوبه آیه 26
تزکیه رسول سر ریز می شه در جامعه.
تزکیه و توکل امام خمینی ره سر ریز شد در سربازانش.

نفقه مرد به زن رو به عنوان انفاق بگیریم. انفاق واجب. باعث دل کندن از مال و تزکیه می شه.
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ....
سوره النساء آیه 34
 

انفاق واجب در دین خمس و زکات:
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
 از اموال آنها صدقه ای (بعنوان زکات) بگیر، تا بوسیله آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی و (به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن؛ که دعای تو، مایه آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست
سوره التوبه آیه 103

 

بال خاکساری فرزند مقابل والدین به خاطر ربیانی. هرچه ربیانی بیشتر احترام بیشتر.
وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا
 و بالهای تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا همانگونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده
سوره اسراء آیه 24

تسلیم کامل و صلوات در ایه زیر:
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا
 خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستد؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید.
سوره احزاب آیه 56

در بعضی خانواده ها چهار فرزند هیچ کدوم شبیه هم نمی شوند و سر یک سفره به خاطر اختلافات به زور جمع می شوند.
و گاهی جمع نمی شوند.
 حالا رهبر الهی جامعه چقدر سخت است این همه فرزند  با انواع مختلف تفکر را سر سفره دین و نظام اسلامی کنار هم نگه دارد

البته این متن می تونه ادامه داشته باشه اما تا اینجا به ذهن من خطور کرد.

 

  • شنگول العلما
۱۵
خرداد


سالک واقعی یعنی سلوک با همون چیزهایی که هست و داره. اگر خداوند رب است یعنی مالک مدبر. پس هیچ اتفاقی اتفاقی نیست.

در تفسیر منسوب به امام عسکری آمده که عبد الله بن یحیی بر امیر مؤمنان وارد شد. نزد امام صندلی ای بود و امام او را به نشستن بر آن فراخواند. عبدالله نشست که صندلی کج شد و او افتاد و سرش به شدت شکست به نحوی که استخوان جمجمه آشکار شد و دردش غیر قابل تحمل بود. امام دستور داد زخم را شستشو دادند و دست بر زخم کشید و از آب دهان بر آن مالید و به برکت امام زخم فوری خوب شد. عبدالله از امام پرسید به چه گناه مستحق این بلا شدم ؟ امام فرمود به خاطر این که هنگام نشستن "بسم الله الرحمن الرحیم" بر زبان نراندی. خدا تو را به این بلا گرفتار کرد تا از تقصیر در این امر مورد خواست خدا که ترک کردی، پاک کند . آیا نمی دانی که رسول خدا مرا از خدا خبر داد که فرمود:
هر امر مهمی که با "بسم الله الرحمن الرحیم" شروع نشود، ابتر و ناقص می باشد. (3)
3. بحار الانوار ،مجلسی، ج73، ص305(به نقل از تفسیر منسوب به امام عسکری) ، بیروت.
عبد الله بن یحیی از یاران عادی امام نبود از یاران ویژه امام علی ع بود. و از استادی شنیدم جزء شرطة  الخمیس بوده.
روایت بالا یک جسم (ظاهر) داره یک روح (باطن)
جسمش صندلی ای نامناسب.
روحش نگفتن بسم الله.
نگفتن بسم الله باعث می شه پایه های صندلی استحکامشون کم بشه و بشکنه.
نگو نمی شه. چطور نماز باران ابرها را به حرکت در می اورد چطور؟

همه سنگ ها مثل هم نیستند.
بعضی از سنگها از خوف خدا از کوه می افتند:
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
 سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سختتر چرا که پاره ای از سنگها میشکافد، و از آن نهرها جاری میشود؛ و پارهای از آنها شکاف برمیدارد ، و آب از آن تراوش میکند؛ و پاره ای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر می افتد؛ (اما دلهای شما، نه از خوف خدا میتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است) و خداوند از اعمال شما غافل نیست
سوره البقره آیه 74

ستون حنانه از دوری پیامبر ص ناله می کند و ...
همه عالم شعور دارد.  


اگر آدم عادی بسم الله نگوید ممکن است هیچ اتفاقی براش نیافتد.
 اما کسی که می گوید سالکم. یا می خوام یار امام زمان عج باشم یا شیعه واقعی باشم و .... مثل همه باهاشون رفتار نمی شه.
بسم الله نگوید کارش به مشکل می خوره.
یک مذهبی یک مقدار مویش بیرون باشد تنبیه می شود اما غیرمذهبی کشف حجاب هم کند چند بار با حوادث مختلف بهش تذکر می دن اما بعد از  اتمام حجت ، رها می شه.(استدراج)

حالا بریم سراغ شاهد قرآنی:
اصحاب سبت امتحان خاص شده اند.
وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَیَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ لَا تَأْتِیهِمْ کَذَٰلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ
 و (ای پیامبر) از آنان دربارهی (مردم) آن آبادی که کنار دریا بود سؤال کن آنگاه که (به قانون،) در روز شنبه تجاوز میکردند، هنگامی که روز تعطیلی (شنبه)، ماهیها (به روی آب در) کنارههای دریا به نزد آنان میآمدند، و(لی) روزی که تعطیل نبودند، ماهیان آشکار نمیشدند. ما این گونه آنان را به خاطر تجاوز و فسقشان آزمایش میکردیم
سوره اعراف آیه 163
ادم با خودش فکر می کنه این چه مدل امتحانیه که روز شنبه ماهی گیری نکنند و دقیقا همان روز شنبه ماهی ها بیشتر می ایند. اخر ایه توضیح این طور آمده:کَذَٰلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ
به خاطر فسق، این جوری امتحان شده اند.
پس امتحان عجیب کرونا از جهان هم نتیجه اعمال گذشته ی ماست. علت ظاهری اش اینه که از خفاش یا دست ساخته بشر. علت باطنی اعمال گذشته ما.
پس امتحان های خاص هر کس در زندگی  نتیجه اعمال گذشته یا خصوصیات گذشته او است و ....


لغزش ها هم همین طور. همه، همه جا نمی لغزند. ان عده ای که در جنگ احد لغزیدند به خاطر چی بود؟اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا.
شیطان سوار چی شد؟ سوار ببعض ما کسبوا.

 إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ
  روزی که دو گروه (در اُحد) با هم رویاروی شدند، کسانی که از میان شما (به دشمن) پشت کردند، در حقیقت جز این نبود که به سبب پاره ای از آنچه (از گناه) حاصل کرده بودند، شیطان آنان را بلغزانید.. و قطعاً خدا از ایشان درگذشت؛ زیرا خدا آمرزگار بردبار است.
سوره آل عمران آیه 155

بریم سراغ حضرت یونس ع:
جسم کار این بود که قرعه انداختن و حضرت یونس ع را به دریا انداختند
اما روحش چی بود؟ ترک اولای ترک قومش.
پس اگر حضرت یونس ع زود ترک قوم نمی کرد قرعه کشی هم یه چیز دیگه می شد.
پس قرعه کشی هم اتفاقی نیست.
اصلا چیزی به نام شانس نداریم. به جای شانس اسمش را بگذاریم فضل.
وقتی در قرعه کشی کسی برنده شد یا وضعش بهتر شد شانس نیاورده. فضل آورده. یعنی یا خصلت خوبی در خود پرورش داده مثلا کریم بودن یا بیداری سحر یا نماز اول وقت و .... این جوری فضل را به خود جذب کرده. شانس نداریم.
علامه طباطبایی فضل خدا را کسب کرد و از یک ادم با هوش معمولی تبدیل شد به فیلسوف:
(در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقهٔ زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این رو هر چه می‌خواندم، نمی‌فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. )
هوش علت ظاهری و اخلاص علت باطنی.
اخلاص که بالا رود هوش را هم بالا می برد.


فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ
 پس یونس با مسافران کشتی قرعه انداخت و از بازندگان شد.
سوره الصافات آیه 141

وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَىٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
 و ذاالنون (= یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ی متراکم) صدا زد: (خداوندا) جز تو معبودی نیست منزّهی تو من از ستمکاران بودم
سوره انبیاء آیه 87

حالا حضرت یونس اگر بصیرت نداشت می گفت وای چرا این جوری شد چه شانس بدی داشتم قرعه به نام من افتاد. لعنت به این شانس و قرعه.
اما او بصیر است روح را می بیند می گوید
لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ.

حالا این روایت و ایه رو بریزیم در تمام زندگی و حوادث:

بارها گفته ام و به اشکال مختلف اثبات کردم که گرانی جسم دارد که می شه مسول و مدیر و عرضه و تقاضا و ....
یک روح دارد که می شه تقوا طبق ایه ۹۶ اعراف و ۶۶ مائده و آیه ۲ و۳ طلاق....
و اصالت با روح است.
هم جسم رعایت شود هم روح. اما اصالت با روح است.

کشور ما یک کشور عادی نیست. یک کشور اسلامی است یا لااقل ادعای اسلام دارد. اسلام کنار معارف، کنار حجت ها و شهدایی که هی می ایند و هشدار می دهند با اعمالشان و وصیت هایشان.
پس ما که تقوا رعایت نکنیم گرانی می اد اما مثلا فلان کشور اروپایی رعایت نکند ممکن است گرانی نیاد‌.
اما در همان غرب هم مذهبی داریم و غیرمذهبی و خدا با انها متفاوت برخورد می کند.

چون کشور ما ادعای شیعه علی ع دارد پس ما هم درواقع حکم عبدالله بن یحیی را داریم بین کشورها. حجت هم که هر از گاهی می رسد مثل حاج قاسم و حججی و شهدای اخیر فتنه و ...

حالا مثلا اگر لاستیک ماشین پنچر شد ادم می گوید لعنت به کسی که اینجا خرده شیشه انداخت.
اما بصیر باشد می گوید:
لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ.
امروز نماز صبحم رو دیر خواندم خداوند هم وقتم رو تلف کرد با پنچری.

فرزند خردسال می خورد زمین و دستش اسیب می بیند.
تشر به بچه می زنیم مراقب باش خب.
بصیر می گوید  لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
امروز مثلا فلان گناه کردم این اتفاق افتاد.
بچه معصوم که گناه نمی کند که عذاب شود. لابد ما گناهی کردیم که بلا سر او می آید.


عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عِرْقٍ یَضْرِبُ وَ لاَ نَکْبَةٍ وَ لاَ صُدَاعٍ وَ لاَ مَرَضٍ إِلاَّ بِذَنْبٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ وَ مٰا أَصٰابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمٰا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ ثُمَّ قَالَ وَ مَا یَعْفُو اَللَّهُ أَکْثَرُ مِمَّا یَأْخُذُ بِهِ .
از امام ششم(علیه السّلام):هیچ تب و نکبت و سر دردى و بیمارى‌اى پیش نمى‌آید مگر از گناه چنان که خداوند میفرماید:(هر مصیبتى که بسرتان آید از اعمالى است که کسب کرده‌اید و تازه خداوند از بسیارى از آنها صرف نظر میکند شورى/۲۹)و آنچه خدا میبخشد و ندیده میگیرد بیشتر است از آنچه را که بدان انتقام میکشد.

البته حوادث فقط از گناه نیست. گاهی تمرین مربی است برای ورزیده شدن و ....
بلا انواع دارد ترفیعی، تنبیهی، تنزیهی و یا ترکیبی و ...
مثلا شما باید ابتدا مدتی وزنه فقر بزنی تا بتوانی مسول فلان جا بشی و به فکر همه.

باید کودک بدخواب داشته باشی تا عادت کنی به کم خوابی که
 کَانُوا قَلِیلًا مِّنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ
 آنها کمی از شب را میخوابیدند،
سوره الذاریات آیه 17
در نماز مستحبی مثل نماز شب شرط قبله نیست پس با کودک روی پا یا در بغل هم‌ می شود نماز شب خواند. شاید هم بشود گفت از گناهان گذشتیمان باشد که قدرت عبادت باحال با این مدل کودک گرفته شده است.
مثلا حب دنیا در دل باشد شیرینی عبادت گرفته می شود با کودک بدخواب.
 یا مثلا ما رفلاکس و شیرخشک می بینیم اما اذیت شیاطین، کودک را بدخواب می کند که باید زیاد در خانه قرآن بخوانیم.
قران نخواندن یا کم خواندن در خانه نتیجه می دهد رفت و امد شیاطین نتیجه می دهد کودک بدخواب.
 باید قران خواند تا خانه محل عبور فرشته ها شود یا بلند اذان بگیم در خانه.
یا حیوان خانگی  در خانه بگذاریم که شیطان مشغول ان شود و نه اینکه سگ داشته باشیم که فرشته ها را دور کند.
دعوا هم در این خانه ها بیشتر است. چون  شیطان فکر شیطانی هم با خود می اورد.
ما نمی دانیم کودک بدخواب برای نمازشب خوان شدن ماست یا گناهان ما یا غیره پس بهترین حالت حالت خوف و رجاست.
از خود من کودک بدخواب حال ها گرفته است.

در مقابل تفکر یونسی ع ( توحید ربوبی) تفکر یهودی هم داریم:

وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ
 و یهود گفتند: دست خدا (با زنجیر) بسته است دستهایشان بسته باد و بخاطر این سخن، از رحمت (الهی) دور شوند بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، میبخشد ولی این آیات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می افزاید. و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم هر زمان آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و برای فساد در زمین، تلاش میکنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.
سوره المائده آیه 64
 
امام صادق علیه السلام در توضیح این آیه فرمود: عقیده ی یهود این بود که خداوند بعد از آفرینش، از تدبیر امور کناره گیری کرده است و چیزی را کم یا زیاد نمیکند. قد فرغ من الامر فلایزید و لاینقص. 138  
 138) تفسیر نورالثقلین و توحید صدوق،
 
مسلمان با تفکر یهودی هم وجود دارد.
قبول دارد خدا خالق است اما خداوند رب است را نه. رب به معنی مالک مدبر.
نمونه های تفکر یهودی: هی خودم خودم می کند. دود چراغ خوردم عالم شدم. خودم کار کردم زحمت کشیدم پولدار شدم(تفکر قارونی) شانس آوردم فلانطور شد و ....

مثلا فکر می کند خرم شهر را خدا ازاد نکرد یا مثلا فکر می کند خداوند هواپیمای اوکراینی را نیانداخت و .....
 خداوند هر دو دستش باز است:
یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ
خداوند فقط قهر نمی کند. در قهرش هم لطف است. یعنی قهر می کند که برگردیم نه اینکه قهر می کند چون عصبانی است.

و بعد دیگر ذکر یونسیه.
مقابل تفکر یونسی ع تفکر شیطانی هم هست:
قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ
 گفت: اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین می کنم
سوره اعراف آیه 16

به جای اینکه بگوید من ظالمم می گوید خدایا تو ظالمی. تو گمراهم کردی.
خدایا چرا من؟ تفکر خطرناک شیطانی است.
خدایی که علیم است جهل ندارد کریم است بخل ندارد حکیم است کار بیهوده ندارد و هزاران اسم جوشن کبیر (چرا من) ندارد. الحمدلله که من دارد‌.

خداوند پاداش کافر گناهکار را در همین دنیا می دهد. پاداش شیطان با ان همه عبادت، مهلت دادن تا روز قیامت است.
پاداش کافر خوب ممکن است راحتی در دنیا باشد. همین جا تسویه می کنند که لازم‌ نباشد ان دنیا تسویه کنند.
مومن گناهکار هم همین دنیا اذیت می کنند تا دیگر لازم نباشد در جهنم اذیت شود که انجا سخت تر است.

 

پس همه عالم شعور دارد، همه اتفاقات نتیجه اعمال گذشته ماست. همه چیز حساب شده است حساب های روحانی. برگ از درخت هم حساب شده می افتد. پس نتیجه می دهد ذکر یونسیه برای سالک

ذکر یونسیه را استاد فیاض بخش می گوید با عدد خاص باید تحت نظر استاد باشد اما بدون عدد خاص و قربتا الی الله خوب است.

برای اینکه فکر نکنیم استاد و اینها مثلا دکان و عرفان بازی است یک حدیث ببینیم:
أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ کَالْجَسَدِ اَلْوَاحِدِ إِنِ اِشْتَکَى شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَةٍ وَ إِنَّ رُوحَ اَلْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اِتِّصَالاً بِرُوحِ اَللَّهِ مِنِ اِتِّصَالِ شُعَاعِ  اَلشَّمْسِ بِهَا.
امام صادق علیه السّلام میفرمود: مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک پیکرى که هر گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاء دیگر هم احساس درد کنند، و روحهاى آنها نیز از یک روحست، و همانا روح مؤمن پیوستگیش بروح خدا از پیوستگى پرتو خورشید بخورشید بیشتر است. : الکافی ج ۲، ص ۱۶۶


راه رو که باشیم و راه مقداری طی شود خداوند خود استاد می رساند. مهم این است به یقینیاتمون عمل کنیم.

در اخر، نامه ایت الله ملکی تبریزی رو بخوانیم. عمل به این نامه برای همه افراد نیست. در ان اشاره به ذکر یونسیه شده. این نامه رمزگونه هست و باز تذکر می دهم برای همه نیست برای شاگردش که مقاماتی را طی کرده گفته است.
توضیح ابتدایی قبل از نامه زیر، اینکه مزاج ها انواع دارد گاهی فردی باید کمتر بخورد یا بیشتر یا کمتر بخوابد و یا بیشتر. هر کسی حال خود را بهتر می داند.
اما خود عبادت های زیاد، قوای ملکیه را می اورد تحت قوای ملکوتیه به تعبیر امام خمینی ره و سالک دستش بازتر می شود.

شخصا یاد مرگ را در فاصله بین دو سجده می ریزم. در کنترل شهوات بسیار موثر است.
فاصله بین دو سجده را از کجا می گویم:
امیرمؤمنان علی علیه السلام راز سجده های نماز را اشاراتِ به این آیه (۵۵ طه) دانسته و فرموده اند: معنی سجده ی اوّل آن است که خدایا من در آغاز از این خاک بودم، هنگامی که سر از سجده برمیداری اشاره به آن دارد که تو مرا از خاک  آفریدی سجده ی دوّم این مفهوم را میرساند که تو مرا به خاک برمیگردانی، و بلند شدن از آن، یعنی تو بار دیگر در قیامت مرا از خاک زنده خواهی کرد.(تفسیر نور)
در خود سجده تمرکز روی توحید ذاتی خوب است ان طور که اداب الصلاه امام خمینی ره توضیح می دهند.

اما میرزا جواداقا ملکی یاد مرگ وسیع تری را در این نامه ذکر کرده اند.

این نامه  یک مقدار خیلی زیادی از توان من بالاتر است اما به عنوان یک قله می شود بهش فکر کرد که شرایطش و زمینه اش فراهم شود تا به توفیق الهی سالها بعد بتوان بهش رسید.
یا لااقل با خواندنش متوجه می شوم که کلا هیچ کاری نمی کنم در مقابل ان عبادتها و ان اخلاص علمای قدیم.

شرایط اولیه عزلت، در ده شرط عزلت از مصباح الشریعه قبلا در همین وبلاگ گفته شده.
شاید نباید مطالب این چنینی را در وبلاگ بگذارم.
پس قبلش می گویم این مطلب مثبت هجده است. نه مثبت هجده های معمولی. مثبت هجده قرانی. در مثبت هجده قرانی آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا است با مثبت هجده های معمولی پایین فیلم ها فرق دارد.
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ
 و هنگامی که به بلوغ و قوّت رسید، ما حکم و علم به او دادیم؛ و اینچنین نیکوکاران را پاداش میدهیم
سوره یوسف آیه 22

 

######################

  • شنگول العلما
۱۴
خرداد

تقریبا حدود بیست سالی هست که وبلاگ می نویسم.

فضای وبلاگ و بلاگ بیان متفاوت هست. بلاگ بیان (اینجا) همه از من بهتر و عالم تر و فرهیخته تر.

اما وبلاگ همه سنین و همه مدل تفکر توشه و انسان های عادی و معمولی اش بیشتره.

از این حدودا بیست سال نوشتن، تقریبا پانزده سال رو به شکل زیر نوشتم. این متن مال حدودا ده سال پیش هست. اسمم به جای شنگول العلما ، آقای جوگیر بود. و چون مجرد بودم اکثر طنزها با ازدواج و خواستگاری و اینها می ساختم و گنجاندن یک نکته تفسیری کوتاه در اون طنز. و همیشه پر از شکلک. اما شکلک ها عادی خود بلاگفا.

به یاد گذشته ها و پیش زمینه متن بعد که در مورد ذکر یونسیه هست. 


همین طور که نشسته بودم یه پیامک اشتباهی برام اومد
پیامک این بود: به عجیجم بگو قهر بسه بیا خونه.indecision
به دلیل اهمیت بنیان خانواده، عجیج اگه این متن رو می‌خونی برو خونه نگرانت شدن.frown
این‌قدر این پیام رو کپی کنید تا برسه به دست عجیج.
بعد از دقایقی دوباره یه پیامک دیگه اومد بهش گفتی؟
من: سعیم رو کردم. به قول خانه سبز قهر کردین ولی حرف بزنین
او: تو دیگه چی می‌گی مشنگ؟!indecision
من: من مشنگ، دوست عجیج نیستم. من آقای جوگیر هستم.
او: جدی! شما جوگیر العلما حکیم البلاگفا هستین؟
من: البته من کوچکتر از اونی هستم که بزرگتر باشم اما من آقای جوگیر هستم.angel
او: ببخشید اشتباهی گرفتم. زندگیمون به هم ریخته. داشتیم زندگیمون رو می‌کردیم و اشتباهی هم نکردیم، نمی‌دونم چرا خدا بر ما غضب کرده.
من: خدا بر کسی غضب نمی‌کنه شما خودتون مورد غضب واقع شدین.
او: یعنی چی؟
من: در سوره حمد بعد از صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ طبق روال آیه باید گفته می‌شد غیر الغضبت علیهم ولااضللتهم. اما گفته شده غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ چرا؟ چون از جانب خدا فقط نعمت می‌رسه پس گفته شده انعمت علیهم. اما غضب، کیفر اعمال خودمون هست و غضب ابتدایی نیست. لذا گفته شده مَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ. نعمت ابتدایی و پاداشی هست اما غضب ابتدایی نیست و فقط کیفری هست.
او: آقوی جوگیر خواهرم خیلی دلش می‌خواد باهاتون صحبت کنه. الان بهتون زنگ می‌زنه
دریم دیم دریم دیم دریم دیم.
صدای زنگ موبایلمه نخندیدن.laugh
من: سلام.
خواهرش: سلام.
بعد، یه سکوت سنگین بینمون برقرار شد. با خودم گفتم لابد حرفاش یاد رفته. برای اینکه با افکارش بیشتر آشنا بشم گفتم: راستش من دوست دارم با افکار دخترای امروزی بیشتر آشنا بشم. یه سوال بپرسم؟
خواهرش: بفرمایید.
من: فرض کنید من اومدم خواستگاریتون بعد....
چی شد.
چرا این‌ جوری تندتند نفس می‌کشی.
گفتم فرض کن. فقط یه فرض هست
آروم باش.
می‌گم آروم باش. ای بابا
کسی اونجا نیست به اورژرانش خبر بده
نفس بکش.
بیـــــــــــــب
 ای بابا اینم مرُد.frown
تحمل شوق وصال منو نداشت. laughبرای شادی آن مرحومه در مورد سوره حمد یه نکته می‌گم ثوابش برسه به روحش.
در سوره حمد از اولش تا نستعین فَاذْکُرُونی‏   هست و از اهدنا تا آخر  أَذْکُرْکُم‏. ‏
فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ‏ وَ اشْکُرُوا لی‏ وَ لا تَکْفُرُونِ ( بقره152) پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم؛ و شکرانه ‏ام را به جاى آرید؛ و با من ناسپاسى نکنید. (152)
 

 

 

  • شنگول العلما