شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

نظرات موافق تشویقند و نظرات مخالف افزایش دانش من یا شما.

۱ مطلب در فروردين ۱۴۰۳ ثبت شده است

۰۱
فروردين

به نظر شخصی من کلمه امنیه در فارسی به احتمال قوی ترجمه اش می شود آرمان.
آرمان یعنی هدف متعالی.
هدفی که بلند است و راه رسیدن به آن هدف سخت است اما شدنی.
آرزو بیشتر برای اهداف خوب نرسیدنی استفاده می شود.
آرزو ترجمه دقیقی به نظر نمی رسد.
مثلا در ترجمه زیر هم دقت کنیم نوشته شده آرزو جلویش در پرانتز توضیح آمده است. با توضیحاتش می شود همون آرمان.
ترجمه ایت الله مکارم:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو میکرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود میریخت)، شیطان القائاتی در آن میکرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحکام میبخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است
سوره الحج آیه 52
حضرت یوسف ع هم اول خواب می بیند آرمان را در خواب می بیند و بعد حرکت را از چاه شروع می کند تا به آن برسد.
از کارهای اصلی شیطان چیست؟ اغوا
اضلال یعنی گمراهی و اغوا یعنی گم هدفی.
یکی هدفش مشهد است اما راه های فرعی زیادی می رود این گمراه است.
یکی اصلا نمی خواد به مشهد برود. این می شود گم هدفی. اغوا.
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ
  (ابلیس) گفت: پس به عزّتت سوگند، که حتماً همه آنان را اغوا می کنم
سوره ص آیه 82
اگر در آیات بالا دقت کنیم متوجه می شیم که پیامبران در ابتدا آرمان داشتند و برنامه ای برای رسیدن آن.
و شیطان هم اغوا و .....
دو نقطه مقابل هم.
گاهی ما آرمان کنار واقعیت نداریم فقط واقعیت داریم.
عقل و وحی نداریم عقل خالی خالی داریم.
واقعیت بدون آرمان و عقل بدون وحی اشتباهه.
پیامبر (ص) خودش آرمان است. که مثل پیامبر (ص) بشیم. برای همین از کلمه اسوه استفاده شده است.
لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا
  بیقین برای شما در (روش) فرستاده خدا، (الگویی برای) پیروی نیکوست برای کسانی که امید به خدا و روز بازپسین دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
سوره احزاب آیه 21
آیا ما می توانیم پیامبر ص بشیم؟ نه.
اما باید هر چقدر می تونیم نزدیک بشیم.
آیا ما می توانیم طبق آرمان انقلاب، جامعه مهدوی بسازیم؟ نه، عین خود امام زمان عج. اما تا اونجا که می تونیم باید نزدیک بشیم.
نمونه اش اربعین است. همه حول امام هرچه دارند پای امام حسین ع می ریزند نگران دزدی و ...‌ نیستند. فقیر و غنی و دکتر و مهندس کنار همند. مثل صف نماز جماعت که همه کنار هم می ایستند. دکتر عارش نمی آید که برای کارگر چایی بیاورد و دکتری هم می کند .
هم دکتری می کند هم فخر ندارد که بهتر است.
از خیلی ها می شونیم ای بابا پیامبر (ص) کجا و ما کجا. جامعه مهدوی کجا و ما کجا.
این حرف اشتباهه این حرف یعنی بی آرمان بودن، اسوه نداشتن.
من کجا و پیامبر (ص) کجا؟ یعنی پیامبر (ص) را جلوی چشم نگذاشتیم هی خود را به او نزدیک کنیم.
ما باید هی به قله نگاه کنیم و از پایین کوه بالا بیاییم. اگر همه ی نگاهمان به اطراف باشد یعنی هی به دامنه نگاه کنیم حرکت نمی کنیم می گیم تا همین جا بس است ما نمی توانیم.
ما باید آرمان های انقلاب، آرمان پیامبر (ص)  و علی (ع) شدن، آرمان جامعه مهدوی (عج) را هی نگاه کنیم حرکت کنیم به سمتش. اگر ظرفیت هایش را فراهم نکنیم می شود آرزو. یعنی بالاخره یک حرکتی، برنامه ای داشته باشیم و به قله هم نگاه کنیم.
اگر وزنه ای را یکبار زدی باز هم می توانی. اما باید با وزنه های کوچک شروع کرد تا به وزنه ی بالا رسید.
اگر وزنه ی اربعین را زدیم وزنه مهدوی هم می توانیم بزنیم حول امام. پس فرهنگ اربعین مهم است.
اگر وزنه ی هسته ای زدیم وزنه ی دیگر صنایع هم می  توانیم.

در خطبه نهج البلاغه آخر خطبه که خصوصیات متعالی یک برادر دینی گفته می شود این طور آمده است:
فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِیهَا، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوهَا، فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیر.
پس بر شما باد روى آوردن به اینگونه از ارزش هاى اخلاقى، و با یکدیگر در کسب آنها رقابت کنید، و اگر نتوانستید، بدانید که به دست آوردن برخى از آن ارزش هاى اخلاقى بهتر از رها کردن همه است.
ارزش های اخلاقی این خطبه بسیار متعالی است.
اگر من از سلوک و سالک می گویم و خودم شاید آن طور که باید نیستم. این آرمان است. آرمان سالک شدن.
آرمان جامعه مهدوی یک قدم است آرمان بلندتر هم داریم آرمان جهان مهدوی.
خیلی ها انقلاب اسلامی را کوچک می بینند چون از بالا نگاه نمی کنند فقط در مادیات و مقایسه ساختمان و کالا و .... هستند.
چین هدفش چیست؟ می گوید من قدرت اقتصادی برتر می خواهم بشوم حتی روی میز کار رئیس جمهور امریکا تلفن همراه من باشد.
ما چی می گیم؟ ما چین اسلامی یا ژاپن اسلامی نمی خواهیم باشیم.
وقتی می گویم ابرقدرتیم خیلی ها مسخره می کنند. اما ما ابرقدرتیم چون آنچه که ما می خواهیم در همه جا باشد آرمان های انقلاب است، تفکر اسلامی است. یعنی ارمان ما این است که اسناد بالادستی سازمان ملل را بنویسیم. یعنی توحیدی بنویسیم. حالا اینکار را قطعا امام زمان عج خواهند کرد اما دلیل ندارد ما آرمان نداشته باشیم.
ما آمریکا را می خواهیم کنار بزنیم که مانع برداشته شود و همه آزادانه با توحید آشنا شوند. ...لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کله .....سه بار در قرآن است.
کسانی که ارمان ندارند هی دنبال سازش با این و آن هستند عقل بدون وحی.
عقل کنار وحی می گه باطل نابود شدنی است ممکن است صد سال یا خیلی بیشتر یا کمتر باشد اما نابودشدنی است.
دعای حضرت موسی ع برای نابودی فرعون چهل سال بعد اجابت شد. در طول این مدت استقامت لازم بود.
قَالَ قَدْ أُجِیبَت دَّعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
فرمود: دعای شما پذیرفته شد استقامت به خرج دهید؛ و از راه (و رسم) کسانی که نمیدانند، تبعیت نکنید
سوره یونس آیه 89
(  امام صادق علیه السلام فرمود: فاصله ی بین نفرین موسی ع و غرق فرعون، چهل سال بود. تفسیر نورالثقلین)
بالاخره باطل نابود می شود.
وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا
  و بگو: حق آمد، و باطل نابود شد؛ چرا که باطل نابود شدنی است
سوره اسراء آیه 81
پس با استکبار مبارزه کن طبق وعده الهی نابود می شود اگر چه سالها طول بکشد چنانچه شوروی نابود شد. هیچ کس فکر نمی گرد روزی شوری نابود شود.
استقامت قبل از انقلاب داریم و از ان سخت تر استقامت بعد از انقلاب.

عقل بدون وحی می گوید سازش کن ما هم مثل بقیه از کنارش یه چیزی بخوریم.
مثلا یکی از همین کشورهای عربی اطراف بشویم.
اما واقعیت.
اما واقعیت اینه که ما در داخل خودمون هم مشکلاتی داریم اما دلیل نمی شه آرمان را کنار بگذاریم و برای حلش تلاش نکنیم.

دو نوع نگاه است.
واقعیت یعنی دیدن مثبت و منفی کنار هم.
واقعیت یعنی اینکه در خودرو و بانک و خام فروشی و .... مشکلات هست  اما محاسبات دیگری هم در کار هست.
واقعیت یعنی دانستن ضریب جینی، شاخصه توسعه انسانی (شاخصه امید به زندگی، شاخصه تحصیل و درامد ناخالص ملی و....) مثلا این شاخصه در جمهوری اسلامی نسبت به پهلوی حدود شصت پله بالا رفته.
یکی مقایسه با قبل هست یکی مقایسه در جهان است در کنارش مثلا جنگ و تحریم و اینکه چه حزبی بیشتر با رای مردم روی کار است غربگرا یا انقلابی و ... رو در نظر گرفتن.
حالا مثلا شاخصه امید به زندگی خودش خودکشی و سرطان و .... باید بررسی بشه.
، شاخصه بهداشت ( سرطان و خودکشی و دسترسی و اب و برق و ...) شاخصه تولید علم و مقالات که بسیار بالاست نسبت به جهان، مثلا سال هشتاد و هشت رشد علمی یازده برابر جهان بوده است.( به گزارش آی اس آی) مثلا در بعضی رشته ها مثل فضا و فیزیک چهل دو پله صعود بوده و در رده های اول قرار گرفتیم.
شاخصه ثبت اختراع  جزء ده کشور هستیم. از لحاظ تولید انرژی رتبه هشت.
مثلا در تولید سیمان و صادرات فولاد رتبه ده دارد. تولید انواع موشکهای بالستیک و کروز و همچنین رتبه چهار پهباد، امنیت رو در یکی از ناامن ترین مناطق، امن کرده است.(برگرفته از کتاب صعود چهل ساله)
و...‌. در مقایسه با جهان و اما در کنارش، ترکیب واقعیت و آرمانگرایی.
اصلا انسان بدون امنیت نمی تواند قدم از قدم بردارد.

نگاه اشتباه: ترکیب واقعیت و خودتحقیری.
خودتحقیر مثل صفحه حوادث روزنامه است. خودتحقیر، واقعیت را، مثبت و منفی را کنار هم نمی بیند. منفی را می بیند و بزرگ می کند و جار می زند. یک چیز گران شده را می گیرد و جار می زند و چیزهای ثابت را نمی بیند.
دنبال یه خودکشی اعدام، اشتباه مسول، اختلاس و بالا رفتن قیمت یک کالایی چیزی هست جار بزنه. همه جا رو پر کنه. اسمش را هم عدالت می گذارد.
ریشه بسیاری از این خودتحقیری ها نه بهانه عدالت است و نه دلایل دیگر.
دلیل اصلی حب دنیاست.
خودتحقیرهایی داریم عجیب. خودتحقیر مذهبی داریم خود تحقیر داریم طرفدار شاه خودتحقیر داریم ضد آخوند و نمازخوان (نه اقامه کننده نماز البته) خودتحقیر داریم نرم افزار ایرانی نصب نمی کند و تلویزیون ایران را نمی بیند و .‌‌‌‌‌‌....
یعنی تمام راههایی که می شود یک ذره او را براه آورد می بندد.
برای ارزیابی عدالت این همه شاخصه داریم اون وقت اصلا یک نفر که هیچ اطلاعی نداره می آد می گه ما بدبختیم.
عدالت یعنی اعتدال.
رهبر را نگاه کنیم. اول نکات مثبت را می گوید بعد انتقاد و اگر نقد مسول هم باشد با کنایه بدون اسم است. حالا گوش شنوا نیست مربوط به اداب ولایتمداری است که شاید بعدا توفیق شرحش آمد.
اما من به اینها کار ندارم. من چیز دیگری می خواهم بگویم. حتی خدمات متقابل ایران و اسلام شهید مطهری را هم نمی خواهم بگویم که در دوره ساسانی (حکمرانی موبدان زرشتی بوده و دو چیز آن موقع مهم بوده خون و مالکیت. آنچنان که در دوره ساسانی ازدواج با محارم بوده است برای حفظ خون و مالکیت و ....) و از چه افتضاحی با ظهور اسلام به کجا رسیدیم.
از کتابهای شهید مطهری و حجت الاسلام راجی (صعود چهل ساله) که بگذریم، حالا می خواهم حرفی بالاتر بزنم از صادرات انقلاب اسلامی و گام دوم انقلاب.

برای اینکه جایگاه انقلاب اسلامی مشخص شود، جایگاه تفکر اسلامی را باید ببینیم.
یک زمانی رنسانس در کار بود و کمونیسم.
کمونیسم ترکیب سه تفکر مادیگرا ( مارکس و فرید و داروین) و جهان را فرا گرفته بود.
جدایی دین از دنیا همه جا را گرفته بود.
اسلام آمد گفت دین و دنیا با هم می شود. سیاست ما عین دیانت ماست.
اینه تحول جهان.
کوته فکر به ساختمان های خوشکل کشورهای عربی و رفاه فکر می کند و می گوید ببین ما چقدر بدبختیم.
بصیر می گوید ما کمونیسم را کنار زدیم. یک تفکری که غول شده بود را کنار زدیم.
ممکن است بگویند برو بابا دلت خوش است تفکر ما کجا می تونه این قدر مهم باشه.
مهم است تفکر ما مکتب امام خمینی ره و در ادامه اش مکتب حاج قاسم مهم است.
این را از واژه جهاد کبیر می گویم.
کبیر با اکبر چه فرقی دارد. پراید در مقابل دوچرخه اکبر است اما تریلی کبیر است.
ایات جهاد کبیر را ببینیم:
وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ نَّذِیرًا
و اگر میخواستیم، در هر شهر و دیاری بیم دهنده ای برمی انگیختیم (ولی این کار لزومی نداشت).
سوره الفرقان آیه 51
فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا
بنابر این از کافران اطاعت مکن، و بوسیله آن ]= قرآن[ با آنان جهاد بزرگی بنما
سوره الفرقان آیه 52
حالا تفسیر نمونه را ببینیم:
بدون شک منظور از جهاد در این مورد جهاد فکری و فرهنگی و تبلیغاتی است ، نه جهاد مسلحانه ، چرا که این سوره مکی است و می دانیم دستور جهاد مسلحانه در مکه نازل نشده بود.
و به گفته مرحوم طبرسی در مجمع البیان این آیه دلیل روشنی است بر اینکه جهاد فکری و تبلیغاتی در برابر وسوسه های گمراهان و دشمنان حق از بزرگترین جهادها است ، و حتی ممکن است حدیث معروف پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ): رجعنا من الجهاد الاصغر الی الجهاد الاکبر: ما از جهاد کوچک به سوی جهاد بزرگ بازگشتیم اشاره به همین جهاد و عظمت کار دانشمندان و علما در تبلیغ دین باشد.(پایان)
پس یکی از کارهای مهم ما اینه که تفکر اسلامیمان روی میز آمریکا باشد.
ابتدا خودسازی بعد جامعه سازی بعد تمدن سازی.

ما که برای بستن یک لانه جاسوسی آمریکا در ایران دچار مشکل بودیم الان تفکرمون رفته تا یمن و لبنان و حزب الله شده و  اونها دارند بیخ گوش اسرائیل موشک می اندازند و مبارزه می کنند.
ما روی میز آمریکا تفکرمون رو گذاشتیم.
ابرقدرتی یعنی این.
خودمون بنابر مصالحی مستقیم نیستیم.
اما تفکرمون حزب الله درست کرده دارد مبارزه می کند
تفکر اربعین را تا می توانند جلوی نشرش را می گیرند هیچ جا نمی گذارند خبرش پخش شود.
چون نمونه کوچک جامعه مهدوی است که جهان تشنه ی آن است.
مدل اربعین در زمان پیامبر ص بود.
مهاجرین و انصار.
اگر کل سال اربعین شود. همه مهاجرین و انصار شوند. همه سال مثل ماه رمضان، مراقب گناه نکردن باشیم می ریم به سمت جامعه مهدوی شدن.
حالا چرا در واقعیت خودمون مشکلات داریم. چون از آرمان فاصله گرفتیم و چون تفکر اسلامی کمرنگ شده است.

###################

  • شنگول العلما