چرا زوجهای خوب از هم طلاق میگیرند؟(چهار گام حل دعوا)
به عروس خانم نگاه میکنی مذهبی و باحجاب، به مرد نگاه میکنی او هم مومن و مذهبی. اما با هم دعوایشان است. و تو هر چه فکر میکنی چطور مذهبی که باعث وحدت است تولید اختلاف کرده، نمیفهمی. حالا اینها به کنار، چطور منجر به جدایی شده است؟
علت این است که این زن و شوهر در ظاهر شریعت مثل همند: یعنی هر دو نماز میخوانند، هر دو سعی میکنند مومن باشند و .... اما در باطن شریعت با هم فرق دارند. یعنی یکی در مراتب بالاتر معرفتی هست و دیگری پایینتر. و این گونه میشود که اختلاف پیش میآید. و هیچ کدام نمیفهمند چرا با هم اختلاف دارند. آنکه در مرحلهی بالاتری از معرفت هست، باید دست همسر را بگیرد و آهسته آهسته او را بالا بیاورد. البته گاهی هم نمیشود که نمیشود. و باید بگذاریم او در همان جایی هست که باشد و مُهر بر لب باشد و ما تمرین مقام صبر و ... بکنیم.
مثلا یکی در مرحلهی زهد هست و نان و پنیر با نان و کباب برایش فرقی نمیکند و این را هر چقدر برای یک آدم که در این مرحله نیست توضیح دهی نمیفهمد. و این را میگذارد پای خسیس بودن.
یکی در مقام توکل است و از آینده هیچ ترسی ندارد. دیگری میخواهد ترس از آینده را با بیمه و پسانداز کردن و .... برطرف کند. هر چقدر مقام توکل را توضیح دهیم، میگذارند پای تنبلی و عدم دوراندیشی و ....
یکی در مقام احسان است، یکی در مقام عدالت. هر چه او احسان میکند و گذشت دارد، میگذارند پای ضعیف بودن و بیتفاوتی به زندگی و عدم حمایت از او و ...
و البته درجات بالاتر معرفتی هم داریم:
رسیدن به درجات زیر سخت است اما ممکن است کسی به این درجه برسد و مردم او را دیوانه بدانند. در حالی که او عاقلترین مردم است.
...أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ بَرَرَةٌ أَتْقِیَاءُ قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ فَهُمْ أَمْثَالُ الْقِدَاحِ یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ أَوْ یَقُولُ قَدْ خُولِطُوا فَقَدْ خَالَطَ الْقَوْمَ أَمْرٌ عَظِیمٌ...در روز حلیم و دانشمند و نیکوکار و با تقوایند و ترس آنها گوشت آنها را ریخته مانند باریکی تیرها که تراشیده میشود و کسى که آنها را بیند گمان برد بیمارند و آنها بیمارى ندارند یا گویند دیوانهاند (در صورتی که دیوانه نیستند) بلکه امری بزرگ آنان را آشفته کرده است. (خطبه متقین نهجالبلاغه)
سینه محل اسرار است یعنی هر درجهی معرفتی را برای هر کسی نباید باز کرد. باید زمینهاش باشد، ظرفیتش باشد، آهسته آهسته انجام شود و علم با عبادت تبدیل به ملکه شود.
وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقینُ (حجر99) و پروردگارت را پرستش کن تا اینکه یقین تو فرا رسد. (حجر99)
این گونه میشود که زن و شوهر که در ظاهر شریعت شبیه هم هستند ممکن است دچار اختلاف شوند و حتی جدایی شاید.
یکی هی قناعت میکند دیگری هی غر میزند چرا کم است. یکی هی احسان دارد دیگری هی غر میزند چرا با عدالت برخورد نمیکنی و ....
بعضی وقتها تو هرچقدر برای دوست یا همسر یا ... یک مطلب معرفتی را توضیح میدهی او نمیفهمد و تو با خود فکر میکنی چرا چنین چیز واضحی را نمیفهمد؟ چون درجات شما متفاوت است. و چون جنس علم از جنس نور است. در قسمتی از حدیث عنوان بصری آمده است: امام جعفر(ع) فرمود: علم به تعلم نیست بلکه نورى است که از طرف خداوند تبارک و تعالی بر دلها مىتابد....
حدیث زیر درجات ایمان را به هفت قسمت تقسیم کرده بعضی احادیث دیگر، بیشتر یا کمتر هم تقسیم کردهاند و بعضی عرفا تا صد منزل و بیشتر هم تقسیم کردهاند.
عماد بن ابى الاحوص گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: خداوند متعال ایمان را بر هفت سهم قرار داده و آنها عبارتند از نیکى، صدق، یقین، رضا، وفاء، علم، و حلم، بعد از این، آنها را بین مردم تقسیم کرد، و هر کس این هفت سهم را داشته باشد کامل مىباشد.
بعضى از آن هفت سهم یک سهم دارند و گروهى دو سهم و بعضى هم سه سهم و یا بیشتر، بعد از آن فرمود: بر کسى که یک سهم دارد دو سهم را بر او تحمیل نکنید، و یا آن کس که دو سهم دارد سه سهم بر او تحمیل نمىشود زیرا آنها نمىتوانند تحمل کنند و همین طور است تا هفت سهم.
(ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج1ص: 443)
این جهاد توست که باید همسری را که در سطح پایینتری است، بسازی و اگر نشد مقام صبر را تمرین کنی. ممکن است همسرت مثل همسر حضرت لوط باشد یا ابراهیم(ع) یا پیامبر(ص) یا ممکن است همسرت فرعون باشد و تو باید آسیه(س) شوی یا ایوب(ع).
در ازدواج بالاخره نقصهای تو و همسرت رو میشود. همهی ازدواجها همین طور است. میدان جدید و وسیع ازدواج، نقصهای عجیبی از تو رو میکند که باید حالا خودت را بسازی. تمرین حلم، تمرین کریم بودن و ....
اما گاهی میشود که زن و شوهر در باطن شریعت هم تا حدودی شبیه هم هستند اما خانوادههایشان نیستند.
ناگهان یک دعوای کوچک زن و شوهری مسخره ممکن است منجر به طلاق شود چگونه؟