شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

نظرات موافق تشویقند و نظرات مخالف افزایش دانش من یا شما.

۰۵
مرداد

دستورالعمل امام صادق(ع) به اراده کنندگان سیر و سلوک الی الله

روایت عنوان بصری درباره سفارش امام جعفر صادق ـ (ع) ـ به علاقه مندان سیر و سلوک إلی الله، دستوری بسیار کارساز و اساسی است. در راستای گذشتن از نفس امّاره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذّذات بر می خیزند. مرحوم قاضی، استاد روحانی علامه طباطبائی و عده ای دیگر از بزرگان دستور می دادند به شاگردان و مریدان سیر و سلوک إلَی الله تا روایت عنوان بصری را بنویسند و بدان عمل کنند و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی ـ دو بار آن را مطالعه کنند. این روایت بسیار مهم است و حاوی مطالبی بس نورانی و جامع در بیان مقام عبودیت و تسلیم و رضا، و کیفیت معاشرت و کیفیت و مقدار غذا و کیفیت تحصیل علم، و کیفیت حِلم و مقدار شکیبایی و بردباری و تحمل شدائد در برابر گفتار هرزه گویان است.

ترجمه حدیث عنوان بصری

خلاصه حدیث 

..... 
 حضرت فرمود: ای أبا عبدالله! علم به آموختن نیست. علم فقط نوری است که در دل کسی که خداوند تبارک و تعالی اراده هدایت او را نموده است، واقع می شود. پس اگر علم می خواهی، باید در اولین مرحله در نزد خودت حقیقت عبودیت را بطلبی و به واسطه عمل کردن به علم، طالب علم باشی و از خداوند بپرسی و استفهام نمائی تا خدایت ترا جواب دهد و بفهماند. گفتم: ای شریف! گفت: بگو: ای پدر بنده خدا (أبا عبدالله )! گفتم: ای أبا عبدالله! حقیقت عبودیت کدام است؟ گفت: سه چیز است:

 1. اینکه بنده خدا برای خودش درباره آنچه خدا به وی سپرده است، مِلکیتی نبیند؛ چرا که بندگان دارای مِلک نمی باشند، همه اموال را مال خدا می بینند، و در آنجایی که خداوند ایشان را امر نموده است که بنهند، می گذارند؛

2. و اینکه بنده خدا برای خودش مصلحت اندیشی و تدبیر نکند؛

3. و تمام مشغولیاتش در آن منحصر شود که خداوند او را بدان امر نموده است و یا از آن نهی فرموده است.

 بنابراین، اگر بنده خدا برای خودش مِلکیتی را در آنچه که خدا به او سپرده است، نبیند، انفاق نمودن در آنچه خداوند تعالی بدان امر کرده است، بر او آسان می شود و چون بنده خدا تدبیر امور خود را به مُدبرش بسپارد، مصائب و مشکلات دنیا بر وی آسان می گردد و زمانی که اشتغال ورزد به آنچه را که خداوند به وی امر کرده و نهی نموده است، دیگر فراغتی از آن دو امر نمی یابد تا مجال و فرصتی برای خودنمایی و فخریه نمودن با مردم پیدا نماید. پس چون خداوند، بنده خود را به این سه چیز گرامی بدارد، دنیا و ابلیس و خلائق بر وی سهل و آسان می گردد و دنبال دنیا به جهت زیاده اندوزی و فخریه و مباهات با مردم نمی رود، و آنچه را که از جاه و جلال و منصب و مال در دست مردم می نگرد، آنها را به جهت عزت و علو درجه خویشتن طلب نمی نماید، و روزهای خود را به بطالت و بیهوده رها نمی کند.

 و این است اولین پله از نردبان تقوا. خداوند تبارک و تعالی می فرماید:

آن سرای آخرت را ما قرار می دهیم برای کسانی که در زمین اراده بلندمنشی ندارند، و دنبال فَساد نمی گردند؛ و تمام مراتبِ پیروزی و سعادت در پایان کار، انحصاراً برای مردمان با تقواست.

گفتم: ای أباعبدالله! به من سفارش و توصیه ای فرما!

گفت: من تو را به نُه چیز وصیت و سفارش می نمایم؛ زیرا که آنها سفارش و وصیت من است به اراده کنندگان و پویندگان راه خداوند تعالی و از خداوند مسألت می نمایم تا ترا در عمل به آنها توفیق مرحمت فرماید.

سه تا از آن نُه امر درباره تربیت و تأدیب نفس است، و سه تا از آنها درباره حلم و بردباری است، و سه تا از آنها درباره علم و دانش است.

پس ای عنوان آنها را به خاطرت بسپار، و مبادا در عمل به آنها از تو سستی و تکاهل سر زند! عنوان گفت: من دلم و اندیشه ام را فارغ و خالی نمودم تا آنچه را که حضرت می فرماید، بگیرم و اخذ کنم و بدان عمل نمایم. پس حضرت فرمود:

اما آن چیزهایی که راجع به تأدیب نفس است، آنکه:

1. مبادا چیزی را بخوری که بدان اشتها نداری؛ چرا که در انسان ایجاد حماقت و نادانی می کند؛

2. و چیزی مخور، مگر آن گاه که گرسنه باشی و چون خواستی چیزی بخوری، از حلال بخور و نام خدا را ببر و به خاطر آور حدیث رسول اکرم صلّی الله علیه و آله را که فرمود: هیچ وقت آدمی ظرفی را بدتر از شکمش پر نکرده است. بناءً علی هذا اگر به قدری گرسنه شد که ناچار از تناول غذا گردید،

3. پس به مقدار ثُلث شکم خود را برای طعامش بگذارد، و ثلث آن را برای آبش، و ثلث آن را برای نفَسش.

اما آن سه چیزی که راجع به بردباری و صبر است:

1. پس کسی که به تو بگوید: اگر یک کلمه بگویی ده تا می شنوی، به او بگو: اگر ده کلمه بگویی یکی هم نمی شنوی!

2. و کسی که ترا شتم و سبّ کند و ناسزا گوید، به وی بگو اگر در آنچه می گویی، راست می گویی، من از خدا می خواهم تا از من درگذرد و اگر در آنچه می گویی، دروغ می گویی، پس من از خدا می خواهم تا از تو درگذرد.

3. و اگر کسی تو را بیم دهد که به تو فحش خواهم داد و ناسزا خواهم گفت، تو او را مژده بده که من درباره تو خیرخواه می باشم و مراعات تو را می نمایم.

و اما آن سه چیزی که راجع به علم است:

1. پس، از علما بپرس آنچه را که نمی دانی؛

2. و مبادا چیزی را از آنها بپرسی تا ایشان را به لغزش افکنی و برای آزمایش و امتحان بپرسی.

3. و مبادا که از روی رأی خودت به کاری دست زنی و در جمیع اموری که راهی به احتیاط و محافظت از وقوع در خلافِ امر داری، احتیاط را پیشه خود ساز و از فتوا دادن بپرهیز، همان طور که از شیر درنده فرار می کنی؛ و گردن خود را جِسر و پل عبور برای مردم قرار نده.

 ای پدر بنده خدا (أبا عبدالله ) دیگر برخیز از نزد من! چرا که تحقیقاً برای تو خیرخواهی کردم و ذِکر و وِرد مرا بر من فاسد مکن، زیرا که من مردی هستم که روی گذشت عمر و ساعات زندگی حساب دارم و نگرانم از آنکه مقداری از آن بیهوده تلف شود و تمام مراتب سلام و سلامت خداوند برای آن کسی باد که از هدایت پیروی میکند، و متابعت از پیمودن طریق مستقیم می نماید.1

بحارالانوار، ج 1، ص 224.

  • شنگول العلما
۲۰
تیر

دعای وسط کلیپ دعای توصیه شده آیت الله قاضی است. 

عین متن دعا در احادیث نیست یا ندیدم اما شبیهش وجود داره. در قنوط خوبه گاهی این دعای الللهم الرزقنی حبک...  رو بخونیم یا دعای زیر. که حب و بغض فی الله ان شاءالله نصیب همه بشه

شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان در مناجات خمس عشر در قسمت مناجات محبین این عبارت از مناجات امام سجاد(عَلَیهِ الصَّلاة وَ السَّلام ) را آورده است: اَسْئَلُکَ حُبَّکَ وَحُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ وَحُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یُوصِلُنى‏ اِلى‏ قُرْبِکَ، وَاَنْ تَجْعَلَکَ اَحَبَّ اِلَىَّ مِمَّا سِواکَ

 

حدیث زیر رو بسیار دوست دارم. 

امام صادق (علیه السلام)

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُقَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَفْضَلُ اَلنَّاسِ مَنْ عَشِقَ اَلْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لاَ یُبَالِی عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ اَلدُّنْیَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى یُسْرٍ

اصول کافی / ترجمه آیت اللهی ;  ج ۳  ص ۲۳۹ 

 

3-رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:بهترین مردم کسى است که عاشق عبادت است و آن‌را در آغوش کشد و در دل دوست دارد و با تن آن‌را انجام دهد و براى آن خود را فارغ سازد(دل به کار دیگرى مشغول نسازد)چنین شخصى باک ندارد که در دنیا به سختى زندگى کند یا در رفاه باشد.

 

سخنران استاد قاسمیان 

 



مدت زمان: 2 دقیقه 55 ثانیه

  • شنگول العلما
۰۸
تیر

فرض کنیم مقداری هندوانه تهیه نمودند و گذاشتن زیربغل شما و گفتند. در این جمع ما، شما از همه بهتری. شما امام جماعت بایستید.cool
حالا چطور شما هم امام جماعت باشید و هم خود را بهتر ندانید؟
یا مثلا چطور یک آدم از نظر معنوی داغان را از خود بهتر ندانیم؟
از مهم‌ترین کارهای سالک کشتن استکبار است. خود کبیر بینی.
وقتی انسان هیچ شد. خب مثل بچه آدم وقتی قهری پیش آمد می‌رود و آشتی می‌کند. اما اگر گفت: من بروم آشتی کنم؟ من بزرگترم. من فلانم. تقصیر او بود که اول شروع کرد.
اگر وارد مجلسی شد تحویل نگرفتند. وقتی تو خود را کسی دانستی و تحویل نگرفتند خب ناراحت می‌شوی. اما وقتی تو کسی نباشی. هیچ کس را تحویل نگرفتند خب نگرفتند مهم نیست.
پس هیچ کس شدن و کشتن استکبار باعث می‌شود شما مهربانتر، متواضع‌تر باشید کمتر ناراحت شوید و از همه مهم‌تر همین که فهمیدید چیزی از طرف خداست قبول می‌کنید. خدا گفته فلان. خدا گفته دیگر تمام.
شیطان شیطان شد به خاطر استکبار. قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ
 (خداوند به ابلیس) فرمود: وقتی که من (به سجده) فرمانت دادم، چه چیز تو را از سجده کردن باز داشت؟ (شیطان) گفت: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از گِل آفریدی
سوره اعراف آیه 12
حالا ردیفی می‌نویسم برای اینکه چرا بهتر نیستیم  بعد آیه‌ای از زاویه‌ای دیگر.
الف: اگر آقای الف مثلا فلان گناه را کرده. من گناهش را دیدم اما توبه‌اش را که ندیدم؟ شاید توبه کند و من ندانم. 
 یکى از اصحاب از امام علیه السّلام روایت مى‏کند که دو مرد وارد مسجدى شدند یکى از آنها عابد بود و دیگرى فاسق و بعد از آن که از مسجد بیرون شدند عابد فاسق شد و فاسق از زمره صدیقان در آمد و جزء نیکوکاران گردید. 
علت آن بود که عابد در مسجد عبادت کرد و عجب و خودخواهى براى او حاصل شد و با این فکر و اندیشه از مسجد بیرون گردید ولى فاسق در مسجد از اعمال خود نادم گردید و استغفار کرد و از گناهان خود بازگشت. (ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار    ج‏2    487)
ب: شاید من با این همه اعمال خوب عاقبت به شر شدم و او عاقبت به خیر شد از کجا معلوم. آیا تو از عاقبت خود خبر داری؟ ممکن است یک شبهه تو را از پا درآورد. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
ج: انسان مثل آب جوی است. گاهی یک آزمایش سخت و هم‌خوردن جوی باعث می‌شود لجن‌های کف جوی بالا بیاید. چه بسا اعمال قبلی من باعث شود که آزمایش سخت شوم و آن وقت خرابکاری کنم و گندهایم بالا آید.
. ... رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ ...(بقره286)...پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر، پروردگارا، هیچ بار گرانى بر[دوش‏] ما مگذار؛ هم چنان که بر[دوشِ‏] کسانى که پیش از ما بودند نهادى. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن؛ .... (بقره286)
د: از کجا معلوم اخلاص چه کسی بیشتر باشد؟ دستگاه اخلاص‌سنج که نداری. اصلا معلوم نیست عملت خالص بوده یا مخلوط با ریا. کدامش برای رضای خدا بوده؟ کدامش برای پول، دیده شدن و .... بوده
چه بسا من نماز شب بخوانم بی‌اخلاص و او نماز معمولی بخواند با اخلاص.

ما افراد گناهکار را می بینیم که ظاهر و باطنشون شبیه همه. اما ما چی اگر رفتیم اون طرف گفتن تو چرا این قدر ظاهرت خوب بود باطنت خراب؟ رفتی اون ور گفتن اونجا ریا کردی اونجا خالص نبود اون کار خوبت مخلوط با ریا بود و باطله.

شیخا هر آنچه گویی هستم آیا تو چنان که می نمایی هستی.

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
 آیا مردم را به نیکی دعوت کرده و خودتان را فراموش مینمایید؟ با اینکه شما کتاب (آسمانی) را میخوانید، آیا هیچ فکر نمیکنید؟
سوره البقره آیه 44

 

بعضى از احادیثى که در موضوع ریا از معصومان(علیهم السلام) وارد شده است، بسیار تکان دهنده و عبرت آموز است.

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در روایتى مى فرمایند: [شرک] و [ریا] در امّت من از حرکت آرام مورچه اى سیاه در شبى تاریک و ظلمانى، بر روى سنگى سیاه و سخت، مخفى تر است».(1)

میزان الحکمه، باب 1994، حدیث 9316.

ر: از کجا معلوم عبادت تو از کدام نوع است؟ عبادت تاجر یا بنده یا آزاد.
در نهج البلاغه على علیه السّلام فرمود گروهى از لحاظ میل و بداعى رسیدن به صوابهاى اخروى خدا را عبادت میکنند که این عبادت تجار و بازرگانان است و گروهى دیگر از جهت ترس از عذاب خدا را عبادت می‌نمایند که این عبادت بردگان است. و گروهى بانگیزه شکر و سپاسگزارى از نعمتهاى پروردگار عبادت خداوند می‌نمایند که این عبادت احرار و آزادگان است‏.
ز: شاید خصلتی در او باشد که من از آن خبر ندارم و همین او را در نزد خدا خیلی بالاتر باشد. مثلا کریم باشد. یا خصلت بدی در من باشد که من بی‌توجه به آن باشم ولی همین خصلت بد مرا بسیار پایین آورده باشد.
ک: به هر میزان که علم داری مسولیت هم بیشتر می‌شود. به هر اندازه حجت بر تو تمام شود مجازات گناه بیشتر می‌شود.
 امام صادق علیه السلام بحفص بن غیاث فرمود: اى حفص هفتاد گناه جاهل آمرزیده شود پیش از آنکه یک گناه عالم آمرزیده شود. (اصول کافى-ترجمه مصطفوى  ج‏1 ص : 59) حالا از کجا معلوم تو بهتر باشی؟
گ: اما یکی از مهم‌ترین دلایل این آیه است که آن را بارها شنیدیم: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏ (نجم39) و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست. (نجم39)
خداوند به نتیجه نمره نمی‌دهد، به سعی نمره می‌دهد.
من در یک خانواده مذهبی با پدر و مادر خوب و داشتن استاد خوب به این درجه از ایمان رسیده‌ام.
آقا یا خانم الف در یک خانواده غیر مذهبی با پدر و مادر بد و دوستان بد به درجات پایین‌تری نسبت به من رسیده.
اگر او بیشتر از من تلاش کرده باشد و من کمتر تلاش کرده‌ام باشم چه؟ پس چون به تلاش نمره می‌دهند ممکن است او بالاتر باشد. ممکن است من هفتاد درصد تلاش خودم را کرده باشم و او صد در صد. پس ممکن است یک کارگر ساده با هوش معمولی درجه‌ی بالاتری داشته باشد. با توجه به امکانات مثلا هوش و امکانات مادی و ... به همان اندازه هم از شما انتظار دارند.
پس ما که به درجه پروفسوری رسیدیم یا مثلا کرامات معنوی نصیبمان شد و .... ممکن است از دیگران بهتر نباشیم.

 

ما همه صفاتی که یک نفر در نزد خدا دارد نمی دانیم چه بسا او بهتر باشد. 

جاهِلٌ سَخِیٌّ أفضَلُ مِن ناسِکٍ بَخِیلٍ

نابخرد بخشنده، برتر از عابد خسیس است .

از عاقبت خودمون و بقیه هم خبر نداریم که عاقبت کی به خیر ختم می شه کی به شر. 

از کجا معلوم ما خالص خالصیم؟ 
اخلاص دقایق فراوان دارد. مثلا وضو بگیریم هم برای قرب به خدا و ضمنا شادابی و نشاط هم پیدا کنیم، این وضو آفت دارد  چون خودمون رو هم در نظر گرفتیم. به شادابی خود هم فکر کردیم. 
خوب دقت کنیم در زوایای قلب عمل خالص خالص برای خدا باشد. 
مقاصد دیگری که آمیخته شود به مقصد ما، آفت اخلاص است. 
یا در سلوک هم آفت در اخلاص هست که غیر از لقاء حق مقاصد دیگری داشته باشیم مثلا شوق کرامت داشتن، آفت سلوک است 
حالا به بررسی خود بپردازیم در کار، در ازدواج و در درس خواندن و.... خالص خالص برای رضای خدا هست یا نه.

قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
 بگو: همانا نماز من و عبادات من و زندگی من و مرگ من برای خداوند، پروردگار جهانیان است
سوره انعام آیه 162

 

آیا این نماز ما معراج ماست؟ نه. پس باید برای نمازخواندنمون استغفار کنیم که حقش رو به جا نمی آریم. آیا حق نماز حق جهاد و.... را به جا می آریم؟ 
علامه حسن زاده:
. توبه از کارهای بد و خوب! "استادم آیت‌الله الهی طباطبائی فرمود: "توبة حقیقى آن است که از خیر و شرت انابه کنى". من اندکى اندیشیدم و سپس گفتم: اما توبه از شر، حاجتى به بیان ندارد، و لیکن توبه از خیر چیست؟. فرمود: آنچه که ما، آن را خیر می‌پنداریم، مانند نماز و روزه و قراءت قرآن و درس گفتن و تحقیقات درسی‌مان و امثال آن، اگر براستى، آن را مورد تامل قرار دهیم، در خواهیم یافت که همگى ناقص و غیر کاملند پس بر شخص بینا، واجب است که از این اعمال ناقص نیز توبه کند و قصد نماید که آنها را بر وجه کاملى که مقبول خداوند است به جاى آورد".

آیا سواد ما علم است یا اطلاعات؟

اگر علم است خود را در نماز می ریزد مثل آیت الله بهجت که علمش در نمازش ریخت. و خلبانی می کرد یعنی عده ای را با نمازش پرواز می داد.

آیا ایمان ما مستقر است یا مستودع؟

یعنی مقابل سوال جواب قیامت در اثر فشار می توانیم جواب بدهیم؟ اگر علم ما مستقر و ملکه باشد می تواتیم اگر نباشد ممکن است سالها بگذرد و یادمان نیاید اسم کتاب پیامبر ص قرآن بوده.

آیا در بحران ها می توانیم توکل کنیم؟ توکل در ما مستقر شده

آیا از آثار گناهانمان خبر داریم؟

چه بسا گناهی کردیم و اثرش هنوز دارد آخرت ما را خراب می کند.

إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُّبِینٍ
  آری ماییم که مردگان را زنده میسازیم و آنچه را از پیش فرستاده اند، با آثار (و اعمال)شان درج میکنیم، و هر چیزی را در کارنامه ای روشن برشمرده ایم.
سوره یس آیه 12

به نظرم از ایات بسیار خوفناک همین آیه هست چه بسا تهمتی یا دروغی یا حق الناسی باشد از ما که اثرش هنوز هست.

همین که مثلا ما توفیق نماز شب یا نماز خوب نداریم نتیجه گناهان است. البته باید حالت خوف و رجا یا خوف وطمع در خود حفظ کنیم.

آیت‌الله بهجت: شیطان با شش هزار سال عبادت، عاقبتش آن‌طور شد، آیا ما می‌توانیم به خود مغرور شویم؟! به خدا پناه می‌بریم!

در محضر بهجت، ج۱، ص۱۹۶

اگر ما خوبیم باید عملمان دیگران را تشویق به اسلام و خوب بودن کند آیا من با اعمالمان باعث تشویق به اسلام شدم یا دیگران را از اسلام دور کردم؟

طمع کار یعنی چی؟ آنکه هیچ ندارد و طمع دارد. تفاوت طمعکار و امیدوار چیست؟
طمعکار یعنی امیدواری که به خود نگاه می کند  می بیند هیچ ندارد. اما به او (خدا) نگاه می کند می بیند همه چیز دارد.ذل عبودیت و عز ربوبیت.
من یک طمعکارم. خوفا و طمعا باید خدا را بخوانیم.
تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ
 پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور میشود (و بپا میخیزند و رو به درگاه خدا می آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید میخوانند، و از آنچه به آنان روزی داده ایم انفاق میکنند
سوره السجده آیه 16
تنها امید ما فقط به اوست که خود گفته:
در حدیثی از رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله ) آمده است : لیس من عبد یظن بالله خیرا الا کان عند ظنه به : هیچ بنده ای گمان نیک به خدا نمی برد مگر اینکه خداوند طبق گمانش با او رفتار می کند)).تفسیر نمونه ج ۲۲ ص ۳۶

خدا یا خودت ما را خوب کن نیت خوب و توفیق خیر و دوری از معصیت را نصیبمان کن. یا الله.

آیا تمام لحظات به یاد خدا بودیم؟ همت اکبر ما او بود؟ یا دنیا بود‌؟

پناه بر  خدا.
همین مطلبی که من نوشتم آیا این برای رضای خدا بوده یا اینکه بگویم من خیلی سرم می‌شود؟ یا دنبال لایک شما هستم؟  

خدایا ما را از  مقام لایک الخلقی به مقام لایک اللهی برسانlaugh
خدایا توفیق بده برای تو کار کنیم.

کسی که برای رضای خدا کار می‌کند شکست بخورد پیروز است و پیروز هم باشد پیروز است.

 

  • شنگول العلما
۳۰
خرداد

زبیر اوایل اسلام با زبیر که پسرش را دوست دارد فرق می کند. 
طلحه اوایل اسلام با طلحه کنار پول فرق می کند
بعضی از بازیگران یا چهره ها که دوستشان داشتیم ناگهان کنار اموال یا اولاد یا شهرت و غیره فرق می کنند. 
بعضی از نمایندگان قبل از مجلس با بعد از مجلس فرق می کنند. 
 فلان رییس جمهور  یا فلان انقلابی سالهای قبل با الان، بعد از گذشت سالها کنار بودن از قدرت،  فرق می کند.
همیشه یک خوب خوب نمی ماند اگر خودسازی نباشد. 

إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ
  اموال شما و فرزندانتان صرفاً (وسیله) آزمایشی (برای شما)یند، و خداست که نزد او پاداشی بزرگ است.
سوره التغابن آیه 15

امام باقر علیه السّلام یا امام صادق علیه السّلام: عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی دَاوُدَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا علیه السلام قَالَ دَخَلَ رَجُلَانِ الْمَسْجِدَ أَحَدُهُمَا عَابِدٌ وَالْآخَرُ فَاسِقٌ فَخَرَجَا مِنَ الْمَسْجِدِ و َالْفَاسِقُ صِدِّیقٌ وَ الْعَابِدُ فَاسِقٌ وَ ذَلِک أَنَّهُ یدْخُلُ الْعَابِدُ الْمَسْجِدَ مُدِلًّا بِعِبَادَتِهِ یدِلُّ بِهَا فَتَکونُ فِکرَتُهُ فِی ذَلِک وَ تَکونُ فِکرَةُ الْفَاسِقِ فِی التَّنَدُّمِ عَلَی فِسْقِهِ و َیسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ مِمَّا صَنَعَ مِنَ الذُّنُوبِ؛ دو نفر وارد مسجد شدند در حالی که یکی عابد بود و دیگری فاسق سپس از مسجد خارج شدند در حالی که فاسق به مرتبه صدیقین رسیده بود و عابد فاسق گشته بود، زیرا عابد در حالی داخل مسجد شد که با فکر در عبادتش دچار ادلال بود ولی فکر فاسق در پشیمانی از کرده خود بود و از گناهان خود استغفار می کرد. (کافی، ج۲، ص۳۱۴)

این یعنی اهمیت خودسازی 
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
  ای کسانی که ایمان آورده اید، به خودتان بپردازید. هر گاه شما هدایت یافتید، آن کس که گمراه شده است به شما زیانی نمی رساند. بازگشت همه شما به سوی خداست. پس شما را از آنچه انجام می دادید، آگاه خواهد کرد.
سوره المائده آیه 105

نکاتی از تفسیر نور
 6- اوّل خودسازی، سپس جامعه سازی علیکم انفسکم 
 9- چنان باید تربیت شویم که فساد محیط و جامعه در ما تأثیر نگذارد. لایضرّکم 
 11- روحیّه ی خود را به خاطر انحراف دیگران از دست ندهیم علیکم انفسکم لایضرّکم من ضلّ 
 12- راه اسلام چنان منطقی و استوار است که شبهه و انحراف دیگران به آن خلل نمی رساند. لایضرّکم من ضلّ اذا اهتدیتم 
 13- گرچه منحرفان در کمین هستند، امّا راه مصونیّت یافتن، هدایت پذیری است لا یضرّکم من ضلّ اذا اهتدیتم 
 14- ایمان به معاد، عامل خودسازی است الی اللّه مرجعکم 

تمسک دایم به قرآن و عترت و نماز خوب و اول وقت، موعظه شنیدن از علما، یاد مرگ و زندگی مرگ آگاهانه و کلا خودسازی را فراموش نکنیم تا  قبل و بعدمان فرق نکند و بلکه بهتر هم شویم. 


هم نظارت درون یعنی تقوا (نماز) ، هم دستگیری محرومان (زکات) هم نظارت بیرون یعنی امر به معروف و نهی از منکر را داشته باشیم. 

الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ
  همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا میدارند و زکات میدهند و به کارهای پسندیده وامیدارند، و از کارهای ناپسند باز میدارند، و فرجام همه کارها از آنِ خداست.
سوره الحج آیه 41

خدایا ما را عاقبت بخیر کن

 اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً

 

  • شنگول العلما
۲۴
خرداد

 
ما با توجه به حرکات در نماز می‌توانیم بفهمیم بانوی الگو  چه ویژگی‌هایی دارد. آیا بانوی الگو بانویی است  که در برنامه عصر قدیم می‌آید پایش را از توی گوشش رد می‌کند و سر و ته می‌ایستد و حرکات نمایشی انجام می‌دهد؟
بعضی‌ها فکر می‌کنند گفته می‌شود بانوان ورزش نکنند. نه ورزش بکنند اما نه جلوی دوربین. اما نه جلوی داوران مردی که چهار طرف تشک در مسابقات بین‌الملل ایستاده‌اند و تمام برنامه ضبط می‌شود. 
ورزش متناسب با روحیه بانوان، در مکان مناسب بانوان. رعایت روح و مکان.

جایزه را خدا باید بدهد نه عصر قدیم و نه المپیک و نه مردم. 
حالا بپردازیم به نماز بانوان. نمازی که باید پنج نوبت ادا شود و حرکاتش جوری است که یعنی کلا بانو باید حیا از حرکاتش بریزد. این مدل حرکات در پنج نوبت نماز تمرین شود تا در کل زندگی پیاده شود.
حتی به نحوه‌ی ایستادن و نحوه فرود آمدن که آسانسوری فرود آید هم کار دارد.
قبل از آن دو آیه را ببینیم و بعد حدیث نماز بانوان:
خداوند بارها داستان حضرت موسی ع را در قرآن آورده اما ببینیم به چه نکاتی توجه شده. در بین آن همه نکات، به نحوه راه رفتن دختران شعیب ع اهمیت داده شده است. 
فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ..... 
 پس (چیزی نگذشت که) یکی از آن دو (زن) در حالی که با حیا و عفّت راه می رفت به نزد او آمد... 
سوره القصص آیه 25
اگر کلمه ((استحیاء(( را نکره ، - بدون الف و لام - آورد، برای رساندن عظمت آن حالت است ، و مراد از اینکه راه رفتنش بر ((استحیاء(( بوده ، این است که : عفت و نجابت از طرز راه رفتنش  پیدا بود(تفسیر المیزان ج16ص335)

یا در آیه زیر خداوند می فرماید:
...... وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
... . و نیز پای خود را به گونه ای به زمین نکوبند که آنچه از زیور مخفی دارند آشکار شود. ای مؤمنان همگی به سوی خدا باز گردید و به درگاه خدا توبه کنید تا رستگار شوید.
سوره النور آیه 31

اما حدیث نماز بانوان 

پدرم (ره) از سعد بن عبد اللَّه، از محمّد بن اسماعیل، از عیسى بن محمّد، از محمّد بن ابى عمیر، از حمّاد بن عیسى از حریز بن عبد اللَّه، از زراره بن اعین، از حضرت ابى جعفر علیه السّلام، زراره مى‏گوید: محضر امام علیه السّلام عرض کردم: آیا بر زن اذان و اقامه هست؟
حضرت فرمودند: اگر زن اذان قبیله را مى ‏شنود هیچ فصلى از فصول اذان را لازم نیست بگوید و در غیر این صورت بیش از شهادتین بر او واجب نمى ‏باشد زیرا خداوند تبارک و تعالى به مردان فرموده: أَقِیمُوا الصَّلاةَ (نماز را بپا دارید) و به زنان نیز فرموده: اقمن الصلاة و اتین الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ (نماز را بپا داشته و زکات را داده و خدا و رسولش را اطاعت نمایید).
زراره مى ‏گوید: سپس امام علیه السّلام فرمودند: هر گاه زن به نماز ایستاد دو قدم خود را جمع کرده و به هم بچسباند و سعى کند بین آنها فاصله قرار ندهد و نیز دستهایش را به خاطر برآمدگیهاى سینه ‏اش به سینه بچسباند و هنگامى که رکوع نمود دست‏ها را بالاى کاسه زانو روى رانها قرار دهد تا بدین وسیله زیاد خم نشده و پشتش بالا نرود و وقتى نشست روى کپل‏هایش نشیند نه آن طورى که مرد مى ‏نشیند و هر گاه به سجده رفت ابتداء زانوها را پیش از دستها بر زمین نهاده و بنشیند آنگاه به سجده رود در حالى که خود را به زمین چسبانده باشد و وقتى مى‏ نشیند رانها را به هم چسبانده و زانوها را از زمین بلند نماید و وقتى مى ‏خواهد بایستد دو دست را در دو طرف خود نهاده بدون این که پشت خود را بلند کند از میان درآید.
(علل الشرائع،ج‏2،ص : 355)
متن عربی حدیث 

أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عِیسَى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ الْمَرْأَةُ عَلَیْهَا أَذَانٌ وَ إِقَامَةٌ فَقَالَ إِنْ کَانَتْ تَسْمَعُ أَذَانَ الْقَبِیلَةِ فَلَیْسَ عَلَیْهَا شَیْ‏ءٌ وَ إِلَّا فَلَیْسَ عَلَیْهَا أَکْثَرُ مِنَ الشَّهَادَتَیْنِ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَالَ لِلرِّجَالِ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ قَالَ لِلنِّسَاءِ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ قَالَ ثُمَّ قَالَ إِذَا قَامَتِ الْمَرْأَةُ فِی الصَّلَاةِ جَمَعَتْ بَیْنَ قَدَمَیْهَا وَ لَا تُفَرِّجُ بَیْنَهُمَا وَ تَضُمُّ یَدَیْهَا إِلَى صَدْرِهَا لِمَکَانِ ثَدْیَیْهَا فَإِذَا رَکَعَتْ وَضَعَتْ یَدَیْهَا فَوْقَ رُکْبَتَیْهَا عَلَى فَخِذَیْهَا لِئَلَّا تَطَأْطَأَ کَثِیراً فَتَرْتَفِعَ عَجِیزَتُهَا وَ إِذَا جَلَسَتْ فَعَلَى أَلْیَتَیْهَا لَیْسَ کَمَا یَقْعُدُ الرَّجُلُ وَ إِذَا سَقَطَتْ إِلَى السُّجُودِ بَدَأَتْ بِالْقُعُودِ بِالرُّکْبَتَیْنِ قَبْلَ الْیَدَیْنِ ثُمَّ تَسْجُدُ لَاطِیَةً بِالْأَرْضِ فَإِذَا کَانَتْ فِی جُلُوسِهَا ضَمَّتْ فَخِذَیْهَا وَ رَفَعَتْ رُکْبَتَیْهَا مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذَا نَهَضَتِ انْسَلَّتِ انْسِلَالًا لَا تَرْفَعُ عَجِیزَتَهَا أَوَّلا


این هم کلیپ بانوی الگو بانو امین. سخنران استاد قاسمیان

 



مدت زمان: 2 دقیقه 45 ثانیه

  • شنگول العلما
۱۸
خرداد


این نوشته رو خیلی قبل نوشتم کمی به روزش کردم. الان با این اوضاع جهان قابل باورتر شده است. این نوشته مال آخرهای کتاب نامعلوم چاپ بود. کتاب رو دو قسمت کردم، قسمت ازدواجی و قسمت متفرقه. قسمت ازدواجی رو فعلا ببینیم کسی حاضر می شود بچاپدcool

با خوشحالی تمام نزد استادالعلما رفتم و درحالی که بال‌بال می‌زدم گفتم: استاد استاد مژده دهید.
استاد: چه شده است؟ آب اینجا نداریم. تف‌هایت را جمع کن و قورت ده آنگاه سخن بگویindecision
من: استاد من بابا شده‌ام. 
استاد: راست می‌گویی؟! شیعه تولید شده. مرحبا. 
تنی چند از مریدان اطراف ما بودند که استاد رو به آنان گفت: دست دست.laugh
و مریدان همه کف و سوت و هورا کشیدند. 
البت چون هورای آنان خرس‌وار بود، استاد مدل عکس‌های بیمارستان گفت: هیس. 
و همگان هیس را رعایت کردند.frown
استاد: حال بگوی چون شد که چون شد؟
من: هیچ. من به یک نفر که چند دکترا داشت گفتم: قولوا لا إله إلّا اللَّه تفلحوا(کنزل‌العمال،ح35541) ما تمام مشکلاتمان را با توحید حل می‌کنیم. او به من گفت: برو بابا. آنجا بود که فهمید بابا شده‌ام. البته مکانی را که باید بروم بیان ننمود و من هم نپرسیدم. laugh
استاد سرش را کج کرد گفت: باز ما را سرکار گذاشتی. ما را شاسخین گیر آوردی. 
من: استاد شوخی نماییدم حال دلتان بلبلی شود. فقط این شاسخین که گفتین یعنی چه؟
استاد: شاس یعنی شاسی اتول و خین یعنی خون. یعنی شاسی اتولی که خون آمده باشد. 
من: و بعد چه ربطی داشت.
استادالعلما هم خندید و گفت: هیچ. گفتم ما هم تو را سرکار بگذاریم، همه با هم کار داشته باشیم. laugh
 هر دو خندیدم.
استاد: آیا توانستی حرفت در مورد توحید را اثبات کنی؟
من: استاد! درجواب دادن زاییدم. 
استاد: واقعاً زاییدی؟
من: آری و بعد دچار افسردگی پس از زایمان شدم. indecisionاز این رو او را نزد شما آوردم تا با او مباحثه‌ای داشته باشید.
استاد: باشد. چون زایمان صورت گرفته است، با او مباحثه می‌نمایم.
استاد و دکتر‌پور سر یک میز نشستند.
استاد: بسم الله.
دکتر‌پور: اوکی. من شروع می‌کنم. بهتر است ابتدا من یک سابقه از خودم بنمایم. من تا کنون چندین اختراع کاربردی صنعتی در خارج از کشور به مرحله‌ی تولید رسانده‌ام. 
استاد: خب کار اشتباهی کردید. 
دکتر‌پور: جان؟
استادالعلما: خب اگر آنجایی که تولید کرده‌اید مربوط به دشمنان ما و طاغوت است و این کار به قدرت آنان اضافه می‌کند، شما کار اشتباهی کردید. مگر آن‌ها دستاوردهای مهم و علمی خود را رایگان در اختیار ما می‌گذارند که شما می‌گذارید؟ یک وقتی است طرف مقابل برادر دینی شماست انفاق علمی کنید. اما وقتی طرف مقابل طاغوت است، به جای صادر کردن علم صنعتی، علم اسلامی یعنی تفکر اسلامی را صادر کنید. همان کاری که آن‌ها با ما می‌کنند. علم و تکنولوژی را نزد خود نگه می‌دارند و فرهنگ و تفکر غربی را رایگان در اختیار ما می‌گذارند.
دکترپور: خب من با این کار برای خودم اعتبار و رتبه‌ی علمی کسب کرده‌ام. و از سوی اساتید زیادی حمایت می‌شوم.
استاد: ما این مشکل را با توحید حل می‌کنیم. توحید در عزّت. عزت و اعتبار فقط نزد خداست. شما توان علمی غیر را باید بالا ببرید یا توان علمی کسانی که در راه خدا قدم بر می‌دارند؟ الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً (نساء139) همانان که غیر از مؤمنان، کافران رادوستان‏[خود]مى‏ گیرند. آیا سربلندى را نزد آنان مى ‏جویند؟ [این خیالى خام است،] چرا که عزّت، همه از آنِ خداست. (نساء139)
دکترپور: خب اینجا بستر مناسب نیست و امکانات کم است!
استاد: خب برو ایجاد کن. عمه‌ی من که نمی‌تواند بیاید تولید بستر مناسب کند. او در آشپزخانه خیلی کار دارد. شمایان که دکترید با هم جمع شوید و به جای جمع کردن مال، آن در راه اسلام و تولید خرج کنید. یک عده‌ای می‌روند و جانشان را به خطر می‌اندازند و با گروه‌های تکفیری مبارزه می‌کنند، شما هم مالتان را به خطر بیاندازید و قدرت اسلام را بالا ببرید. جاهَدُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ و اگر لازم شد چون شهیدان، جانتان را هم در راه خدا بگذارید. مثل احمدی‌روشن‌ها و ... الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ(توبه20) کسانى که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته‌اند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند. (توبه20)
نکته‌ی آیه را دقت بنما. جاهَدُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ جهاد با مال و جان است. جهاد فقط جانی نیست. مالی و جانی است. 
دکترپور: خب از این موضوع بگذریم. من در اقتصاد بسیار مطالعه داشته‌ام. ما برای گسترش تجارت ناچاریم با قلدریکا ارتباط داشته باشیم. تحریم‌های مختلف ارتباط ما را با جهان قطع خواهد کرد و ما .....
استاد: ما این مشکل را با توحید حل می‌کنیم. توحید در تحریم. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ حَکیمٌ (توبه28) اى کسانى که ایمان آورده ‏اید، حقیقت این است که مشرکان ناپاکند، پس نباید از سال آینده به مسجد الحرام نزدیک شوند، و اگر[در این قطع رابطه‏] از فقر بیمناکید، پس به زودى خدا اگر بخواهد شما را به فضل خویش بى ‏نیاز مى ‏گرداند، که خدا داناى حکیم است. (توبه28) اگر مقابل مستکبر ایستادن منجر به فقر شود خب خداوند که هست. او ما را از فضلش بی‌نیاز می‌کند.

ادامه در ادامه 

 

  • شنگول العلما
۰۸
خرداد


ماذا رازا یعنی راز آن چیست؟ cool
این تسلط من به لغات عربی واقعا عجیبه. خدایا ممنونم بابت این همه تسلط.indecision
در این مقال به اینکه چه کسی داعش را به وجود آورد نمی‌پردازیم به این می‌پردازیم چطور به وجود آمد؟ مسلما کسی که خود را وسط جمعیت می‌ترکاند دارای ایدوئولوژی است و به امیدی این کار را می‌کند. البته امید باطل.‌

وحدت و حل اختلاف حول قاضی است یا قانون؟
حول هیچ‌کدام.
حول قاضی‌ای است که در دستش قانون است. وگرنه هر وکیلی از قانونی که به نفع موکلش است استفاده می‌کند.
حالا وحدت حول رهبر الهی است یا حول دین؟
حول هیچ‌کدام. حول رهبر الهی است که در دستش دین است.
و محور اصلی رهبر الهی است نه دین. پیامبر(ص) با قرآن نیامده است. بلکه قرآن با پیامبر(ص) آمده است. 
الر کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ‏ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى‏ صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ (ابراهیم1) الف، لام، راء. کتابى است که آن را به سوى تو فرود آوردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکی‌ها به سوى روشنایى بیرون آورى: به سوى راه آن شکست ناپذیر ستوده. (ابراهیم1)
در این آیه لِتُخْرِجَ هست نه لیخرج. قرار نیست کتاب ما را به سمت نور ببرد. بلکه قرار است پیامبر خدا با کتاب خدا، ما را به سمت نور ببرد.
اگر قرآن به تنهایی کافی بود خداوند قرآن را، تورات را و ... را از آسمان می‌فرستاد تا همه عمل کنیم. اما خداوند کنار اسم خودش، اسم رسول را در جای‌جای قرآن می‌آورد أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُول  که یعنی چه؟ یعنی باید رهبر و امام کنار کتاب باشد بگوید معنی آیات چیست؟ این آیه را به تنهایی نبینید. آن آیه را به تنهایی هم می شود دید. الان با این شرایط سیاسی اقتصادی فرهنگی.... کدام آیه عمل شود. صلح باشد یا مقاومت یا جنگ و اجرای احکام مختلف و حد و قصاص و.. 
چرا دین ما دین خاتم است چون ادامه رهبریت الهی در کنار کتاب هست.
داعش می‌گوید لااله‌الاالله و روی پرچمش هم نوشته است. آل‌سعود هم می‌گوید لااله‌الاالله روی پرچمش هم نوشته است. ما هم می‌گوییم لااله‌الاالله و روی پرچمان نوشته است. حرف یکی است اما حرکت از زمین تا آسمان فرق می‌کند.
حالا معنای حدیث زیر معلوم می‌شود.
لااله‌الاالله شرط دارد. انا من شروطها یعنی من امام زنده (امام رضا(ع)) شرط آن هستم. در این حدیث گفته نشده ولایت علی بن ابیطالب من شروطها. بلکه گفته شده انا من شروطها. از حضرت علی(ع) شروع شده است الان من امام رضا(ع) شرط آن هستم.
 لااله‌الاالله بدون امام و رهبر الهی زنده سر از داعش در زمان حال و شمر که حافظ قرآن بود، قاتل امام حسین(ع) در زمان گذشته در می‌آورد.
 .....و فرمود شنیدم از پدرم موسى بن جعفر که می‌فرمود شنیدم از پدرم جعفر بن محمد که می‌فرمود شنیدم از پدرم محمد بن على که می‌فرمود شنیدم از پدرم على بن الحسین که می‌فرمود شنیدم از پدرم حسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام که می‌فرمود شنیدم از پدرم امیر المؤمنین على بن ابى طالب که می‌فرمود شنیدم از رسول خدا (ص) که می‌فرمود شنیدم از جبرئیل که می‌فرمود شنیدم از خداى جل جلاله که می‌فرمود لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ حصار من ‌است پس هر که در حصار من داخل شود از عذاب من ایمن باشد» اسحق گفت که چون حیوان سوارى آن حضرت گذشت ما را آواز داد که «با شروط آن و من از جمله شروط آنم‏. (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص: 135)
 باید یک رهبر الهی کنار کتاب باشد. یا خود معصوم کنار کتاب باشد. یا رهبری متصل به قرآن و معصومین(اهل بیت)
تو بگو رهبرت چه کسی هست تا بگویم پیروز می‌شوی یا نه؟ هُمُ الْغالِبُونَ. حزب الله غالبه. 
چرا انقلاب مصر به پیروزی نهایی نرسید؟ چون ولی و رهبر نداشت.
وَ مَنْ یَتَوَلَ‏ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (مائده56) و هر کس خدا و پیامبر او و کسانى را که ایمان آورده‏ اند ولىّ خود بداند[پیروز است، چرا که‏] حزب خدا همان پیروزمندانند. (مائده56)
حزب الله باید هر سه ولایت را قبول کند تا غالب شود.
ولایت الله و رسول و الذین آمنوا
مصداق کامل الَّذینَ آمَنُوا در آیه قبل به حضرت علی(ع) اشاره شده است که در حال رکوع زکات دادند. تا برسد به امام زمان(عج) و آل محمد(ص).
و در آیه بعد از آیه بالا هم ویژگی دوم حزب الله بیان می‌شود. کسانی که دین را هزوا و لعبا می‌گیرند از اهل کتاب و همچنین کفار به عنوان ولی انتخاب نکنید. نکنید یعنی نکنید. 
الان داعش یا آل‌سعود، اهل کتاب و کفاری که نسبت به دین ما موضع گرفته‌اند به عنوان ولی انتخاب کردند و از آن‌ها اسلحه و امکانات می‌گیرند.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (مائده57) اى کسانى که ایمان آورده ‏اید، کسانى را که دین شما را به ریشخند و بازى گرفته ‏اند[چه‏] از کسانى که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و[چه از] کافران، اولیاء‏[خود] مگیرید، و اگر ایمان دارید از خدا پروا دارید. (مائده57)
پس عوامل شکلگیری داعشی می‌شود:
یک: پرواز با یک بال قرآن بدون اهل بیت علیهم السلام
دو: پذیرش ولایت کفر 
این می‌شود که هم نماز می‌خواند و هم قرآن، هم به مسلمان حمله می‌کند.

ادامه در ادامه

  • شنگول العلما
۲۵
ارديبهشت

 مطالبی که گفته می‌شود فقط تمثیل است. وگرنه همه می‌دانیم که: 
...لَیْسَ کَمِثْلِهِ‏ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ (شوری11) ...چیزى مانند او نیست و اوست شنواى بینا. (شوری11)
بعضی‌ها می‌گویند اعتماد به نفس.
روی خودت کار کن. فقط به خودت تکیه کن. تو می‌تونی. اعتماد به نفس خودت را بالا ببر. البته توکل هم بکن. و بگو ان شاءالله به یاری خدا. 
اعتماد به نفس و توکل با هم. اگر اعتماد به نفس بدون توکل باشد که بدجور زمین می‌خوریم اما اگر اعتماد به نفس و توکل باشد، خداوند در اینجا با اسم نصیر ظاهر می‌شود. 
نصیر یعنی چه؟ یعنی مثلا نوجوانی که می‌خواهد تحصیل کند و پدر هم کمکش می‌کند. در اینجا پدر نصیر نوجوان است. مقداری خود نوجوان می‌رود مقداری هم پدر کمک می‌کند.
اما وقتی شما احساس کنید که نوجوان نیستید و کودک هستید خداوند با چه اسمی ظاهر می‌شود؟
من در این عالم به این بزرگی با امتحان‌های مختلف، خودم نمی‌توانم راه بروم. من یک دانه پشه هم نمی‌توانم از خودم دور کنم. دنیا چاله چوله زیاد دارد من زمین می‌خورم خدایا کمکم کن.
اگر تمام کروناهای جهان را روی هم جمع کنند چند گرم بیشتر نمی‌شود. تمام جهان با هم در تلاشند چند گرم کرونا را که سلامتی را از آنان ربوده کنترل کنند، نمی‌توانند. و تا خدا نخواهد هرگز توانایی مهار نخواهند داشت.
یا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ‏ (حج73) اى مردم، مَثَلى زده شد. پس بدان گوش فرا دهید: کسانى را که جز خدا می‌خوانید هرگز[حتى‏] مگسى نمی‏آفرینند، هر چند براى‏[آفریدن‏] آن اجتماع کنند، و اگر آن مگس چیزى از آنان برُباید نمی‌توانند آن را بازپس گیرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند. (حج73)
وقتی کودک بگوید من خودم می‌توانم، خودم تلاش کردم به اینجا رسیدم. خودش با خودش باید تنها برود: فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ‏ عَلى‏ عِلْمٍ بَلْ هِیَ فِتْنَةٌ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (زمر49) و چون انسان را آسیبى رسد، ما را فرا می‌خواند؛ سپس چون نعمتى از جانب خود به او عطا کنیم می‌گوید: «تنها آن را به دانش خود یافته‏ام». نه چنان است، بلکه آن آزمایشى است، ولى بیشترشان نمی‏دانند. (زمر49)
باید حواسمان باشد با بستنی دنیا گول نخوریم. بگویند این بستنی را بگیر خودت راه برو. فقط بغل ....إِیَّاکَ‏ نَسْتَعینُ‏ (حمد5)
وقتی کودک بگوید من از این پایین با قد کوتاهم نمی‌توانم درست ببینم. پدرجان تو که از بالا همه چیز را می‌بینی و می‌دانی، کمکم کن. ا ِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ (بقره20) کمکش می‌کنند.
حتی اگر در بغل پدر چیزی هم می‌خواهیم بگذاریم خود پدر برایمان بخرد. توکل یعنی من خواسته‌ای دارم و خدا را وکیل می‌کنم تا به خواسته‌‌ام برسم. و «ولی» قرار دادن خدا شاید یعنی من همه چیز را به تو می‌سپارم. خواسته‌ای ندارم. خواسته‌ی من خواسته‌ی توست. این یعنی مقام تسلیم. ناآرامی نکن تسلیم در بغل پدر بمان.
وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ‏ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً (نساء125) و دینِ چه کسى بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است و از آیین ابراهیم حق‏گرا پیروى نموده است؟ و خدا ابراهیم را دوست گرفت. (نساء125) 
وقتی کودک بگوید من خودم نمی‌توانم راه بروم. خب بغلش می‌کنند. وقتی بگوید من نمی‌دانم و تو می‌دانی. خب خودشان برایت بهترین را انتخاب می‌کنند.
وقتی بگوییم انا عبدک الضعیف. وقتی بدانیم ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ خب خداوند با اسم «ولی» ظاهر می‌شود و بغلت می‌کند. اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا...
البته بچه‌ی بد را بغل نمی‌کنند. مگر اینکه توبه کند. اگر هم خیلی بچه‌ی خوبی باشی به صورت ویژه بغلت می‌کنند. بغلی با محبت بیشتر. این یعنی معیت خاصه. مثلا صابر یا محسن یا... از معیت عامه گذر می‌کند و می‌رسد به معیت خاصه.... وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ‏ الْمُحْسِنینَ (عنکبوت69).... إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ‏ (عنکبوت153)
 آن وقت سرعت راه رفتن من دیگر به اندازه‌ی یک کودک نیست. سرعت راه رفتن من به اندازه پدر است، چون من در بغل پدرم هستم. و با سرعت بالا به سمت کمال(منزل) حرکت می‌کنم.
حالا اگر من در بغل پدر گریه بکنم چه می‌شود؟ 

  • شنگول العلما
۲۰
ارديبهشت


ماذا فازا یعنی فاز تو چیست؟ smiley
آیا فاز تو قرآن است؟ یا فاز تو حزب سیاسی و میل و هوس توست؟
وقتی می‌خواهی از یک چهره مذهبی سیاسی سینمایی و ... انتقاد کنی فاز تو چیست؟
شاید این مقاله یکی از مهم‌ترین مقاله‌هایی باشد که تا حالا نوشته‌ام. شاید شما با خواندنش حوادث مختلف و افراد مختلفی به ذهنتان خطور کند. ولی من هیچ تطبیقی را به هیچ کس نمی‌دهم. اگر متن طولانی است در چند نوبت بخوانید چون باید فرض‌های مختلف راکنار هم می‌گفتم کمی تا قسمتی طولانی شد. متن طولانی هست اما من خودم خیلی گلم این به اون در. laugh
برای اینکه در انواع فتنه و قضاوت گیج نزنیم و تا حدودی بفهمیم چه موضعی درست است این مقاله را نوشتم.
ببینیم چقدر انتقاد و قضاوت کردن کار حساسی است و چطور با فرستادن (فوروارد) یک فیلم کوتاه، قسمت زیادی از عبادات انسان نابود می‌شود. و خاک برسرمان می‌شود. خاک در حد یک کمپرسی خاک مرغوب اصل کوه‌های زاگرس.cool
متخصص متعهد متقی در زمینه و حوزه خودش می‌تواند نقد کند با رعایت نکات زیر نه بدون رعایت نکات زیر. هر کسی که به فضای مجازی دسترسی دارد از هر کسی و هرجایی اشکالی می‌بیند یک نقدی هم می‌کند. یا با فرستادن فیلم و عکس افشای خطا می‌کند.
وقتی یقه‌ی قاضی در قیامت بیش از همه گیر است. یقه‌ی نقدکننده هم که دارد نوعی قضاوت می‌کند بیش از همه گیر است.
روز قیامت بر قاضى عادل ساعتى بگذرد که آرزو کند هرگز میان دو تن درباره خرمائى قضاوت نکرده بود.( نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول ص 653 ) 
 قاضى چهار گونه است: یکى آن که بى ‏علم حکم به حق کند این در آتش است (زیرا اگرچه به حق حکم داده اما چون نمى ‏دانسته حق است یا باطل حق حکومت نداشته) دیگر کسى که بى ‏علم به باطل حکم دهد، این هم در دوزخ است، سوم آن که با علم حکم به باطل کند، او هم اهل جهنم است، چهارم قاضى عالم حقگو تنها او در بهشت است.( نصایح ص 192)   
بنابراین شما برای قضاوت کردن و نقد دیگران باید علاوه برمتخصص بودن در آن حوزه، با مدارک معتبر حق را از باطل تشخیص دهید، بعد قضاوت کنید.
فرق آدامس و پاستیل از نوع موزی را نمی‌داند سیاست‌ها کلی نظام را نقد می‌کند. عجب.indecision
همین طوری روی هوا می‌گوید فلانی برج نامشروع دارد با این حال فلان مقام هم دارد. اول تو در محل قضاوت هستی یا نه؟ مدارک داری یا نه؟ تشخیص دادی حق را یا نه؟
حقش نیست با ته تفنگ لوک‌ خوش‌شانس بزنم وسط فرق سرت؟indecision
چرا این همه حساسیت؟ چون مومن آبرویش را از توی جوب آب نیاورده. چون خدا روی آبروی مومن حساس است.
امام باقر (ع) فرمود: او در روى کعبه، سپاس خدا را که تو را ارجمند و شریف و بزرگوار ساخته و پناهگاه مردم نموده و وسیله امنیت، و به خدا که حرمت مؤمن بزرگتر از حرمت تو است. (آداب معاشرت-ترجمه ج16 بحار الانوارج‏1ص 150)
حالا که قرار است در مورد یک چیزی که حرمتی بالاتر از کعبه دارد قضاوت کنیم پس نکات زیر را هم دقت بنماییم:
آیا اشتباه بوده یا فساد؟ برنامه‌ریزی شده بوده یا اتفاقی؟ آدم با تقوایی بوده یا نه؟ تحریف از موضع بوده یا از روی جهالت؟ کارگزارش اشتباه کرده است آیا قصور در انتخاب بوده یا بعد از رسیدن به پست حب مال او را آدم بدی کرده؟ سوابق قبلی را نگاه کن؟ به موضوع اشراف کامل داری یا نه؟ مدرک معتبر داری یا نه؟ گناه خصوصی بوده یا عمومی؟ خطای تکرار شدنی بوده یا فقط یکبار از دستش در رفته؟ بیت المال بوده یا حق الناس یا حق الله یا حق النفس؟ توبه کرده یا نه؟ مرجع رسیدگی برویم اطلاع دهیم یا در فضای عمومی یا در فضای علمی یا خصوصی؟ خودش هست جواب بدهد یا یک طرفه نقد می‌کنیم؟ موضع بگیریم یا نه بگذاریم آبرویش حفظ شود و همه فراموش کنند؟ زمان خطا هشیار بوده یا در آن زمان حواسش جمع نبوده؟ 
حالا که فرض‌های مختلف را گفتم ببینیم دین چه می‌گوید کجا برخورد قاطع کنیم کجا ستار باشیم، کجا عفو کنیم و.....


خیانت برنامه‌ریزی شده: وقتی اشتباه برنامه‌ریزی شده و خیانت در بیت‌المال از طرف برخی کارگزاران وجود دارد، حضرت علی(ع) با شدت هر چه تمام برخورد می‌کند. در قسمتی از نامه 51 نهج البلاغه به مالک آمده است: اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش جاسوسان تو  هم آن خیانت را تاییدکرد به همین مقدار گواهی قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار. و خیانتکار بشمار و طوق بدنامی به گردنش بیفکن.(گزارش می‌رسد جاسوس هم تایید می‌کند.)
متاسفانه ما گاهی اوقات با همه‌ی خطاها این طور برخورد می‌کنیم. چون فکر می‌کنیم عدالت حضرت علی(ع) فقط این شکلی بوده است.


امر به معروف از نهی منکر: گاهی اوقات سکوت گناه است و باید امر به معروف از نهی منکر انجام شود. هم یک گروه متخصص برای این کار گذاشته شود و هم همه‌ی مردم مراقب هم باشند. وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آل‌عمران104) و باید از میان شما، گروهى، [مردم را] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند، و آنان همان رستگارانند. (آل عمران104)
النبی(ص): لتأمرنّ بالمعروف و لتنهنّ عن المنکر، او لیسلّطنّ اللَّه شرارکم على خیارکم، فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم. پیامبر(ص): باید امر به معروف و نهى از منکر کنید، و گر نه خدا بدها (شرارکم) شما را بر نیکانتان مسلط مى‏کند. و چون چنین شود، هر چه نیکان دعا کنند دعایشان مستجاب نمى‏شود.( الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‏1، ص: 422)


حالا ببینیم چقدر حوزه و نحوه‌ی برخورد می‌تواند وسیع‌تر باشد.
قاعده احسان: در تفسیر نور ذیل آیه 91 توبه آمده است: از آنان که بدون قصور و کوتاهی و با داشتن انگیزه خوب، زیانی سر زند مواخذه نمی‌شوند و تاوانی نمی‌پردازند ...ما عَلَى الْمُحْسِنینَ مِنْ سَبیلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ (توبه91)
مثلا کارمند امینی که هنگام جابه‌جایی پول بانک، گرفتار سارقین شود، یا باربری که هنگام حمل بار، دچار حادثه شود. پس هرگونه اقدام اصلاحی که با انگیزه نیک و بی‌غرضانه انجام شود و حوادث و زیان‌های پیش‌بینی نشده پیش آید، نباید تاوان پرداخت شود. در فقه نیز این قاعده به نام احسان و نفی حرج می‌باشد.(تفسیر نور)


قاعده ماست‌مالی وعذرتراشی: 
وقتی بدون برنامه‌ریزی یک آدم خوبی چرت و پرتی می‌گوید خودت را بزن به نشنیدن، مقداری ماست تهیه کن خطایش را ماست‌مالی کن. اصلا هم لازم نیست یوگوماست شهین باشد. دست شما در انتخاب ماست باز است. 
وقتی دارد خطایش را توجیه می‌کند تو هم بگو باشد. سال‌ها او را می‌شناسیم و می‌دانیم آدم خوبی است.
وقتی می‌دانی همسرت یا یکی از شیعیان آدم خوبی است یهو از زبانش یک شوخی نابه‌جا در می‌رود، ماست‌مالی کن. مسلسل سرزنش را بر ندار تیربارانش کن. خودش فهمیده اشتباه کرده است.
باب نهى از شتاب در اظهار نظر درباره شیعیان و زدودن گناهانشان:‏                        
الخصال الْأَرْبَعُمِائَةِ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع اطْلُبْ لِأَخِیکَ عُذْراً فَإِنْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذْراً فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْراً. حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمود: براى برادرت (اگر کار خلافى کرد) عذرى بجو و اگر نیافتى با تلاش بیشتر عذرى برایش بساز (بحار الأنوار، ج‏65، ص: 200) یا بجو یا بساز.
عمر صابرى گوید: خدمت حضرت صادق(ع) عرض کردم من گاهى مشاهده مى‏کنم که اصحاب ما مرتکب گناهان بزرگ مى‏گردند، فرمود: اى عمر به دوستان خداوند شماتت نکن، اگر دوست ما گناهى از وى سر مى‏زند و مستحق عذاب مى‏گردد، خداوند او را مبتلا مى‏کند. بدن او بیمار مى‏گردد و این موجب غفران او مى‏شود، و اگر بدنش مبتلا شد در مالش نقصان پدید مى‏آید، و اگر این هم نشد گرفتار مصیبت فرزندان مى‏گردد و اگر آن هم نشد در گرفتارى‏هاى روزگار سختى مشاهده مى‏کند تا هنگام مرگ گناهى نداشته باشد و خداوند از وى راضى گردد و او را وارد بهشت کند. در حدیث دیگرى آمده اگر مبتلا به فرزند و خانواده نشد خداوند او را به همسایگان بد گرفتار مى‏کند تا او را رنج دهند و اگر این هم نشد به مصیبت‏هاى دنیائى گرفتار مى‏شود. (بحار الأنوار ج‏65 ص200 )  

ادامه در ادامه

  • شنگول العلما
۱۱
ارديبهشت


عجب اسمی شد عنوان. چشمم کف پام چه هنرمندم ما شاءالله laugh.

ان‌شاءالله خودمم بتونم به آنچه خودم می‌گم عمل کنم ان‌شاءالله. 
دو تا ان شاءالله گذاشتم محکم کاری کنم.
چطور استیون نمی دونم چی چی مثلث داشته باشه من نداشته باشم؟ منم مثلث دارم چه مثلثی. laugh
ببینیم چقدر مهندسی شده گفته شده که در این ماه قرآن بخوانیم. و مثلث سه ضلعی روزه واقعی و کامل، تقوا و قرآن چیست؟ و البته وسط این مثلث هم نقطه ای پاک تولید می شه به اسم قلب.

تفاوت مثلث من با بقیه مثلث ها اینه که وسطش نقطه هم داره. دیگه خیلی ابتکار به خرج دادم تا همین حد که در پوست خودتون نمی گنجید بسه.​surprise​​​​

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ شَعْرُکَ وَ جِلْدُکَ وَ عَدَّدَ أَشْیَاءَ غَیْرَ هَذَا وَ قَالَ لَا یَکُونُ یَوْمُ صَوْمِکَ کَیَوْمِ فِطْرِک. 
ابو عبد اللَّه صادق (ع) گفت: هر گاه روزه گرفتى، باید گوش و چشم و مو و پوست و همه اعضایت روزه بگیرد. ابو عبد اللَّه گفت: باید روز روزه ‏ات مانند روزهاى دیگر نباشد. (الکافی،ج‏4،ص:87)
اگر به روزه دقت کنیم می‌بینیم که جنبه‌ی سلبی و نفی دارد. نخور،نبین، نشنو، نگو و....
 روزه شکم درواقع نخور است و وقت افطار پرخوری نکن، روزه زبان هر حرفی را نزن، روزه چشم هر چیزی را نبین و روزه پوست پوشش مناسب، روزه دست هرچیزی را (فیلم و عکس نامناسب) را در فضای مجازی نفرست، خبر بی‌پایه و شایعه نفرست و ..... پس روزه تمرین پرهیز است. پرهیز یعنی همان تقوا از ریشه وقی. پرهیز از گناه و پرهیز از ترک واجب. برای همین آخر آیه مربوط به روزه گفته شده است لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ‏ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (بقره183) اى کسانى که ایمان آورده ‏اید، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کسانى که پیش از شما[بودند] مقرر شده بود، باشد که پرهیزگارى(تقوا پیشه) کنید. (بقره183)
طبق آیه بالا یعنی اگر روزه واقعی و با تمام جوارح بگیریم آن وقت گوهر تقوا درون جان ما می‌نشیند. آن وقت که خالی شدیم از گناه، نوبت پر کردن آن از ثواب است. با چه پرش کنیم؟ با قرآن. 
و حالا می‌رسیم به اولین آیات سوره بقره که می‌گوید این کتاب برای همه هست اما تنها انسان با تقوا از هدایت آن بهره می‌برد. ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ‏ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ (بقره2) این است کتابى که در[حقانیت‏] آن هیچ تردیدى نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است (بقره2)
حالا معلوم شد چرا قرآن در این ماه نازل شده است و چرا خواندن قرآن در این ماه تا این حد ثواب دارد.... وَ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُور...و هر کس در این ماه آیه ‏اى از قرآن بخواند اجر کسى که قرآن را در ماه هاى دیگر ختم کند خواهد داشت.
(عیون أخبار الرضا علیه السلام ج‏1 ص296 ) 
 چون روزه منجر به تقویت گوهر پرهیز یا همان تقوا و تقوا منجر به فهم و هدایت توسط قرآن می‌شود.
تقوای اعضا و جوراح مثل گوش و چشم و .... باعث طهارت و تقوای قلب می‌شود. و طهارت قلب باعث تقوا و طهارت عقل می‌شود. و حالا می‌شود قرآن خواند.
طهارت عقل یعنی فهم درست یعنی پرهیز از تبعیت هوس و وهم و خیال و آرزوی باطل و... 
مرکز فهم قلب هست نه عقل.
 ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ‏ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ (تغابن11) هیچ مصیبتى جز به اذن خدا نرسد، و کسى که به خدا بگرود، دلش را به راه آورَد، و خدا[ست که‏] به هر چیزى داناست. (تغابن11) یهد قلبه نه یهد عقله.
اگر اعتقاد به خدا در مرحله عقل بماند و وارد مرحله قلب نشود آن وقت اسمش می‌شود اسلام نه ایمان.
 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (حجرات14) [برخى از] بادیه‏ نشینان گفتند: «ایمان آوردیم.» بگو: «ایمان نیاورده ‏اید، لیکن بگویید: اسلام آوردیم.» و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است. و اگر خدا و پیامبرِ او را فرمان برید از[ارزشِ‏] کرده‏ هایتان چیزى کم نمى ‏کند. خدا آمرزنده مهربان است.» (حجرات14) 
طبق آخر آیه یعنی وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ.... می توان نتیجه گرفت اگر می خواهیم ببینیم چقدر قلبمان سالمه، ببینیم چقدر اطاعت پذیریمان نسبت به خدا و پیامبر (ص) بالاست.
 احکام را کامل اجرا می کنیم یا کج و کوج، چقدر سختمان است و چقدر خوشمان می آید، چقدر با کراهت انجام می دهیم یا با شوق. 
مثلا می گوییم وای دوباره روزه، وای حجاب فلان طور، وای خمس چقدر سخته و... 
یا می گوییم به به روزه، به به خمس و کمک به اسلام، به به حدیث عمربن حنظله و مراجعه به فقها، به به قانتات بودن نسبت به همسر، به به انفاق مال و نفقه به همسر و... 

تقوا البته درجات دارد و بالاترین درجات آن را در خطبه متقین نهج البلاغه می توان دید. 

علت اینکه در فتنه‌ها ممکن است چند نوع برخورد ببینیم برای این است که مرکز گرایشها یعنی قلب فرق می‌کند. آن‌هایی هم که به فتنه دامن می‌زنند ممکن است نماز و قرآن بخوانند و استدلال عقلی هم داشته باشند اما مهم قلب است.

ادامه در ادامه.... 

  • شنگول العلما