متنی کمی تا قسمتی سنگین
آیه زیر را تقریبا اکثر مردم میدانند و بسیاری میخوانند، اما راه خروج چرا برای بعضی پیدا نمیشود. وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً (طلاق2) و هر کس از خدا تقوا پیشه کند، [خدا] براى او راه بیرون شدنى قرار مى دهد. (طلاق2) و ادامه که در مورد روزی بی حساب و توکل است.
یعنی میگوید من تقوا پیشه کردهام اما باز هم مثل آهو در عسل گیر کردهام. و باز هم گرفتارم. پس راه خروج کجاست و کی میآید؟
الف: علت پیدا نشدن راه خروج این است که عقلا قبول کردیم اما قلبا نه. قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ ...(حجرات13) [برخى از] بادیه نشینان گفتند: «ایمان آوردیم.» بگو: «ایمان نیاورده اید، لیکن بگویید: اسلام آوردیم.» و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است....(حجرات13)
ب: علت این است که گاهی شک میکنیم یعنی واقعا راه خروج پیدا میشود؟ به کلمه یرتابوا دقت کنیم. وقتی خدا فرمول می دهد که تقوا و توکل مساوی راه خروج دیگر شک نکن. و برو جلو با اموال و با جان.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ (حجرات15) در حقیقت، مؤمنان کسانى اند که به خدا و پیامبر او گرویده و[دیگر] شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کرده اند؛ اینانند که راستکردارند. (حجرات15)
ج: علت این است که اسباب را از خدا موثرتر میدانیم و این از ضعف توحید است. یعنی چی اسباب را موثرتر میدانیم؟ مثلا در را قفل میکنیم و فکر میکنیم قفل از خانه ما حفاظت میکند در صورتی که حافظ خداست.
از اداره یا مغازه کسب حلال داریم فکر میکنیم روزی ما از اداره و مغازه است درصورتی رزاق خداست.
ماسک برای جلوگیری از بیماری واگیردار میزنیم فکر میکنیم ماسک محافظ ماست در صورتی حافظ خداست.
هر چه خواهد آن مسبب آورد
قدرت مطلق سببها بر درد
چون سبب نبود چه ره جوید مرید
پس سبب در راه میباید بدید
این سببها بر نظرها پردههاست
که نه هر دیدار صنعش را سزاست
پول توی بانک داریم برای روز مبادا در صورتی که توکل در در روز مبادا به درد میخورد.
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
اینها یعنی چی؟
یعنی با توکل زانوی اشتر ببند. یعنی قفل فرمان بزن به ماشین اما حافظ، قفل فرمان نیست، حافظ خداست.
چون خدا گفته قفل فرمان بزن ما می زنیم چون گفته با اسباب کار کن کار می کنیم وگرنه ما که می دونیم همه چیز دست مسبب الاسباب است.
دیدهای باید سبب سوراخ کن
تا حجب را بر کند از بیخ و بن
تا مسبب بیند اندر لامکان
هرزه داند جهد و اکساب و دکان
از مسبب میرسد هر خیر و شر
نیست اسباب و وسایط ای پدر
کار ما این است: پرده اسباب را کنار زدن و او را دیدن. وگرنه اگر توجه و تمرکز در اسباب باشد کارمان گیر می کند به اسباب.
وَ قَالَ ع لَا یُصَدَّقُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَکُونَ بِمَا فِی یَدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِی یَدِهِ. على علیه السّلام فرمود: ایمان بنده هنگامى به حقیقت و صداقت مىرسد که آن بنده اطمینان پیدا کند آنچه در نزد خداوند است بیشتر مورد وثوق و اطمینان است تا آنچه که در دست او قرار دارد. (بحار الأنوار ج64 ص314) از اسباب استفاده کن ولی اثر از اسباب نیست از مسببالاسباب است.
لا موثر فی الوجود الا الله. حالا ک الله اسم کل است بیاییم جزء جزء نگاه کنیم.
لا موثر فی الرزق الا هو و نه رییس و نه کاسبی و نه ...
لا موثر فی الحفظ الا هو و نه ماسک و نه .....
لا موثر فی الخروج الا هو و نه پول و نه دکتر و نه رییس بانک و ....
لا حول و لا قوۀ الا بالله العلی العظیم
این یعنی سعی در کسب کن اما هیچ تاثیری برای مال قائل نشو. نماز شد کاسبی را رها کن با مهمانی و انفاق و با خمس و زکات مال کم نمی شود برکت می گیرد. گرانی یا ارزانی هیچ فرقی برای انسان نمیکند. برای آدمهای عادی انسان نگران میشود اما در حال خودش هیچ تاثیری نمیگذارد. چون اصولا او روی لایحتسب حساب کرده است و توکل. از دست دادی فرقی نکند به دست آوردی خوشحالی زیاد نکن.
لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ (حدید23) تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به[سبب] آنچه به شما داده است شادمانى نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد: (23حدید)