این نوشته رو خیلی قبل نوشتم کمی به روزش کردم. الان با این اوضاع جهان قابل باورتر شده است. این نوشته مال آخرهای کتاب نامعلوم چاپ بود. کتاب رو دو قسمت کردم، قسمت ازدواجی و قسمت متفرقه. قسمت ازدواجی رو فعلا ببینیم کسی حاضر می شود بچاپد
با خوشحالی تمام نزد استادالعلما رفتم و درحالی که بالبال میزدم گفتم: استاد استاد مژده دهید.
استاد: چه شده است؟ آب اینجا نداریم. تفهایت را جمع کن و قورت ده آنگاه سخن بگوی.
من: استاد من بابا شدهام.
استاد: راست میگویی؟! شیعه تولید شده. مرحبا.
تنی چند از مریدان اطراف ما بودند که استاد رو به آنان گفت: دست دست.
و مریدان همه کف و سوت و هورا کشیدند.
البت چون هورای آنان خرسوار بود، استاد مدل عکسهای بیمارستان گفت: هیس.
و همگان هیس را رعایت کردند.
استاد: حال بگوی چون شد که چون شد؟
من: هیچ. من به یک نفر که چند دکترا داشت گفتم: قولوا لا إله إلّا اللَّه تفلحوا(کنزلالعمال،ح35541) ما تمام مشکلاتمان را با توحید حل میکنیم. او به من گفت: برو بابا. آنجا بود که فهمید بابا شدهام. البته مکانی را که باید بروم بیان ننمود و من هم نپرسیدم.
استاد سرش را کج کرد گفت: باز ما را سرکار گذاشتی. ما را شاسخین گیر آوردی.
من: استاد شوخی نماییدم حال دلتان بلبلی شود. فقط این شاسخین که گفتین یعنی چه؟
استاد: شاس یعنی شاسی اتول و خین یعنی خون. یعنی شاسی اتولی که خون آمده باشد.
من: و بعد چه ربطی داشت.
استادالعلما هم خندید و گفت: هیچ. گفتم ما هم تو را سرکار بگذاریم، همه با هم کار داشته باشیم.
هر دو خندیدم.
استاد: آیا توانستی حرفت در مورد توحید را اثبات کنی؟
من: استاد! درجواب دادن زاییدم.
استاد: واقعاً زاییدی؟
من: آری و بعد دچار افسردگی پس از زایمان شدم. از این رو او را نزد شما آوردم تا با او مباحثهای داشته باشید.
استاد: باشد. چون زایمان صورت گرفته است، با او مباحثه مینمایم.
استاد و دکترپور سر یک میز نشستند.
استاد: بسم الله.
دکترپور: اوکی. من شروع میکنم. بهتر است ابتدا من یک سابقه از خودم بنمایم. من تا کنون چندین اختراع کاربردی صنعتی در خارج از کشور به مرحلهی تولید رساندهام.
استاد: خب کار اشتباهی کردید.
دکترپور: جان؟
استادالعلما: خب اگر آنجایی که تولید کردهاید مربوط به دشمنان ما و طاغوت است و این کار به قدرت آنان اضافه میکند، شما کار اشتباهی کردید. مگر آنها دستاوردهای مهم و علمی خود را رایگان در اختیار ما میگذارند که شما میگذارید؟ یک وقتی است طرف مقابل برادر دینی شماست انفاق علمی کنید. اما وقتی طرف مقابل طاغوت است، به جای صادر کردن علم صنعتی، علم اسلامی یعنی تفکر اسلامی را صادر کنید. همان کاری که آنها با ما میکنند. علم و تکنولوژی را نزد خود نگه میدارند و فرهنگ و تفکر غربی را رایگان در اختیار ما میگذارند.
دکترپور: خب من با این کار برای خودم اعتبار و رتبهی علمی کسب کردهام. و از سوی اساتید زیادی حمایت میشوم.
استاد: ما این مشکل را با توحید حل میکنیم. توحید در عزّت. عزت و اعتبار فقط نزد خداست. شما توان علمی غیر را باید بالا ببرید یا توان علمی کسانی که در راه خدا قدم بر میدارند؟ الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً (نساء139) همانان که غیر از مؤمنان، کافران رادوستان[خود]مى گیرند. آیا سربلندى را نزد آنان مى جویند؟ [این خیالى خام است،] چرا که عزّت، همه از آنِ خداست. (نساء139)
دکترپور: خب اینجا بستر مناسب نیست و امکانات کم است!
استاد: خب برو ایجاد کن. عمهی من که نمیتواند بیاید تولید بستر مناسب کند. او در آشپزخانه خیلی کار دارد. شمایان که دکترید با هم جمع شوید و به جای جمع کردن مال، آن در راه اسلام و تولید خرج کنید. یک عدهای میروند و جانشان را به خطر میاندازند و با گروههای تکفیری مبارزه میکنند، شما هم مالتان را به خطر بیاندازید و قدرت اسلام را بالا ببرید. جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ و اگر لازم شد چون شهیدان، جانتان را هم در راه خدا بگذارید. مثل احمدیروشنها و ... الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ(توبه20) کسانى که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند. (توبه20)
نکتهی آیه را دقت بنما. جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ جهاد با مال و جان است. جهاد فقط جانی نیست. مالی و جانی است.
دکترپور: خب از این موضوع بگذریم. من در اقتصاد بسیار مطالعه داشتهام. ما برای گسترش تجارت ناچاریم با قلدریکا ارتباط داشته باشیم. تحریمهای مختلف ارتباط ما را با جهان قطع خواهد کرد و ما .....
استاد: ما این مشکل را با توحید حل میکنیم. توحید در تحریم. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ حَکیمٌ (توبه28) اى کسانى که ایمان آورده اید، حقیقت این است که مشرکان ناپاکند، پس نباید از سال آینده به مسجد الحرام نزدیک شوند، و اگر[در این قطع رابطه] از فقر بیمناکید، پس به زودى خدا اگر بخواهد شما را به فضل خویش بى نیاز مى گرداند، که خدا داناى حکیم است. (توبه28) اگر مقابل مستکبر ایستادن منجر به فقر شود خب خداوند که هست. او ما را از فضلش بینیاز میکند.
ادامه در ادامه