شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

نظرات موافق تشویقند و نظرات مخالف افزایش دانش من یا شما.

فقر بهتر است یا ثروت؟ (قسمت دوم سالک)

چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۴۰۲، ۰۱:۳۱ ب.ظ


فقر ممدوح اون فقری است که موجب تقرب به خدا می شود و فقر مذموم آن فقری است که موجب دوری از خدا می شود.
ثروت هم همین طوره. ثروت ممدوح داریم که باعث تقرب می شود با انفاق و .... و ثروتی که باعث دوری از خدا و غفلت می شود.
مثلا اگر با تقوا ثروت زیاد شد اسمش فتح برکات هست:
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِن کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ
  و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان میگشودیم، ولی تکذیب کردند؛ پس به (کیفر) دستاوردشان (گریبان) آنان را گرفتیم.
سوره اعراف آیه 96

اگر با وجود گناه و غفلت از یاد خدا، ثروت و علم و ...زیاد شد اسمش فتح ابواب است:
فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّىٰ إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ
  پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند، درهای هر چیزی (از نعمتها) را بر آنان گشودیم، تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند؛ ناگهان (گریبان) آنان را گرفتیم، و یکباره نومید شدند.
سوره انعام آیه 44

فتح برکات (لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ)
و فتح ابواب (فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ )
خیلی فرق دارد.
قبلا گفتم تذکر مجدد می دم:
فقر به معنای تنبلی و سربار دیگران شدن و گدایی و .... منظور این مطلب نیست که قطعا چنین فقری مذموم است.پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) رسیده: «کَادَ الفَقرُ اَنْ یَکُونَ کُفراً»؛ (نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد) کافی ج۲ص۳۰۷.
این یک مدل مذموم بود.


این را همه می دانیم نظام اسلامی باید قدرت برای مبارزه با کفار داشته باشد طبق ایه (۶۰ انفال) و به قدرت تکیه نکند و فقط به خدا تکیه کند طبق ایه ( ۲۵توبه)و محرومیت زدایی وظیفه همه ی ماست طبق ایه (۲۷۳ بقره)
 و مال عامل قیام است طبق آیه (۵ نساء) آیاتش رو می تونید ببینید.

جاهل بلد نیست از فقرش استفاده کند. می زنه به جدول و ریشه اش به حب دنیا بر می گردد.
گاهی می زنه به دین، و با خدا جر و بحث می کند. گاهی می زنه به اطرافیان مثلا گیر دادن به شوهر تلاشگرش. گاهی می زنه به حکومت دینی و افراد صالح و پخش ناامیدی و قضاوت نادرست، بدون مراجعه به اولوالامر اهل استنباط (ایه ۸۳ نساء)  و ....
بالاخره یکی رو پیدا می کند تقصیر را گردنش بیندازد و اصلا نگاه به خود ندارد
 در سلوک اصل اول نگاه به خود و معرفت النفس هست. در سلوک اکثر علما مثلا علامه طباطبایی و ملاحسین قلی همدانی و .... تمرکز اصلی روی معرفت النفس است‌.

بپردازیم به سالک:
سالک آن کسی است که بلد است از نعمت فقر استفاده کند.
 یکی از فقرش استفاده می کند مقرب می شود یکی از همان مدل فقر دارد بلد نیست استفاده کند از خدا دور می شود.
البته هر کس هر درجه ای از فقر را نمی تواند تحمل کند. یکی می تواند هفتاد درصد تحمل کند یکی چهل درصد و ....
عماد بن ابى الاحوص گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: خداوند متعال ایمان را بر هفت سهم قرار داده و آنها عبارتند از نیکى، صدق، یقین، رضا، وفاء، علم، و حلم، بعد از این، آن‌ها را بین مردم تقسیم کرد، و هر کس این هفت سهم را داشته باشد کامل می باشد.
بعضى از آن هفت سهم یک سهم دارند و گروهى دو سهم و بعضى هم سه سهم و یا بیشتر، بعد از آن فرمود: بر کسى که یک سهم دارد دو سهم را بر او تحمیل نکنید، و یا آن کس که دو سهم دارد سه سهم بر او تحمیل نمی شود زیرا آن‌ها نمی توانند تحمل کنند و همین طور است تا هفت سهم‏.
(ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج‏1ص: 443)

گاهی خانواده همه، درجات بالایی دارند مثل خانواده حضرت علی ع و حضرت زهرا س. اما گاهی خانواده هم درجه نیستند لذا مرد نباید فقر  و زهد و ....را تحمیل کند به خانواده اش. اصولا تحمیل مستحب اشتباه است:
جابر گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود:
عده‌اى خدمت امام سجّاد علیه السّلام شرف‌یاب شدند و در خانه حضرت فرش و بالش بود، آنها عرض کردند: اى پسر پیامبر خدا! ما در خانه تو وسایلى مى‌بینیم که آن را مکروه مى‌دانیم.
امام سجّاد علیه السّلام فرمود: به‌راستى که ما با زنان ازدواج مى‌کنیم و مهریه آنان را به خودشان مى‌پردازیم، آنان هرچه که بخواهند مى‌خرند، چیزى از آنها از آن ما نیست.
ترجمه فروع کافی ؛ ج 8 , ص 483

حالا حدیث بالا را در کنار خطبه زیر ۲۰۹ که ساده زیستی برای ائمه عدل را واجب دانسته کنار هم دیدن، قضاوت کردن را سخت می کند.

إنَّ اللّه َ تعالى فَرَضَ على أئمّةِ العَدلِ أن یُقَدِّروا أنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النّاسِ ، کَیْ لا یَتَبیَّغَ بالفقیرِ فَقْرُهُ .[نهج البلاغة: الخطبة209.]
امام على علیه السلام :خداوند بر پیشوایان عادل واجب کرده است که خود را با مردم ناتوان همسان کنند، تا تنگدستىِ فقیر، او را برنیاشوبد.
خیلی راحت قضاوت می کنیم. بدون دانستن زیر و زبر و راه صحیح نقد کردن.
دوگانه ی سختی است هم ساده زیست بودن و هم تحمیل نکردن زهد به خانواده.
و هم قضاوت صحیح پیشوایان عدل.
من که بارها خودم در این دو گانه گیر کردم.
خانواده خواسته ای دارد مثلا رفتن به فلان رستوران یا سفر یا ....از نظر من خلاف زهد است و بدون من هم نمی روند.
آدم های عادی باورشان نمی آید که نان و پیتزا در کام زاهد فرقی نمی کند فکر می کنند ادا در می آورد.

سالک همه چیز را توحیدی می بیند. توحید ربوبی را درون یک نفر نشاندن و حال رضا را در او به مقام رضا تبدیل کردن مجاهدت بسیار می طلبد. برای همین تحمیل هر درجه ای از فقر برای هر کسی مناسب نیست. در عین اینکه فقر را خداوند با حساب و کتاب می دهد.
گناه کنیم یک جور فقر می دهد. اهل تقوا باشیم یک جور دیگر فقر می دهد.
سبحان ربی الاعلی و بحمده. رب اعلی یعنی مربی ای که تمرین می دهد با حوادث که شما را بالا اورد.

وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلَٰکِن یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ
  و اگر خدا روزی را بر بندگانش فراخ گرداند، مسلماً در زمین سر به عصیان برمیدارند، لیکن آنچه را بخواهد به اندازه ای (که مصلحت است) فرو میفرستد. به راستی که او به (حال) بندگانش آگاهِ بیناست.
سوره الشوری آیه 2727

و روایتی در تایید آیه:
گزیده حدیث:
 ..... به راستى که از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که بابى از عبادت را مى‌خواهد،من او را از آن بازمى‌دارم،تا عجبى در او داخل نشود،و او را به فساد نکشاند و همانا از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که ایمانش به صلاح نمى‌آید مگر به فقر و نادارى و اگر او را بى‌نیاز نمایم همان او را فاسد کند و به راستى که از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که ایمانش به صلاح نمى‌آید مگر به ثروتمندى و اگر او را فقیر نمایم همان او را فاسد کند و همانا از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که ایمانش به صلاح نمى‌آید،مگر به بیمارى و اگر جسم او را تندرست کنم،همان او را فاسد مى‌کند و به راستى که از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که ایمانش به صلاح نمى‌آید مگر به تندرستى و اگر او را بیمار کنم همان او را فاسد مى‌کند.به راستى که من بندگانم را با دانش خویش تدبیر مى‌کنم،زیرا که از دلهاى آنها آگاهم،پس به راستى که من دانا و آگاهم.
جلد ۱، صفحه ۵۶۹ توحید صدوق ترجمه جعفری.

سالک چگونه از فقرش استفاده می کند که با فقر بالا می رود:

در حدیث زیر از شروط عزلت، دوست داشتن فقر است چرا؟

 مصباح الشریعه و ده شرط عزلت:
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: شخص گوشه‌نشین و گمنام در قلعه محکم خدا متحصن و در پناه لطف او نگهبانى و نگهدارى شده‌اى خوشا بحال کسى که در نهان و آشکار فقط با خدا ارتباط دارد و این حالت ارزنده به ۱۰ خصلت نیاز دارد: فهمیدن و شناختن حق و باطل - و دوست داشتن فقر و کم چیزى - برگزیدن زحمت(سختی) و زهد - غنیمت شمردن خلوت با او - تفکر و اندیشیدن پایان - کم دانستن عبادات خویش در عین کوشا بودن - خود بین نبودن و بدون کوچکترین غفلتى در یاد خدا بودن زیرا غفلت از یاد خدا دام و شکارگاه شیطان و سرچشمه هر رقم گرفتارى و باعث هر گونه حجاب و محرومیت از فیض است - و خالى کردن خانه از هر چه فعلا نیاز و احتیاجى باو نیست......
مصباح الشریعه باب بیست و چهارم.
این حدیث بالا رو واقعا دوست دارم.

چرا دوست داشتن فقر در حدیث بالا از شروط عزلت است؟
شما در عزلت با خودت تنها می شوی.
از شروط مهم عزلت کنترل خواطر است و کسی که نگران رزق است و رزاقیت خداوند در جانش ننشسته نمی تواند خواطر را کنترل کند.إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ
  خداست که خود روزی بخش نیرومند استوار است.
سوره الذاریات آیه 58
و تعبیر به این سه اسم (رزاق و قوه و متین) برای این است که بر انحصار روزی دادن در خدای تعالی دلالت کند، و بفهماند که خدا در رساندن رزق به روزی خواران - با همه کثرتی که دارند - ناتوان و ضعیف نمی شود.(تفسیر المیزان)

شیطان چه کار می کند؟ تو را از فقر می ترساند؟

الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
  شیطان شما را از تهیدستی بیم میدهد و شما را به زشتی وامیدارد؛ و(لی) خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش میدهد، و خداوند گشایشگر داناست.
سوره البقره آیه 268
این نگرانی به شکل های مختلف است؟
آینده ی بچه ام چی می شه؟ مریض شدم چی می شه؟ پیر شدم چی می شه؟ و خیلی چی می شه های دیگه

حالا کسی که فقر را دوست دارد و تکیه بر الله با هزار اسم جوشن کبیر کرده از چه بترسد؟ تلاش با توکل که باشد هر چه شد خوب است. تلاش بی توکل هم غفلت می اورد تکیه به خود می اورد.
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من ازادی نمی خواهم که با یوسف به زندانم

 

سالک فقرش را با تفکر در مرگ و قبر و زمان کَندن، تبدیل می کند به زهد.
زهد یعنی بی رغبتی.
لِّکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
  تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به (سبب) آنچه به شما داده است شادمانی نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد:
سوره الحدید آیه 23
یعنی وقتی فکر می کند دنیا یک روز یا چند ساعت است:
 قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ
  میفرماید: (چه مدت به عدد سالها در زمین ماندید؟)
سوره المومنون آیه 112
قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّینَ
  میگویند: (یک روز یا پاره ای از یک روز ماندیم. از شمارگران (خود) بپرس.)
سوره المومنون آیه 113

و اخرت یک روزش، پنجاه هزار سال است:
تَعْرُجُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ
  فرشتگان و روح، در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی (او) بالا میروند..
سوره المعارج آیه 4

چه فرقی می کند دنیا چگونه بگذرد با فقر یا ثروت.
خواجه در ابریشم و ما در گلیم
عاقبت ای دل همه یکسر گلیم
مهم این است که با خدا بگذرد.
برای همین در دستورات سلوکی آیت الله قاضی و .... یاد مرگ یا رفتن به قبرستان است.

سالک از فقر می رسد به زهد.
اینکه از ثروت برسیم به زهد هم می شود اما سخت تر است چون معمولا ثروت سه حالت زیر را ایجاد می کند. مجالست با دنیا این حالات را می آورد:
حفظ الموجود، حزن المفقود، طلب المطلوب.
که ریشه اش از حب دنیا ست.
جلوس با اهل دنیا محبتش را هم می اورد.

درجه اول: اگر انسان حب دنیا مثلاً میل شدید به داشتن خانه‌ی راحت یا شاسی‌بلند یا مبل و ... داشته باشد و نتواند تهیه کند، زندگی کوفتش می‌شود.  و مخ اطرافیان را در فرقان می‌کند و با آن دور دور می‌کند.
درجه دوم: بعضی دیگر با اینکه میل به رفاه دارند اما تحمّل و صبر می‌کنند. این مقام صبر است. درواقع از یک طرف تلخی صبر را تحمل می‌کنند و از طرف دیگر لذت صبر را هم می‌برند. چون می‌دانند خداوند به صابران اجر می‌دهد. مخلوطی از تلخی و لذت.
درجه سوم: این‌ها مقام بالایی دارند. حب دنیا را در خود کشته‌اند. نمی‌تواند به خانه وسیع یا اتومبیل و یا ریاست و ... برسد، هیچ میل و اشتهایی هم ندارد. یا اگر هم می‌رسد باز ساده‌زیست است و زاهد و بی‌رغبت. این‌ها دایم در لذتند بدون غم دنیا. چون تنها غم آن‌ها آخرت است.
 در کلام زیر حضرت علی(ع) نمی‌فرماید: یصبر ما لایجد. (بر چیزی که نمی‌یابد صبر می‌کند.) بلکه می فرماید: لایشتهی ما لایجد. به چیزی که ندارد اشتها و میل ندارد.
 کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلاَ یَشْتَهِی مَا لاَ یَجِدُ وَ لاَ یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ.
او از چیرگى شکم خویش آزاد بود، پس نه به آن چه نداشت، گرایش و خواهشى داشت، و نه در مصرف آن چه مى‏یافت، به زیاده ‏روى می‌پرداخت. (حکمت ۲۸۹)

#####################################

 

 

حضرت یوسف ع از چاه می رسد به عزیز مصر شدن. اول خداوند او را با فقر و سختی می سازد بعد که ساخته شد عزیز مصر می شود. راه عزیز مصر شدن از چاه شروع شد نه از بچه عزیز مصر بودن و بچه پولدار بودن.
راه پیامبری پیامبر ص از یتیمی شروع می شود و در ادامه ساده زیستی.


حضرت علی ع در خطبه ۱۶۰ یک مدل را توضیح می دهند:
گزیده خطبه:
وَ اَللَّهِ مَا سَأَلَهُ إِلاَّ خُبْزاً یَأْکُلُهُ
به خدا سوگند، موسى علیه السّلام جز قرص نانى که گرسنگى را بر طرف سازد چیز دیگرى نخواست.....
وَ یَقُولُ لِجُلَسَائِهِ أَیُّکُمْ یَکْفِینِی بَیْعَهَا وَ یَأْکُلُ قُرْصَ اَلشَّعِیرِ مِنْ ثَمَنِهَا
 و داوود از همنشینان خود مى‌پرسید چه کسى از شما این زنبیل را مى‌فروشد؟ و با بهاى آن به خوردن نان جوى قناعت مى‌کرد.....
فَلَقَدْ کَانَ یَتَوَسَّدُ اَلْحَجَرَ....
  عیسی ع که سنگ را بالش خود قرار مى‌داد...‌

وَ لَقَدْ کَانَ فِی رَسُولِ اَللَّهِ صلى‌الله‌علیه‌وآله مَا یَدُلُّکُ عَلَى مَسَاوِئِ اَلدُّنْیَا وَ عُیُوبِهَا
 در زندگانى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم براى تو نشانه‌هایى است که تو را به زشتى‌ها و عیب‌هاى دنیا راهنمایى کند
إِذْ جَاعَ فِیهَا مَعَ خَاصَّتِهِ وَ زُوِیَتْ عَنْهُ زَخَارِفُهَا مَعَ عَظِیمِ زُلْفَتِهِ
 زیرا پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم با نزدیکان خود گرسنه به سر مى‌برد، و با آن که مقام و منزلت بزرگى داشت، زینتهاى دنیا از دیدۀ او دور ماند
فَلْیَنْظُرْ نَاظِرٌ بِعَقْلِهِ أَکْرَمَ اَللَّهُ مُحَمَّداً بِذَلِکَ أَمْ أَهَانَهُ
پس تفکّر کننده‌اى باید با عقل خویش به درستى اندیشه کند که: آیا خدا محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را به داشتن این صفتها اکرام فرمود یا او را خوار کرد؟
فَإِنْ قَالَ أَهَانَهُ فَقَدْ کَذَبَ
 اگر بگوید: خوار کرد، دروغ گفته
وَ اَللَّهِ اَلْعَظِیمِ بِالْإِفْکِ اَلْعَظِیمِ
و بهتانى بزرگ زده است
وَ إِنْ قَالَ أَکْرَمَهُ فَلْیَعْلَمْ أَنَّ اَللَّهَ قَدْ أَهَانَ غَیْرَهُ حَیْثُ بَسَطَ اَلدُّنْیَا لَهُ وَ زَوَاهَا عَنْ أَقْرَبِ اَلنَّاسِ مِنْهُ
 و اگر بگوید: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسى را خوار شمرد که دنیا را براى او گستراند و از نزدیک‌ترین مردم به خودش دور نگهداشت
فَتَأَسَّى مُتَأَسٍّ بِنَبِیِّهِ
پس پیروى کننده باید از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم پیروى کند.پایان.

ابتدای کار سالک معمولا فقر است و سختی بعد که ساخته شد و زاهد، ثروت می دهند تا در جهت دین به کار بیاندازد نه در جهت خرج خود کردن. ممکن هم هست فقر دهند.
دعای ندبه:
...بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ...
پس از آنکه زهد و بی میل بودن نسبت به رتبه هاى این دنیاى فرومایه،و زیب و زیورش را با آنان شرط نمودى،آنان هم‏ آن شرط را از تو پذیرفتند،و تو هم وفا نمودن به آن را از جانب آنان دانستى،پس قبولشان کردى،و مقرّب درگاهشان نمودى،


ابتدای کار، سالک وارد کار اجتماعی نمی شود اول خودسازی بعد که ساخته شد  کار اجتماعی.
اما همیشه همچنان خودسازی و ساده زیستی باید همواره همراه او باشد.

این حرف عمیق است ثروت نعمت است اما کمال نیست. کمال آن چیزی است که متصل به قلب است نه جسم:
... ولَٰکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ...
سوره الحجرات آیه 7
این جمله از خطبه ی بالا سنگین است:
فَلْیَعْلَمْ أَنَّ اَللَّهَ قَدْ أَهَانَ غَیْرَهُ حَیْثُ بَسَطَ اَلدُّنْیَا لَهُ.

اما تایید این جمله از خطبه را از ایه هم بیاوریم که دل قرص شود:
وَلَوْلَا أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَٰنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ
  و اگر نه آن بود که (همه) مردم (در انکار خدا) امتی واحد گردند، قطعاً برای خانه های آنان که به (خدای) رحمان کفر می ورزیدند، سقفها و نردبانهایی از نقره که بر آنها بالا روند قرار میدادیم.
سوره الزخرف آیه 33
به زبان ساده شاید بتوان گفت ایه می گوید اگر عقل مردم در چشمشان نبود کافرها را توی پول خفه می کردیم.

اما خداوند با مومن این گونه برخورد نمی کند به اندازه کفاف می دهد:
وَ قَالَ علیه‌السلام طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ اَلْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ وَ رَضِیَ عَنِ اَللَّهِ
و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال کسى که به یاد معاد باشد، براى حسابرسى قیامت کار کند، با قناعت زندگى کند، و از خدا راضى باشد.حکمت 44.
 کفاف یک نفر دوچرخه است
کفاف دیگری ماشین معمولی
کفاف دیگری که باید دائم به خاطر کارش سفر کند ماشین با قابلیت سفر.
اما مشکل آنجاست که از بهانه استفاده می کنیم می رویم در تجمل.
مشکل دوم کجاست؟ زاهد که توحید ربوبی دارد هر چه دارد کفاف می داند و محب دنیا هر چه دارد ناکافی می داند.
یَا هِشَامُ: «إِنَّ الْعَاقِلَ رَضِیَ بِالدُّونِ مِنَ الدُّنْیَا مَعَ الْحِکْمَةِ وَ لَمْ یَرْضَ بِالدُّونِ مِنَ الْحِکْمَةِ مَعَ الدُّنْیَا فَلِذَلِکَ رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ.»‏
اى هشام! عاقل به کمى دنیا با داشتن حکمت راضى و خوشنود است، و به کمى حکمت با داشتن دنیا راضى و خوشنود نیست، پس از این رو تجارت و بازرگانی‌شان سودمند می‌باشد.
یَا هِشَامُ: إِنْ کَانَ یُغْنِیکَ مَا یَکْفِیکَ فَأَدْنَى مَا فِی الدُّنْیَا یَکْفِیکَ وَ إِنْ کَانَ لَا یُغْنِیکَ مَا یَکْفِیکَ فَلَیْسَ شَیْ‏ءٌ مِنَ الدُّنْیَا یُغْنِیکَ.»
ای هشام! اگر حد کفاف بی نیازت سازد کمترین چیز (و ساده‏ ترین زندگى) دنیا کفایتت کند، و اگر حد کفاف نیازت را برطرف ننماید (و عطشت را فرو ننشاند) هیچ چیز دنیا بی نیازت نسازد.
کسی که نگاه قرانی دارد قلیل را قلیل می داند و کثیر را کثیر. واقعا نه الکی.

 قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ لِّمَنِ اتَّقَىٰ وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِیلًا
 .... به آنها بگو: سرمایه زندگی دنیا، ناچیز استو سرای آخرت، برای کسی که پرهیزگار باشد، بهتر است و به اندازه رشته شکافِ هسته خرمایی، به شما ستم نخواهد شد
سوره النساء آیه 77

یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاءُ وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ
 (خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) میدهد؛ و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است و جز خردمندان، (این حقایق را درک نمیکنند، و) متذکر نمیگردند.
سوره البقره آیه 269
این دو ایه بالا را در دل نشاندن مجاهدت می خواهد.
من بگویم شما هم بگید باشه نمی شود باید به جان بنشیند و در رفتارمان پیدا شود.

خطبه ۱۶۰ را گفتم اما هر کس درجه ای از ساده زیستی را می تواند تحمل کند. و باید حدودش را مراعات کرد:
..... وَرَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایَتِهَا ...
سوره الحدید آیه 27
حضرت علی ع به کسی که حدود ساده زیستی را رعایت نمی کند و
و فشار به خانواده اش آورده اینگونه تذکر می دهد:
فَقَالَ لَهُ اَلْعَلاَءُ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَشْکُو إِلَیْکَ أَخِی عَاصِمَ بْنَ زِیَادٍ قَالَ وَ مَا لَهُ قَالَ لَبِسَ اَلْعَبَاءَةَ وَ تَخَلَّى عَنِ اَلدُّنْیَا قَالَ عَلَیَّ بِهِ فَلَمَّا جَاءَ قَالَ
(علاء گفت: از برادرم عاصم بن زیاد به شما شکایت مى‌کنم. فرمود چه شد او را؟ گفت عبایى پوشیده و از دنیا کناره گرفته است: امام علیه السّلام فرمود او را بیاورید، وقتى آمد به او فرمود:)

یَا عُدَیَّ نَفْسِهِ لَقَدِ اِسْتَهَامَ بِکَ اَلْخَبِیثُ أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَکَ وَ وَلَدَکَ أَ تَرَى اَللَّهَ أَحَلَّ لَکَ اَلطَّیِّبَاتِ وَ هُوَ یَکْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَى اَللَّهِ مِنْ ذَلِکَ
اى دشمنک جان خویش! شیطان سرگردانت کرده، آیا تو به زن و فرزندانت رحم نمى‌کنى‌؟ تو مى‌پندارى که خداوند نعمت‌هاى پاکیزه‌اش را حلال کرده، امّا دوست ندارد تو از آنها استفاده کنى‌؟ تو در برابر خدا کوچک‌تر از آنى که اینگونه با تو رفتار کند

قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ هَذَا أَنْتَ فِی خُشُونَةِ مَلْبَسِکَ وَ جُشُوبَةِ مَأْکَلِکَ قَالَ
(عاصم گفت، اى امیر مؤمنان، پس چرا تو با این لباس خشن، و آن غذاى ناگوار به سر مى‌برى‌؟ امام فرمود)

وَیْحَکَ إِنِّی لَسْتُ کَأَنْتَ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ اَلْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ اَلنَّاسِ کَیْلاَ یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ
واى بر تو! من همانند تو نیستم، خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و ندارى، تنگدست را به هیجان نیاورد، و به طغیان نکشاند. (خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه)
پس فرق می کند.
بین پیشوای عدل و مردم عادی
و همچنین فرق می کند بین کسی که می خواهد به لقاء الله برسد با کسی که می خواهد فقط جهنم نرود.

کسی که می گوید اللّهُمَّ اجعَل مَحیایَ مَحیا محمد و آل محمد(علیهم السلام) و مَماتی مَماتَ محمد و آل محمد (علیهم السلام) و از ته دل هم‌می گوید. خطبه ۱۶۰ که ساده زیستی پیامبران را شرح می دهد برای اوست.
جمله اخر خطبه ۱۶۰ را باز تکرار می کنم:
فَتَأَسَّى مُتَأَسٍّ بِنَبِیِّهِ
پس پیروى کننده باید از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم پیروى کند.

 کسانی هم هستند که ایمانشان با دو روز نخوردن گوشت و یا افزایش قیمت مرغ جا به جا می شود. با انها باید جور دیگر سخن گفت
در حالی که سالک پشت سر هم گوشت نمی خورد که در روحش اثر می گذارد.
البته تلاش برای بالا اوردن ادم ها حتما باید باشد.

هر کس تا آنجا که می تواند خود را به امامش نزدیک کند.
شیوه امام زمان عج چیست؟

 ۲۰-ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:«چرا به فرا رسیدن خروج قائم شتاب مى‌کنید،به خدا قسم لباس او جز جامۀ درشت و خشن نخواهد بود و غذایش جز خوراک ناگوار و ناخوش نباشد و جز شمشیر چیزى در کار نبوده،و مرگ زیر سایۀ شمشیر خواهد بود»(شاید مراد از شمشیر،مطلق سلاح باشد).
جلد ۱، صفحه ۳۲۹ الغیبه ترجمه غفاری.


اگر می خواهی یار امام زمان عج باشیم پس  شبیه امام باشیم در حد توان.

در دوره ای حضرت علی فقیر بودند اما بعدا که ثروتمند شدند باز همان مدل زندگی کردند.
اما ثروت حضرت را می بینی عبادت شبانه فراوانش را هم ببینیم.
باید تناسب باشد بین عبادت و ثروت همان طور که در متن قبل گفته شد تناسب بین سبحا طویلا و تبتل.

نامه 45 - نامه به عثمان بن حنیف انصارى در پرهیز از گرایش حاکم به سرمایه داران

أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً یَقْتَدِی بِهِ وَ یَسْتَضِیءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلاَ وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اِکْتَفَى مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ أَلاَ وَ إِنَّکُمْ لاَ تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِکَ وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اِجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ
آگاه باش! هر پیروى را امامى است که از او پیروى مى‌کند، و از نور دانشش روشنى مى‌گیرد، آگاه باش! امام شما از دنیاى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضایت داده است، بدانید که شما توانایى چنین کارى را ندارید امّا با پرهیزکارى و تلاش فراوان و پاکدامنى و راستى، مرا یارى دهید....

فَوَاللَّهِ مَا کَنَزْتُ مِنْ دُنْیَاکُمْ تِبْراً وَ لاَ اِدَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لاَ أَعْدَدْتُ لِبَالِی ثَوْبِی طِمْراً
 پس سوگند به خدا! من از دنیاى شما طلا و نقره‌اى نیندوخته، و از غنیمت‌هاى آن چیزى ذخیره نکرده‌ام، بر دو جامۀ کهنه‌ام جامه‌اى نیفزودم....

فَمَا خُلِقْتُ لِیَشْغَلَنِی أَکْلُ اَلطَّیِّبَاتِ کَالْبَهِیمَةِ اَلْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ اَلْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَکْتَرِشُ مِنْ أَعْلاَفِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا یُرَادُ بِهَا أَوْ أُتْرَکَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ اَلضَّلاَلَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِیقَ اَلْمَتَاهَةِ
آفریده نشده‌ام که غذاهاى لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد، چونان حیوان پروارى که تمام همّت او علف، و یا چون حیوان رها شده که شغلش چریدن و پر کردن شکم بوده، و از آیندۀ خود بى خبر است. آیا مرا بیهوده آفریدند؟ آیا مرا به بازى گرفته‌اند؟ آیا ریسمان گمراهى در دست گیرم‌؟ و یا در راه سرگردانى قدم بگذارم

و کَأَنِّی بِقَائِلِکُمْ یَقُولُ إِذَا کَانَ هَذَا قُوتُ اِبْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ اَلضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ اَلْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ اَلشُّجْعَانِ أَلاَ وَ إِنَّ اَلشَّجَرَةَ اَلْبَرِّیَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ اَلرَّوَاتِعَ اَلْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ اَلنَّابِتَاتِ اَلْعِذْیَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً
. گویا مى‌شنوم که شخصى از شما مى‌گوید: «اگر غذاى فرزند ابى طالب همین است، پس سستى او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان باز مانده است». آگاه باشید! درختان بیابانى، چوبشان سخت‌تر، و درختان کناره جویبار پوستشان نازک‌تر است. درختان بیابانى که با باران سیراب مى‌شوند آتش چوبشان شعله‌ورتر و پر دوام‌تر است. پایان.

نکته:
فرزند را روی حساب باید سختی داد ، خود را باید سختی داد که اَلشَّجَرَةَ اَلْبَرِّیَّةَ شود. درخت بیابانی شود.
اینه فلسفه سختی و در روایت ده شرط عزلت گفته شده شرط سوم دوست داشتن زحمت (سختی)و زهد است که:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ
  براستی که انسان را در رنج آفریده ایم.
سوره البلد آیه 4

 خود را باید سختی داد با ریاضت که ظهور شد اماده باشیم.

فقر و ثروت در درون خود توست برای همین در سلوک زیاد ذکر یونسیه توصیه شده است.
یعنی همیشه نگاهت به ظلم های خودت باشد که در ظلمات افتادی‌.
إذا أراد اللَّه بعبد خیرا جعل غناه فی نفسه و تقاه فی قلبه و إذا أراد بعبد شرّا جعل فقره بین عینیه. وقتى خدا براى کسى نیکى خواهد ثروتش را در روحش و تقوایش را در قلبش قرار میدهد و وقتى براى کسى بدى خواهد فقر را پیش چشم او جاى میدهد. (نهج الفصاحة رسول ص   185)   
این حدیث بالا یعنی مثلا چطوری؟
یعنی خداوند شر برای کسی بخواهد به خاطر اعمال بدش؛  فقط نیمه خالی لیوان را به او می دهد. همسرم این جوریه، درامدم کمه، حکومت هم اون جوریه و .....
برای کسی هم خیر بخواهد نیمه پر لیوان را به او می دهد: من نماز می خوانم پس خوشبختم. سختی دارم سختی یعنی ریاضت یعنی پاک کن گناه و برم کمک فقرا و حکومت دینی و ....

اگر سالک نیستی برو سالک شو. یکی از معانی سالک یعنی اینکه همت اکبر اخرت باشد:
 عبد اللّٰه بن أبى یعفور از امام صادق علیه السّلام روایت کرد که رسول خدا صلّى اللّٰه علیه و اله و سلّم فرمود:هر کس شب را بروز و روز را بشب آورد و بزرگترین و بالاترین اندیشه‌اش امر آخرت باشد خداوند دل او را غنى و بى‌نیاز کند،و کار او را سامان بخشد،و از دنیا نرود تا آنکه از زندگى و عمر خود کاملا کامیاب گردد.و هر کس شب را بروز و روز را بشب آورد و بزرگترین همّش دنیا باشد خداوند داغ فلاکت و بدبختى بر پیشانیش بنهد،و او را با فقر دست بگریبان کند،و امورش را پریشان و بى‌سامان سازد،و از دنیا بیش از آنکه براى او نصیب گشته بهره نگیرد.
ثواب الاعمال ج ص  ۳۷۳ ترجمه غفاری.

البته نیت خالص کردن و برای خدا کار کردن واقعا توفیق می خواهد.  

همت اکبر دنیا باشد کارمان پراکنده می شود طبق حدیث بالا. گیر کار خود را جستجو کنیم.

اما از دیگر دلایل فقر سالک چیست؟
وقتی حدیث زیر وجود دارد پس هرچه حلال کمتر حساب اسان تر:

و آن حضرت علیه السّلام در نکوهش دنیا فرمود:ابتداى آن سختى و رنج است، و پایان آن مرگ و نیستى،حلالش حساب دارد و حرامش کیفر ببار آرد....(تحف تلعقول ترجمه جعفری ج ۱ص ۱۸۳)

 حلالش حساب دارد چه رسد به حرام و شبهه ناک.
حلال زیاد داری باید جواب بدی. برای چی و کجا خرج کردی؟
 یعنی استفاده زیادی از حلال هم مشکل ساز است در ایه زیر به کلمه طیبات نگاه کنیم طیبات آمده نه خبائث یا حرام.
وَیَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَاتِکُمْ فِی حَیَاتِکُمُ الدُّنْیَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کُنتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنتُمْ تَفْسُقُونَ
 آن روز که کافران را بر آتش عرضه میکنند (به آنها گفته میشود:) از طیّبات و لذائذ در زندگی دنیا خود استفاده کردید و از آن بهره گرفتید؛ اما امروز عذاب ذلّتبار بخاطر استکباری که در زمین بناحق کردید و بخاطر گناهانی که انجام میدادید؛ جزای شما خواهد بود
سوره احقاف آیه 20

تمام مالکیت ها اعتباری است جز عبد بودن. ریاست و پول و .... همه اعتباری است با یک امضا می رود.
اما عبد بودن با امضای این و ان نمی رود پس تنها حقیقت عالم عبد بودن ماست و اشهد محمدا عبده و رسوله.
همه چیز در دست ما امانت است. امانت کمتر یعنی پاسخگویی کمتر و پرداختن به معشوق.

 امام صادق علیه السّلام فرموده‌اند: آخرین پیامبرى که وارد بهشت مى‌شود سلیمان است؛ چرا که در دنیا نعمت‌هاى بسیارى به او بخشیده شد. قصص الانبیا ج۱ ص ۵۱۱
 
بالاخره پول بیشتر یعنی مسولیت بیشتر. از ما سوال می شود چرا رفتی ماشین بهتر خریدی و به فلان جوان فامیل که پول پیش خانه لازم داشت کمک نکردی. همان ماشین قبلی کارت را راه می انداخت.

وقتی ما پول زیاد داریم کمتر توکل کنیم چرا؟
خب مشکل پیش امد پول هست خرج می کنیم حل می شود
اما وقتی پول نداری بهت می گن اگر مریض شدی چی کار می کنی؟ می گیم توکل بر خدا. (این مطلب به معنی تلاش نکردن و تنبلی نیست تذکر مجدد.)

رزق متقی را لایحتسب می دهند نه احستب، که توکل کند‌.
تا روی خدا حساب باز کند فقط. ایاک نستعین کند فقط. دعایش بسیار شود.

الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ أَرْزَاقَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُونَ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْعَبْدَ إِذَا لَمْ یَعْرِفْ وَجْهَ رِزْقِهِ کَثُرَ دُعَاؤُهُ.
امام صادق (علیه السلام)- خدای عزّوجلّ روزی‌های مؤمنان را از جایی قرار داده که نمی‌پندارند و این به‌جهت آن است که بنده چون وجه و راه روزی خود را نشناسد دعایش بسیار شود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۳۵۴
الکافی، ج۵، ص۸۴/ البرهان/ نورالثقلین/ المناقب، ج۴، ص۱۶۵/بحارالأنوار، ج۴۶، ص۹۵

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَنِ انْقَطَعَ إِلَی اللَّهِ کَفَاهُ اللَّهُ کُلَ مَئُونَهًْ وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَی الدُّنْیَا وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَیْهَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَرْزُقَهُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ فَلْیَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرکس به خدا توکّل کند خدا هم او را از حیث روزی کفایت می‌کند و هرکس از دنیا امیدواری داشته باشد خدا او را به دنیا ومی‌اگذارد و هرکس روزیش را اراده کند که خداوند از جایی که گمان ندارد برساند، پس باید توکّل به خدا کند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۳۵۶
إرشادالقلوب، ج۱، ص۱۲۰

چقدر حدیث زیباست و تامل برانگیز. ریشه عدم کفاف روزی در خود ماست.
که چشم ما به خداست یا دنیا و دست خلق.

همه چیز بستگی به ما دارد. فقر با جهان بینی درست یا فقر با جهان بینی غلط.
و تکرار می کنم فقر به معنای سرباردیگران و گدایی نیست.

فقر با جهانی بینی درست می شود زهد
با جهان بینی غلط می شود رغبت و حرص.

فقر با جهان بینی درست می شود شکر
با جهان بینی غلط می شود ناشکری و حسرت

فقر با جهان بینی درست می شود توکل
با جهان بینی غلط می شود چشم به دست خلق داشتن و طمع به خلق.

فقر با جهان بینی درست می شود زندگی در حال و لذت از حال
با جهان بینی غلط می شود خوف اینده و زندگی در اینده تا پول برسد. وقتی پول رسید خوشبختیم.

فقر با جهان بینی درست می شود نگاه به درون و ذکر یونسیه
با نگاه غلط می شود در بیرون دنبال مقصر گشتن.

این بستگی به جهان بینی ما دارد که چگونه از فقر استفاده کنیم.
غزالی در کتاب احیاء روایتی را از حضرت امیر المؤمنین (ع) چنین نقل می کند :
«و قد قال علی کرم اللّه وجهه : إن للّه تعالی عقوبات بالفقر،و مثوبات بالفقر.فمن علامات الفقر.إذا کان مثوبة،أن یحسّن علیه خلقه،و یطیع به ربه،و لا یشکو حاله،و یشکر اللّه تعالی علی فقره.و من علاماته إذا کان عقوبة،أن یسوء علیه خلقه،و یعصی ربه بترک طاعته،و یکثر الشکایة،و یتسخط القضاء [۶]»
یعنی حضرت علی (ع) فرمود : فقر نسبت به بعضی عقوبت است از جانب خداوند. و نسبت به بعضی کرامت. و علامت آن فقری که کرامت است آن است که: صاحب خود را خوش خلق می‌کند. و مطیع پروردگار می‌گرداند. و شکایت از حال خود نمی‌کند. و خدا را بر فقر خود شکر می‌کند. و علامت آن که عقوبت است آن است که: صاحب خود را بد خلق می‌کند. و معصیت پروردگار را می‌نماید. و شکایت می‌کند. و به قضای الهی راضی نیست .
الغزالی، أبو حامد ، إحیاء علوم الدین ، الناشر : دار الکتاب العربی جلد : ۱۳ صفحه : ۸۹


در حالت عادی انسان مثلا باید بیست سال زحمت بکشد تا از نظر معنوی یک گام جلو بیاد گاهی یک بلا و صبر بر اون بلا در عرض یک هفته کار بیست سال را می کند.

این همه مطلب گفتم اما فقر و ثروت اصل نیست.

فقر بهتر است یا ثروت؟

در مطلب قبل گفته شد طبق حدیث جابر در عین تلاش با توکل هر چه خدا بدهد همان بهتر است.

اما جواب دوم این است:

زهد بهتر است و حب دنیا بد است.

اصل اصل زهد و حب دنیاست. کلید همین دوتاست.

کلید یعنی چی؟ یعنی بازکننده قفل ها و گره های زیاد.

کلید همه خوبی ها زهد و کلید همه بدی ها حب دنیا.
برای زاهد که بی رغبت است به دنیا و اماده کوچ و توکل کرده، قیمت این و ان چه فرقی می کند.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: جُعِلَ اَلشَّرُّ کُلُّهُ فِی بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ حُبَّ اَلدُّنْیَا وَ جُعِلَ اَلْخَیْرُ کُلُّهُ فِی بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ  اَلزُّهْدَ فِی اَلدُّنْیَا. مشکات الانوارج۱ص۲۶۴.
 ۴-امام صادق علیه السّلام فرمود:همۀ بدى در اطاقى نهاده شده و کلیدش محبت دنیاست،و تمامى خیر در خانه‌اى قرار داده شده و کلیدش زهد در دنیاست.

أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: جُعِلَ اَلْخَیْرُ کُلُّهُ فِی بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ  اَلزُّهْدَ فِی اَلدُّنْیَا ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لاَ یَجِدُ اَلرَّجُلُ حَلاَوَةَ اَلْإِیمَانِ فِی قَلْبِهِ حَتَّى لاَ یُبَالِیَ مَنْ أَکَلَ اَلدُّنْیَا ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ حَرَامٌ عَلَى قُلُوبِکُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلاَوَةَ اَلْإِیمَانِ حَتَّى تَزْهَدَ فِی اَلدُّنْیَا .
کافی ج۲ص۲۸.
 امام صادق علیه السلام فرمود: همه خیر در خانه‌ئى نهاده شده و کلیدش را زهد و بى‌رغبتى بدنیا قرار داده‌اند. سپس فرمود: رسول خدا صلى اللّٰه علیه و آله فرمود: مرد شیرینى ایمان را در قلبش نمییابد، تا آنکه باکش نباشد که چه کسى دنیا را خورد. آنگاه امام صادق علیه السلام فرمود: شناختن شیرینى ایمان بر دلهاى شما حرامست، تا بدنیا بى‌رغبت شود.

ریز ریز که شویم ریشه حجاب نامناسب و غربگرایی و مخالفت ها با نظام و .... می رسد به حب دنیا.
حُبُّ اَلدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ . غرر ج۱ص۳۴۸.
اما عدالت بهانه اش است.
نقد دلسوز و نقد تخریب کننده را از انتخاب واژگان و تحلیل ها می شود فهمید.

مطلب اخر برای تایید مطالب گفته شده:

پیامبر(ص): امّت من در دنیا سه گروهند: گروه نخست، دوستار گرد آوردن و ذخیره کردن مال نیستند، و در فراهم آوردن و احتکار کردن آن تلاش نمی کنند؛ و آنچه از دنیا مایه خرسندى ایشان است، خوردن به اندازه رفع گرسنگى و پوشیدن براى پوشاندن خود است. و بهره‏مندى ایشان از مال به آن است که آنان را (با زندگی‌اى ساده) به آخرت رساند. فأولئک الآمنون الّذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون. اینان کسانیند که (در آن جهان) آسوده خاطرند، نه ترسى دارند و نه در اندوه به سر مى‏برند.
گروه دوم، کسانى هستند که مال را از پاکیزه‏ترین راه‌ها گرد می آورند، و با بخشیدن آن به خویشاوندان صله رحم مى‏کنند، و آن را به برادران خود می دهند، و مقدارى از مال خویش را به فقیران می بخشند؛ در نزد اینان خاییدن سنگ داغ آسانتر است از کسب یک درهم از راه حرام، یا نپرداختن حقّ مال، یا نگاهدارى مال تا دم مرگ؛ و این گروه (با وضعى که گفته شد)، فأولئک الّذین إن نوقش عنهم عذّبوا، و إن عفی عنهم سلموا. اگر با دقّت به حسابشان رسیدگى شود دچار عذاب می شوند، و اگر مورد عفو قرار گیرند، جان سالم به در مى‏برند.
و امّا گروه سوم، آن کسانند که جمع‏ آورى مال را از حرام و حلال دوست می دارند، و حقوق واجب مال را نمی پردازند؛ اگر انفاق کنند از روى اسراف است و شتابناک، و اگر آن را نگاه دارند از روى بخل است و احتکار؛ أولئک الّذین ملکت الدّنیا زمام قلوبهم، حتّى أوردتهم النّار بذنوبهم. اینانند که دنیا افسار آنان را به دست گرفته است، و می برد تا (به دلیل این همه گناه) به دوزخشان درافکند.
 (بحارص103،جلد23-24)

و در اخر همه اینها را گفتم به خودم می گویم :
بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا
  لیکن (شما) زندگی دنیا را بر میگزینید؛
سوره اعلی آیه 16
وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَىٰ
  با آنکه (جهان) آخرت نیکوتر و پایدارتر است.
سوره اعلی آیه 17

دیده ای باید سبب سوراخ کن
تا حجب را برکند از بیخ و بن

 

  • شنگول العلما

نظرات  (۲)

ببین چرا می‌گم دنبال کردنت به من رشد میده؛ راست میگی... چند وقته سریع تسبیحاتم رو میگم... مدیونت شدم که تلنگرم زدی... خدا خیرت بده و حفظت کنه و زیاد...
فکر کنم خارج از نماز هم باید تسبیح دستم بگیرم و مأنوس شم با تسبیحات مادر تا رستگار شم...
یک دنیا ممنونتم
پاسخ:
شما محبت داری.
منم استفاده زیادی از نمونه های عملی خانوادگیتون می برم
عاقبت بخیر باشید.
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
نصفه خوندم. میام باز بقیه‌ش و می‌خونم:(
دعا کن خدا برکت وقت بهم بده و جربزۀ درست استفاده کردن از وقت...

خدا حفظت کنه.
پاسخ:
سلام علیکم و رحمت الله.
خداوند به همه مون بده ان شاءالله
 اللّٰهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الطّاعَةِ، وَبُعْدَ الْمَعْصِیَةِ، وَصِدْقَ النِّیَّةِ
من همیشه وقتی وقت کم می ارم با خودم می گم لابد تسبیحات حضرت زهرا س را با حضور قلب نمی گم.
عاقبت بخیر باشید.




ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">