ذکر به دوام(برای سالک)
عنه علیه السلام ـ مِن دعاءٍ عَلَّمَهُ نَوفا البَکالیّ ـ : إلهی إنّهُ مَن لَم یَشغَلْهُ الوُلوعُ بِذِکرِکَ ، و لَم یَزوِهِ السَّفَرُ بِقُربِکَ کانت حیاتُهُ علَیهِ میتةً ، و مِیتتُهُ علیهِ حَسرَةً .[بحار الأنوار : 94/95/12 .]
امام على علیه السلام ـ در بخشى از دعایى که آن را به نوف بکالى تعلیم نمود ـ گفت : خدایا! کسى که ولع (ذکر تو) یاد تو، او را به خود مشغول نسازد و به جوار قرب تو رخت سفر برنبندد، زندگى اش براى او مرگ است و مرگش مایه حسرت او .
این مطلب پست حاضر به صورتی در زوج درمانی سلوکی گفته شد، حالا بسط داده بشه و کمی مثال بیشتر گفته بشه مفیدتره ان شاءالله.
هدف: کمی ترجمه اخر این بیت معروف است
صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکر به دوام
ناتمام دوجهان را کند این پنج تمام
بریم سراغ ذکر به دوام در حد توان نویسنده این متن، نه در حد حق مطلب.
امام خمینی ره خیلی زیبا ذکر را شرح می دهند. امام خمینی ره ذاکر، توانسته انقلاب کبیر راه بیاندازد. از خلوت و انقلاب درونی شروع شده تا رسیده به انقلاب بیرونی. در انقلاب بیرون هم ذکر دارد خرمشهر را خدا ازاد کرد.
در لینک زیر می تونید شرح ذکر از نگاه امام خمینی ره را ببینید:
لینک فصل سوم کتاب امام خمینی ره
در لینک زیر هم گزیده ی صوتی از مطالب قبل:
بریم سراغ مثال بیشتر و تثبیت بیشتر.
برای سالک در پرانتز می نویسم که امادگی باشه. ذکر به دوام اخر مصراع است یعنی مقدمات رعایت شود. اول مصرع نیست اخر مصرع است.
حالت خوب اینه که نگاه کنیم به قواعد و ذکر بگوییم. نه اینکه یک ذکری رو همین جوری از یک استاد بگوییم. قبلش نیاز به خودشناسی و معرفت شناسی هست.
خب حالا اخرش را اول بگویم کسی که نتواند از ذکر استفاده کند معیشتش تنگ می شود.
زندگی تکراری و بی حوصلگی و شاکی بودن و ....نوعی معیشت تنگ است
یک مصیبت بهش وارد می شه اصلا نمی تونه ردش کنه و باهاش کنار بیاد. و ....
وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِکۡرِی فَإِنَّ لَهُۥ مَعِیشَةࣰ ضَنکࣰا وَنَحۡشُرُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ أَعۡمَىٰ
و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور مىکنیم! طه ۲۰
حالا خطر دوم خطر نفاق است ذکر قلیل خداوند از نشانه های نفاق است.
ذکر قلیل در حوادث زندگی شخصی وحوادث عالم و عبودیت کم و ...
إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ یُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَهُوَ خَٰدِعُهُمۡ وَإِذَا قَامُوٓاْ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ قَامُواْ کُسَالَىٰ یُرَآءُونَ ٱلنَّاسَ وَلَا یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِیلࣰا
منافقان مىخواهند خدا را فریب دهند؛ در حالى که او آنها را فریب مىدهد؛ و هنگامى که به نماز برمىخیزند، با کسالت برمىخیزند؛ و در برابر مردم ریا مىکنند؛ و خدا را جز اندکى یاد نمىنمایند۱۴۲ نساء
در این لینک زیر هم از مطالب قبل ذکر کثیر و قلیل گفته شده است:
لینک: ذکر کثیر و قلیل
فریبکارى، بىنشاطى در نماز، ریاکارى و غفلت از یاد خدا، از نشانههاى نفاق است. «إِنَّ اَلْمُنٰافِقِینَ یُخٰادِعُونَ ، یُرٰاؤُنَ ، لاٰ یَذْکُرُونَ»
همان طور که یک نفر معده اش را می شناسد ومیداند چه چیز باید بخورد و نخورد و کم بخورد باید مزاج روحانی خودش را بشناسد.
یک نفر که مثلا بهش دستور داده می شه مثل ایت الله قاضی ره قران بخواند یا ذکر فلان قدر بگوید یعنی مراحل ابتدایی را طی کرده تقوا و علم داره انس با ذکر داره و .... حالا پله پله بالا بیاید.
هدف چیه؟ از معیشت ضنک و نفاق رها شدن و رسیدن به ذکر مدام.
ذکر مدام یعنی دست در کار و دل با یار یعنی ایه زیر:
رِجَالࣱ لَّا تُلۡهِیهِمۡ تِجَٰرَةࣱ وَلَا بَیۡعٌ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَإِقَامِ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِیتَآءِ ٱلزَّکَوٰةِۙ یَخَافُونَ یَوۡمࣰا تَتَقَلَّبُ فِیهِ ٱلۡقُلُوبُ وَٱلۡأَبۡصَٰرُ
مردانى که نه تجارت و نه معاملهاى آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زکات غافل نمىکند؛ آنها از روزى مىترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو مىشود۳۷ نور
پیش نیازش چیست؟ زهد و ساده زیستی.
بحار الأنوار : فی حدیثِ المعراجِ : یا أحمَدُ ... دُمْ على ذِکرِی ، فقالَ : یا ربِّ ، وکیفَ أدُومُ على ذِکرِکَ ؟ فقالَ : بالخَلوَةِ عنِ الناسِ ، وبُغضِکَ الحُلوَ والحامِضَ ، وفَراغِ بَطنِکَ وبَیتِکَ مِنَ الدنیا . [ بحار الأنوار : 77/22/6 . ]
بحار الأنوار : در حدیث معراج آمده است : اى احمد! . . . بر یاد من مداومت کن . عرض کرد : پروردگارا ! چگونه یاد تو را مداومت بخشم؟ فرمود : با خلوت گزینى از مردم و بیزارى از ترش و شیرین و تهى داشتن شکم و خانه ات از دنیا .
مطالب ممکن است بعضا تکراری باشد. اما یک مقدار روشمند شده تا عمل کردن راحت تر باشد.
روش کار این است:
شرط اول تقواست
شرط دوم داشتن علم
شرط سوم تفکر کردن است.
شرط چهارم ریختن تفکر در ذکر است
شرط پنجم قلبی کردن ذکر است.
تا مراحل بالاتر قلبی.
این شروط از کجا استخراج شده است؟
تقریبا از ایه زیر:
إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَـٰٓئِفࣱ مِّنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ
پرهیزگاران هنگامى که گرفتار وسوسههاى شیطان شوند، متذکر می شوند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را مىبینند و) ناگهان بینا مىگردند(۲۰۱ اعراف)
شرط اول تقواست. یعنی کسی که بنا دارد خودنگهداری از گناه کند. می فهمد گناه است دیگر انجام نمی دهد. گناه ممکن است بکند اما گناه از دستش در می رود. بنای بر گناه کردن ندارد.
بنا ندارد با حجاب نامناسب بیرون رود. یهویی حواسش نیست مثلا باد می اید کمی حجابش بد می شود و درستش می کند این مثال بود تا فرق بنا داشتن بر گناه یا بنا بر تقوا را بفهمیم.
حالا چرا باتقوا می فهمد چون تقوا مثل لباس است.
یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکُمۡ لِبَاسࣰا یُوَٰرِی سَوۡءَٰتِکُمۡ وَرِیشࣰاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِکَ خَیۡرࣱۚ ذَٰلِکَ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ
اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را مىپوشاند و مایۀ زینت شماست؛ اما لباس تقوا بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکّر (نعمتهاى او) شوند! (۲۶ اعراف)
وقتی لباس تمیز پوشیده باشیم متوجه کثیفی می شویم اما لباس کثیف باشد کثیفی جدید بیاید ممکن است متوجه نشویم.
دونوع کلی تقوا عبارتند از تقوای فطرتی و تقوای آموختنی. اموختنی می شود دانایی و قلبی.
البته تقوا هم مراتب داره. مثلا تقوا داریم در حد مراقبه. و تقوا داریم در حد انجام ندادن گناه کبیره و .... و خطبه متقین نهج البلاغه حد عالی تقوا گفته شده است.
تقوای فطرتی
فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا
سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است (۸شمس)
تقوایی که باید علمش را داشته باشیم. مثلا احکام حجاب و بیع و خمس و ....عقاید شیعه ، ولایت و ...اخلاق احسن و فرق عجب و کبر و .... و راه درمان تفسیر و روایات غیره
پس شرط سوم علم است. علم الحق و الباطل
علم نیاز به یادگیری از کتاب و استاد هست.و علم جوشش از قلب با تقوا هم داریم البته.
استاد تفسیر قران استاد اخلاق و .... که به ذوق ما می خورد انتخاب و درست عمل کنیم.
شرط بعدی تفکر. به کلمه بصیرت در اخر ایه دقت کنیم فاذا هم مبصرون و یا ایه زیر و کلمه اولوالباب.
یذکر مخصوص کیه؟ صاحبان لب و مغز.
یُؤۡتِی ٱلۡحِکۡمَةَ مَن یَشَآءُۚ وَمَن یُؤۡتَ ٱلۡحِکۡمَةَ فَقَدۡ أُوتِیَ خَیۡرࣰا کَثِیرࣰاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ
(خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مىدهد؛ و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده است. و جز خردمندان، (این حقایق را درک نمىکنند، و) متذکر نمىگردند.(۲۶۹بقره)
نه.
شرط بعدی ریختن تفکر در ذکر است.
ذکر می تواند چند کلمه باشه. ذکر معروف از امام باشد یا حدیث باشد یا ایه یا بدون لفظ حتی.
هر کسی ذکر خود را باید پیدا کند مثلا یکی توحید افعالی را در الحمد لله رب العالمین می ریزد یکی دیگر در لاحول و لاقوة الا بالله یکی در یک حدیث می یابد و ان حدیث را با خود تکرار می کند مثلا جملات نهج البلاغه. یکی دیگر مستند طبیعت می بیند و یاداوری می کند و توحید افعالی اش را قوی می کند و ....
چون ذکر یعنی یادآوری. حالا یاداوری انچه روز اول در فطرت ریختند یا یاداوری علوم حصولی که قلبی شده اند یا سعی در قلبی کردن داریم.
پس انچه از ذکر من می گویم مثال است. بعضی از ذکرها هم هست که خود معصوم گفته این خواص را دارد در فلان موقع بگویید. مثلا در ترس حسبنا الله و نعم الوکیل از معصوم است.
و ذکر با عدد خاص ممکن است انسان را در تحت اسمی از اسماء الله ببرد که توان علمی و ظرفیتی انسان کم باشد و مشکل ایجاد کند مثلا ذکر یونسیه با عدد خاص.
پس یا استاد باید بگوید یا به خودشناسی و معرفت شناسی رسیده باشیم.
شرط بعدی قلبی کردن ذکر است.
در لحظه حساس عمل، ذکر قلبی به کار می آد.
فرض کنیم تصادف می شه.
یک نمازخوان سرش رو می کنه بیرون و فحش می ده.
یه نماز خوان دیگه می گه مال دنیاست. قُلۡ مَتَٰعُ ٱلدُّنۡیَا قَلِیلࣱ وَٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرࣱ لِّمَنِ ٱتَّقَىٰ وَلَا تُظۡلَمُونَ فَتِیلًا به آنها بگو: «سرمایۀ زندگى دنیا، ناچیز است! و سراى آخرت، براى کسى که پرهیزگار باشد، بهتر است! و به اندازۀ رشتۀ شکافِ هستۀ خرمایى، به شما ستم نخواهد شد!(۷۷نساء)
نمازخوان اول می داند دومی هم می داند اما آنکه می تواند در لحظه حساس عمل کند ذاکر قلبی است.
نمازش قلبی شده است. نمازی که قلبی شده تنهی عن الفحشاء و المنکر می شود. نماز بد ممکن است به جای قرب، بعد و دوری اورد.
در هنگام مرگ هم وحشت قبر می اید، ذکر قلبی به کار می اید وگرنه با وحشت مرگ از خاطر می پرد.
برای قلبی کردن، فکر زیاد و عبادت در خلوت موثر است. در طول روز دایما فکر این است که چی بخورم چی بپوشم و .... یا اینکه چی کار کنم یک قدم در قرب بالاتر بروم. سبک زندگی مهم است. صداهای در مغز مهم است. خودگویی مهم است.
خودگویی مردم چی می گن چه رستورانی امروز برم چی بپوشم درسم چقدر بخونم یک نوع خودگویی است. یک نوع هم امروز در حکمت فلان فکر کنم. یک قدم برای قرب بیشتر چه کار کنم؟
اما ذکر هم چند نوع است.
یک موقع فکر را در ذکر می ریزیم. مثلا توحید افعالی را یاد گرفتیم در ذکر الحمد لله رب العالمین می ریزیم.
یک موقع ذکر با توجه می گوییم که فکر به حرکت در اید. الحمدلله رب العالمین را با توجه می گوییم هی کم کم درهایی از فکرهای خوب باز می شود تسبیحات حضرت زهرا س باتوجه می گوییم تا درها باز شود.
این قدر گفتیم باقی فکر کن
فکر اگر جامد بود رو ذکر کن
ذکر آرد فکر را در اهتزاز
ذکر را خورشید این افسرده ساز
شیوه ایت الله شاه ابادی این بود. ذکر در دهان طفل قلب می گذارند تا قلب به حرف اید. ذکر در خلوت برای حرف زدن قلب و بعد قلب در روز در زمان مناسب عکس العمل مناسب انجام دهد. برای این کار نیاز به حنیف بودن است حنیف یعنی تعادل در قوای ظاهر و باطن.
ذکر بدون حضور قلب خیلی مفید نیست. البته اسم هم داریم که دوا است.
ذکر زبانی مقدمه ی ذکر قلبی بشود خوب است.
یا من اسمه دواء و ذکره شفاء انچه شفاست ذکر است.
حالا حدیث زیر را ببینیم.
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : مَن ذَکَرَ اللّه َ فی السُّـوقِ مُخلِصاً عِندَ غَفلَةِ الناسِ و شُغلِهِم بما فِیهِ کَتَبَ اللّه ُ لَهُ ألفَ حَسَنةٍ و یَغفِرُ اللّه ُ لَهُ یَومَ القِیامَةِ مَغفِرَةً لَم تَخطُرْ عَلى قَلبِ بَشَرٍ .[بحار الأنوار : 103/102/47 .]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : اگر کسى در بازار ، هنگامى که دیگر مردمان [از یاد خدا ]غافلند و سرگرم کار خود هستند ، به یاد خدا باشد، خداوند هزار حسنه برایش منظور دارد، و در روز رستاخیز چنان او را بیامرزد که به ذهن هیچ کس خطور نکرده باشد .
ذکر در لحظات غفلت مهم است لحظه خرید و فروش لحظه عصبانیت لحظات تفریح و ....
ذکر می گوییم که از خدا غافل نشویم.
حدیث است که حضرت صادق علیه السلام فرمود: فاجْعَلْ قَلْبَکَ قِبلَةً لِلِسٰانِکَ لاٰ تُحَرِّکْهُ اِلاّ بِاِشارةِ الْقَلْب. آداب الصلاه ص ۳۱[8]
حالا وارد مثال های مختلف بشویم.
اولین مثال بیشتر برای مجردها.
###################
#################
شروع مثال ها:
بنا بر تقوا گذاشته ناگهان چشمش یک فرد با حجاب نامناسب را می بیند که فکرش مشغول می شود. و این فکر ولش نمی کند چرا چون تیر زهرالود است:
امام صادق(ع) فرمود: «النّظرة سهمٌ من سهام ابلیس مسمومٌ من ترکها للّه لا لغیره اعقبه اللّه ایماناً یجد طعمه؛ نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلوده ای از تیرهای شیطان است. هر کس آن را برای خدا ترک کند نه بخاطر غیر او، خدا ایمانی به او میدهد که مزّه آن را میچشد.»
تیر زهر الود یعنی اثر زهر به این زودی نمی رود باید درمان انجام شود.
کاری که فیلم فارسی ماهواره می کند همین است یعنی نود دقیقه فیلم می گذارد و اون لابه لا یک دقیقه صحنه نامناسب هست. زهر ریخته می شه.
حالا کسی که سریال صد قسمتی ببینه یا هر روز ماهواره ببینه این زهر به تدریج تمام بدن را می گیره و اصلا متوجه نمی شه. این جوریه که یه عده بی حجاب می شوند و فکر نمی کنند گناه هم هست و مسلمان هم هستند. اول امر به سوء گناه کوچک بعد فحشاء گناه بزرگ تر. اول پنهانی بعد اشکار. بعد تئوری سازی گناه: اینکه اصلا گناه نیست( تقولوا علی الله ما لا تعلمون)
إِنَّمَا یَأۡمُرُکُم بِٱلسُّوٓءِ وَٱلۡفَحۡشَآءِ وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ
او شما را فقط به بدیها و کار زشت فرمان مىدهد؛ (و نیز دستور مىدهد) آنچه را که نمىدانید، به خدا نسبت دهید ۱۶۹ بقره
امام جعفر صادق علیه السلام می فرماید : نظر و نگاه یکی از تیرهای زهر آگین شیطان است، و چه بسا یک نگاه سبب حسرت و ندامت طولانی بشود. عقاب الاعمال ، ص 60.
تقوا دارد همه جا را نگاه نمی کند چشمش می خورد.
تقوا نداشته باشد نگاه بد اول نگاه بد دوم و سوم و .... را دارد. چون زهر دارد.
شرط دوم علم است:
علم را باید قبلا از استاد گرفته باشد یا دانشجویانه برود و علم این مورد را بپرسد و پیدا کند.
فَإِنَّ الْمَوْتَ هَادِمُ لَذَّاتِکُمْ وَ مُکَدِّرُ شَهَوَاتِکُمْ وَ مُبَاعِدُ طِیَّاتِکُمْ....خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه
که مرگ به هم زننده لذّتها و شادمانى شماست، و تیره کننده شهوات (خواهشهاى نفسانى)، و دور کننده از مقصدهاى -این جهانى-
.علم به ما می گوید یاد مرگ برای کنترل شهوت استفاده شود.
شرط بعد ریختن علم در ذکر: یکی از اسامی قیامت را انتخاب می کند و تکرار می کند. یا ایات قیامت را مدام بخواند. قبرستان می رود و با خود خلوت می کند. به قبر فکر می کند که همه چیز را باید رها کند.
مثلا ذکر مالک یوم الدین را می گوید با عنایت به اینکه هر یک روز قیامت حدود هزار سال دنیایی است. و پنجاه موقف دارد.
" تَعْرُجُ اَلْمَلاٰئِکَةُ وَ اَلرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کٰانَ مِقْدٰارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ " منظور از روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است، به طورى که از سیاق آیات بعدى بر مىآید، روز قیامت است، و مراد از این مقدار - به طورى که گفتهاند - این است که اگر آن روز با روزهاى دنیا و زمان جارى در آن تطبیق شود، معادل پنجاه هزار سال دنیا مىشود،(تفسیر المیزان)
قلبی که شود یقظه اتفاق می افتد و دفع می شود ان شاءالله.
روش نویسنده متن چه بوده و هست: این قسمت ایه در بین دو سجده در ذهن می اورم. برای من این شیوه موثر است.
.... ذَٰلِکَ مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلۡمَـَٔابِ
.... همه اینها وسیله زندگى موقت دنیا است، و سرانجام نیک نزد خدا است ۱۴ ال عمران
چرا این قسمت ایه؟ چون کل ایه را مطالعه کنیم این جور شروع می شود:
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ ٱلشَّهَوَٰتِ مِنَ ٱلنِّسَآءِ وَٱلۡبَنِینَ وَٱلۡقَنَٰطِیرِ ٱلۡمُقَنطَرَةِ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَٱلۡفِضَّةِ وَٱلۡخَیۡلِ ٱلۡمُسَوَّمَةِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ وَٱلۡحَرۡثِۗ ذَٰلِکَ مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلۡمَـَٔابِ١٤
یعنی کنترل شهوت جنسی، طلا و دلار و ماشین و کلا مالی و .... همه با یاد مرگ.
خیل المسومه امروزی اش می شود شاسی بلند خیلی گران.
حالا یک نفر اوایل کار است نذر زجر یا نذر ترک کند به مدت محدود. مثلا هر نگاه نامناسب پنجاه هزار ت صدقه به مدت دو ماه. پولی متناسب با توان که کمی سخت باشد و مدت دار نه یهو تا اخر عمر. چرا؟
تا ترک حرام فقط برای پول نکنیم. عادت نشود. ترک حرام کنیم با احساس حضور. خود را در محضر خدا ببینیم و ترک کنیم این ارزشمند است.
نذر ترک برای مدتی است که پاک سازی شویم و رسیدن به ابتدای کار یعنی تقواست.
این نذر ترک برای دیگر کارها هم می شود. مثلا هر غیبت، یک روز روزه به مدت دوماه
مثال بعد:
تقوا داریم و سعی می کنیم تا انجا که می شود برای تامین مالی تلاش کنید. حالا کم است ولی حلال است.
همسر نباید به خاطر فقر سرزنش کند ولی می کند.
قال(ص): ثلاثة نساء یرفع اللّه عنهنّ عذاب القبر، و حشرهنّ مع فاطمة (علیها السّلام):
امرأة صبرت على عسر زوجها، و امرأة صبرت على سوء خلق زوجها، و امرأة وهبت صداقها ؛ (1) خداوند سه زن را از عذاب قبر ایمن دارد و با فاطمه ى زهرا( س) محشور فرماید: زنى که به هنگام تنگدستى شوهر صبر کند، زنى که با بد اخلاقى شوهر بسازد، زنى که مهرش را (به شوهر بى بضاعتش) ببخشد.
پی نوشت:
1. عاملی شیخ حر، وسایل الشیعه ، موسسه آل البیت ،قم ، سال 1409ق، ج ،15 ص 285؛ مشکینى على ،تحریر المواعظ العددیة ،ناشر الهادى،قم ،سال 1424 ق،نوبت هشتم، ص244.
این حدیث رو قبلا گفتید وکارهایی انجام دادیم که اثر نداشته. ذکر شما چیست؟
شرط دوم علم است.
شیطان از فقر می ترساند:ٱلشَّیۡطَٰنُ یَعِدُکُمُ ٱلۡفَقۡرَ وَیَأۡمُرُکُم بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ وَٱللَّهُ یَعِدُکُم مَّغۡفِرَةࣰ مِّنۡهُ وَفَضۡلࣰاۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمࣱ
شیطان، شما را وعدۀ فقر و تهیدستى مىدهد؛(از فقر می ترساند) و به فحشا (و زشتیها) امر مىکند؛ ولى خداوند وعدۀ «آمرزش» و «فزونى» به شما مىدهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعدههاى خود، وفا مىکند.(۲۶۸ بقره)
منشاء سرزنش ترس فقر القای شیطانی است.
ثروت نعمت است اما کمال نیست.
وَلَوۡلَآ أَن یَکُونَ ٱلنَّاسُ أُمَّةࣰ وَٰحِدَةࣰ لَّجَعَلۡنَا لِمَن یَکۡفُرُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ لِبُیُوتِهِمۡ سُقُفࣰا مِّن فِضَّةࣲ وَمَعَارِجَ عَلَیۡهَا یَظۡهَرُونَ
اگر (تمکّن کفّار از مواهب مادى) سبب نمىشد که همۀ مردم امت واحد (گمراهى) شوند، ما براى کسانى که به (خداوند) رحمان کافر مىشدند خانههایى قرار مىدادیم با سقفهایى از نقره و نردبانهایى که از آن بالا روند (۳۳ زخرف)
و ایه زیر:
وَلَوۡ بَسَطَ ٱللَّهُ ٱلرِّزۡقَ لِعِبَادِهِۦ لَبَغَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَٰکِن یُنَزِّلُ بِقَدَرࣲ مَّا یَشَآءُۚ إِنَّهُۥ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرُۢ بَصِیرࣱ
هر گاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان و ستم مىکنند؛ از این رو بمقدارى که مىخواهد (و مصلحت مىداند) نازل مىکند، که نسبه به بندگانش آگاه و بیناست! (۲۷شوری)
مورچه ذخیره می کند اما گنجشک نه. لاتحمل رزقها یعنی مثلا گنجشک و امثالهم
وَکَأَیِّن مِّن دَآبَّةࣲ لَّا تَحۡمِلُ رِزۡقَهَا ٱللَّهُ یَرۡزُقُهَا وَإِیَّاکُمۡۚ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ
چه بسا جنبندهاى که قدرت حمل روزى خود را ندارد، خداوند او و شما را روزى مىدهد؛ و او شنوا و داناست (60 عنکبوت)
حالا با این پشتوانه ذکر می گیم:
حسبی الرازق من المرزوقین و دیگر ذکرها.
یا یکی از ایات فوق را مدام با خود تکرار می کنیم یا همه را.
فرض کنیم همسر شروع کرده به سرزنش:
تو فقیری، ما رو یک مسافرت هم نبردی، بیشتر کار کن یا عوضش کن و ....
در حین سرزنش شما در ذهن دو ذکر می گید:
یُجَٰهِدُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوۡمَةَ
؛ آنها در راه خدا جهاد مىکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند...۵۴ مائده
حسبی الرازق من المرزوقین. با پشتوانه.
یا همان جمله ثروت نعمت است کمال نیست.
یا ذکر خاص خودتان.
ذکر که نباشد وارد مراء میشویم مگر بابات چقدر داره و چرت وپرت های مختلف.
اما یک کار اساسی در همه تحملات این است همسر را از خود بدانیم من انفسکم. پس هم صبر می کنیم و اهسته تلاش برای تغییر اگر بشود.
وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَکُم مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ أَزۡوَٰجࣰا لِّتَسۡکُنُوٓاْ إِلَیۡهَا وَجَعَلَ بَیۡنَکُم مَّوَدَّةࣰ وَرَحۡمَةًۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتࣲ لِّقَوۡمࣲ یَتَفَکَّرُونَ
و یکى از آیات او این است که براى شما از خود شما همسرانى خلق کرد تا به سوى آنان میل کنید و آرامش گیرید و بین شما مودت و رحمت قرار داد و در همین آیتها هست براى مردمى که تفکر کنند۲۱ به روم
توی جامعه اسلامی راه بریم جامعه رو از خودمون بدونیم:
إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةࣱ...
مؤمنان برادر یکدیگرند؛.....
توی جهان راه بریم جهان رو از خودمون بدونیم:
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّکُمُ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسࣲ وَٰحِدَةࣲ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالࣰا کَثِیرࣰا وَنِسَآءࣰۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِی تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَیۡکُمۡ رَقِیبࣰا
اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسى که همۀ شما را از یک انسان آفرید؛ و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت. و از خدایى بپرهیزید که (همگى به عظمت او معترفید؛ و) هنگامى که چیزى از یکدیگر مىخواهید، نام او را مىبرید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست نساء۱
همه را از خود می دانیم یا برادر ایمانی است یا درجه پایین تر برادر انسانی، در عین اینکه أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةࣱ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ
که هیچ کس بار گناه دیگرى را بر دوش نمىگیرد.۳۸ نجم
ثروت نعمت است کمال نیست یک حرف ساده به نظر می رسه اما تحملش از بسیاری از افراد معمولی خارج است.
مثال بعد:
همکار شما وارد بحث های سیاسی بی خود می شود و توهین می کند.
تقوا را رعایت می کنید و پیش غیرمومن شکایت نمی کنید. پیش غیرمومن از گرانی بگید شروع می کنه از بالا تا پایین همه رو ناسزا می گه.
علم: رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : لا یَستَکمِلُ عَبدٌ حَقیقَةَ الإیمانِ حتّى یَدَعَ المِراءَ و إن کانَ مُحِقّا .[منیة المرید : 171.]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هیچ بنده اى کاملاً به حقیقت ایمان نرسد، مگر آن گاه که مجادله را رها کند، هرچند بر حق باشد.
ذکر این می شود:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : السُّکوتُ على الأحمَقِ أفضَلُ(مِن) جَوابِهِ . [ غرر الحکم : 1160 . ]
امام على علیه السلام : سکوت در برابر احمق، بهتر از جواب دادن به اوست
و الله یحب الصابرین ۱۴۶ ال عمران.
حالا اگر فکر کنید مراء نیست و درون فرد خشوع هست تذکر می دهیم وگرنه سکوت:
إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّکۡرَ وَخَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِۖ فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَةࣲ وَأَجۡرࣲ کَرِیمٍ
تو فقط کسى را انذار مىکنى که از این یادآورى (الهى) پیروى کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسى را به آمرزش و پاداشى پرارزش بشارت ده! (۱۱یس)
یعنی وقتی او حرف می زند و می دانید جواب به صلاح نیست در ذهن هی حدیث می گویید السکوت علی الاحمق افضل من جوابه
مثال بعد
فرض کنیم مادرهمسر به شما یه تیکه می اندازه.
چرا اختلاف بین مادرشوهر و عروس را می بینیم؟
یکی از علتهاش رو با هم در قران ببینیم.
مرد باید فقط با پدر و مادرش با احسان برخورد کند و نه با عدل.
وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا یَبۡلُغَنَّ عِندَکَ ٱلۡکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفࣲّ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلࣰا کَرِیمࣰا
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکى کنید! هر گاه یکى از آن دو، یا هر دوى آنها، نزد تو به سن پیرى رسند، کمترین اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو! ۲۳ اسرا
بالوالدین عدلا و احسانا نداریم بالوالدین احسانا.
حالا زن با مادر شوهر چی؟ می تواند با عدل هم برخورد کند:
إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِیتَآیِٕ ذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَیَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِ وَٱلۡبَغۡیِۚ یَعِظُکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان مىدهد؛ و از فحشا و منکر و ستم، نهى مىکند؛ خداوند به شما اندرز مىدهد، شاید متذکّر شوید! نحل ۹۰.
یک اتفاقی می افتد، مرد می خواهد با احسان برخورد کند و زن می خواهد با عدل برخورد کند نتیجه می دهد اختلاف. راه حل خودسازی و مادرهمسر را مادر خود دانستن.
انما المومنون اخوة که یادتان هست
حالا ببینیم چه اتفاقی می افتد:
باید بلد باشیم که با ذکر حرف سنگین را دفعش کنیم وگرنه می افتیم در وادی نزغ. نزغ یعنی سیخونک شیطان برای بر هم زدن رابطه ها.
نزغ یک: همیشه از من بدش می اومد نزغ دو از اولم چشم دیدن من رو نداشت نزغ سه: حتما به همسرم بگم و ....
به جای مادر همسر خواهر همسر همکار دوست همکلاسی و ..... بگذارید.
تقوا دارد جوابش را نمی دهد اما بعدش می افتد در گفتگوی درونی منفی خودش و خانواده را به هم می ریزد. این اتفاقی است که اغلب می افتد
تقوا دارد و متوجه نزغ می شود.
علم دارد که چی؟
وَمَن نُّعَمِّرۡهُ نُنَکِّسۡهُ فِی ٱلۡخَلۡقِۚ أَفَلَا یَعۡقِلُونَ
هر کس را طول عمر دهیم، در آفرینش واژگونهاش مىکنیم (و به ناتوانى کودکى باز مىگردانیم)؛ آیا اندیشه نمىکنند؟! ۶۸ یس
که وظیفه همسر فقط برخورد با احسان است نه با عدل.
و متناسب با حرف ازار دهنده ذکر می گوید.
مثلا وقتی به شما توهین می شود.
ذکر بابا من کسی نیستم . به اسب شاه گفتن یابو. خودنبینی راه می اندازیم و بعد می ریزمش در ذکر.
عز ربوبی ذل عبودی
یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْقَوِیُّ وَ أَنَا الضَّعِیفُ.
ما قدرت دفع کوچکترین موجودات مثلا ویروس کرونا رو هم نداریم مگر به اذن خدا.
این یعنی عز ربوبی ذل عبودی توصیه کلی برای سالک از امام خمینی ره در اداب الصلاه
حالا می خواهیم ببخشیم:
... وَلۡیَعۡفُواْ وَلۡیَصۡفَحُوٓاْۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورࣱ رَّحِیمٌ
.... آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمىدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! ۲۲ نور
هر جوری برخورد کنیم همون جور برخورد می شود سخت بگیری با مردم خداوند سخت می گیرد اسان بگیریم اسان.
ذکر قلبی شده باشد اصلا به ما برنمی خورد که بخواهیم ببخشیم. چون وقتی ما هیچی هستیم یک نفر بیاد به هیچی توهین کند خب به همیچی توهین کرده اصلا جای غم و جواب و .... ندارد. اینها را قبلا تا حدودی گفته شد و سجده هم گفته شد. دفع حرف سنگین با سجده:
وَلَقَدۡ نَعۡلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدۡرُکَ بِمَا یَقُولُونَ ۹۷ حجر
ما مىدانیم سینهات از آنچه آنها مىگویند تنگ مىشود (و تو را سخت ناراحت مىکنند)
فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَکُن مِّنَ ٱلسَّـٰجِدِینَ
(براى دفع ناراحتى آنان) پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجده کنندگان باش!۹۸ حجر.
این حرف را دو نفر بگویند:
مادر شوهر: ظرف های کثیف زیاد شدند.
زن غیر سالک: وای چقدر دخالت می کنن تو زندگی ادم. حتما می خواد بگه من شلخته ام. از اولم همین جوری بود. و ..... این حرف ها نتیجه تصویرسازی ذهنی است.
یک تصویر مداخله گر گیر بده در ذهن گذاشتیم بعد طبق اون تصویر شروع می کنیم به ترجمه.
زن سالک: مادر شوهر مساوی مادر . یک تصویر انما المومنون اخوه در ذهن گذاشتیم و حالا شروع می کنیم به تصویر.
مادر: ظرف های کثیف زیاد شدند.
زن سالک: اره حق با مادرشوهر مساوی مادره. میکروب جمع شده فرشته ها در جای کثیف نزول نمی کنند رفت وامد کممی شه و ....
حالا به ما توصیه شده تصویر اولیه بد در ذهن بگذاریم یا خوب؟
حتی اگر مادرشوهر هم بد بود باز تو تصویر خوب بذار چون اصل با حسن ظن هست نه سوء ظن.
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱجۡتَنِبُواْ کَثِیرࣰا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعۡضَ ٱلظَّنِّ إِثۡمࣱۖ وَلَا تَجَسَّسُواْ وَلَا یَغۡتَب بَّعۡضُکُم بَعۡضًاۚ أَیُحِبُّ أَحَدُکُمۡ أَن یَأۡکُلَ لَحۡمَ أَخِیهِ مَیۡتࣰا فَکَرِهۡتُمُوهُۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ تَوَّابࣱ رَّحِیمࣱ
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردۀ خود را بخورد؟! (به یقین) همۀ شما از این امر کراهت دارید؛ تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است! ۱۲ حجرات
شیطان چرا در کینه وعداوت سعی داره؟
رابطه ذکر وعداوت و بغضا:
وَمِنَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰٓ أَخَذۡنَا مِیثَٰقَهُمۡ فَنَسُواْ حَظࣰّا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِۦ فَأَغۡرَیۡنَا بَیۡنَهُمُ ٱلۡعَدَاوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ وَسَوۡفَ یُنَبِّئُهُمُ ٱللَّهُ بِمَا کَانُواْ یَصۡنَعُونَ
و از کسانى که ادّعاى نصرانیّت (و یارى مسیح) داشتند (نیز) پیمان گرفتیم؛ ولى آنها قسمت مهمّى را از آنچه به آنان تذکّر داده شده بود فراموش کردند؛ از این رو در میان آنها، تا دامنۀ قیامت، عداوت و دشمنى افکندیم. و خداوند، (در قیامت) آنها را از آنچه انجام مىدادند (و نتایج آن)، آگاه خواهد ساخت ۱۴ مایده
چون توی کینه همه چی هست در کینه غیبت تهمت دشنام سخن چینی حق الناس ابرو بری و ....
مراقب گفتگوی درونی و تصویر اولیه و سوء ظن های خود باشیم.
امام على علیه السلام: اِحتَمِل أَخاکَ عَلى ما فیهِ وَلاتُکثِرِ العِتابَ، فَإِنَّهُ یورِثُ الضَّغینَةَ؛
برادرت را با همان وضعى که دارد تحمل کن و زیاد سرزنش نکن، زیرا این کار کینه مى آورد.
(تحف العقول، ص84)
الإمامُ الرِّضا علیه السلام عن آبائهِ علیهم السلام : فی أوَّلِ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ یُغَلُّ المَرَدَةُ مِن الشَّیاطینِ، و یُغفَرُ فی کُلِّ لَیلَةٍ سَبعینَ ألفا ، فإذا کانَ فی لَیلَةِ القَدرِ غَفَرَ اللّه ُ بمِثلِ ما غَفَرَ فی رَجَبٍ و شَعبانَ و شَهرِ رَمَضانَ إلى ذلکَ الیَومِ إلاّ رجُلٌ بَینَهُ و بَینَ أخیهِ شَحناءُ ، فیَقولُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ : أنظِروا هؤلاءِ حتّى یَصطَلِحوا .[بحار الأنوار : 75 / 188 / 11.]
امام رضا علیه السلام ـ به نقل از پدران بزرگوار خود ـ فرمود : در شب اول ماه رمضان شیطان هاى سرکش به غل و زنجیر بسته مى شوند و در هر شبى هفتاد هزار نفر آمرزیده مى شوند و در شب قدر خداوند به اندازه اى که در ماه رجب و شعبان و ماه رمضان تا آن هنگام (شب قدر) آمرزیده است، مى آمرزد مگر مردى را که میان او و برادرش دشمنى و کینه اى باشد. پس خداوند عزّ و جلّ فرماید: اینان را بگذارید (مهلت دهید) تا زمانى که با هم آشتى کنند.
و اما بعد
یک حدیث ببینیم.
امام صادق(ع) فرمودند:
«در شگفتم از کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
۱. در شگفتم از کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حَسبُناالله و نِعمَ الوَکیل...» (سوره آل عمران، آیه ۱۷۱) پناه نمی برد.
در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یادشده فرموده است:
«پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسّک جستند)، همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند و هیچ گونه بدی به آنان نرسید.»
۲. در شگفتم از کسی که اندوهگین است، چگونه به ذکر «لااله الّا أنت سُبحانَک أنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین» (سوره انبیاء، آیه ۸۷) پناه نمی برد؛ زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است:
«پس ما یونس را در اثر تمسّک به ذکر یادشده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مؤمنان را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء، آیه ۸۸)
۳. در شگفتم از کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِباد» (سوره غافر، آیه ۴۴). .. پناه نمی برد؛ زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است:
«پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یادشده) از شرّ و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)
۴. در شگفتم از کسی که طالب دنیا و زیبایی های دنیاست، چگونه به ذکر «ماشاءَ اللهُ لاقُوَّةَ إِلَّا بِالله » (سوره کهف، آیه 39) پناه نمی برد؛ زیرا خداوند بعد از ذکر یادشده فرموده است:
«مردی که فاقد نعمت های دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمت ها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی، امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
«الأمالی( للصدوق)»، ص 6؛ «بحارالانوار»، ج 90، 184-185.
پس ما چند مدل ذکر داریم. انچه به ذهن من امد می گویم ممکن است مدل های بیشتری هم باشد.
انواع ذکر:
در خلوت ذکر می گیم که در بحران اون ذکر یادمان بیاد و بگیم. ذکر در خلوت یا قران زیاد خواندن:
وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرࣲ
ما قرآن را براى یادآورى آسان ساختیم؛ آیا کسى هست که متذکّر شود؟! (۳۲ قمر)
قران که ذکر شد توی حادثه ها یادمون می اید
مثلا تصادف می کنیم نصف ماشین نابود می شه: ۲۳ حدید یادمون می اد ذکر می شه
می خوایم کمک به لبنان کنیم ولی خودمون هم نیاز داریم: ۹ حشر ذکر می شود
یکی می اید می گوید چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران می گیم: ۷۵ نساء
البته باید با هر کس متناسب با خودش حرف زد. اما ایات برای ما باید ذکر شده باشه.
من ایات رو بلد نیستم فقط یک کلمه اش روحفظم. موضوع که مطرح می شه اون کلمه خاص می اد توی ذهنم بعد در نرم افزار اون کلمه رومی زنم ایه اش می اد.
مثلا یکی می اد می گه اصلا چرا تو از پیامرسان خارجی استفاده نمی کنی یا از فلان پیامرسان خارجی خاص استفاده نمی کنی؟
برای کسی که ضد نظام نیست می گیم: یکی از فرضیات این است که اسماعیل هنیه رو از طریق پیامرسان خارجی زدند ممکنه درست باشه یا نباشه. اما به هر حال راه نفوذ خارجی باید بسته بشه.
یک نفر ادم معمولیه دنبال عقلانیت و اینهاست: می گیم در خود فرانسه که ادعای ازادی داره برای اداره ها از دو یا چند پیامرسان خارجی منع شده.
ادم مذهبی تر هست ایه بهش می دیم: آر ایه ۱۴۱ نسا یا ۱۱۸ ال عمران
حالا اگر آیه رو برای غیرمذهبی بگیم ممکنه چی بشه مسخره کردن ایه. پس دقت باید داشته باشیم. اما برای خودمان ایات رو تبدیل به ذکر کنیم.
قران که ذکر شد توی حادثه یادمون می اید حفظ با ذکر فرق می کنه حافظ ممکنه یادش نیاد اما ذاکر یادش می اید همون ایاتی که بلد هست.
یعنی ذاکر شبهه رو توی نطفه خفه می کنه.
ذکر در غفلت: در بازار در تفریح و .... که غفلت مستمر نباشد.تفریحی خوبه که توش ذکر است کار ذکری، خنده ی ذکری و ......
کار کارمندی بهتره یا مدیریتی؟ اونی که برای تو، ذکرش بیشتره. مگر در مواردی که تکلیف است. و خودش یک نوع صبر بر فراق محسوب می شه.
خنده قهقهه بده توش ذکر نیست.
موج های ابی می رید برای سرسره و شنا. بعضی فقط به سرسره و کیف و هال فکر می کنند بعضی در حین بازی کنار فرزند یاد قیامت می افتند انجا که همه در صفند و هیچ چیز از خود ندارند.
نگو تفریحمون این طوری خراب می شه تفریحتون این طوری اباد می شه چرا؟ به دلیل حدیث زیر:
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : ما مِن ساعةٍ تَمُرُّ بابنِ آدَمَ لَم یَذکُرِ اللّه َ فیها إلاّ حَسِرَ علَیها یَومَ القیامَةِ .[کنز العمّال : 1819 .]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر لحظه اى که بر آدمى بگذرد و در آن به یاد خدا نباشد ، در روز رستاخیز براى آن لحظه افسوس خورد .
ذکر در حین بحران: طرف مقابل دارد فحش می دهد و شما می دانید باید سکوت کنید و در ذهن ذکر می گویید.
او فحش می دهد و شما ارام در ذهن ذکر دارید.
عصبانی شدید دیگه کار از دست می رود و اتفاقاتی می افتد که نباید بیفتد.
یک طلاق فقط با یک عصبانیت ممکن است.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : الحِدَّةُ ضَربٌ مِن الجُنونِ لأنَّ صاحِبَها یَندَمُ ، فإن لَم یَندَمْ فَجُنُونُهُ مُستَحکِمٌ .[نهج البلاغة : الحکمة 255.]
امام على علیه السلام : خشم و تندى، نوعى از دیوانگى است؛ زیرا صاحب آن پشیمان مى شود و اگر پشیمان نشود، دیوانگیش قطعى است.
ذکر بعد از بحران: دفع گفتگوی منفی با خود. مثل مثال مادرشوهر.
ذکر برای معشوق: اصلا هدف خودشه.
إِنَّنِیٓ أَنَا ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدۡنِی وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِکۡرِیٓ
من «اللّٰه» هستم؛ معبودى جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را براى یاد من بپادار! ۱۴ طه
بزرگترین ذکر همون نماز است.
حالا این حدیث تکمیلی را ببینیم:
عنه علیه السلام : لا تَذکُرِ اللّه َ سبحانَهُ ساهیاً ، و لا تَنْسَهُ لاهِیاً ، و اذکُرْهُ کاملاً یُوافِقُ فِیهِ قَلبُکَ لِسانَکَ ، و یُطابِقُ إضمارُکَ إعلانَکَ ، و لَن تَذکُرَهُ حقیقةَ الذِّکرِ حتّى تَنسى نَفسَکَ فی ذِکرِکَ و تَفقِدَها فی أمرِکَ .[غرر الحکم : 10359 .]
امام على علیه السلام : با حال غفلت، ذکر خداوند سبحان را مگوى و بر اثر سرگرم شدن به کارى ، خدا را فراموش مکن ، بلکه او را چنان یاد کن که دل و زبانت یکى باشد و درونت با بیرونت مطابقت کند . تو حقیقتاً به یاد خدا نخواهى بود، مگر آن گاه که هنگام ذکر گفتن، خود را فراموش کنى و در وقتِ کار خود (ذکر گفتن) خویشتن را گم کنى .
- ۰۳/۰۸/۲۴