شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

نظرات موافق تشویقند و نظرات مخالف افزایش دانش من یا شما.

۳ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

۲۳
فروردين


فقر ممدوح اون فقری است که موجب تقرب به خدا می شود و فقر مذموم آن فقری است که موجب دوری از خدا می شود.
ثروت هم همین طوره. ثروت ممدوح داریم که باعث تقرب می شود با انفاق و .... و ثروتی که باعث دوری از خدا و غفلت می شود.
مثلا اگر با تقوا ثروت زیاد شد اسمش فتح برکات هست:
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِن کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ
  و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان میگشودیم، ولی تکذیب کردند؛ پس به (کیفر) دستاوردشان (گریبان) آنان را گرفتیم.
سوره اعراف آیه 96

اگر با وجود گناه و غفلت از یاد خدا، ثروت و علم و ...زیاد شد اسمش فتح ابواب است:
فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّىٰ إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ
  پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند، درهای هر چیزی (از نعمتها) را بر آنان گشودیم، تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند؛ ناگهان (گریبان) آنان را گرفتیم، و یکباره نومید شدند.
سوره انعام آیه 44

فتح برکات (لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ)
و فتح ابواب (فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ )
خیلی فرق دارد.
قبلا گفتم تذکر مجدد می دم:
فقر به معنای تنبلی و سربار دیگران شدن و گدایی و .... منظور این مطلب نیست که قطعا چنین فقری مذموم است.پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) رسیده: «کَادَ الفَقرُ اَنْ یَکُونَ کُفراً»؛ (نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد) کافی ج۲ص۳۰۷.
این یک مدل مذموم بود.


این را همه می دانیم نظام اسلامی باید قدرت برای مبارزه با کفار داشته باشد طبق ایه (۶۰ انفال) و به قدرت تکیه نکند و فقط به خدا تکیه کند طبق ایه ( ۲۵توبه)و محرومیت زدایی وظیفه همه ی ماست طبق ایه (۲۷۳ بقره)
 و مال عامل قیام است طبق آیه (۵ نساء) آیاتش رو می تونید ببینید.

جاهل بلد نیست از فقرش استفاده کند. می زنه به جدول و ریشه اش به حب دنیا بر می گردد.
گاهی می زنه به دین، و با خدا جر و بحث می کند. گاهی می زنه به اطرافیان مثلا گیر دادن به شوهر تلاشگرش. گاهی می زنه به حکومت دینی و افراد صالح و پخش ناامیدی و قضاوت نادرست، بدون مراجعه به اولوالامر اهل استنباط (ایه ۸۳ نساء)  و ....
بالاخره یکی رو پیدا می کند تقصیر را گردنش بیندازد و اصلا نگاه به خود ندارد
 در سلوک اصل اول نگاه به خود و معرفت النفس هست. در سلوک اکثر علما مثلا علامه طباطبایی و ملاحسین قلی همدانی و .... تمرکز اصلی روی معرفت النفس است‌.

بپردازیم به سالک:
سالک آن کسی است که بلد است از نعمت فقر استفاده کند.
 یکی از فقرش استفاده می کند مقرب می شود یکی از همان مدل فقر دارد بلد نیست استفاده کند از خدا دور می شود.
البته هر کس هر درجه ای از فقر را نمی تواند تحمل کند. یکی می تواند هفتاد درصد تحمل کند یکی چهل درصد و ....
عماد بن ابى الاحوص گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: خداوند متعال ایمان را بر هفت سهم قرار داده و آنها عبارتند از نیکى، صدق، یقین، رضا، وفاء، علم، و حلم، بعد از این، آن‌ها را بین مردم تقسیم کرد، و هر کس این هفت سهم را داشته باشد کامل می باشد.
بعضى از آن هفت سهم یک سهم دارند و گروهى دو سهم و بعضى هم سه سهم و یا بیشتر، بعد از آن فرمود: بر کسى که یک سهم دارد دو سهم را بر او تحمیل نکنید، و یا آن کس که دو سهم دارد سه سهم بر او تحمیل نمی شود زیرا آن‌ها نمی توانند تحمل کنند و همین طور است تا هفت سهم‏.
(ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج‏1ص: 443)

گاهی خانواده همه، درجات بالایی دارند مثل خانواده حضرت علی ع و حضرت زهرا س. اما گاهی خانواده هم درجه نیستند لذا مرد نباید فقر  و زهد و ....را تحمیل کند به خانواده اش. اصولا تحمیل مستحب اشتباه است:
جابر گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود:
عده‌اى خدمت امام سجّاد علیه السّلام شرف‌یاب شدند و در خانه حضرت فرش و بالش بود، آنها عرض کردند: اى پسر پیامبر خدا! ما در خانه تو وسایلى مى‌بینیم که آن را مکروه مى‌دانیم.
امام سجّاد علیه السّلام فرمود: به‌راستى که ما با زنان ازدواج مى‌کنیم و مهریه آنان را به خودشان مى‌پردازیم، آنان هرچه که بخواهند مى‌خرند، چیزى از آنها از آن ما نیست.
ترجمه فروع کافی ؛ ج 8 , ص 483

حالا حدیث بالا را در کنار خطبه زیر ۲۰۹ که ساده زیستی برای ائمه عدل را واجب دانسته کنار هم دیدن، قضاوت کردن را سخت می کند.

إنَّ اللّه َ تعالى فَرَضَ على أئمّةِ العَدلِ أن یُقَدِّروا أنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النّاسِ ، کَیْ لا یَتَبیَّغَ بالفقیرِ فَقْرُهُ .[نهج البلاغة: الخطبة209.]
امام على علیه السلام :خداوند بر پیشوایان عادل واجب کرده است که خود را با مردم ناتوان همسان کنند، تا تنگدستىِ فقیر، او را برنیاشوبد.
خیلی راحت قضاوت می کنیم. بدون دانستن زیر و زبر و راه صحیح نقد کردن.
دوگانه ی سختی است هم ساده زیست بودن و هم تحمیل نکردن زهد به خانواده.
و هم قضاوت صحیح پیشوایان عدل.
من که بارها خودم در این دو گانه گیر کردم.
خانواده خواسته ای دارد مثلا رفتن به فلان رستوران یا سفر یا ....از نظر من خلاف زهد است و بدون من هم نمی روند.
آدم های عادی باورشان نمی آید که نان و پیتزا در کام زاهد فرقی نمی کند فکر می کنند ادا در می آورد.

سالک همه چیز را توحیدی می بیند. توحید ربوبی را درون یک نفر نشاندن و حال رضا را در او به مقام رضا تبدیل کردن مجاهدت بسیار می طلبد. برای همین تحمیل هر درجه ای از فقر برای هر کسی مناسب نیست. در عین اینکه فقر را خداوند با حساب و کتاب می دهد.
گناه کنیم یک جور فقر می دهد. اهل تقوا باشیم یک جور دیگر فقر می دهد.
سبحان ربی الاعلی و بحمده. رب اعلی یعنی مربی ای که تمرین می دهد با حوادث که شما را بالا اورد.

وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلَٰکِن یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ
  و اگر خدا روزی را بر بندگانش فراخ گرداند، مسلماً در زمین سر به عصیان برمیدارند، لیکن آنچه را بخواهد به اندازه ای (که مصلحت است) فرو میفرستد. به راستی که او به (حال) بندگانش آگاهِ بیناست.
سوره الشوری آیه 2727

و روایتی در تایید آیه:
گزیده حدیث:
 ..... به راستى که از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که بابى از عبادت را مى‌خواهد،من او را از آن بازمى‌دارم،تا عجبى در او داخل نشود،و او را به فساد نکشاند و همانا از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که ایمانش به صلاح نمى‌آید مگر به فقر و نادارى و اگر او را بى‌نیاز نمایم همان او را فاسد کند و به راستى که از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که ایمانش به صلاح نمى‌آید مگر به ثروتمندى و اگر او را فقیر نمایم همان او را فاسد کند و همانا از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که ایمانش به صلاح نمى‌آید،مگر به بیمارى و اگر جسم او را تندرست کنم،همان او را فاسد مى‌کند و به راستى که از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که ایمانش به صلاح نمى‌آید مگر به تندرستى و اگر او را بیمار کنم همان او را فاسد مى‌کند.به راستى که من بندگانم را با دانش خویش تدبیر مى‌کنم،زیرا که از دلهاى آنها آگاهم،پس به راستى که من دانا و آگاهم.
جلد ۱، صفحه ۵۶۹ توحید صدوق ترجمه جعفری.

سالک چگونه از فقرش استفاده می کند که با فقر بالا می رود:

در حدیث زیر از شروط عزلت، دوست داشتن فقر است چرا؟

 مصباح الشریعه و ده شرط عزلت:
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: شخص گوشه‌نشین و گمنام در قلعه محکم خدا متحصن و در پناه لطف او نگهبانى و نگهدارى شده‌اى خوشا بحال کسى که در نهان و آشکار فقط با خدا ارتباط دارد و این حالت ارزنده به ۱۰ خصلت نیاز دارد: فهمیدن و شناختن حق و باطل - و دوست داشتن فقر و کم چیزى - برگزیدن زحمت(سختی) و زهد - غنیمت شمردن خلوت با او - تفکر و اندیشیدن پایان - کم دانستن عبادات خویش در عین کوشا بودن - خود بین نبودن و بدون کوچکترین غفلتى در یاد خدا بودن زیرا غفلت از یاد خدا دام و شکارگاه شیطان و سرچشمه هر رقم گرفتارى و باعث هر گونه حجاب و محرومیت از فیض است - و خالى کردن خانه از هر چه فعلا نیاز و احتیاجى باو نیست......
مصباح الشریعه باب بیست و چهارم.
این حدیث بالا رو واقعا دوست دارم.

چرا دوست داشتن فقر در حدیث بالا از شروط عزلت است؟
شما در عزلت با خودت تنها می شوی.
از شروط مهم عزلت کنترل خواطر است و کسی که نگران رزق است و رزاقیت خداوند در جانش ننشسته نمی تواند خواطر را کنترل کند.إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ
  خداست که خود روزی بخش نیرومند استوار است.
سوره الذاریات آیه 58
و تعبیر به این سه اسم (رزاق و قوه و متین) برای این است که بر انحصار روزی دادن در خدای تعالی دلالت کند، و بفهماند که خدا در رساندن رزق به روزی خواران - با همه کثرتی که دارند - ناتوان و ضعیف نمی شود.(تفسیر المیزان)

شیطان چه کار می کند؟ تو را از فقر می ترساند؟

الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
  شیطان شما را از تهیدستی بیم میدهد و شما را به زشتی وامیدارد؛ و(لی) خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش میدهد، و خداوند گشایشگر داناست.
سوره البقره آیه 268
این نگرانی به شکل های مختلف است؟
آینده ی بچه ام چی می شه؟ مریض شدم چی می شه؟ پیر شدم چی می شه؟ و خیلی چی می شه های دیگه

حالا کسی که فقر را دوست دارد و تکیه بر الله با هزار اسم جوشن کبیر کرده از چه بترسد؟ تلاش با توکل که باشد هر چه شد خوب است. تلاش بی توکل هم غفلت می اورد تکیه به خود می اورد.
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من ازادی نمی خواهم که با یوسف به زندانم

 

سالک فقرش را با تفکر در مرگ و قبر و زمان کَندن، تبدیل می کند به زهد.
زهد یعنی بی رغبتی.
لِّکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
  تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به (سبب) آنچه به شما داده است شادمانی نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد:
سوره الحدید آیه 23
یعنی وقتی فکر می کند دنیا یک روز یا چند ساعت است:
 قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ
  میفرماید: (چه مدت به عدد سالها در زمین ماندید؟)
سوره المومنون آیه 112
قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّینَ
  میگویند: (یک روز یا پاره ای از یک روز ماندیم. از شمارگران (خود) بپرس.)
سوره المومنون آیه 113

و اخرت یک روزش، پنجاه هزار سال است:
تَعْرُجُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ
  فرشتگان و روح، در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی (او) بالا میروند..
سوره المعارج آیه 4

چه فرقی می کند دنیا چگونه بگذرد با فقر یا ثروت.
خواجه در ابریشم و ما در گلیم
عاقبت ای دل همه یکسر گلیم
مهم این است که با خدا بگذرد.
برای همین در دستورات سلوکی آیت الله قاضی و .... یاد مرگ یا رفتن به قبرستان است.

سالک از فقر می رسد به زهد.
اینکه از ثروت برسیم به زهد هم می شود اما سخت تر است چون معمولا ثروت سه حالت زیر را ایجاد می کند. مجالست با دنیا این حالات را می آورد:
حفظ الموجود، حزن المفقود، طلب المطلوب.
که ریشه اش از حب دنیا ست.
جلوس با اهل دنیا محبتش را هم می اورد.

درجه اول: اگر انسان حب دنیا مثلاً میل شدید به داشتن خانه‌ی راحت یا شاسی‌بلند یا مبل و ... داشته باشد و نتواند تهیه کند، زندگی کوفتش می‌شود.  و مخ اطرافیان را در فرقان می‌کند و با آن دور دور می‌کند.
درجه دوم: بعضی دیگر با اینکه میل به رفاه دارند اما تحمّل و صبر می‌کنند. این مقام صبر است. درواقع از یک طرف تلخی صبر را تحمل می‌کنند و از طرف دیگر لذت صبر را هم می‌برند. چون می‌دانند خداوند به صابران اجر می‌دهد. مخلوطی از تلخی و لذت.
درجه سوم: این‌ها مقام بالایی دارند. حب دنیا را در خود کشته‌اند. نمی‌تواند به خانه وسیع یا اتومبیل و یا ریاست و ... برسد، هیچ میل و اشتهایی هم ندارد. یا اگر هم می‌رسد باز ساده‌زیست است و زاهد و بی‌رغبت. این‌ها دایم در لذتند بدون غم دنیا. چون تنها غم آن‌ها آخرت است.
 در کلام زیر حضرت علی(ع) نمی‌فرماید: یصبر ما لایجد. (بر چیزی که نمی‌یابد صبر می‌کند.) بلکه می فرماید: لایشتهی ما لایجد. به چیزی که ندارد اشتها و میل ندارد.
 کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلاَ یَشْتَهِی مَا لاَ یَجِدُ وَ لاَ یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ.
او از چیرگى شکم خویش آزاد بود، پس نه به آن چه نداشت، گرایش و خواهشى داشت، و نه در مصرف آن چه مى‏یافت، به زیاده ‏روى می‌پرداخت. (حکمت ۲۸۹)

#####################################

  • شنگول العلما
۱۴
فروردين

فقر بهتر است یا ثروت؟
یه سری آدم راه افتادن توی فضای مجازی هر کی در مورد حجاب حرف می زنه می گن چی؟
جمله زیر و با آب و تاب و اضافه کردن ملات زیاد و  کلی چیز دیگه می گن:
چطور در مورد حجاب نگران شدی در مورد فقر و بیکاری و ... نگران نشدی؟
 خب لایشعرون عزیز، بی حجابی گناهه. گناه هم برکت رو می بره. حجاب درست بشه در رفع فقر موثره. پس ما که می گیم حجاب درست بشه درواقع داریم با فقر مبارزه می کنیم.
 اصل جواب در مطلب ایا به بدحجاب تذکر بدیم گفته شده این  نگاه از زاویه متفاوت بود‌.
ایه ای هم که می گه حجاب و فقر به هم ربط داره ایه زیر هست.
تقوا یعنی پرهیز. پرهیز از چی؟ از مخالفت با امر خدا. یکی از اوامر خدا هم می شه حجاب است.
حالا تقوا خیلی چیزها رو شامل می شه که در اینجا بحث ما نیست.
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِن کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ
 و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می آوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم؛ ولی (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم
سوره اعراف آیه 96
پس بی حجابی مانع نزول برکات می شه.
برکات رو فقط مادی نبینیم. مادی و معنوی.
گناه گناه است این استدلال مسخره که می گوید به جای حجاب برید سراغ فساد کلان، در همه چیز می شه به کار برد. به جای برخورد با محتکر  برید سراغ فساد بزرگ و به جای قتل های کوچک بریم سراغ قتل های بزرگ و ...  به جای، به جای، از استدلال های مسخره است. جوابش اینه هر چیز به جای خود مهم است و همه چیز به هم ربط دارد.
قبلا هم گفته شد یکی از ویژگی های منافق ارکسهم است. ارکسهم یعنی واژگونی. یکی از برداشتها را شاید بتوان این گفت ارکسهم یعنی شکم و شهوت بالا عقل پایین.
انقلاب اسلامی توحیدی با انقلاب اسلامی شکمی شهوتی فرق دارد.

نپرداختن به حجاب نفاق را بالا می رود. انواع نفاق. نه فقط نفاق ضد نظام.
فَمَا لَکُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ فِئَتَیْنِ وَاللَّهُ أَرْکَسَهُم بِمَا کَسَبُوا أَتُرِیدُونَ أَن تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا
 چرا درباره ی منافقانی که خداوند به خاطر اعمالشان، آنان را سرنگون کرده دو دسته شده اید؟ آیا میخواهید کسانی را که خداوند گمراه کرده، به راه آورید؟ (مگر نمیدانید) هر که را خداوند گمراه کند، هرگز راهی برای نجاتش نخواهی یافت؟
سوره النساء آیه 88

وحدت حول ثروت و دنیا و ...به درد نمی خوره. چرا؟
چون دنیا کثرت هست و وحدت حول کثرت، هم به در نمی خوره، هم امکان پذیر نیست.
یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
 ای دوستان زندانی من آیا خدایان پراکنده بهترند، یا خداوند یکتای پیروز؟
سوره یوسف آیه 39

طبق ایه بالا وحدت باید حول واحد باشد. وحدت حول توحید اصله.
پس پیامبر ص که می اد اول می گه لااله الله دوم مبارزه با طاغوت که جلوی توحید وایساده.
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلَالَةُ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ
 ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: خدای یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید خداوند گروهی را هدایت کرد؛ و گروهی ضلالت و گمراهی دامانشان را گرفت؛ پس در روی زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیبکنندگان چگونه بود
سوره النحل آیه 36

باز هم یه عده  لایشعرون دیگه هستن که هی می گن شما چرا از اسلام فقط استکبارستیزیش رو گرفتین؟ خب برای اینکه جزء اولین کارها و مهم ترینش طبق ایه بالا استکبارستیزی هست.
آیا شما از ایه زیر اقتصاد مقاومتی و استکبارستیزی دریاقت می کنی یا اقتصاد سازشی از نوع سکوت مقابل ظلم:
إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِهَا وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ
 اگر نیکی به شما برسد، آنها را ناراحت میکند؛ و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال میشوند. (امّا) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشه های (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمیرساند؛ خداوند به آنچه انجام میدهند، احاطه دارد.
سوره آل عمران آیه 120
چقدر این تکه ایه إِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ زیباست.
کید رو با صبر و تقوا خنثی می کنن.
حتی در هر مقطعی و با هر منطقی با کافران وارد گفتگو شدیم باز اصل بر بازسازی برای اقتصاد مقاومتی است که برسیم به ایه نفی سبیل:
... الَّذِینَ  وَلَن یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا
 ....و خداوند هرگز راهی برای سلطه ی کفّار بر مسلمانان قرار نداده است
سوره النساء آیه 141
یعنی اقتصاد تولیدی و دانش بنیانی و ... اصله، نه اقتصاد مذاکره ای و خام فروشی و ...
اقتصاد توحیدی اصله نه اقتصاد کثرتی.
همه چیز باید وصل به توحید شود
اقتصاد توحیدی خوف توحیدی حزن توحیدی و ....
استکبارستیزی برای گسترش توحید و عدالت توحیدی است.
و حضرت مهدی عج سازمان ملل توحیدی و حقوق بشر توحیدی را می ایند تعریف می کنند ان شاءالله.
توحید درون فطرت کاشته شده. فقط کافی هست حجاب ها برداشته شود بصر تیز شود
لَّقَدْ کُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَٰذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ
 (به او گفته میشود:) همانا از این صحنه در غفلتی (عمیق) بودی، پس ما پرده (غفلت) تو را کنار زدیم و امروز چشمت تیزبین شده است
سوره ق آیه 22

طاغوت هم اهل کثرته هم وحدتش حول کثرته. چون وحدتش حول کثرته خداوند می گه یه وقت فکر نکنی وحدتشون وحدته  تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ  وحدتشون الکیه.
لَا یُقَاتِلُونَکُمْ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُم بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَعْقِلُونَ
 آنها هرگز با شما بصورت گروهی نمیجنگند جز در دژهای محکم یا از پشت دیوارها پیکارشان در میان خودشان شدید است، (امّا در برابر شما ضعیف) آنها را متّحد میپنداری، در حالی که دلهایشان پراکنده است؛ این به خاطر آن است که آنها قومی هستند که تعقّل نمیکنند
سوره الحشر آیه 14
ما به واحدی تکیه کردیم که همه است:
وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا
 لشکریان آسمانها و زمین تنها از آن خداست؛ و خداوند شکستناپذیر و حکیم است
سوره الفتح آیه 7
خدا همه است.

یا این آیه زیر که جنگ موحد و جنگ متکثر رو نشان می ده مهمه:
وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِن تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا یَرْجُونَ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا
 و در راه تعقیب دشمن، (هرگز) سست نشوید (زیرا) اگر شما درد و رنج میبینید، آنها نیز همانند شما درد و رنج میبینند؛ ولی شما امیدی از خدا دارید که آنها ندارند؛ و خداوند، دانا و حکیم است
سوره النساء آیه 104
تفاوتش همینه موحد درد می کشد چون عاشق است اونها درد می کشند ولی بی دلیل یا مثلا برای مال که روزی به فنا می رود.
اینکه ما صبر می کنیم با اونا صبر می کنند خیلی فرق می کنه.

وحدت حول کثرت مثلا چی؟
مثلا اگر ازدواج به خاطر کثرت (پول و جمال) باشه، به هیچکدومش نمی رسیم.
رَوَى هِشَامُ بْنُ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «إِذَا تَزَوَّجَ اَلرَّجُلُ اَلْمَرْأَةَ لِمَالِهَا أَوْ جَمَالِهَا لَمْ یُرْزَقْ ذَلِکَ فَإِنْ تَزَوَّجَهَا لِدِینِهَا رَزَقَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَمَالَهَا وَ مَالَهَا » . من لا یحضره الفقیه ج ۳، ص ۳۹۲
هشام بن حکم گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: هر گاه مردى زنى را براى مال یا جمالش به همسرى اختیار کند بهره‌اى نصیبش نخواهد شد، و اگر براى دینش به همسرى اختیار کند، خداوند عزّ و جلّ‌ جمال و مال نیز نصیب او خواهد کرد.

پس علت جلز و ولز برخی در جمهوری اسلامی معلوم شد. با جمهوری اسلامی پیوند برقرار کردند به خاطر مال و جمال در نتیجه یا نمی رسند یا می رسند به صورت معیشت ضنک.
وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ
 و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم
سوره طه آیه 124

  • شنگول العلما
۰۶
فروردين

اول اخرش را بگویم بعد اولش را بگویم:
در جشن حجاب در مرکز اسلامی، خانم ها یکی یکی بغلش می کردند و گریه می کردند.
تصمیم گرفته بود از این به بعد باحجاب شود  پس گریه چرا؟
این صحنه ما را یاد شب های عملیات در جبهه می اندازد.
چون با حجاب شود مبارزه اش متفاوت می شود.
ممکن است با حجاب سر کار راهش ندهند. در ادارات بهش بیشتر گیر دهدند و تاکسی سوارش نکند و ..... این وضعیت حجاب در بعضی کشورهای خارجی است.(خاطره مبلغ خارج از کشور استاد مجتهدزاده)
بترسیم از روزی که ما این چنین شویم یعنی جای منکر و معروف عوض شود.
به جای امر به معروف، نهی از معروف باب شود.
الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ ....
 مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند آنها امر به منکر، و نهی از معروف میکنند؛ .....
سوره التوبه آیه 67
این کاری است که شبکه های ماهواره ای و دشمنان ما می کنند و تابعان اونها در داخل و خارج، جزء اونها هستند. اگر در دل هم راضی باشند جزء اونها حساب می شوند.

 نهج البلاغه:
وَ قَالَ علیه‌السلام اَلرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى کُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ اَلْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ اَلرِّضَى بِهِ
و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که از کار مردمى خشنود باشد، چونان کسى است که همراه آنان بوده و هر کس که به باطلى روى آورد، دو گناه بر عهده او باشد، گناه کردار باطل، و گناه خشنودى به کار باطل. حکمت ۱۵۴.


وای به روزی که کسی بترسد چادر میراث مادرش حضرت زهرا س  را بپوشد.
پس خطر، جدی است این یک بعدش است حالا ابعاد دیگر را هم خواهم گفت.
حالا که اخرش را گفتم اولش را بگویم‌
آیا کسی عالمی سراغ دارد که گفته باشد حجاب یک امر مستحبی است؟
ما واژه خمر به معنای روسری و مقنعه در ۳۱ نور داریم و جلباب به معنی پوشش بلند در آیه ۵۹ احزاب داریم و روایات و.... که همه می گویند حجاب واجب است.
امر به معروف و نهی از منکر هم در امور مستحب نیست در امور واجب است.
نماز یک امر فردی واجب است. با این حال چون واجب است اگر بدانیم کسی نماز نمی خواند باید بهش تذکر بدیم.
حجاب که  هم امر اجتماعی و هم امر واجب است.
کارهایی که در نماز انجام می دیم تمرین ملکه شدن آن کار است و به کار گیری ان در زندگی معمولی. مثلا از مستحبات نماز بانوان کافی ۳ ص ۳۳۵ (جمعت بین قدمیها) هست یعنی در زندگی عادی هم همین طور باشند.
و یا مثل دختران شعیب راه بروند
فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ ...
 ناگهان یکی از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالی که با نهایت حیا گام برمیداشت، ...
سوره القصص آیه 25

تا حالا کسی پیدا شده بگوید حجاب بانوان در نماز مستحب است؟
آیا می شود روزه خواری حرام باشد حجاب خواری حرام نباشد؟

بریم سراغ قرآن:
جریان اصحاب سبت (اصحاب شنبه) رو می دونید؟
وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَیَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ لَا تَأْتِیهِمْ کَذَٰلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ
 و (ای پیامبر) از آنان درباره ی (مردم) آن آبادی که کنار دریا بود سؤال کن آنگاه که (به قانون الهی ،) در روز شنبه تجاوز میکردند، هنگامی که روز تعطیلی (شنبه)، ماهیها (به روی آب در) کناره های دریا به نزد آنان می آمدند، و(لی) روزی که تعطیل نبودند، ماهیان آشکار نمیشدند. ما این گونه آنان را به خاطر تجاوز و فسقشان آزمایش میکردیم
سوره اعراف آیه 163

اصحاب‌شنبه روز شنبه نباید ماهی گیری می کردند اما این قانون را دور می زدند.
تفسیر نور اینگونه توضیح می ده:
  گروهی از بنی اسرائیل (مردم ایله) که در ساحل دریا زندگی میکردند، به فرمان خدا در روزهای شنبه صید ماهی برای آنها ممنوع بود

امّا در همان روز، ماهی های دلخواه آنان، حیتانهم جلوه گری بیشتری میکردند، شرّعاً و مردم را بیشتر وسوسه میکردند که این خود آزمایش الهی بود. این قوم، قانون الهی را مزوّرانه شکستند و با ساختن حوضچه های ساحلی و بستن راه فرار و خروج ماهی هایی که روزهای شنبه به آن وارد میشدند، روز یکشنبه به راحتی آنها را صید میکردند و ادّعا میکردند که از فرمان الهی تخلّف نکرده و روز شنبه صید نکرده اند.

در مقابل این فرمان دو گروه تشکیل نشد سه گروه تشکیل شد.

تفسیر نمونه این گونه سه گروه را توضیح می دهد:
((گروه اول )) که اکثریت را تشکیل می دادند، به مخالفت با این فرمان الهی برخاستند.
((گروه دوم )) که قاعدتا اقلیت کوچکی بودند، در برابر گروه اول به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قیام کردند.
((گروه سوم ))، ساکتان و بی طرفان بودند، که نه همگامی با گناهکاران داشتند و نه وظیفه نهی از منکر را انجام می دادند.

پس چی شد؟

بی تفاوت ها می گن ولشون کن بذار گناه کنن، نصیحت فایده نداره.
اما تذکر دهنده ها چی گفتن؟مَعْذِرَةً إِلَىٰ رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ.
پس ما هم باید همین جمله را بگوییم.
وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَىٰ رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ
 و (به یاد آور) زمانی که گروهی از آنان (بنی اسرائیل، به گروه دیگر که نهی از منکر میکردند) گفتند: چرا شما قومی را موعظه میکنید که خدا هلاک کننده ی ایشان است، یا عذاب کننده ی آنان بر عذابی سخت است؟ گفتند: برای آنکه عذری باشد نزد پروردگارتان و شاید آنها نیز تقوا پیشه کنند.
سوره اعراف آیه 164


خب حالا اون اصحاب سبت (اصحاب شنبه) که نهی از منکر رو کنار گذاشتن چی شد؟
فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ أَنجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِیسٍ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ
 پس چون تذکّری را که به آنان داده شده بود فراموش کردند، کسانی را که نهی از منکر میکردند نجات دادیم و ستمگران را به سزای نافرمانی که همواره انجام میدادند، به عذابی سخت گرفتیم
سوره اعراف آیه 165

حالا عذاب انواع مختلف داره شخصی و اجتماعی، طبیعی و مصنوعی و ....

این شاهد قرآنی بود بریم سراغ شاهد روایی:

بریم سراغ استاد مطهری ببینیم در مجموعه اثار جلد ۲۷ ص ۷۳۹ چی گفتن. گزیده اش اینه:
شما اگر می خواهید بفهمید که مقام امر به معروف و نهی از منکر در اسلام چیست، این روایتی را که در کافی است و از روایات بسیار معروف و قطعی و مسلم ماست و در تمام کتب فقهی و حدیثی معتبر آمده است و مفصلترین حدیث در این باب است مطالعه کنید. من قسمتهایی از آن را برای شما می خوانم، چون همه اش مفصل است. یک قسمتش که اول حدیث هم هست این است که فرمود: در آخر الزمان، مردم ریاکاری پیدا می شوند که دائما آیه قرآن و دعا می خوانند «و یتنسکون» اظهار مقدس مآبی می کنند «حدثاء سفهاء» یک مردم تازه به دوران رسیده احمقی هم هستند. تنها چیزی که این مقدس مآب ها به آن اعتنا ندارند، امر به معروف و نهی از منکر است. «لا یوجبون امرا بمعروف و لا نهیا عن منکر الا اذا امنوا الضرر» اینها تا مطمئن نشوند که امر به معروف و نهی از منکر کوچکترین ضرری به ایشان نمی زند، به آن تن نمی دهند. «یطلبون لانفسهم الرخص و المعاذیر» دائم دنبال این هستند که یک راه فراری برای امر به معروف
صفحه ۳۰۸
و نهی از منکر پیدا کنند، یک عذری بتراشند که خوب، دیگر نمی شود، دیگر ممکن نیست. «یقبلون علی الصلوة و الصیام و ما لا یکلفهم فی نفس و لا مال» دنبال آن عبادتهایی هستند که نه به جان، نه به مال و نه به حیثیتشان ضرر می زند (مثل نماز و روزه) اما اگر وظیفه ای ضرری به جایی می زند، دیگر آن را قبول ندارند. تا آنجا که می فرماید اگر نماز هم به کار یا حیثیت یا جانشان ضرر می زد، آن را رها می کردند: «کما رفضوا اسمی الفرائض و اشرفها» همان طور که عالیترین و شریفترین فریضه ها را رها کردند، نماز را هم رها می کردند. آن عالیترین و شریفترین فریضه ها کدام است؟ «ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضة بها تقام الفرائض» [امر به معروف و نهی از منکر]فریضه بزرگی است که سایر فرایض به وسیله آن بپا می شود. باید امر به معروف و نهی از منکر باشد تا نمازی باشد، تا زکاتی باشد، تا حجی باشد، تا خمسی باشد، تا معاملاتی باشد، تا قانونی باشد، تا اخلاقی باشد. باز قسمتی از حدیث را حذف می کنم. فرمود: «ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء» همانا امر به معروف و نهی از منکر راه همه پیامبران است «منهاج الصلحاء، بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمر الارض» (6)[شیوه همه صالحان است]، واجبات خدا به این وسیله بپا داشته می شود، راهها به این وسیله امن می گردد، کسبها به این وسیله حلال و مظالم به این وسیله باز می گردد، زمین به این وسیله آباد می شود.

و گزیده قسمت دوم:
اگر در مقابل اسرائیل ناتوانی، ریشه اش را از چند صد سال پیش پیدا کن که امر به معروف و نهی از منکر را از میان بردی، در نتیجه دشمن بر تو مسلط شد. «و یستقیم الامر» بدین وسیله است که کارها همه بر روی اساس استواری قرار می گیرد. «فانکروا بقلوبکم و الفظوا بالسنتکم و صکوا بها جباههم و لا تخافوا فی الله لومة لائم، فان اتعظوا و الی الحق رجعوا فلا سبیل علیهم:

انما السبیل علی الذین یظلمون الناس و یبغون فی الارض بغیر الحق اولئک لهم عذاب الیم (۴۲شوری)
پس، با دل‌هایتان منکر و کار بد را انکار کنید و زشت بدانید، و با زبان‌هاى خود این مطلب را بگویید، و به شدّت بر روى آن‌ها بزنید، و در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنش کننده‌اى مترسید. پس اگر پند گرفتند و به حقّ‌ بازگشتند دیگر اجازۀ آزار آنها را ندارید (و راهى نیست) بلکه:

ایراد و مجازات بر کسانی است که به مردم ستم میکنند و در زمین بناحق ظلم روا میدارند؛ برای آنان عذاب دردناکی است.


متن های عربی بالا که استاد گفته اند مربوط به یک حدیث قدسی است از امام باقر علیه السلام کافی ج ۵  ص ۵۵ است.


ادامه حرف استاد مطهری:
یک فریضه ای که در اسلام چنین مقام و ارزشی را دارد، آیا می شود احتمال داد که در باره اش گفته اند اگر یک روزی دیدی اتفاقا، تصادفا، یک نیرویی، یک قدرتی داری انجام بده و اگر قدرت نداری دیگر تکلیف ساقط است؟ این «تکلیف ساقط است» یعنی اسلام ساقط است، چون امر به معروفی که اسلام برای ما معرفی می کند به منزله پایه خیمه اسلام است. چطور ممکن است که خود اسلام بگوید اگر تصادفا دیدی می توانی اسلام را نگه داری، نگه دار، اگر تصادفا دیدی نمی توانی، دیگر نمی خواهد، خیالت راحت باشد؟!
در مورد احتمال اثر هم همین طور است. بنده بروم در اتاقم بنشینم، بگویم من که احتمال اثر نمی دهم. تو حق نداری احتمال اثر بدهی یا ندهی. تو که اصلا مطالعه نداری، تو که از اوضاع خبر نداری، جریانات را نمی دانی، تو که نمی دانی راه امر به معروف و نهی از منکر چیست، تو که روانشناسی نمی دانی که برای نفوذ در بشر از چه راهی باید با روح او مواجه شود، تو که جامعه شناسی نمی دانی، تو که چیزی نمی دانی، حق نداری بگویی من احتمال اثر می دهم یا احتمال اثر نمی دهم. این است که دو رکن این اصل اساسی، قدرت و آگاهی است، و هر دو را هم باید تحصیل کرد و به دست آورد، غیر از این نمی شود.

پایان حرف استاد مطهری.

 

ترجمه متن کامل حدیث اینه کمی حدیث طولانیه:
فروع کافی جلد ۵، صفحه ۱۳۴
 جابر گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود: در آخر الزمان گروهى به وجود مى‌آیند که در بین خود از فرقه‌اى پیروى مى‌کنند که ریاکار، قارى قرآن، اهل انجام عبادات، داراى حالتى زهدگونه، تازه به دوران رسیده و سفیه و نادان‌اند. امر به معروف و نهى از منکر را واجب نمى‌دانند مگر در صورتى که از ضررى در امان باشند، براى خودشان رخصت و بهانه مى‌جویند، و از لغزش‌هاى علما و بد عملى آن‌ها پیروى مى‌کنند. به نماز و روزه و چیزهایى که به جاه و مال‌شان لطمه‌اى نزند روى مى‌آورند، و اگر نماز و دیگر کارهایى را که انجام مى‌دهند نیز به مال و جان‌شان ضررى برساند، آن را هم همانند فریضه‌ها و واجبات بزرگ دیگرى که ترک کردند، رها مى‌کنند. در واقع امر به معروف و نهى از منکر فریضه و واجب عظیم و بزرگى است که فرایض و واجبات، تنها با آنها برپا مى‌شود. این‌جاست که غضب الهى بر این افراد تمام و کامل مى‌شود و همه را به کیفر خود گرفتار مى‌کند و نیکان را نیز در سرزمین بدکاران، و کوچک‌ها را در سرزمین بزرگان هلاک و نابود مى‌کند. امر به معروف و نهى از منکر در حقیقت راه انبیا، روش روشن صالحان، و فریضه‌اى است بزرگ که فرایض با آن زنده و پابرجا مى‌شود و مسلک‌هاى دین با آن‌ها (از بدعت‌ها) در امان مى‌ماند، تجارت‌ها حلال مى‌شود، آن‌چه به ستم گرفته شده باز مى‌گردد و زمین آباد مى‌شود و از دشمنان انتقام گرفته مى‌شود و امور (دین و دنیا) به راه راست کشیده مى‌شود. پس، با دل‌هایتان منکر و کار بد را انکار کنید و زشت بدانید، و با زبان‌هاى خود این مطلب را بگویید، و به شدّت بر روى آن‌ها بزنید، و در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنش کننده‌اى مترسید. پس اگر پند گرفتند و به حقّ‌ بازگشتند دیگر اجازۀ آزار آنها را ندارید (و راهى نیست) بلکه:«ترجمه آیه: ایراد و مجازات تنها در مورد کسانى است که به مردم ستم مى‌کنند، و در زمین به ناحق طلب و درخواست مى‌کنند؛ عذابى دردناک براى اینان خواهد بود.»

در چنین موردى با بدنهایتان به جهاد با آنها بپردازید، و با دل‌هایتان بر آنان خشم بگیرید، بدون این که در پى تسلط بر آنان باشید، و یا مالى را به ستم بگیرید یا بخواهید با ستمگرى (و بدون عدالت) بر آنان پیروز شوید؛ این کار را بکنید تا به دستور الهى بازگردند و مشغول اطاعت و فرمانبردارى از او شوند. خداى عزّ و جلّ‌ به شعیب پیامبر علیه السّلام وحى کرد:«من یکصد هزار نفر از قوم تو را عذاب مى‌کنم، چهل هزار نفر از بدهایشان و شصت هزار نفر از بهترین‌هایشان را. شعیب علیه السّلام عرض کرد: اى پروردگار من! اینان اشرارند، ولى نیکان به چه سبب‌؟ خداوند عزّ و جلّ‌ به او وحى فرمود: با معصیت‌کاران کنار آمدند و به خاطر خشم و غضب من، خشمگین نشدند.

پایان حدیث.
حالا که جایگاه امر به معروف و نهی از منکر جا افتاد وظیفه ما در قبال حجاب بیشتر جا افتاد. هر منکر دیگه هم همین طوره نه فقط حجاب.

ما مکلف به وظیفه هستیم نتیجه با خداست.
اما چرا حجاب این قدر مهمه و بهترین روش چیست؟
 در مورد حجاب در مطالب قبل نوشتم اکنون از زاویه دیگر می خواهم بگویم.
شهوت مثل اتش و پنبه هست. نمی شه گفت خب حالا فقط بیرون ماندن مو.
کم تعداد ترین ایمان آورندگان به خدا مال کدوم‌ پیامبر است؟ حضرت لوط که قومش گرفتار گناه شهوت بودند.

همان طور که قبلا روند این چنین بود که  از  شلوار رسیدیم به ساپورت بعد مانتو جلو باز و شلوار پاره و .‌‌‌‌...
همین طور از برداشتن روسری می رسیم به قسمت های دیگر.

چرا این جوری می شه؟

چون شیطان خطوات داره یعنی گام به گام جلو می ره.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَىٰ مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
 ای کسانی که ایمان آورده اید گام های شیطان را پیروی نکنید و هر کس پیرو گام های شیطان شود پس به درستی که او به فحشا و منکر فرمان میدهد و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، هرگز هیچ یک از شما پاک نمیشد ولی خداوند هر کس را بخواهد پاک میسازد و خداوند شنوا و داناست
سوره النور آیه 21

شیطان یهو نمی اد به یه چادری بگه شلوار پاره بپوش. گام به گام جلو می ره. اول مانتو گشاد بعد تنگ و ...‌
می شه گفت پوشش بد باشه اما دست به هم نزنید؟ نمی شه دیگه. پس می ریم به سمت دوستی های دختر و پسر.
واژه اخدان در ۲۵ نساء و ۵ مائده به معنی دوستی های دختر و پسر آمده است.
و اخدان جمع هست نه مفرد یعنی به یک دوست اکتفا نمی شود می کشد به دوستی ها. یعنی متلاشی شدن خانواده.
وقتی فردی عفیف باشد با ازدواج احساس ازادی می کند.
وقتی فردی اهل اخدان و دوستی های دختر و پسر باشد با ازدواج احساس اسارت می کند چون محدود به یکی شده.
وقتی اهل دوستی ها شد یعنی بی میلی نسبت به جنس مخالف. ان وقت باید کلی قرص دارو و مصرف کند تا دچار میل شود.
  بدبختی ای که الان دامن غربی ها را گرفته.

یا دچار افراط و آزار زن ها می شن یا دچار تفریط و بی میلی به زن ها‌می شوند.
شهوت که از کنترل در رفت رفته. همه چیز پیش می اید. آن ها آموزش جلوگیری از بچه دار شدن را در دبستان می دهند.
اگر شما در خارج نخواهید بچه تان از این آموزش ها ببیند ممکن است بچه را از شما بگیرند و بدهند به یک خانواده موفق همجنسگرا. من فکر کنم شعور الاغ و کلاغ هم به این می رسد که خانواده از مرد و زن تشکیل شده.

افتضاحات دیگه ای هم وجود داره مثل حضور همجنسگرا سر کلاس برای کشف استعداد همجنسگرایی.

خطوات یعنی همین. عده ای را از چادر می رساند به شلوار پاره عده ای دیگر را از آزاد بودن و رعایت نشدن حریم زن و مرد می رساند به همجنسگرایی و ..‌.

حجاب یک امر عادی نیست یک تبلیغ است.

################################

  • شنگول العلما