شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

نظرات موافق تشویقند و نظرات مخالف افزایش دانش من یا شما.

بایگانی
۱۲
اسفند


استاد گوشه‌ی سالن نشسته بود، من با خوشحالی تمام وارد شدم و گفتم: استاد مبارک است. قابله می‌گوید همسرتان دوقلو زاییده.laugh
استاد: راست می‌گویی؟!
من: کاسه‌ات را بیاور ماست می‌گوری؟
استاد: من در این وضعیت با شما شوخی دارم؟indecision
من: نه. فقط گفتم فضا عوض شود. این قدر خوشحال شدم، انگار خودم زاییدم.laugh
استاد: متوجه کلماتی هم که استفاده می‌کنی هستی که؟!
من: استاد شادی را در قالب کلمات آوردن سخت است. دیگر ناچارا مجبور شدم شادی‌ام را در قالب زاییدن بریزم.laugh
 استاد: بعد آن وقت، این می‌گوری یعنی چی؟
من: می‌گوری درواقع گوری است که در آن می‌گورانیم.
استاد: من دیگر حرفی ندارم.indecision
من: استاد بی‌خیالی طی کن.
استاد: بی‌ادب این چه مدل حرف زدن جلوی خوانندگان است!
من: البته منظور از بی‌خیالی همان بدون خیال مخرب بودن است.... وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ‏ فَخُورٍ (حدید23)... و خدا هیچ خودپسند خیال‌پرداز فخرفروشى را دوست ندارد: (حدید23) و منظور از طی کردن همان طی الارض است.cool
در همین هنگام یک نفر در زد و تلگرافی را به دست استاد داد و رفت.
استاد همین‌طور که راه می‌رفت تلگراف را می‌خواند و رو به من گفت: گویا اقوام نزدیک،  همگی می‌خواهند بیایند خانه‌ی ما.
و آنچنان حواسش به نوشته رفت که با سر داخل در شد و سر استاد خون آمد. من دستمالی روی سرشان گذاشتم و گفتم: استاد نگرانید؟
استاد: آری.
من: نگران نباشید من خودم درب را چک کردم درب سالم است.laugh
استاد بلند خندید و گفت: آفرین. همین روحیه و ادبیات خوب است. خدا را شکر. رنج زخم که گناهان را بریزد. مهمان که حبیب خداست. فرزند هم که یا نعمت است یا رحمت.
من: یعنی می‌گویید خدا را شکر که سر قسط آید و زن زاید و مهمان برسد، عمه آید ز قم و خاله ز کاشان برسد؟ آن هم در این گرانی‌ها.
استاد: آری. این ادبیات قرآن است.
من: چه سان؟!
استاد: ادبیات این‌ روزها را نگاه کنی از ادبیات قرآن فاصله دارد. ادبیات این روزها ادبیات غُرُناست. غُر پشت غر. مثلا به فردی می‌گویی چطوری؟ می‌گوید: آقا بازار خراب اندر خراب است. و بعد از سه ساعت که از خرابی بازار می‌گوید سوار اسب شاسی‌بلندش می‌شود و می‌رود.
به دیگری می‌رسی می‌گویی چه خبر؟ می‌گوید آقا  چه بگویم. طلا فلان‌قدر گران شده، همه چی داغون. فشارش با طلا مدام بالا و پایین می‌شود.frown
هی غر هی غر. چرا نمک شوره؟ چرا تاس‌ها مو ندارند؟  همه چی مشکوکه من چقدر بدبختم همه جا دزدیه من چرا بی‌تختم؟ 
من: ادبیات قرآن چیست؟
 استاد: ادبیات قرآن با شکر شروع می‌شود. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ‏ الْعالَمینَ‏ (2) این آیه را برای قشنگی درابتدای سوره حمد که واجب است در همه‌ی نمازها آن را بخوانیم نگذاشتند. برای این است که ادبیاتت این باشد. الکی نگفته‌اند در همه نمازها واجب است سوره حمد را بخوانیم. برای این است که ادبیات حرف زدن و ادبیات فکرت، سوره حمد باشد.
 چطوری؟ الحمدلله. بازار چطور است؟ الحمدلله. بالاخره یا عدل خدا شامل حال ما می‌شود یا فضل خدا. آلودگی داشته باشیم عدل، پاک باشیم فضل. در هر صورت سبحان الله. در هر صورت الحمدلله رب العالمین. رب العالمین یعنی جهان تحت مدیریت خداست. کار از دست خدا درنرفته و نمی‌رود.
البته ما دعا می‌کنیم فضل خدا شامل حال ما شود. اللهم عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک. (شرح اصول الکافی،صالح مازندرانی،ج10ص215.) و البته سعی می‌کنیم از گناه فاصله بگیریم که فضل خدا شامل حال ما شود. اما همه چیز تحت مدیریت خداست.
حضرت زینب(س) در مورد حادثه عاشورا فرمود: در کربلا جز زیبایی ندیدم ما رأیت الاّ جمیلا (بحارج45ص116) این حرف یعنی الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ‏ الْعالَمینَ‏ (حمد2). مدیریت و ربوبیت عالم(رب العالمین) دست خداست و خدا هر کار ‌می‌کند خوب است. چون مدیریت خدا بر اساس رحمانیت و رحیمیت است. برای همین بلافاصله می‌گوییم: الرَّحْمنِ الرَّحیمِ (حمد3)
برای همین خداوند وقتی از جهنم صحبت می‌کند می‌فرماید: به‌به جهنم. نعمت جهنم را قدر بدانید. یُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ‏ فَلا تَنْتَصِرانِ (رحمن35) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ‏ (رحمن36) بر سَرِ شما شراره‏هایى از[نوع‏] تفته آهن و مس فروفرستاده خواهد شد، و[از کسى‏] یارى نتوانید طلبید. (رحمن35) پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید؟ (رحمن36)
رحمانیت خداوند جهنم را ایجاد کرده است و بسیاری از ما از ترس جهنم گناه نمی‌کنیم و وارد بهشت می‌شویم. کسانی هم که وارد جهنم می‌شوند، آن هم عدل خداست. هم گناه نکردن خوب است هم اجرای عدل خوب است گرچه برای افراد جهنمی عذاب است. کلا هر کار خدا می‌کند، خوب است. 
البته وقتی بلاهای پشت سرهم بر سر ما می‌آید ما باید در اعمال خود بازنگری کنیم. 

 

  • شنگول العلما
۰۳
اسفند


این مطلبم شبیه اون وقتا شد که سر کلاس اذیت می‌کردیم بعد معلم می‌اومد برامون سخنرانی می‌کرد و کلی نصیحتمون کرد. laughمن با این همه عیب دارم شما رو نصیحت می‌کنم عجیبه.indecision
یه دونه کلیپ توی گروه خانوادگی دیدم بسیار حرفه‌ای و خنده‌دار.
رفته بود گشته بود توی سیل سیستان‌بلوچستان یه نفر رو که بهش کمک نرسیده بود پیدا کرده بود و بلافاصله ربطش داده بود به قضیه هواپیمای اوکراینی و هزینه‌ای که برای کشور داشت. بعد رفته بود توی شبکه افق گشته بود، یک پژوهشگر زن که صداش بد بود رو پیدا کرده بود. و ادای صداش رو درآورده بود. حالا اون خانم دقیقا در مورد قرارداد ننگین پاریس صحبت می‌کرد. و در آخر رفته بود شبکه قرآن صحبت‌های یک روحانی معروف در مورد جن رو تقطیع کرده بود و بعد از صدای این خانم گذاشته بود. حالا اون روحانی کارش پاسخ به شبهات هست. سخنرانی نمی‌کنه. در هر مورد سوال بپرسن در همون مورد جواب می‌ده. داشت تلقین می‌کرد ما این همه مشکل داریم روحانیون دنبال مثلا اجنه و اینا هستن. و همه در کنار هم با زبانی کاملا طنز گفته شده بود. 

  • شنگول العلما
۰۲
اسفند

(حارث بن حوت«» نزد امام آمد و گفت: آیا چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه می دانم چنین نیست، امام فرمود) اى حارث تو زیر پاى خود را دیدى، امّا به پیرامونت نگاه نکردى، پس سرگردان شدى، تو حق را نشناختى تا بدانى که اهل حق چه کسانى می باشند و باطل را نیز نشناختى تا باطل گرایان را بدانى. (حارث گفت: من و سعد بن مالک،«» و عبد اللّه بن عمر، از جنگ کنار می رویم، امام فرمود) همانا سعد و عبد اللّه بن عمر، نه حق را یارى کردند، و نه باطل را خوار ساختند.

وقیل: إنّ الحارث بن حَوْطٍ أتاه علیه السلام فقال: أتُرانیأظنّ أصحابَ الجمل کانوا على ضلالة؟ فقال علیه السلام : یَا حَارِ، إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَلَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ فَحِرْتَ إِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَبَاهُ، وَلَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ. فقال الحارث: فإنّی أَعتزل مع سعید بن مالک وعبد الله بن عمر. فقال علیه السلام : إِنَّ سَعِیداً وَعَبْدَ اللهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ یَنْصُرَا الْحَقَّ، وَلَمْ یَخْذُلاَ الْبَاطِلَ. نهج البلاغه 

  • شنگول العلما
۱۸
بهمن

آیات دیگه ای هم به ذهنم رسید که بذارم اما به نظر ترکیب این آیه با صدای شهید همت از همه بهتر بود. چقدر محکم حرف می زنه. 

 

 

  • شنگول العلما
۰۷
بهمن


در پیاده‌رو داشتم راه می رفتم که ناگهان دختری مرا صدا زد.
دختر: ببخشید آقا!
من: باشد.smiley
دختر: باشد یعنی چه.
من: شما از من تقاضای بخشش کردید من نیز بخشیدم.indecision
دختر: خدا شفایتان دهد.
من: ان‌شاءالله.angel
و به حرکتم ادامه دادم که باز صدایم زد.
دختر: اتول من خراب شده است. می‌شود شما فقط چند استارت بزنید؟
من: آری
پشت فرمان نشستم و او گفت: در کاپوت را بزنید.
با خود گفتم: در کاپوت کجاست؟ یا خدا. من تاکنون در کاپوت نزده‌ام. الان آبرویم می‌رود. خدایا کمک کن جهان در خطر بزرگی افتاده است من نمی‌دانم در کاپوت را چطور بزنم.indecision اگر بگویم نمی‌دانم آبرویم می‌رود. بهتر است خیلی آهسته او را نصیحت کنم و در همین حال با چشم دنبال دکمه‌ی کاپوت بگردم. آری همین است. موفقیت در راه است.
من: ببخشید خانم من می‌توانم شما را کمی نصیحت بنمایم.
دختر: الان؟!
من: آری.
دختر: از چه رو؟
من: همین طوری بدون رو. قول می‌دهم کم باشد و کاربردی.
دختر: باشد بفرمایید.
من: وقتی می‌خواهیم اوج محبت را به فرزندمان نشان دهیم می‌گوییم: سلام دخترم یا سلام پسرم، عزیزم( عزیر من)، گلم( گل من)، عمرم(عمر من) و مدام به آخر کلماتمان م یا من اضافه می‌کنیم.
رابطه‌ی ما با خدا هم همین‌طور است. هنگام نماز، در ابتدای سوره حمد می‌گوییم، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ (حمد2). خدا را رب العالمین می‌خوانیم. وقتی به سجده رفتیم و خاک‌ساری کردیم و لباس من‌من را از تن درآوردیم، در سجده می‌گوییم سبحان ربّی الاعلی و بحمده. در ابتدا می‌گوییم رب العالمین، در خاک که لباس منیّت را درآوردیم می‌گوییم: ربی یعنی رب من. 
اما همان طور که ما می‌گوییم ربّی، خدا هم می‌گوید عبادی (بندگان من). 
به تعداد من یا خودم در ترجمه آیه زیر دقت کنیم. در این آیه هفت عدد من یا خودم وجود دارد که اوج محبت خدا به بندگان را نشان می‌دهد. 

  • شنگول العلما
۲۶
دی

سلام
همان طورکه می‌دونید شاید نمی‌دونید. من کتابی نوشتم همین مدل که قبلا می‌نوشتم. یعنی یک داستان فانتزی کوتاه کمی شوخ‌طبعی توش و تفسیر.
طنز و تفسیر با هم. چند سالی هم زمان برد.
اگر می‌خواستم هر کدوم رو جدا بنویسم خیلی راحت‌ترتر بودم. مثل بچه‌ی آدم طنز می‌نوشتم خنده‌ی بیشتر هم از خواننده می‌گرفتم و یک نتیجه اخلاقی هم می‌ذاشتم توش. یا فقط تفسیر می‌نوشتم با عمق زیاد. و لازم نبود این همه مخم رو هم به کار بگیرم برای ترکیب این دو با هم. این طوری نوشتم که بیشتر توی ذهن بمونه و افراد معمولی و شاید غیرمذهبی هم بخونن. وگرنه هم طنزهای خیلی بهتر از من توی بازار هست و هم تفسیرهای بهتر.
نمی‌دونم واقعا خوبه کتاب چاپ بشه یا نشه.
می‌رم پیش مذهبی‌ها می‌گن طنز داره کار ما نیست می‌رم پیش طنزها می‌گن تفسیره کار ما نیست.frown
حالا شما بگید مدل نوشتنم خوبه بد هست چاپ بکنم یا نکنم.
انتشارات سوره مهر یک سال منو دواند و آخر کار گفت کاغذ گرونه. ما فقط روی کتاب دارای نود درصد موفقیت سرمایه می‌ذاریم. نشر چشمه هم گفت ما فعلا طنز چاپ نمی‌کنیم. حالا اگر شما انتشارات خوب سراغ دارید معرفی کنید.اگر هم سرا نرید باز معرفی بکنید عیب ندارهsurprise
اگر انتشارات هزینه چاپ رو نده کتاب رو چاپ می‌کنه با پول نویسنده و بعد با یک وانت کتاب‌ها رو می‌فرسته در خونه نویسنده می‌گه بفرما کتابات برو خودت پخش کن ما ده تاش رو برات پخش کردیم.laugh
توی انتشارات درپیت چاپ کردن هم ارزش نداره
حالا من خودم برم مجوزهاش رو بگیرم مجانی بذارم توی اینترنت
یا مجانی نذارم الکترونیکی توی سایت‌های معتبر و پولی
یا باز بگردم دنبال انتشارات و مثلا چاپ دوم و سوم هم برسه بسه. که از نظر من کمه
یا کلا شیوه نوشتن رو عوض کنم بی‌خیال کتاب بشم
یا کلا ننویسم مثل بچه آدم برم همون با تیر و تخته هام مشغول باشم.smiley
البته راه حل آخرم اینه که توی وصیت‌نامه ام می‌نویسم درصورتی اموال من همون دوچرخه و کفشم و نون ‌خشکهام منظورمه بین ورثه تقسیم بشه که کتابمو کاملا بخونن. این جوری لااقل چند نفری می‌خونن متنبه می‌شند.laugh
شما راهنمایی کنید.
نمی‌دونم اینجا رو دو سه نفر می‌خونن. بیشتر می‌خونن یا نه. به هر حال ناشناس هم نظر بدین کمکه. اگر کمکی به ذهنتون نمی‌رسه همین طوری یه مقدار نصیحتم کنید من کمی متنبه بشم.

نون خشک دمپایی کهنه نصیحت، راهنمایی،  انتشارات، فحش مودبانه می پذیریم laugh

  • شنگول العلما
۱۸
دی


متن زیر یک برداشت آزاد و کاملا ذوقی از آیات سوره نمل و ... است. 
سردار سلیمانی پیش داعش رفت و گفت: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. 
إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ (النمل30) [نامه‏] از طرف سلیمان است و[مضمون آن‏] این است: به نام خداوند رحمتگر مهربان. (النمل30)
سردار گفت: بیایید تحت یک فرماندهی با شیطان بزرگ مبارزه کنیم و مسلمان واقعی باشیم. نه مسلمان قلدریکایی.
أَلاَّ تَعْلُوا عَلَیَّ وَ أْتُونی‏ مُسْلِمینَ (نمل31) بر من برتری نجویید و به سوی من آیید در حالی که مسلمان[تسلیم حق‏] هستید (نمل31)
رئیس قلدریکا متوجه قدرت او شد، رو به اشراف اشغائیل گفت: من بدون شما آب هم نمی‌خورم. شما به من بگویید چه کار کنم؟
قالَتْ یا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونی‏ فی‏ أَمْری ما کُنْتُ قاطِعَةً أَمْراً حَتَّى تَشْهَدُونِ (نمل32) گفت: «اى اشراف ‏[و ای بزرگان] در کارم به من نظر دهید که بى‏حضور شما[تا به حال‏] کارى را فیصله نداده‏ام.» (نمل32)
بزرگان اشغائیل گفتند: ما موشک‌های قدرتمند و تجهیزات نظامی قوی داریم. اما تصمیم نهایی با توست.
قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدیدٍ وَ الْأَمْرُ إِلَیْکِ فَانْظُری ما ذا تَأْمُرینَ (نمل33)گفتند: «ما سخت نیرومند و دلاوریم، و[لى‏] اختیار کار با توست، بنگر چه دستور مى‏دهى؟» (نمل33)
رئیس قلدریکا تصمیم خود را عملی کرد. شروع به کار رسانه‌ای و اسلام‌هراسی کرد. و گفت: سردار سلیمانی برای ما خطرناک است. 
قالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً وَ کَذلِکَ یَفْعَلُونَ (نمل34) [ملکه‏] گفت: «پادشاهان چون به شهرى درآیند، آن را تباه و عزیزانش را خوار مى‏گردانند، و این گونه مى‏کنند.» (نمل34)
با این ترفند کلی سلاح به گاوهای شیرده فروخت. 

  • شنگول العلما
۱۴
دی

⚔ آنچه رخ داد، قتل نیست؛ #قتال است.
(گزیده سخنرانی مراسم شهادت حاج قاسم سلیمانی، هیئت الزهرا (س) )

🔺امروز ما در معرض یک آزمون بزرگ قرار داریم: آزمون انتقام سخت.
🔸 مطلب حاج قاسم، مطلب حماسه و مقاومت است. مطلب پرچم‌داری مقاومت است نه یک فرد و یک شخص. آن‌ها یک شخص را نزدند و وارد ماجرای قتل نشدند؛ بلکه وارد ماجرای قتال و فتنه شدند.

✊ اگر ایران ما و مردم و ملت مقاوم ما پشت سر رهبری نشان بدهند که مقاومند و انتقام سخت‌بگیر هستند، اتفاقات بسیار روشنی در شرف رخ دادن است

🚩 امروز ما در معرض حماسه‌ایم نه عزاداری. رهبر ما حرف حساب و انقلابی می‌زند، حرف سیاسی نمی‌زند. وقتی ایشان گفته «انتقام سخت در پیش است» این را باید مردم، دانشجوها و نخبگان تکرار کنند.
❇️ باید پویش‌ها راه بیاندازند. عماروار دست به قبضه شمشیر نشان بدهیم به رهبر که "اهل انتقام سخت" هستیم. آن موقع است که در شُرُف یک اتفاق بزرگ خواهیم بود. حوادثی که فکر می‌کردیم سالیانی برای آنها باید بگذرد،‌ خدا خواسته ـ مثل بدر که نمی دانستند قرار است وارد جنگ شوند و وارد شدند و پیروزی و عزت یافتند ـ و ممکن است در آستانه آن قرار بگیریم.
#حجت_الاسلام_قاسمیان
✅ @qasemian_ir

  • شنگول العلما
۰۷
دی

در ادامه مطلب، مطالب مثبت هجده گذاشتم. لطفا به ادامه مطلب نرید خواهش می نماینم نروید این مثبت هجده با مثبت هجده هایی که قبلا دیدید فرق فوکوله.frown 

  • شنگول العلما
۳۱
مرداد


تلاش کردم باز هم کتاب چاپ کنم، مطالبی شبیه همین که می‌نویسم. بعد از یک سال و نیم مرحمت کرده گفتند ما فقط روی کتاب‌های با موفقیت نود درصد سرمایه‌گذاری می‌کنیم. من بخواهم کتاب چاپ کنم در سه سوت می‌توانم اما انتشارات خوب صدها سوت طول می‌کشد. indecision
 فعلا من از کاسبی و منبر رفتن برای شماها می‌آم پایین احتمالا سه ماه. بروم کارگری بنمایم کمی. پوستم احتمالا کنده بشه smileyاما درآمدش خوبه. تمرین کنم مقاومتم رو ببرم بالا آماده شم برای ظهور. اگر بینش وقت بود می‌نویسم باز هم اگرنشد هم که هیچ.
یک سوالی در مورد ایجاد رغبت در نماز از من شده بود، برای کسانی که می‌خواهند شروع به نماز خواندن کنند.
 از این جوابی که دادم خودم پندها گرفتم. یعنی یه پندی دادم که خودم بلد نبودم. coolگفتم برای شمایان هم بنمایم بلکم شمایان هم پندی نیوش کنید.
ان‌شاءالله خودم بتونم به پندهای خودم عمل کنم.

  • شنگول العلما