راه خروج در پرتوی توحید ابراهیمی (ع)
متنی کمی تا قسمتی سنگین
آیه زیر را تقریبا اکثر مردم میدانند و بسیاری میخوانند، اما راه خروج چرا برای بعضی پیدا نمیشود. وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً (طلاق2) و هر کس از خدا تقوا پیشه کند، [خدا] براى او راه بیرون شدنى قرار مى دهد. (طلاق2) و ادامه که در مورد روزی بی حساب و توکل است.
یعنی میگوید من تقوا پیشه کردهام اما باز هم مثل آهو در عسل گیر کردهام. و باز هم گرفتارم. پس راه خروج کجاست و کی میآید؟
الف: علت پیدا نشدن راه خروج این است که عقلا قبول کردیم اما قلبا نه. قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ ...(حجرات13) [برخى از] بادیه نشینان گفتند: «ایمان آوردیم.» بگو: «ایمان نیاورده اید، لیکن بگویید: اسلام آوردیم.» و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است....(حجرات13)
ب: علت این است که گاهی شک میکنیم یعنی واقعا راه خروج پیدا میشود؟ به کلمه یرتابوا دقت کنیم. وقتی خدا فرمول می دهد که تقوا و توکل مساوی راه خروج دیگر شک نکن. و برو جلو با اموال و با جان.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ (حجرات15) در حقیقت، مؤمنان کسانى اند که به خدا و پیامبر او گرویده و[دیگر] شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کرده اند؛ اینانند که راستکردارند. (حجرات15)
ج: علت این است که اسباب را از خدا موثرتر میدانیم و این از ضعف توحید است. یعنی چی اسباب را موثرتر میدانیم؟ مثلا در را قفل میکنیم و فکر میکنیم قفل از خانه ما حفاظت میکند در صورتی که حافظ خداست.
از اداره یا مغازه کسب حلال داریم فکر میکنیم روزی ما از اداره و مغازه است درصورتی رزاق خداست.
ماسک برای جلوگیری از بیماری واگیردار میزنیم فکر میکنیم ماسک محافظ ماست در صورتی حافظ خداست.
هر چه خواهد آن مسبب آورد
قدرت مطلق سببها بر درد
چون سبب نبود چه ره جوید مرید
پس سبب در راه میباید بدید
این سببها بر نظرها پردههاست
که نه هر دیدار صنعش را سزاست
پول توی بانک داریم برای روز مبادا در صورتی که توکل در در روز مبادا به درد میخورد.
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
اینها یعنی چی؟
یعنی با توکل زانوی اشتر ببند. یعنی قفل فرمان بزن به ماشین اما حافظ، قفل فرمان نیست، حافظ خداست.
چون خدا گفته قفل فرمان بزن ما می زنیم چون گفته با اسباب کار کن کار می کنیم وگرنه ما که می دونیم همه چیز دست مسبب الاسباب است.
دیدهای باید سبب سوراخ کن
تا حجب را بر کند از بیخ و بن
تا مسبب بیند اندر لامکان
هرزه داند جهد و اکساب و دکان
از مسبب میرسد هر خیر و شر
نیست اسباب و وسایط ای پدر
کار ما این است: پرده اسباب را کنار زدن و او را دیدن. وگرنه اگر توجه و تمرکز در اسباب باشد کارمان گیر می کند به اسباب.
وَ قَالَ ع لَا یُصَدَّقُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَکُونَ بِمَا فِی یَدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِی یَدِهِ. على علیه السّلام فرمود: ایمان بنده هنگامى به حقیقت و صداقت مىرسد که آن بنده اطمینان پیدا کند آنچه در نزد خداوند است بیشتر مورد وثوق و اطمینان است تا آنچه که در دست او قرار دارد. (بحار الأنوار ج64 ص314) از اسباب استفاده کن ولی اثر از اسباب نیست از مسببالاسباب است.
لا موثر فی الوجود الا الله. حالا ک الله اسم کل است بیاییم جزء جزء نگاه کنیم.
لا موثر فی الرزق الا هو و نه رییس و نه کاسبی و نه ...
لا موثر فی الحفظ الا هو و نه ماسک و نه .....
لا موثر فی الخروج الا هو و نه پول و نه دکتر و نه رییس بانک و ....
لا حول و لا قوۀ الا بالله العلی العظیم
این یعنی سعی در کسب کن اما هیچ تاثیری برای مال قائل نشو. نماز شد کاسبی را رها کن با مهمانی و انفاق و با خمس و زکات مال کم نمی شود برکت می گیرد. گرانی یا ارزانی هیچ فرقی برای انسان نمیکند. برای آدمهای عادی انسان نگران میشود اما در حال خودش هیچ تاثیری نمیگذارد. چون اصولا او روی لایحتسب حساب کرده است و توکل. از دست دادی فرقی نکند به دست آوردی خوشحالی زیاد نکن.
لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ (حدید23) تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به[سبب] آنچه به شما داده است شادمانى نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد: (23حدید)
این یعنی از ماسک استفاده کن اما هیچ تاثیری برای ماسک قایل نشو. آنچه در دست خداست بیشتر اعتماد کن تا آنچه در دست توست.
اگر به اسباب بیش از خدا اعتماد کنی تو و اسباب تنها میشوی و باید کارت فقط با اسباب جلو ببری از لایحتسب خبری نیست.
اگر فکر کنی ازدواجت به پدر عروس گره خورده گره می خورد اما اگر فکر کنی کار دست خداست و همه دلها دست خداست خیر تو برایت پیش می آید
اگر فکر کنی مشکل کشور با کمک استکبار ها و کنارآمدن با آن ها حل می شود کار گره می خورد و منش سیاسی اشتباهی درونت می نشیند حتی اگر دینداری باز آیه یک ممتحنه شاملت می شود چون خطاب اول آیه الذین آمنوا است
اول آیه یک ممتحنه خطاب شده؟ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا
آن وقت به اون ها القای مودت می کنیتُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ
آن وقت وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ.
یعنی ایمان آوردندگان، به دشمن القای مودت می می کنند و می افتند در ضل و گمراهی
و آن وقت هرچقدر آیه برایشان می خوانیم آن های استدلالهای به ظاهر منطقی مادی را ارایه می دهند و این گونه می شود که هر چقدر ما آیه می آوریم آن ها نمی فهمند و باز استدلال های به ظاهر مادی ارایه می دهند.
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِن کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ
و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان میگشودیم، ولی تکذیب کردند؛ پس به (کیفر) دستاوردشان (گریبان) آنان را گرفتیم.
سوره اعراف آیه 96
تقوای قرآنی تقوای فرهنگی تقوای سیاسی و.... تولید برکات می کند
هر کسی فهم نورانی ندارد.
برای داشتن روحیه ابراهیمی (ع) مدل سوره ممتحنه باید فهم نورانی توحیدی و دید ابراهیمی(ع) پیدا کنیم
آب مدام فیض وجود (هستی) و فیض کمال(رفع تشنگی) خود را از خدا میگیرد خداوند فیض ندهد در لحظهی بعد آب سفت میشود. چنانچه آتش بر ابراهیم(ع) سرد شد. خداوند در یک لحظه فیض را جور دیگر فرستاد و آتش به جای داشتن کمال سوزاندن کمال سرما را از خود بروز داد. قُلْنا یا نارُ کُونی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهیمَ (انبیاء69) گفتیم: «اى آتش، براى ابراهیم سرد و بىآسیب باش.» (انبیاء69)
هر وقت قلبا معتقد بودی که با تقوا و توکل راه خروج پیدا میشود. و شک نکردی و موثر فی الوجود را خدا دانستی آن وقت خداوند صداقت و استقامت تو را میبیند و آن وقت راه خروج پیدا میشود. ممکن است شرایط بسیار سخت شود آنچنان که دچار لرزش شویم زُلْزِلُوا اما ناامید نشویم چون إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریبٌ. کافی است که از اسباب قطع امید کنی و به مسبب الاسباب متوسل شوی تا نصری که قریب است برسد. باساء سختیهایی است که از خارج تحمیل میشود مثل جنگ و سرقت. و ضراء سختیهای درونی مثل بیماری و زخم و جراحت(تفسیر نور)
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریبٌ (214بقره) آیا پنداشتید که داخل بهشت مى شوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر[سرِ] پیشینیان شما آمد، بر[سرِ] شما نیامده است؟ آنان دچار سختى و زیان شدند و به[هول و] تکان درآمدند، تا جایى که پیامبر[خدا] و کسانى که با وى ایمان آورده بودند گفتند: «یارى خدا کى خواهد بود؟» هش دار، که پیروزى خدا نزدیک است. (بقره214)
حالا که استقامت کردیم فرشتهها میآیند کمک:
إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ (فصلت30) در حقیقت، کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود مى آیند[و مى گویند:] «هان، بیم مدارید و غمین مباشید، و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید. (فصلت30)
باید صداقت ما از بالقوه به بالفعل برسد و معلوم و ظاهر شود تا نصرت بیاید.
راستی آزمایی استقامت را حضرت علی (ع) این گونه می گویند. گاهی ما ها که باور ضعیف داریم وسط مقاومت می لغزیم.
فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْکَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَیْنَا النَّصْر
گاه نصرت از آن ما بود، و گاه دشمن گوى پیروزى را مى ربود. چون خداوند ما را آزمود و صدق ما را مشاهدت فرمود، دشمن ما را خوار ساخت، و رایت پیروزى ما را برافراخت. (نهج البلاغة-ترجمه شهیدى. ص : 46)
بدانید که سپاه آسمان و زمین در دست مسبب الاسباب یعنی الله است.
وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللَّهُ عَزیزاً حَکیماً (فتح7) و سپاهیان آسمانها و زمین از آنِ خداست، و خدا همواره شکست ناپذیر سنجیده کار است. (فتح7)
حالا که این استدلالها را دیدیم. یعنی ایمان قلبی نه عقلی، یقین کردن و نداشتن شک به وعده خدا و تنها موثر عالم را خدا دانستن نه اسباب را، و همه اسباب عالم در دست اوست حالا حدیث را زیر را ببینیم و با جان و روح درک کنیم: و تقوا و توکل داشته باشیم همگی و همه جانبه تقوای سیاسی و فرهنگی و عبادی و مالی و ... تا راه خروج پیدا شود. از راهی که حساب نکردیم.
باید روی خودت کار کنی و این معارف را درونت پیاده کنی. با بازی بازی در این دنیا ملکه توکل و ایمان پیدا نمیشود.
یَا أَبَاذَرٍّ لَوْ أَنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ أَخَذُوا بِهَذِهِ الْآیَةِ لَکَفَتْهُمْ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ.
اى اباذر اگر تمام مردم همین آیه را بگیرند آنان را بس خواهد بود: وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ (بحار الأنوار ج74 ص89
- ۰۰/۰۴/۲۹
درگیری اصلی ما هم ناشی از عدم باور به غیب
و اتکای بیش از حد به استدلالهای عقل مادی هست.