سخنران استاد عالی
دریافت
مدت زمان: 7 دقیقه
نشر و پخش کلیپ ها بدون ذکر منبع که اینجا باشه هیچ اشکالی نداره. در گروه ها یا... اگر دوست داشتید پخش کنید. فقط اسم استاد سخنران رو بذارید.
استاد عالی
دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 26 ثانیه
سخنران استاد مروجی سبزواری
مدت زمان: 3 دقیقه 16 ثانیه
دستورالعمل امام صادق(ع) به اراده کنندگان سیر و سلوک الی الله
روایت عنوان بصری درباره سفارش امام جعفر صادق ـ (ع) ـ به علاقه مندان سیر و سلوک إلی الله، دستوری بسیار کارساز و اساسی است. در راستای گذشتن از نفس امّاره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذّذات بر می خیزند. مرحوم قاضی، استاد روحانی علامه طباطبائی و عده ای دیگر از بزرگان دستور می دادند به شاگردان و مریدان سیر و سلوک إلَی الله تا روایت عنوان بصری را بنویسند و بدان عمل کنند و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی ـ دو بار آن را مطالعه کنند. این روایت بسیار مهم است و حاوی مطالبی بس نورانی و جامع در بیان مقام عبودیت و تسلیم و رضا، و کیفیت معاشرت و کیفیت و مقدار غذا و کیفیت تحصیل علم، و کیفیت حِلم و مقدار شکیبایی و بردباری و تحمل شدائد در برابر گفتار هرزه گویان است.
ترجمه حدیث عنوان بصری
خلاصه حدیث
.....
حضرت فرمود: ای أبا عبدالله! علم به آموختن نیست. علم فقط نوری است که در دل کسی که خداوند تبارک و تعالی اراده هدایت او را نموده است، واقع می شود. پس اگر علم می خواهی، باید در اولین مرحله در نزد خودت حقیقت عبودیت را بطلبی و به واسطه عمل کردن به علم، طالب علم باشی و از خداوند بپرسی و استفهام نمائی تا خدایت ترا جواب دهد و بفهماند. گفتم: ای شریف! گفت: بگو: ای پدر بنده خدا (أبا عبدالله )! گفتم: ای أبا عبدالله! حقیقت عبودیت کدام است؟ گفت: سه چیز است:
1. اینکه بنده خدا برای خودش درباره آنچه خدا به وی سپرده است، مِلکیتی نبیند؛ چرا که بندگان دارای مِلک نمی باشند، همه اموال را مال خدا می بینند، و در آنجایی که خداوند ایشان را امر نموده است که بنهند، می گذارند؛
2. و اینکه بنده خدا برای خودش مصلحت اندیشی و تدبیر نکند؛
3. و تمام مشغولیاتش در آن منحصر شود که خداوند او را بدان امر نموده است و یا از آن نهی فرموده است.
بنابراین، اگر بنده خدا برای خودش مِلکیتی را در آنچه که خدا به او سپرده است، نبیند، انفاق نمودن در آنچه خداوند تعالی بدان امر کرده است، بر او آسان می شود و چون بنده خدا تدبیر امور خود را به مُدبرش بسپارد، مصائب و مشکلات دنیا بر وی آسان می گردد و زمانی که اشتغال ورزد به آنچه را که خداوند به وی امر کرده و نهی نموده است، دیگر فراغتی از آن دو امر نمی یابد تا مجال و فرصتی برای خودنمایی و فخریه نمودن با مردم پیدا نماید. پس چون خداوند، بنده خود را به این سه چیز گرامی بدارد، دنیا و ابلیس و خلائق بر وی سهل و آسان می گردد و دنبال دنیا به جهت زیاده اندوزی و فخریه و مباهات با مردم نمی رود، و آنچه را که از جاه و جلال و منصب و مال در دست مردم می نگرد، آنها را به جهت عزت و علو درجه خویشتن طلب نمی نماید، و روزهای خود را به بطالت و بیهوده رها نمی کند.
و این است اولین پله از نردبان تقوا. خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
آن سرای آخرت را ما قرار می دهیم برای کسانی که در زمین اراده بلندمنشی ندارند، و دنبال فَساد نمی گردند؛ و تمام مراتبِ پیروزی و سعادت در پایان کار، انحصاراً برای مردمان با تقواست.
گفتم: ای أباعبدالله! به من سفارش و توصیه ای فرما!
گفت: من تو را به نُه چیز وصیت و سفارش می نمایم؛ زیرا که آنها سفارش و وصیت من است به اراده کنندگان و پویندگان راه خداوند تعالی و از خداوند مسألت می نمایم تا ترا در عمل به آنها توفیق مرحمت فرماید.
سه تا از آن نُه امر درباره تربیت و تأدیب نفس است، و سه تا از آنها درباره حلم و بردباری است، و سه تا از آنها درباره علم و دانش است.
پس ای عنوان آنها را به خاطرت بسپار، و مبادا در عمل به آنها از تو سستی و تکاهل سر زند! عنوان گفت: من دلم و اندیشه ام را فارغ و خالی نمودم تا آنچه را که حضرت می فرماید، بگیرم و اخذ کنم و بدان عمل نمایم. پس حضرت فرمود:
اما آن چیزهایی که راجع به تأدیب نفس است، آنکه:
1. مبادا چیزی را بخوری که بدان اشتها نداری؛ چرا که در انسان ایجاد حماقت و نادانی می کند؛
2. و چیزی مخور، مگر آن گاه که گرسنه باشی و چون خواستی چیزی بخوری، از حلال بخور و نام خدا را ببر و به خاطر آور حدیث رسول اکرم صلّی الله علیه و آله را که فرمود: هیچ وقت آدمی ظرفی را بدتر از شکمش پر نکرده است. بناءً علی هذا اگر به قدری گرسنه شد که ناچار از تناول غذا گردید،
3. پس به مقدار ثُلث شکم خود را برای طعامش بگذارد، و ثلث آن را برای آبش، و ثلث آن را برای نفَسش.
اما آن سه چیزی که راجع به بردباری و صبر است:
1. پس کسی که به تو بگوید: اگر یک کلمه بگویی ده تا می شنوی، به او بگو: اگر ده کلمه بگویی یکی هم نمی شنوی!
2. و کسی که ترا شتم و سبّ کند و ناسزا گوید، به وی بگو اگر در آنچه می گویی، راست می گویی، من از خدا می خواهم تا از من درگذرد و اگر در آنچه می گویی، دروغ می گویی، پس من از خدا می خواهم تا از تو درگذرد.
3. و اگر کسی تو را بیم دهد که به تو فحش خواهم داد و ناسزا خواهم گفت، تو او را مژده بده که من درباره تو خیرخواه می باشم و مراعات تو را می نمایم.
و اما آن سه چیزی که راجع به علم است:
1. پس، از علما بپرس آنچه را که نمی دانی؛
2. و مبادا چیزی را از آنها بپرسی تا ایشان را به لغزش افکنی و برای آزمایش و امتحان بپرسی.
3. و مبادا که از روی رأی خودت به کاری دست زنی و در جمیع اموری که راهی به احتیاط و محافظت از وقوع در خلافِ امر داری، احتیاط را پیشه خود ساز و از فتوا دادن بپرهیز، همان طور که از شیر درنده فرار می کنی؛ و گردن خود را جِسر و پل عبور برای مردم قرار نده.
ای پدر بنده خدا (أبا عبدالله ) دیگر برخیز از نزد من! چرا که تحقیقاً برای تو خیرخواهی کردم و ذِکر و وِرد مرا بر من فاسد مکن، زیرا که من مردی هستم که روی گذشت عمر و ساعات زندگی حساب دارم و نگرانم از آنکه مقداری از آن بیهوده تلف شود و تمام مراتب سلام و سلامت خداوند برای آن کسی باد که از هدایت پیروی میکند، و متابعت از پیمودن طریق مستقیم می نماید.1
بحارالانوار، ج 1، ص 224.
دعای وسط کلیپ دعای توصیه شده آیت الله قاضی است.
عین متن دعا در احادیث نیست یا ندیدم اما شبیهش وجود داره. در قنوط خوبه گاهی این دعای الللهم الرزقنی حبک... رو بخونیم یا دعای زیر. که حب و بغض فی الله ان شاءالله نصیب همه بشه
شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان در مناجات خمس عشر در قسمت مناجات محبین این عبارت از مناجات امام سجاد(عَلَیهِ الصَّلاة وَ السَّلام ) را آورده است: اَسْئَلُکَ حُبَّکَ وَحُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ وَحُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یُوصِلُنى اِلى قُرْبِکَ، وَاَنْ تَجْعَلَکَ اَحَبَّ اِلَىَّ مِمَّا سِواکَ
حدیث زیر رو بسیار دوست دارم.
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُقَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَفْضَلُ اَلنَّاسِ مَنْ عَشِقَ اَلْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لاَ یُبَالِی عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ اَلدُّنْیَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى یُسْرٍ
3-رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:بهترین مردم کسى است که عاشق عبادت است و آنرا در آغوش کشد و در دل دوست دارد و با تن آنرا انجام دهد و براى آن خود را فارغ سازد(دل به کار دیگرى مشغول نسازد)چنین شخصى باک ندارد که در دنیا به سختى زندگى کند یا در رفاه باشد.
سخنران استاد قاسمیان
مدت زمان: 2 دقیقه 55 ثانیه
فرض کنیم مقداری هندوانه تهیه نمودند و گذاشتن زیربغل شما و گفتند. در این جمع ما، شما از همه بهتری. شما امام جماعت بایستید.
حالا چطور شما هم امام جماعت باشید و هم خود را بهتر ندانید؟
یا مثلا چطور یک آدم از نظر معنوی داغان را از خود بهتر ندانیم؟
از مهمترین کارهای سالک کشتن استکبار است. خود کبیر بینی.
وقتی انسان هیچ شد. خب مثل بچه آدم وقتی قهری پیش آمد میرود و آشتی میکند. اما اگر گفت: من بروم آشتی کنم؟ من بزرگترم. من فلانم. تقصیر او بود که اول شروع کرد.
اگر وارد مجلسی شد تحویل نگرفتند. وقتی تو خود را کسی دانستی و تحویل نگرفتند خب ناراحت میشوی. اما وقتی تو کسی نباشی. هیچ کس را تحویل نگرفتند خب نگرفتند مهم نیست.
پس هیچ کس شدن و کشتن استکبار باعث میشود شما مهربانتر، متواضعتر باشید کمتر ناراحت شوید و از همه مهمتر همین که فهمیدید چیزی از طرف خداست قبول میکنید. خدا گفته فلان. خدا گفته دیگر تمام.
شیطان شیطان شد به خاطر استکبار. قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ
(خداوند به ابلیس) فرمود: وقتی که من (به سجده) فرمانت دادم، چه چیز تو را از سجده کردن باز داشت؟ (شیطان) گفت: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از گِل آفریدی
سوره اعراف آیه 12
حالا ردیفی مینویسم برای اینکه چرا بهتر نیستیم بعد آیهای از زاویهای دیگر.
الف: اگر آقای الف مثلا فلان گناه را کرده. من گناهش را دیدم اما توبهاش را که ندیدم؟ شاید توبه کند و من ندانم.
یکى از اصحاب از امام علیه السّلام روایت مىکند که دو مرد وارد مسجدى شدند یکى از آنها عابد بود و دیگرى فاسق و بعد از آن که از مسجد بیرون شدند عابد فاسق شد و فاسق از زمره صدیقان در آمد و جزء نیکوکاران گردید.
علت آن بود که عابد در مسجد عبادت کرد و عجب و خودخواهى براى او حاصل شد و با این فکر و اندیشه از مسجد بیرون گردید ولى فاسق در مسجد از اعمال خود نادم گردید و استغفار کرد و از گناهان خود بازگشت. (ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج2 487)
ب: شاید من با این همه اعمال خوب عاقبت به شر شدم و او عاقبت به خیر شد از کجا معلوم. آیا تو از عاقبت خود خبر داری؟ ممکن است یک شبهه تو را از پا درآورد. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
ج: انسان مثل آب جوی است. گاهی یک آزمایش سخت و همخوردن جوی باعث میشود لجنهای کف جوی بالا بیاید. چه بسا اعمال قبلی من باعث شود که آزمایش سخت شوم و آن وقت خرابکاری کنم و گندهایم بالا آید.
. ... رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ ...(بقره286)...پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر، پروردگارا، هیچ بار گرانى بر[دوش] ما مگذار؛ هم چنان که بر[دوشِ] کسانى که پیش از ما بودند نهادى. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن؛ .... (بقره286)
د: از کجا معلوم اخلاص چه کسی بیشتر باشد؟ دستگاه اخلاصسنج که نداری. اصلا معلوم نیست عملت خالص بوده یا مخلوط با ریا. کدامش برای رضای خدا بوده؟ کدامش برای پول، دیده شدن و .... بوده
چه بسا من نماز شب بخوانم بیاخلاص و او نماز معمولی بخواند با اخلاص.
ما افراد گناهکار را می بینیم که ظاهر و باطنشون شبیه همه. اما ما چی اگر رفتیم اون طرف گفتن تو چرا این قدر ظاهرت خوب بود باطنت خراب؟ رفتی اون ور گفتن اونجا ریا کردی اونجا خالص نبود اون کار خوبت مخلوط با ریا بود و باطله.
شیخا هر آنچه گویی هستم آیا تو چنان که می نمایی هستی.
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
آیا مردم را به نیکی دعوت کرده و خودتان را فراموش مینمایید؟ با اینکه شما کتاب (آسمانی) را میخوانید، آیا هیچ فکر نمیکنید؟
سوره البقره آیه 44
بعضى از احادیثى که در موضوع ریا از معصومان(علیهم السلام) وارد شده است، بسیار تکان دهنده و عبرت آموز است.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در روایتى مى فرمایند: [شرک] و [ریا] در امّت من از حرکت آرام مورچه اى سیاه در شبى تاریک و ظلمانى، بر روى سنگى سیاه و سخت، مخفى تر است».(1)
میزان الحکمه، باب 1994، حدیث 9316.
ر: از کجا معلوم عبادت تو از کدام نوع است؟ عبادت تاجر یا بنده یا آزاد.
در نهج البلاغه على علیه السّلام فرمود گروهى از لحاظ میل و بداعى رسیدن به صوابهاى اخروى خدا را عبادت میکنند که این عبادت تجار و بازرگانان است و گروهى دیگر از جهت ترس از عذاب خدا را عبادت مینمایند که این عبادت بردگان است. و گروهى بانگیزه شکر و سپاسگزارى از نعمتهاى پروردگار عبادت خداوند مینمایند که این عبادت احرار و آزادگان است.
ز: شاید خصلتی در او باشد که من از آن خبر ندارم و همین او را در نزد خدا خیلی بالاتر باشد. مثلا کریم باشد. یا خصلت بدی در من باشد که من بیتوجه به آن باشم ولی همین خصلت بد مرا بسیار پایین آورده باشد.
ک: به هر میزان که علم داری مسولیت هم بیشتر میشود. به هر اندازه حجت بر تو تمام شود مجازات گناه بیشتر میشود.
امام صادق علیه السلام بحفص بن غیاث فرمود: اى حفص هفتاد گناه جاهل آمرزیده شود پیش از آنکه یک گناه عالم آمرزیده شود. (اصول کافى-ترجمه مصطفوى ج1 ص : 59) حالا از کجا معلوم تو بهتر باشی؟
گ: اما یکی از مهمترین دلایل این آیه است که آن را بارها شنیدیم: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى (نجم39) و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست. (نجم39)
خداوند به نتیجه نمره نمیدهد، به سعی نمره میدهد.
من در یک خانواده مذهبی با پدر و مادر خوب و داشتن استاد خوب به این درجه از ایمان رسیدهام.
آقا یا خانم الف در یک خانواده غیر مذهبی با پدر و مادر بد و دوستان بد به درجات پایینتری نسبت به من رسیده.
اگر او بیشتر از من تلاش کرده باشد و من کمتر تلاش کردهام باشم چه؟ پس چون به تلاش نمره میدهند ممکن است او بالاتر باشد. ممکن است من هفتاد درصد تلاش خودم را کرده باشم و او صد در صد. پس ممکن است یک کارگر ساده با هوش معمولی درجهی بالاتری داشته باشد. با توجه به امکانات مثلا هوش و امکانات مادی و ... به همان اندازه هم از شما انتظار دارند.
پس ما که به درجه پروفسوری رسیدیم یا مثلا کرامات معنوی نصیبمان شد و .... ممکن است از دیگران بهتر نباشیم.
ما همه صفاتی که یک نفر در نزد خدا دارد نمی دانیم چه بسا او بهتر باشد.
جاهِلٌ سَخِیٌّ أفضَلُ مِن ناسِکٍ بَخِیلٍ
نابخرد بخشنده، برتر از عابد خسیس است .
از عاقبت خودمون و بقیه هم خبر نداریم که عاقبت کی به خیر ختم می شه کی به شر.
از کجا معلوم ما خالص خالصیم؟
اخلاص دقایق فراوان دارد. مثلا وضو بگیریم هم برای قرب به خدا و ضمنا شادابی و نشاط هم پیدا کنیم، این وضو آفت دارد چون خودمون رو هم در نظر گرفتیم. به شادابی خود هم فکر کردیم.
خوب دقت کنیم در زوایای قلب عمل خالص خالص برای خدا باشد.
مقاصد دیگری که آمیخته شود به مقصد ما، آفت اخلاص است.
یا در سلوک هم آفت در اخلاص هست که غیر از لقاء حق مقاصد دیگری داشته باشیم مثلا شوق کرامت داشتن، آفت سلوک است
حالا به بررسی خود بپردازیم در کار، در ازدواج و در درس خواندن و.... خالص خالص برای رضای خدا هست یا نه.
قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
بگو: همانا نماز من و عبادات من و زندگی من و مرگ من برای خداوند، پروردگار جهانیان است
سوره انعام آیه 162
آیا این نماز ما معراج ماست؟ نه. پس باید برای نمازخواندنمون استغفار کنیم که حقش رو به جا نمی آریم. آیا حق نماز حق جهاد و.... را به جا می آریم؟
علامه حسن زاده:
. توبه از کارهای بد و خوب! "استادم آیتالله الهی طباطبائی فرمود: "توبة حقیقى آن است که از خیر و شرت انابه کنى". من اندکى اندیشیدم و سپس گفتم: اما توبه از شر، حاجتى به بیان ندارد، و لیکن توبه از خیر چیست؟. فرمود: آنچه که ما، آن را خیر میپنداریم، مانند نماز و روزه و قراءت قرآن و درس گفتن و تحقیقات درسیمان و امثال آن، اگر براستى، آن را مورد تامل قرار دهیم، در خواهیم یافت که همگى ناقص و غیر کاملند پس بر شخص بینا، واجب است که از این اعمال ناقص نیز توبه کند و قصد نماید که آنها را بر وجه کاملى که مقبول خداوند است به جاى آورد".
آیا سواد ما علم است یا اطلاعات؟
اگر علم است خود را در نماز می ریزد مثل آیت الله بهجت که علمش در نمازش ریخت. و خلبانی می کرد یعنی عده ای را با نمازش پرواز می داد.
آیا ایمان ما مستقر است یا مستودع؟
یعنی مقابل سوال جواب قیامت در اثر فشار می توانیم جواب بدهیم؟ اگر علم ما مستقر و ملکه باشد می تواتیم اگر نباشد ممکن است سالها بگذرد و یادمان نیاید اسم کتاب پیامبر ص قرآن بوده.
آیا در بحران ها می توانیم توکل کنیم؟ توکل در ما مستقر شده
آیا از آثار گناهانمان خبر داریم؟
چه بسا گناهی کردیم و اثرش هنوز دارد آخرت ما را خراب می کند.
إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُّبِینٍ
آری ماییم که مردگان را زنده میسازیم و آنچه را از پیش فرستاده اند، با آثار (و اعمال)شان درج میکنیم، و هر چیزی را در کارنامه ای روشن برشمرده ایم.
سوره یس آیه 12
به نظرم از ایات بسیار خوفناک همین آیه هست چه بسا تهمتی یا دروغی یا حق الناسی باشد از ما که اثرش هنوز هست.
همین که مثلا ما توفیق نماز شب یا نماز خوب نداریم نتیجه گناهان است. البته باید حالت خوف و رجا یا خوف وطمع در خود حفظ کنیم.
آیتالله بهجت: شیطان با شش هزار سال عبادت، عاقبتش آنطور شد، آیا ما میتوانیم به خود مغرور شویم؟! به خدا پناه میبریم!
در محضر بهجت، ج۱، ص۱۹۶
اگر ما خوبیم باید عملمان دیگران را تشویق به اسلام و خوب بودن کند آیا من با اعمالمان باعث تشویق به اسلام شدم یا دیگران را از اسلام دور کردم؟
طمع کار یعنی چی؟ آنکه هیچ ندارد و طمع دارد. تفاوت طمعکار و امیدوار چیست؟
طمعکار یعنی امیدواری که به خود نگاه می کند می بیند هیچ ندارد. اما به او (خدا) نگاه می کند می بیند همه چیز دارد.ذل عبودیت و عز ربوبیت.
من یک طمعکارم. خوفا و طمعا باید خدا را بخوانیم.
تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ
پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور میشود (و بپا میخیزند و رو به درگاه خدا می آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید میخوانند، و از آنچه به آنان روزی داده ایم انفاق میکنند
سوره السجده آیه 16
تنها امید ما فقط به اوست که خود گفته:
در حدیثی از رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله ) آمده است : لیس من عبد یظن بالله خیرا الا کان عند ظنه به : هیچ بنده ای گمان نیک به خدا نمی برد مگر اینکه خداوند طبق گمانش با او رفتار می کند)).تفسیر نمونه ج ۲۲ ص ۳۶
خدا یا خودت ما را خوب کن نیت خوب و توفیق خیر و دوری از معصیت را نصیبمان کن. یا الله.
آیا تمام لحظات به یاد خدا بودیم؟ همت اکبر ما او بود؟ یا دنیا بود؟
پناه بر خدا.
همین مطلبی که من نوشتم آیا این برای رضای خدا بوده یا اینکه بگویم من خیلی سرم میشود؟ یا دنبال لایک شما هستم؟
خدایا ما را از مقام لایک الخلقی به مقام لایک اللهی برسان
خدایا توفیق بده برای تو کار کنیم.
کسی که برای رضای خدا کار میکند شکست بخورد پیروز است و پیروز هم باشد پیروز است.
زبیر اوایل اسلام با زبیر که پسرش را دوست دارد فرق می کند.
طلحه اوایل اسلام با طلحه کنار پول فرق می کند
بعضی از بازیگران یا چهره ها که دوستشان داشتیم ناگهان کنار اموال یا اولاد یا شهرت و غیره فرق می کنند.
بعضی از نمایندگان قبل از مجلس با بعد از مجلس فرق می کنند.
فلان رییس جمهور یا فلان انقلابی سالهای قبل با الان، بعد از گذشت سالها کنار بودن از قدرت، فرق می کند.
همیشه یک خوب خوب نمی ماند اگر خودسازی نباشد.
إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ
اموال شما و فرزندانتان صرفاً (وسیله) آزمایشی (برای شما)یند، و خداست که نزد او پاداشی بزرگ است.
سوره التغابن آیه 15
امام باقر علیه السّلام یا امام صادق علیه السّلام: عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی دَاوُدَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا علیه السلام قَالَ دَخَلَ رَجُلَانِ الْمَسْجِدَ أَحَدُهُمَا عَابِدٌ وَالْآخَرُ فَاسِقٌ فَخَرَجَا مِنَ الْمَسْجِدِ و َالْفَاسِقُ صِدِّیقٌ وَ الْعَابِدُ فَاسِقٌ وَ ذَلِک أَنَّهُ یدْخُلُ الْعَابِدُ الْمَسْجِدَ مُدِلًّا بِعِبَادَتِهِ یدِلُّ بِهَا فَتَکونُ فِکرَتُهُ فِی ذَلِک وَ تَکونُ فِکرَةُ الْفَاسِقِ فِی التَّنَدُّمِ عَلَی فِسْقِهِ و َیسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ مِمَّا صَنَعَ مِنَ الذُّنُوبِ؛ دو نفر وارد مسجد شدند در حالی که یکی عابد بود و دیگری فاسق سپس از مسجد خارج شدند در حالی که فاسق به مرتبه صدیقین رسیده بود و عابد فاسق گشته بود، زیرا عابد در حالی داخل مسجد شد که با فکر در عبادتش دچار ادلال بود ولی فکر فاسق در پشیمانی از کرده خود بود و از گناهان خود استغفار می کرد. (کافی، ج۲، ص۳۱۴)
این یعنی اهمیت خودسازی
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید، به خودتان بپردازید. هر گاه شما هدایت یافتید، آن کس که گمراه شده است به شما زیانی نمی رساند. بازگشت همه شما به سوی خداست. پس شما را از آنچه انجام می دادید، آگاه خواهد کرد.
سوره المائده آیه 105
نکاتی از تفسیر نور
6- اوّل خودسازی، سپس جامعه سازی علیکم انفسکم
9- چنان باید تربیت شویم که فساد محیط و جامعه در ما تأثیر نگذارد. لایضرّکم
11- روحیّه ی خود را به خاطر انحراف دیگران از دست ندهیم علیکم انفسکم لایضرّکم من ضلّ
12- راه اسلام چنان منطقی و استوار است که شبهه و انحراف دیگران به آن خلل نمی رساند. لایضرّکم من ضلّ اذا اهتدیتم
13- گرچه منحرفان در کمین هستند، امّا راه مصونیّت یافتن، هدایت پذیری است لا یضرّکم من ضلّ اذا اهتدیتم
14- ایمان به معاد، عامل خودسازی است الی اللّه مرجعکم
تمسک دایم به قرآن و عترت و نماز خوب و اول وقت، موعظه شنیدن از علما، یاد مرگ و زندگی مرگ آگاهانه و کلا خودسازی را فراموش نکنیم تا قبل و بعدمان فرق نکند و بلکه بهتر هم شویم.
هم نظارت درون یعنی تقوا (نماز) ، هم دستگیری محرومان (زکات) هم نظارت بیرون یعنی امر به معروف و نهی از منکر را داشته باشیم.
الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ
همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا میدارند و زکات میدهند و به کارهای پسندیده وامیدارند، و از کارهای ناپسند باز میدارند، و فرجام همه کارها از آنِ خداست.
سوره الحج آیه 41
خدایا ما را عاقبت بخیر کن
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
ما با توجه به حرکات در نماز میتوانیم بفهمیم بانوی الگو چه ویژگیهایی دارد. آیا بانوی الگو بانویی است که در برنامه عصر قدیم میآید پایش را از توی گوشش رد میکند و سر و ته میایستد و حرکات نمایشی انجام میدهد؟
بعضیها فکر میکنند گفته میشود بانوان ورزش نکنند. نه ورزش بکنند اما نه جلوی دوربین. اما نه جلوی داوران مردی که چهار طرف تشک در مسابقات بینالملل ایستادهاند و تمام برنامه ضبط میشود.
ورزش متناسب با روحیه بانوان، در مکان مناسب بانوان. رعایت روح و مکان.
جایزه را خدا باید بدهد نه عصر قدیم و نه المپیک و نه مردم.
حالا بپردازیم به نماز بانوان. نمازی که باید پنج نوبت ادا شود و حرکاتش جوری است که یعنی کلا بانو باید حیا از حرکاتش بریزد. این مدل حرکات در پنج نوبت نماز تمرین شود تا در کل زندگی پیاده شود.
حتی به نحوهی ایستادن و نحوه فرود آمدن که آسانسوری فرود آید هم کار دارد.
قبل از آن دو آیه را ببینیم و بعد حدیث نماز بانوان:
خداوند بارها داستان حضرت موسی ع را در قرآن آورده اما ببینیم به چه نکاتی توجه شده. در بین آن همه نکات، به نحوه راه رفتن دختران شعیب ع اهمیت داده شده است.
فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ.....
پس (چیزی نگذشت که) یکی از آن دو (زن) در حالی که با حیا و عفّت راه می رفت به نزد او آمد...
سوره القصص آیه 25
اگر کلمه ((استحیاء(( را نکره ، - بدون الف و لام - آورد، برای رساندن عظمت آن حالت است ، و مراد از اینکه راه رفتنش بر ((استحیاء(( بوده ، این است که : عفت و نجابت از طرز راه رفتنش پیدا بود(تفسیر المیزان ج16ص335)
یا در آیه زیر خداوند می فرماید:
...... وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
... . و نیز پای خود را به گونه ای به زمین نکوبند که آنچه از زیور مخفی دارند آشکار شود. ای مؤمنان همگی به سوی خدا باز گردید و به درگاه خدا توبه کنید تا رستگار شوید.
سوره النور آیه 31
اما حدیث نماز بانوان
پدرم (ره) از سعد بن عبد اللَّه، از محمّد بن اسماعیل، از عیسى بن محمّد، از محمّد بن ابى عمیر، از حمّاد بن عیسى از حریز بن عبد اللَّه، از زراره بن اعین، از حضرت ابى جعفر علیه السّلام، زراره مىگوید: محضر امام علیه السّلام عرض کردم: آیا بر زن اذان و اقامه هست؟
حضرت فرمودند: اگر زن اذان قبیله را مى شنود هیچ فصلى از فصول اذان را لازم نیست بگوید و در غیر این صورت بیش از شهادتین بر او واجب نمى باشد زیرا خداوند تبارک و تعالى به مردان فرموده: أَقِیمُوا الصَّلاةَ (نماز را بپا دارید) و به زنان نیز فرموده: اقمن الصلاة و اتین الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ (نماز را بپا داشته و زکات را داده و خدا و رسولش را اطاعت نمایید).
زراره مى گوید: سپس امام علیه السّلام فرمودند: هر گاه زن به نماز ایستاد دو قدم خود را جمع کرده و به هم بچسباند و سعى کند بین آنها فاصله قرار ندهد و نیز دستهایش را به خاطر برآمدگیهاى سینه اش به سینه بچسباند و هنگامى که رکوع نمود دستها را بالاى کاسه زانو روى رانها قرار دهد تا بدین وسیله زیاد خم نشده و پشتش بالا نرود و وقتى نشست روى کپلهایش نشیند نه آن طورى که مرد مى نشیند و هر گاه به سجده رفت ابتداء زانوها را پیش از دستها بر زمین نهاده و بنشیند آنگاه به سجده رود در حالى که خود را به زمین چسبانده باشد و وقتى مى نشیند رانها را به هم چسبانده و زانوها را از زمین بلند نماید و وقتى مى خواهد بایستد دو دست را در دو طرف خود نهاده بدون این که پشت خود را بلند کند از میان درآید.
(علل الشرائع،ج2،ص : 355)
متن عربی حدیث
أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عِیسَى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ الْمَرْأَةُ عَلَیْهَا أَذَانٌ وَ إِقَامَةٌ فَقَالَ إِنْ کَانَتْ تَسْمَعُ أَذَانَ الْقَبِیلَةِ فَلَیْسَ عَلَیْهَا شَیْءٌ وَ إِلَّا فَلَیْسَ عَلَیْهَا أَکْثَرُ مِنَ الشَّهَادَتَیْنِ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَالَ لِلرِّجَالِ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ قَالَ لِلنِّسَاءِ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ قَالَ ثُمَّ قَالَ إِذَا قَامَتِ الْمَرْأَةُ فِی الصَّلَاةِ جَمَعَتْ بَیْنَ قَدَمَیْهَا وَ لَا تُفَرِّجُ بَیْنَهُمَا وَ تَضُمُّ یَدَیْهَا إِلَى صَدْرِهَا لِمَکَانِ ثَدْیَیْهَا فَإِذَا رَکَعَتْ وَضَعَتْ یَدَیْهَا فَوْقَ رُکْبَتَیْهَا عَلَى فَخِذَیْهَا لِئَلَّا تَطَأْطَأَ کَثِیراً فَتَرْتَفِعَ عَجِیزَتُهَا وَ إِذَا جَلَسَتْ فَعَلَى أَلْیَتَیْهَا لَیْسَ کَمَا یَقْعُدُ الرَّجُلُ وَ إِذَا سَقَطَتْ إِلَى السُّجُودِ بَدَأَتْ بِالْقُعُودِ بِالرُّکْبَتَیْنِ قَبْلَ الْیَدَیْنِ ثُمَّ تَسْجُدُ لَاطِیَةً بِالْأَرْضِ فَإِذَا کَانَتْ فِی جُلُوسِهَا ضَمَّتْ فَخِذَیْهَا وَ رَفَعَتْ رُکْبَتَیْهَا مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذَا نَهَضَتِ انْسَلَّتِ انْسِلَالًا لَا تَرْفَعُ عَجِیزَتَهَا أَوَّلا
این هم کلیپ بانوی الگو بانو امین. سخنران استاد قاسمیان
مدت زمان: 2 دقیقه 45 ثانیه
این نوشته رو خیلی قبل نوشتم کمی به روزش کردم. الان با این اوضاع جهان قابل باورتر شده است. این نوشته مال آخرهای کتاب نامعلوم چاپ بود. کتاب رو دو قسمت کردم، قسمت ازدواجی و قسمت متفرقه. قسمت ازدواجی رو فعلا ببینیم کسی حاضر می شود بچاپد
با خوشحالی تمام نزد استادالعلما رفتم و درحالی که بالبال میزدم گفتم: استاد استاد مژده دهید.
استاد: چه شده است؟ آب اینجا نداریم. تفهایت را جمع کن و قورت ده آنگاه سخن بگوی.
من: استاد من بابا شدهام.
استاد: راست میگویی؟! شیعه تولید شده. مرحبا.
تنی چند از مریدان اطراف ما بودند که استاد رو به آنان گفت: دست دست.
و مریدان همه کف و سوت و هورا کشیدند.
البت چون هورای آنان خرسوار بود، استاد مدل عکسهای بیمارستان گفت: هیس.
و همگان هیس را رعایت کردند.
استاد: حال بگوی چون شد که چون شد؟
من: هیچ. من به یک نفر که چند دکترا داشت گفتم: قولوا لا إله إلّا اللَّه تفلحوا(کنزلالعمال،ح35541) ما تمام مشکلاتمان را با توحید حل میکنیم. او به من گفت: برو بابا. آنجا بود که فهمید بابا شدهام. البته مکانی را که باید بروم بیان ننمود و من هم نپرسیدم.
استاد سرش را کج کرد گفت: باز ما را سرکار گذاشتی. ما را شاسخین گیر آوردی.
من: استاد شوخی نماییدم حال دلتان بلبلی شود. فقط این شاسخین که گفتین یعنی چه؟
استاد: شاس یعنی شاسی اتول و خین یعنی خون. یعنی شاسی اتولی که خون آمده باشد.
من: و بعد چه ربطی داشت.
استادالعلما هم خندید و گفت: هیچ. گفتم ما هم تو را سرکار بگذاریم، همه با هم کار داشته باشیم.
هر دو خندیدم.
استاد: آیا توانستی حرفت در مورد توحید را اثبات کنی؟
من: استاد! درجواب دادن زاییدم.
استاد: واقعاً زاییدی؟
من: آری و بعد دچار افسردگی پس از زایمان شدم. از این رو او را نزد شما آوردم تا با او مباحثهای داشته باشید.
استاد: باشد. چون زایمان صورت گرفته است، با او مباحثه مینمایم.
استاد و دکترپور سر یک میز نشستند.
استاد: بسم الله.
دکترپور: اوکی. من شروع میکنم. بهتر است ابتدا من یک سابقه از خودم بنمایم. من تا کنون چندین اختراع کاربردی صنعتی در خارج از کشور به مرحلهی تولید رساندهام.
استاد: خب کار اشتباهی کردید.
دکترپور: جان؟
استادالعلما: خب اگر آنجایی که تولید کردهاید مربوط به دشمنان ما و طاغوت است و این کار به قدرت آنان اضافه میکند، شما کار اشتباهی کردید. مگر آنها دستاوردهای مهم و علمی خود را رایگان در اختیار ما میگذارند که شما میگذارید؟ یک وقتی است طرف مقابل برادر دینی شماست انفاق علمی کنید. اما وقتی طرف مقابل طاغوت است، به جای صادر کردن علم صنعتی، علم اسلامی یعنی تفکر اسلامی را صادر کنید. همان کاری که آنها با ما میکنند. علم و تکنولوژی را نزد خود نگه میدارند و فرهنگ و تفکر غربی را رایگان در اختیار ما میگذارند.
دکترپور: خب من با این کار برای خودم اعتبار و رتبهی علمی کسب کردهام. و از سوی اساتید زیادی حمایت میشوم.
استاد: ما این مشکل را با توحید حل میکنیم. توحید در عزّت. عزت و اعتبار فقط نزد خداست. شما توان علمی غیر را باید بالا ببرید یا توان علمی کسانی که در راه خدا قدم بر میدارند؟ الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً (نساء139) همانان که غیر از مؤمنان، کافران رادوستان[خود]مى گیرند. آیا سربلندى را نزد آنان مى جویند؟ [این خیالى خام است،] چرا که عزّت، همه از آنِ خداست. (نساء139)
دکترپور: خب اینجا بستر مناسب نیست و امکانات کم است!
استاد: خب برو ایجاد کن. عمهی من که نمیتواند بیاید تولید بستر مناسب کند. او در آشپزخانه خیلی کار دارد. شمایان که دکترید با هم جمع شوید و به جای جمع کردن مال، آن در راه اسلام و تولید خرج کنید. یک عدهای میروند و جانشان را به خطر میاندازند و با گروههای تکفیری مبارزه میکنند، شما هم مالتان را به خطر بیاندازید و قدرت اسلام را بالا ببرید. جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ و اگر لازم شد چون شهیدان، جانتان را هم در راه خدا بگذارید. مثل احمدیروشنها و ... الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ(توبه20) کسانى که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند. (توبه20)
نکتهی آیه را دقت بنما. جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ جهاد با مال و جان است. جهاد فقط جانی نیست. مالی و جانی است.
دکترپور: خب از این موضوع بگذریم. من در اقتصاد بسیار مطالعه داشتهام. ما برای گسترش تجارت ناچاریم با قلدریکا ارتباط داشته باشیم. تحریمهای مختلف ارتباط ما را با جهان قطع خواهد کرد و ما .....
استاد: ما این مشکل را با توحید حل میکنیم. توحید در تحریم. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ حَکیمٌ (توبه28) اى کسانى که ایمان آورده اید، حقیقت این است که مشرکان ناپاکند، پس نباید از سال آینده به مسجد الحرام نزدیک شوند، و اگر[در این قطع رابطه] از فقر بیمناکید، پس به زودى خدا اگر بخواهد شما را به فضل خویش بى نیاز مى گرداند، که خدا داناى حکیم است. (توبه28) اگر مقابل مستکبر ایستادن منجر به فقر شود خب خداوند که هست. او ما را از فضلش بینیاز میکند.
ادامه در ادامه
ماذا رازا یعنی راز آن چیست؟
این تسلط من به لغات عربی واقعا عجیبه. خدایا ممنونم بابت این همه تسلط.
در این مقال به اینکه چه کسی داعش را به وجود آورد نمیپردازیم به این میپردازیم چطور به وجود آمد؟ مسلما کسی که خود را وسط جمعیت میترکاند دارای ایدوئولوژی است و به امیدی این کار را میکند. البته امید باطل.
وحدت و حل اختلاف حول قاضی است یا قانون؟
حول هیچکدام.
حول قاضیای است که در دستش قانون است. وگرنه هر وکیلی از قانونی که به نفع موکلش است استفاده میکند.
حالا وحدت حول رهبر الهی است یا حول دین؟
حول هیچکدام. حول رهبر الهی است که در دستش دین است.
و محور اصلی رهبر الهی است نه دین. پیامبر(ص) با قرآن نیامده است. بلکه قرآن با پیامبر(ص) آمده است.
الر کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ (ابراهیم1) الف، لام، راء. کتابى است که آن را به سوى تو فرود آوردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکیها به سوى روشنایى بیرون آورى: به سوى راه آن شکست ناپذیر ستوده. (ابراهیم1)
در این آیه لِتُخْرِجَ هست نه لیخرج. قرار نیست کتاب ما را به سمت نور ببرد. بلکه قرار است پیامبر خدا با کتاب خدا، ما را به سمت نور ببرد.
اگر قرآن به تنهایی کافی بود خداوند قرآن را، تورات را و ... را از آسمان میفرستاد تا همه عمل کنیم. اما خداوند کنار اسم خودش، اسم رسول را در جایجای قرآن میآورد أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُول که یعنی چه؟ یعنی باید رهبر و امام کنار کتاب باشد بگوید معنی آیات چیست؟ این آیه را به تنهایی نبینید. آن آیه را به تنهایی هم می شود دید. الان با این شرایط سیاسی اقتصادی فرهنگی.... کدام آیه عمل شود. صلح باشد یا مقاومت یا جنگ و اجرای احکام مختلف و حد و قصاص و..
چرا دین ما دین خاتم است چون ادامه رهبریت الهی در کنار کتاب هست.
داعش میگوید لاالهالاالله و روی پرچمش هم نوشته است. آلسعود هم میگوید لاالهالاالله روی پرچمش هم نوشته است. ما هم میگوییم لاالهالاالله و روی پرچمان نوشته است. حرف یکی است اما حرکت از زمین تا آسمان فرق میکند.
حالا معنای حدیث زیر معلوم میشود.
لاالهالاالله شرط دارد. انا من شروطها یعنی من امام زنده (امام رضا(ع)) شرط آن هستم. در این حدیث گفته نشده ولایت علی بن ابیطالب من شروطها. بلکه گفته شده انا من شروطها. از حضرت علی(ع) شروع شده است الان من امام رضا(ع) شرط آن هستم.
لاالهالاالله بدون امام و رهبر الهی زنده سر از داعش در زمان حال و شمر که حافظ قرآن بود، قاتل امام حسین(ع) در زمان گذشته در میآورد.
.....و فرمود شنیدم از پدرم موسى بن جعفر که میفرمود شنیدم از پدرم جعفر بن محمد که میفرمود شنیدم از پدرم محمد بن على که میفرمود شنیدم از پدرم على بن الحسین که میفرمود شنیدم از پدرم حسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام که میفرمود شنیدم از پدرم امیر المؤمنین على بن ابى طالب که میفرمود شنیدم از رسول خدا (ص) که میفرمود شنیدم از جبرئیل که میفرمود شنیدم از خداى جل جلاله که میفرمود لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ حصار من است پس هر که در حصار من داخل شود از عذاب من ایمن باشد» اسحق گفت که چون حیوان سوارى آن حضرت گذشت ما را آواز داد که «با شروط آن و من از جمله شروط آنم. (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص: 135)
باید یک رهبر الهی کنار کتاب باشد. یا خود معصوم کنار کتاب باشد. یا رهبری متصل به قرآن و معصومین(اهل بیت)
تو بگو رهبرت چه کسی هست تا بگویم پیروز میشوی یا نه؟ هُمُ الْغالِبُونَ. حزب الله غالبه.
چرا انقلاب مصر به پیروزی نهایی نرسید؟ چون ولی و رهبر نداشت.
وَ مَنْ یَتَوَلَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (مائده56) و هر کس خدا و پیامبر او و کسانى را که ایمان آورده اند ولىّ خود بداند[پیروز است، چرا که] حزب خدا همان پیروزمندانند. (مائده56)
حزب الله باید هر سه ولایت را قبول کند تا غالب شود.
ولایت الله و رسول و الذین آمنوا
مصداق کامل الَّذینَ آمَنُوا در آیه قبل به حضرت علی(ع) اشاره شده است که در حال رکوع زکات دادند. تا برسد به امام زمان(عج) و آل محمد(ص).
و در آیه بعد از آیه بالا هم ویژگی دوم حزب الله بیان میشود. کسانی که دین را هزوا و لعبا میگیرند از اهل کتاب و همچنین کفار به عنوان ولی انتخاب نکنید. نکنید یعنی نکنید.
الان داعش یا آلسعود، اهل کتاب و کفاری که نسبت به دین ما موضع گرفتهاند به عنوان ولی انتخاب کردند و از آنها اسلحه و امکانات میگیرند.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (مائده57) اى کسانى که ایمان آورده اید، کسانى را که دین شما را به ریشخند و بازى گرفته اند[چه] از کسانى که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و[چه از] کافران، اولیاء[خود] مگیرید، و اگر ایمان دارید از خدا پروا دارید. (مائده57)
پس عوامل شکلگیری داعشی میشود:
یک: پرواز با یک بال قرآن بدون اهل بیت علیهم السلام
دو: پذیرش ولایت کفر
این میشود که هم نماز میخواند و هم قرآن، هم به مسلمان حمله میکند.
ادامه در ادامه