شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

نظرات موافق تشویقند و نظرات مخالف افزایش دانش من یا شما.

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

۳۰
خرداد


در مطلب زیر قانتات را گفتم که دو مدل ترجمه کنیم دو مدل زندگی کاملا متفاوت تولید می‌کند. حالا دو کلمه دیگرمی‌خواهم بگویم.
آیاتش را ننوشتم فقط آدرس دادم برای تحقیق. شاید یه کم پیچیده به نظر بیاد. و در حوصله همه نگنجد. اما شاید به شما کمک کند  تصورتون از دو کلمه در قرآن عوض شود و بگویید عجب. چه نکات پنهانی 
مطلبی که در اینجا گفته می‌شود فقط و فقط یک نظریه است ممکن است درست باشد و ممکن است کاملا و بالکل اشتباه باشد. و این نظریه را باید یک مرجع تقلید و نه حتی یک روحانی معمولی بررسی کند. نه من که اصلا درسش را هم نخوانده‌ام.
نظر من این است که امام زمان(عج) می‌آیند و بر اساس قرآن حرف می‌زنند اما ما چون از قرآن فاصله داریم فکر می‌کنیم علم جدیدی است.
امام زمان(عج) چند کلمه را معنی می‌کنند و سیستم بهزیستی بالکل عوض می‌شود. 
فرض کنیم دور از جان شما و من، اجاق یا بخاری یا شومینه‌ی من کور است و بچه‌دار نمی‌شوم. چه خاکی باید توی سرم بریزم؟ خاک جواب نمی‌دهد باید بتن با قدرت مقاومت بالا به سرم بریزم.
یا باید بروم مثلا زن دوم بگیرم که لینچان و بروسلی با هم می‌آیند و مرا از وسط به دو نیم تقسیم می‌کنند و زندگی می‌پاشد به در و دیوار در این زمان یا باید بروم توی یکی از این روستاها یک زنی که چهل و پنج تا بچه دارد و فقیر است از او خواهش کنم بچه چهل و پنجمش را به من بدهد، که کلی دردسر دارد. یا باید بروم مراحل هزینه‌بر درمان ناباروری را طی کنم یا باید بروم بهزیستی. فرض کنیم من گزینه بهزیستی را انتخاب کردم.
بهزیستی بروم می‌گوید تو باید مقداری از اموال یا نصف مالت را به نام یتیم کنی. من می‌گویم اگر بچه خودم هم بود و به من می‌گفت نصف اموالت را به نام من کن آنچنان می‌زدم توی گوشش که اسم و فامیل من و خودش و مادرش و همسایه‌ها را تا ده خانه آن طرف‌تر، همه با هم یادش برود.
حالا فرض کن یواشکی ساندویچ مغز خر را که توسط همسرم تهیه شده است، خوردم و راضی شدم اموالی را که ندارم بزنم به نامش. محرمیت فرزند را چه کار کنم؟ دختر آوردن راحت‌تر از پسر است. باید صیغه‌ی دختر را به پدرم بخوانم البت اگر پدرم زنده باشد. دختر می‌شود نامادری من و این‌گونه با من محرم می‌شود. اما اگر پسر بخواهیم چه خاکی به سر کنیم. اگر صیغه‌ی پسر را با فرض اینکه پدرزن فوت شده به مادر زن بخوانیم که به دختر مادرزن که همسر من است محرم بشود باز هم محرم نمی شود چرا؟ برای اینکه طبق یکی از آیات سوره نساء باید رابطه زناشویی بامادرزن شوهر فوت شده برقرار شود تا محرمیت با همسر من ایجاد شود. پس باید دنبال راه دیگر بگردیم. خلاصه یک دردسر و کار پیچیده و خر اندر خر و شیر اندر شیری است که نگو.
و من سراغ ندارم که ائمه از این قانون‌های محرمیت استفاده کرده باشند. شما سراغ دارید بگویید.
ما چند کلمه از قرآن را درست ترجمه کنیم تمام این مشکلات حل می‌شود.
و آن کلمه ما ملکت ایمانکم است. در اکثر ترجمه‌ها زیر این عبارت نوشته شده کنیز یا غلام یا برده و کلا خودشان را راحت کرده‌اند اما این معنی قدیم بوده. الان معنی دیگر می‌دهد.
بالاخره وقتی یک عبارتی چندین بار در قرآن تکرار می‌شود یک مقدار انسان باید شک کند. نکند چیز دیگری هم منظور بوده است؟

  • شنگول العلما