آیات دیگه ای هم به ذهنم رسید که بذارم اما به نظر ترکیب این آیه با صدای شهید همت از همه بهتر بود. چقدر محکم حرف می زنه.
آیات دیگه ای هم به ذهنم رسید که بذارم اما به نظر ترکیب این آیه با صدای شهید همت از همه بهتر بود. چقدر محکم حرف می زنه.
در پیادهرو داشتم راه می رفتم که ناگهان دختری مرا صدا زد.
دختر: ببخشید آقا!
من: باشد.
دختر: باشد یعنی چه.
من: شما از من تقاضای بخشش کردید من نیز بخشیدم.
دختر: خدا شفایتان دهد.
من: انشاءالله.
و به حرکتم ادامه دادم که باز صدایم زد.
دختر: اتول من خراب شده است. میشود شما فقط چند استارت بزنید؟
من: آری
پشت فرمان نشستم و او گفت: در کاپوت را بزنید.
با خود گفتم: در کاپوت کجاست؟ یا خدا. من تاکنون در کاپوت نزدهام. الان آبرویم میرود. خدایا کمک کن جهان در خطر بزرگی افتاده است من نمیدانم در کاپوت را چطور بزنم. اگر بگویم نمیدانم آبرویم میرود. بهتر است خیلی آهسته او را نصیحت کنم و در همین حال با چشم دنبال دکمهی کاپوت بگردم. آری همین است. موفقیت در راه است.
من: ببخشید خانم من میتوانم شما را کمی نصیحت بنمایم.
دختر: الان؟!
من: آری.
دختر: از چه رو؟
من: همین طوری بدون رو. قول میدهم کم باشد و کاربردی.
دختر: باشد بفرمایید.
من: وقتی میخواهیم اوج محبت را به فرزندمان نشان دهیم میگوییم: سلام دخترم یا سلام پسرم، عزیزم( عزیر من)، گلم( گل من)، عمرم(عمر من) و مدام به آخر کلماتمان م یا من اضافه میکنیم.
رابطهی ما با خدا هم همینطور است. هنگام نماز، در ابتدای سوره حمد میگوییم، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ (حمد2). خدا را رب العالمین میخوانیم. وقتی به سجده رفتیم و خاکساری کردیم و لباس منمن را از تن درآوردیم، در سجده میگوییم سبحان ربّی الاعلی و بحمده. در ابتدا میگوییم رب العالمین، در خاک که لباس منیّت را درآوردیم میگوییم: ربی یعنی رب من.
اما همان طور که ما میگوییم ربّی، خدا هم میگوید عبادی (بندگان من).
به تعداد من یا خودم در ترجمه آیه زیر دقت کنیم. در این آیه هفت عدد من یا خودم وجود دارد که اوج محبت خدا به بندگان را نشان میدهد.