شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

نظرات موافق تشویقند و نظرات مخالف افزایش دانش من یا شما.

۳۰
تیر

 

اول معنای تفسیر و تاویل و جری و تطبیق رو ببینیم.
تفسیر» از ریشه «فَسَرَ الأَمْرَ» به معناى أوْضحه و کشف عنه (آشکار نمودن) گرفته شده، از این رو در تعریف تفسیر گفته اند: تفسیر برگرفتنِ نقاب از چهره اَلفاظِ مشکله است. همچنین «تأویل»، از ریشه «اَوْل» گرفته شده، لذا تأویل به معنى اِرجاع دادن مى باشد، و زمانی به کار مى رود که گفتار یا کردارى مایه شبهه، و یا موجب حیرت و سرگردانى شده باشد. لذا تأویل گر در جهت رفع شبهه اقدام نموده، ظاهر شبهه انگیزِ آن گفتار یا کردار را به جایگاه اصلى خود (وجه صحیح آن) باز مى گرداند.


جَرْی‌ و انطباق‌ (تطبیق‌)، اصطلاحی‌ در دانش‌ تفسیر برگرفته‌ از روایات‌ امامان‌ شیعه‌. «جَرْی‌» در لغت‌ به‌ معنای‌ جریان‌ داشتن‌ و جاری‌ شدن‌ است‌ (ابن‌فارس‌؛ ابن‌منظور، ذیل‌ مادّه‌) و به‌ عنوان‌ اصطلاحی‌ قرآنی‌، نخستین‌بار در تفسیرالمیزان‌ به‌ کار رفته‌ است‌.این‌ اصطلاح‌، برگرفته‌ از نصوص‌ و روایاتی‌ است‌ که‌ در زمینه ‌ همگانی‌ و همیشگی‌ بودن‌ آیات‌ قرآن‌ وارد شده‌ و تعبیر جَرْی‌ در آنها به‌ کار رفته‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به صفار قمی‌، ص‌ 196؛ عیاشی‌، ج‌ 1، ص‌ 85؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی‌، 1390ـ 1394، ج‌ 1، ص‌ 42، ج‌ 3، ص‌ 73). اصطلاحِ جَرْی‌ بدین‌ معناست‌ که‌ گستره ‌ شمول‌ قرآن‌ از نظر انطباق‌ بر مصادیق‌، بسیار وسیع‌ است‌ و به‌ موارد نزول‌ آیات‌ اختصاص‌ ندارد، بلکه‌ در هر موردی‌ که‌ با مورد نزول‌ از نظر ملاک‌ و مناط‌ یکسان‌ باشد، جاری‌ می‌شود. لذا بنیاد و پیشینه ‌ این‌ اصطلاح‌ را می‌توان‌ حتی‌ در این‌ تعبیر مفسران‌ و اصولیان‌ شیعه‌ و اهل‌سنّت‌ یافت‌ که‌ عمومیت‌ الفاظ‌ را بر سبب‌ خاص‌ نزول‌ آیه‌ مقدّم‌ می‌دانند ( رجوع کند به طباطبائی‌، 1390ـ 1394، ج‌ 1، ص‌ 42؛ اوسی‌، ص‌ 218؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی‌، 1350 ش‌، ص‌ 42). بر این‌ اساس‌ جَرْی‌، همانند کاربرد متداول‌ مَثَلها، منطبق‌ ساختن‌ آیه‌ بر بعضی‌ از مصادیق‌ خارج‌ از موردِ نزول‌ است‌ (طباطبائی‌، 1390ـ1394، ج‌ 3، ص‌ 67؛ اوسی‌، ص‌ 219)

اول از همه ایات رو انسان به خودش تطبیق دهد.
مثلا تا می گن منافق به ذهنمون خارج نشینان طاغوتی نیاد. شاید من هم درجاتی از نفاق داشته باشم.
إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا کُسَالَىٰ یُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا
 همانا منافقان با خدا مکر و حیله میکنند در حالی که خداوند (به کیفر عملشان) با آنان مکر میکند. و هرگاه به نماز برخیزند با کسالت برخیزند، آن هم برای خودنمایی به مردم و خدا را جز اندکی یاد نمیکنند.
سوره النساء آیه 142

مثلا از نشانه های نفاق نماز با کسالت هست. از نشانه های نفاق ذکر قلیل هست. ذکر قلیل مثلا تمام روز مشغول دنیا بودن و فقط موقع نماز یاد خدا کردن، آن هم بدون حضور قلب درست و حسابی‌. در حالی برای رهایی از حالت نفاق باید ذکر کثیر داشت. (مراقبه)
یا مثلا نمونه ذکر قلیل در علم روانشانسی به جای قرآن و معراج السعاده و.... بریم سراغ فلان غربگرا
در سیاست به جای سوره ممتحنه و ...بریم سراغ چرچیل و ....
 در سلوک به جای ایت الله قاضی و ملاحسینقلی همدانی بریم سراغ بودا و یوگا و ....
 در انقلاب به جای رفتن سراغ انقلاب موسی ع و پیامبر ص  و ...بریم سراغ انقلاب فرانسه و ....
اینها همه یعنی ذکر قلیل.
ذکر کثیر یعنی ریختن معارف در همه ابعاد و حوادث زندگی. ذکر قلیل یعنی معارف فقط به درد گوشه عزلت و اینها می خورد.

البته عبرت گرفتن و بررسی علوم مختلف از شرق و غرب اشکال نداره اما برای کسی که میزان دستش هست یعنی با قرآن و حدیث و ... قوی شده بعد برود ان علوم دیگر را بررسی کند، جواب دهد و ....
ذهن خالی برود سراغ غرب، غربگرا می شه برود سراغ شرق، شرقگرا می شه. در حالی که ما می گیم نه غربی و نه شرقی.
باید ذهن پر باشد از معارف بعدش غرب و شرق را بررسی کنیم. حتی سراغ علوم فنی و مهندسی و .... را هم با ذهن پر باید رفت که به علت و معلول از جنس بیگ بنگ نرسیم. به علت و معلول از جنس حرکت جوهری ملاصدرا برسیم.
وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِکَ شَهِیدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِینَ
 و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی، شاهدی بر آنان از خودشان برانگیزیم و تو را بر آنان گواه آوریم و بر تو این کتاب را نازل کردیم که روشنگر هر چیز است و مایه ی هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است
سوره النحل آیه 89
 
نکته چهار تفسیر نور: قرآن کتابی جامع برای بیان همه نیازهای جامعه است تبیاناً لکلّ شیء
 
اما یک عده هستند این رو قبول ندارند وقتی می گیم فلان پروفسور گفته، می گن به به و چه چه. وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ.
وقتی می گیم بهترش رو قرآن و حدیث گفته اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ می گن برو بابا ولمون کن.
وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ
 و هرگاه خداوند به تنهایی یاد شود، دلهای کسانی که به آخرت ایمان ندارند متنفّر میشود، ولی هرگاه از غیر او یاد شود، بیدرنگ شادمان میشوند.
سوره الزمر آیه 45


اما بحث اصلی.
 بحث در حدیث زیر هست. تفسیر المیزان ج ۵ص۷:
امت اسلام شبیه ترین امت ها به بنی اسرائیل است ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) نیز فرموده است : (( بنی اسرائیل داخل سوراخ هیچ سوسماری نشدند مگر آن که شما نیز داخل آن خواهید شد ))

حالا بنشینیم انقلاب حضرت موسی ع را بررسی کنیم تطبیق دهیم به انقلاب خودمان و نقاط ضعف و راه حل را در بیاریم.
من چند تطبیق می دهم که از نگاه خودم هست. ممکنه نگاه های دیگری هم باشد در کنارش. و البته نگاه های غلط هم هست.


توضیح زیر قبلا ذیل ایه ۷۸ نساء در مطالب قبل گفته شد. اما تکرار می کنم ذیل آیه ۱۳۱ اعراف.
که تکرار در سلوک برای نشاندن در قلب لازمه. سالک از تکرار و مرور معارف خسته نمی شود. چون معارف زبانی به درد نمی خورد معارف باید قلبی بشود.

مشکل که پیش می اد می گن این مال آخونداست، مال نظامه، مال رهبری، مال حزب اللهی و بسیج و ... است
گشایش پیش می اد می گن ببین این مال تعامل با غربه یا اینو پایه هاش رو شاه گذاشت و .....
گرفتاری پیش می اد. اما برای چی؟لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ.

وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَنَقْصٍ مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ
 و ما نزدیکان فرعون (و قوم او) را به خشکسالی و کمبود میوه ها گرفتار کردیم، شاید متذکر گردند
سوره اعراف آیه 130
به تنها دلیلی که توجه نمی کنیم. لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ. همه اش دنبال یک مقصر خاص و اشکالات مدیریتی و .... هستیم. باشه. دنبال آن ها هم باش. علت های ظاهری را پیگیر باش اما علت باطنی و اصلی لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ را هم پی بگیریم.

فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَٰذِهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِندَ اللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ
 (اما آنها نه تنها پند نگرفتند، بلکه) هنگامی که نیکی (و نعمت) به آنها میرسید، میگفتند: بخاطر خود ماست ولی موقعی که بدی (و بلا) به آنها میرسید، میگفتند: از شومی موسی و کسان اوست آگاه باشید سرچشمه همه اینها، نزد خداست؛ ولی بیشتر آنها نمیدانند
سوره اعراف آیه 131
 تفسیر المیزان:
حال یا به زبان حالشان و یا با زبان ظاهرشان و این اقوال و اعتراض ها از فردی مسلمان ، نوظهور نیست ، برای اینکه موسی (علیه السلام ) هم با اعتراض هائی نظیر آن از ناحیه بنی اسرائیل روبرو شده بود و قرآن کریم آن را چنین حکایت می کند: (( فاذا جاءتهم الحسنة قالوا لنا هذه و ان تصبهم سیئه یطیروا بموسی و من معه الا انما طائرهم عند الله و لکن اکثرهم لا یعلمون )) ، و این منطق غلط، از سایر امت ها در مورد پیامبرانشان نیز روایت شده ، پس امت اسلام هم در پیمودن این روش نادرست و رفتار غلط با پیامبرشان از سایر امت ها کوتاه نیامدند و قرآن کریم هم درباره تشابه همه امت ها فرموده : (( تشابهت قلوبهم )) .
و امت اسلام شبیه ترین امت ها به بنی اسرائیل است ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) نیز فرموده است : (( بنی اسرائیل داخل سوراخ هیچ سوسماری نشدند مگر آن که شما نیز داخل آن خواهید شد )) .پایان.


مشکلات انقلاب حضرت موسی ع مشکلات انقلاب ما هم هست. برای همین در جای جای قرآن داستان حضرت موسی ع امده است.

#############

  • شنگول العلما
۱۷
تیر

این متن و مراحلش،  نظریه شخصی است و ممکنه دیگران نظرات دیگه ای داشته باشند.
ترتیب مراحل دقیقا این طور نیست ممکنه کمی پس و پیش باشه. و ممکن کسی روی خودش کار کرده باشه و بعضی مراحل براش پیش نیاد و پرش داشته باشه.

مرحله اول به دل نشستن عشق هست.
در دوران خواستگاری و نامزدی و اینها، طرف مقابل به دل می نشیند.
و این به دل نشستن و عشق و عاشقی هم آسان به نظر می رسه (که عشق آسان نمود اول)
تصور ابتدایی ما از عشق همون تصور از فیلم و رمان هست که وقتی دو نفر بهم رسیدند دیگه پایان فیلمه و یک عمر کنار هم خوشبخت زندگی می کنند. اما( که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکلها)

اتفاقی یک نفر به دل یک نفر دیگه نمی نشینه.
به دل نشستن هم با زیبایی فرق می کنه.
ممکنه یکی خیلی زیبا باشه به دل ادم هم ننشینه. ممکنه زیبایی معمولی داشته باشه به دل بشینه.
عشق هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود
اما روند به دل نشستن به صورت معمول این طوری هست:
الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُولَٰئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ
 زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلّق دارند؛ و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاکند اینان از نسبتهای ناروایی که (ناپاکان) به آنان میدهند مبرّا هستند؛ و برای آنان آمرزش (الهی) و روزی پرارزشی است
سوره النور آیه 26

اکثرا این طوریه اما ازمایش الهی برای افراد، متفاوت هست و ممکن است ازمایش های خاص شویم با همسران متفاوت.

عقل طبیعی ایمانی می شه حدیث زیر:
أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا اَلْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُکْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ..‌‌..
شخصى از امام ششم علیه السلام پرسید عقل چیست‌؟ فرمود چیزیست که بوسیله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آید.....
الکافی  ,  جلد۱  ,  صفحه۱۱  

اما حکمت خداوند گاهی اقتضا می کند که:
إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَمْراً سَلَبَ الْعِبَادَ عُقُولَهُمْ فَأَنْفَذَ أَمْرَهُ وَ تَمَّتْ إِرَادَتُهُ فَإِذَا أَنْفَذَ أَمْرَهُ رَدَّ إِلَى کُلِّ ذِی عَقْلٍ عَقْلَهُ فَیَقُولُ کَیْفَ ذَا وَ مِنْ أَیْنَ ذَا»
آن‌گاه که خدا انجام کارى را خواهد، خرد را از بندگانش بردارد و کارش را عملى سازد و خواسته‌اش به اتمام رسد و وقتی کارش را به انجام رسانید خرد هر صاحب خرد را به او برگرداند، پس او خواهد گفت: چگونه این طور شد؟ و از کجا شد؟».
ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 442، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.

اما فقط این شکلی هم نیست این مدلی هم ممکنه باشه البته:
کَم مِن عَقلٍ أسیرٍ تَحتَ هَوى أمیرٍ ! [نهج البلاغة : الحکمة 211 ]
امام على علیه السلام : بسا خردى که اسیر هوسى چیره است.

عقل اسیر هوا می شود. و تصمیم گیرنده هوای نفس.

زن زندگی ازادی فکر می کند به دل نشستن فقط با زیبایی های ظاهری ممکن است.  اون به دل نشستن نیست. فتنه و فریب هست. به دل نشستن مجموع جسم و روح با هم هست با اصالت روح و راهش هم ایه زیر:
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا
 مسلّماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، خداوند رحمان محبّتی برای آنان در دلها قرار میدهد
سوره مریم آیه 96
همسر خوب می خوایم باید میزان ایمان و عمل صالح بالا برود.

مرحله تنهایی:
شب اول ازدواج من این طوری بود که دندونم درد گرفته بود دستم تا ارنج توی دهنم بود و حتی تا کتف. و دنبال اون دندون بی شعور می گشتم.
 ببعی در حیاط یک کله بع بع می کرد و خانواده رو صدا می زد.
یه خواهر کوچولو
اسمش آبجی ببعو
مامان باباش مهربون
خونش چه خوش رنگ و بو
همسر من هم از فراق خانواده گریان بود^_^
اما شب اول ازدواج حضرت علی ع و حضرت زهرا س چطور بود؟
وقتی در شب ازدواج، حضرت علی(ع) حضرت زهرا(س) را نگران و گریان می بیند و علت را جویا می شود، حضرت در پاسخ می فرماید: «تَفَکرتُ فِی حَالی و أمْری عِندَ ذَهابِ عُمرِی و نُزُولی فِی قَبرِی فَشَبَّهتُ دُخُولی فِی فِراشِی بِمَنزِلِی کدُخُولِی إلَی لَحَدِی وَ قَبرِی فَأُشِدُک اللهَ إنْ قُمتَ إلی الصَّلاةِ فَنَعبُدُ اللهَ تَعالَی هَذِه اللَّیلَةُ...؛ در پیرامون حال و رفتار خویش فکر کردم، به یاد پایان عمر خویش و منزلگاه دیگر به نام قبر افتادم که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزی دیگر از اینجا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت؛ در این آغازین لحظه های زندگی تو را به خدا سوگند می دهم بیا به نماز بایستیم تا با هم در این شب خدا را عبادت کنیم».[7]
غایة المرام، البازلی شافعی، ص 295؛ احقاق الحق، همان، ج 4، ص 481.
ازدواج آغاز تنهایی است.
آغاز مسولیت های جدید و میدان ازمایش وسیع و جدید.
 
مرحله بعد، مرحله بیرون ریزی صفات بد خود انسان و همسرش هست. اما از انجا که معمولا بدی رو در دیگران بهتر می بینیم به بدی های خودمون کمتر توجه می کنیم. بیشتر می ریم توی نخ بدی های دیگران و همسر و ....

....واللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ
 ....و خداوند آنچه را مخفی میداشتید، آشکار میسازد.
سوره البقره آیه 72

خداوند با فتنه ی اخیر بی حجاب ها را بیرون ریخت.

یعنی یک سری بی حجاب بالقوه وجود داشتند و این فتنه باعث برون ریزی این ها و بالفعل شدنشان شد.

در ازدواج هم که میدان وسیع تری است( مادر همسر، خواهر و برادر همسر و خود همسر با تربیت متفاوت و فامیل همسر و هزاران جوایز نقدی دیگر وجود دارد)
 با انواع امتحان و حوادث روزگار خصوصیات بد انسان و همسرش بیرون می ریزد. قبل از ازدواج ادم فکر می کند چقدر خوب و باتقواست. بعد از ازدواج متوجه می شود این همه خصوصیات بد در من بود و نمی دانستم.

بعضی صبر ندارند و به جای اصلاح زود به طلاق می رسند و این علت بعضی طلاق های زودرس هست.

اوائل ازدواج معمولا مقداری عقب گرد داریم. این عقب گرد برای دودیدن و پریدن است و نه برای سر جای خود ماندن.
برای پریدن از نهر اب اول باید کمی عقب گرد کرد و بعد دوید. شما با ازدواج باید از روی خود بپرید.
عاشقی گر زین سر و گر زان سر است
عاقبت ما را بدان سر رهبر است
بعضی وقتها یک همسر از روی خود می پرد و دیگری نمی پرد و اینجا کار کمی سخت می شود. یک نفر می افتد در سیکل صبر و اگر خوب صبر کند می رسد به رضا و ....
و اگر نکند دعوا می شود. اما بالاخره کار سخت است.

پس مرحله بعد می رسد به ذکر یونسیه.
وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَىٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
 و ذاالنون ( یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ی متراکم) صدا زد: (خداوندا) جز تو معبودی نیست منزّهی تو من از ستمکاران بودم
سوره انبیاء آیه 87

زود ازدواج رو رها نکن. یونس ع ترک اولی داشت زود قومش را ترک کرد. در این ظلمات مشکلات ازدواج ذکر یونسیه بگوییم.
و آنگاه مشغول عیوب خویش شویم.

طُوبی لِمَن شَغَلَهُ عَیبُهُ عَن عُیوبِ الناس.».
(ابن ابی الحدید، ج 20، ص 296)
خوشا به حال کسی که توجه به عیبش او را از توجه به عیبهای مردم باز دارد.

مرحله بعد اصلاح همسر:
البته باید برای اصلاح همسر تلاش کرد اما معمولا خیلی کم اتفاق می افتد. بیشتر باید پذیرش باشد و کمتر نق زدن و و بیشتر شکر کردن.
حالت ناشکری با فکر کردن به نداشته ها به وجود می اید. و حالت شکر با فکر کردن به داشته ها. (این جمله مهم است) تفکر در داشته ها رو می گم.
 ##################

  • شنگول العلما
۰۳
تیر

بنا رو بسته بودم که کاری که نتونم برم مسجد قبول نکنم.
سر هر کاری می رفتم اول می گفتم من وسط کار می رم مسجد شما قبول می کنی؟ می گفتن نه.
اذیت هم شدم
انتقاد هم‌ می شد که با یک فرزند، بیکاری فرض ندارد هر کاری شد برو.
اما بالاخره بعد از مدتها صبر، بین اون همه ادم رفتم پیش یه تابلوسازی که حافظ قرآن بود و رشته علوم قرانی خوانده بود.
عجیب بود واقعا.
کارگری پیش یک تابلوساز حافظ قرآن. ^_^.
من که هنوز باور نمی شه.
و با هم وسط کار مسجد می رفتیم.
دیگه نگران نماز نبودم بالای داربست هم که بودیم اگر مسجد در دسترس نبود، باز نماز اول وقت سرجاش بود.
خوانندگان وبلاگ فکر می کنند من استاد محسن هستم در حالی که من اوس محسن هستم^_^.
البته هنوز هم حب دنیای بقیه و گاهی خودم برای مسجدم مزاحمت ایجاد می کنه.  

وقتی به چیزی شناخته شدیم پذیرش بیشتر می شه. ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ....
کسی به عفت و پاکدامنی شناخته شد توی عروسی بهش نمی گن  پاشو برقص. چون شناخته شده هست.
اما کسی که پاکدامن هست و کمی شل می زنه بهش پیشنهاد می شه.
یکبار برخورد خشنی کردم با کسی که خواننده زن گذاشته بود دیگه کسی جلوی من خواننده زن نمی ذاره. درواقع جراتش رو ندارن^_^.
در مواردی هم شل زدم اون ها هم شل برخورد می کنند.
وقتی وسط مهمونی می گم من با اجازه رفتم مسجد. می گن این این جوریه دیگه یه مقداری کم داره.
درواقع من بدون مسجد کم دارم. خدا رو کم دارم. نماز در مسجد نباشد راه نفسم بسته می شود. هوای روحانی ام کم می شود.

خانه می خوایم بخریم یا اجاره کنیم چی مهمه؟ میزان دسترسی به مسجد.  
و مسجدش هم خوب باشه.
پیش فرض نماز، مسجد هست. ایاک اعبد نیست ایاک نعبد هست یعنی فعل جمع است. یعنی نماز در مسجد اصله. (یکی از وجوه ایه)

انچه انقلاب را به پیروزی رساند شبکه سازی مردمی در مسجد بود. و آنچه حفظ می کند هم همان است هیچ تغییری نکرده است.
اعلامیه امام خودش پا نداشت همه جا برود. می امد در مساجد و همه جا می رفت.
این ایه را زیاد شنیدیم همان ایه ای که پیامبر ص پیر کرد و ما را هم پیر می کند:
فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
 پس (ای پیامبر) همان گونه که مأمور شده ای، استوار باش و (نیز) هر کس که با تو، به سوی خدا آمده است، و سرکشی نکنید که او به آنچه میکنید بیناست
سوره هود آیه 112
اون مدلی که امر شده (نه دلبخواهی) و همه با هم نه همه بی هم استقامت کنید.
چند ایه بعد از این ایه در مورد نماز است.
یعنی چی؟ کسی که توی نماز شل بزنه نمی تونه مقابل کفار محکم بایسته.
امام خمینی ره که شاه را بیرون کرد و مقابل  امریکا محکم ایستاد و مقابل صدام و نخست وزیر روسیه هیبت امام می گیرتش.
 برای این است که فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ را با چند ایه بعدش دید. چند ایه بعد در مورد نماز است. برای همین امام خمینی ره اداب الصلاه و اسرار الصلاه نوشت.

نکته سوم از تفسیر نور:
 3- نماز، قوّت قلب مؤمنان است چون در آیات گذشته، فرمان به استقامت و عدم اعتماد به ظالمان مطرح شد و این امور نیاز به روحیّه ی بالا دارد، لذا در این آیه (۱۱۴هود)، خداوند امر به تقویت روح با اهرم نماز میفرماید. فاستقم.. و اقم الصلاة.

کارکرد اول مسجد اقامه نماز و افزایش ایمان
با نماز و دعا و سخنرانی و .... است. اما مسجد عالی مسجدی مدل مسجد مستند عابدان کهنز هست.
مسجد، بسیجش محله را مراقبت می کند.
کلاسهای تابستانی اش یا ورزشی اش، بچه ها را می اورد پای کار.
امام جماعتش مشکلات مختلف را حل می کند. مشکلات خانوادگی و مشکلات مالی با خمس و زکات و صندوق مسجد و ....
جلوی مسجد مغازه  باشد بهتر است که از اجاره اش تامین هزینه ها انجام شود.

به جای اینکه روی تک تک افراد اداره و کارخونه و .... کار کنیم که درست کار کنند مسجد و نمازخونه اش را قوی کنیم.

گاهی فکر می کنم به جای اینکه بریم صدها کتاب روانشناسی بخوانیم که فرزند خوب تحویل جامعه بدیم یک کار مهم انجام بدیم کاری کنیم که نمازخوان شود.
نمازخوان نه.
اقامه کننده نماز مدل اداب الصلاه.
درواقع کاری کنیم مسجدی شود.
وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ
 و خانواده ات را به نماز فرمان ده و بر آن پایدار باش ما از تو روزی نمیخواهیم، (بلکه) ما تو را روزی میدهیم، و سرانجام (نیکو) برای (اهل) تقوا است
سوره طه آیه 132
نماز مثل اسپرین می مونه. خودش درد رو تشخیص می ده می ره درمانش می کنه.
کدوم ایه می گه نماز اسپرین است ایه زیر:

 وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَٰلِکَ ذِکْرَىٰ لِلذَّاکِرِینَ
 و نماز را در دو طرف روز و اوایل شب بپادار، (زیرا) بدرستی که کارهای نیکو (همچون نماز)، بدیها را محو میکند، این (فرمان)، تذکّری است برای اهل ذکر.
سوره هود آیه 114
یعنی نماز یه مدل حسنه ای است که مثل اسپرین می ره درد رو (سیئات) تشخیص می ده درمان می کنه.

##################

  • شنگول العلما
۲۴
خرداد

قبلا گفته شد که حکومت دولتی درونش رشد نیست. حکومتی مردمی درونش رشد هست.
یعنی لیقوم الرسول (حکومت) بالقسط اصل نیست. اصل لیقوم الناس بالقسط هست. یعنی حکومت زمینه قیام به قسط ناس را فراهم کند. امام زمان عج ظهور کند که مردم قسط رو به پا کنند.

مردم پتانسیل حضور امام زمان عج رو داشته باشند و فراهم کنند که بعد از ظهور قسط را حول ولایت امام برپا کنند.
 لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ
 ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است
سوره الحدید آیه 25

حالا شباهت هایی که بین حکومت  و خانواده وجود داره رو نگاه کنیم.
شباهت به معنای مثل اون بودن نیست. شباهت رو به این معنی بگیریم که یعنی نمونه کوچک تر و همچنین خانواده ها پایه های حکومت.

اگر در سوره نور دقت کرده باشیم، از وسط مباحث خانواده ناگهان می ره سمت مسایل رهبری جامعه.
این یعنی چی؟
یعنی آنکه ولایت پدر و احترام مادر و اجازه گرفتن را در خانواده فهمیده باشه می تونه زمینه مهمی بشه که ولایت امام معصوم و ولایت فقیه و..... رو هم درک کنه.
به کلمه اجازه در دو ایه سوره نور دقت کنیم:
اجازه در خانواده:
وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
 و هنگامی که اطفال شما به سنّ بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصی که پیش از آنان بودند اجازه میگرفتند؛ اینچنین خداوند آیاتش را برای شما بیان میکند، و خدا دانا و حکیم است
سوره النور آیه 59
  اجازه گرفتن از رهبر الهی در چند ایه بعد همین سوره:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَىٰ أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ یَذْهَبُوا حَتَّىٰ یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
 مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند و هنگامی که در کار مهمّی (امر جامع) با او باشند، بی اجازه او جایی نمیروند؛ کسانی که از تو اجازه میگیرند، براستی به خدا و پیامبرش ایمان آورده اند در این صورت، هر گاه برای بعضی کارهای مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که میخواهی (و صلاح میبینی) اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است
سوره النور آیه 62
امر جامع در تفسیر نمونه اینگونه امده:
منظور از ((امر جامع )) هر کار مهمی است که اجتماع مردم در آن لازم است و تعاون و همکاریشان ضرورت دارد، خواه مساءله مهم مشورتی باشد، خواه مطلبی پیرامون جهاد و مبارزه با دشمن ، و خواه نماز جمعه در شرائط فوق العاده ، و مانند آن.

پس برای امر جامع خانواده هم باید روشی ارائه شده باشه.

بعضی جاها هم نباید اجازه گرفت.

بریم از رهبر الهی اجازه بگیریم ایا من با مال و جانم در راه دین جهاد کنم؟
خب اجازه نمی خواد. برو جهاد کن دیگه
لَا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ أَن یُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ
  کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان دارند، در جهاد با مال و جانشان از تو عذر و اجازه نمیخواهند، و خدا به (حال) تقواپیشگان داناست.
سوره التوبه آیه 44
 
ما یک نمونه اجازه داریم. اجازه بنیامین از پدرش: بنیامین که احتمالا زن و بچه دارد برای سفر  از پدرش، اجازه اش را می گیرند:
فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَىٰ أَبِیهِمْ قَالُوا یَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَکْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ
 پس چون به سوی پدر خود باز گشتند، گفتند: ای پدر پیمانه (برای نوبت دیگر) از ما منع شد، پس برادرمان (بنیامین) را با ما بفرست تا سهمیه و پیمانه خود را بگیریم و ما حتما نگهبان او خواهیم بود.
سوره یوسف آیه 63

#بعدی

خب بریم سراغ نماز:
وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ
 و خانواده ات را به نماز فرمان ده و بر آن پایدار باش ما از تو روزی نمیخواهیم، (بلکه) ما تو را روزی میدهیم، و سرانجام (نیکو) برای (اهل) تقوا است
سوره طه آیه 132
تمرکز اصلی پدر روی نماز است و رزق دست خداست.
خیلی سخته که پدر به خانواده این را بفهماند یعنی فهماندن چند بیت زیر کار بسیار سختی است مخصوصا برای ذهن های مهندسی طور:
دیده‌‌ ای باید سَبَب سوراخ کُن
تا حُجُب را بَر کَنَد از بیخ و بُن
تا مُسَبِب بیند اَنْدَر لامَکان
هَرزِه دانَد جَهْد و اِکْساب و دُکان
از مُسَبّب می‌رَسَد هر خیر و شَر
نیست اَسْباب و وَسایِط ای پدر

اما در حکومت، تمرکز اصلی پس از رسیدن به قدرت، نماز:
الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ
 کسانی که اگر آنان را در زمین به قدرت رسانیم، نماز بر پا میدارند و زکات میدهند و (دیگران را) به خوبیها دعوت میکنند و از بدیها بازمیدارند؛ و پایان همه ی امور برای خداست
سوره الحج آیه 41

اما یک شباهت دیگر:
قسمت واصطبر آیه بالا (وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا)  که باید پدر و کنارش مادر انجام دهد را شاید با فاستقم ایه پایین بتوان با هم دید:
فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
 پس همانگونه که فرمان یافته ای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند) و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند
سوره هود آیه 112

پدر خانواده صبر و پایداری زیاد کند بر نماز و بداند و جابیاندازد رزق دست خداست.
پدر جامعه استقامت کند و جا بیاندازد رزق دست خداست و اقتصاد مقاومتی.

قسمت من تاب معک پیر می کند.

پدر بخواهد با کم بسازد می سازد اما خانواده هم استقامت کنند همراهی کنند پیر می کند ادم را. رهبر استقامت کند و من تاب معک پیر می کند.

 اهل ایمان خودشون رو از جهنم حفظ کنند و اهلشان را:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ
 ای کسانی که ایمان آورده اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند و آنچه را فرمان داده شده اند (به طور کامل) اجرا مینمایند
سوره التحریم آیه 6

پیامبر ص و علی ع پدران امت، اهلشان را حفظ می کنند. ما باید اجابت کنیم:
 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ
 ای کسانی که ایمان آوردهاید دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید
سوره انفال آیه 24


اطاعت از شوهر در امور معروف در حدیث زیر:
اسمعن یا هولاء اُبایعکنّ علی ألّا تشرکن فی اللَّه شیئاً و لا تسرقن و لا تزنین و لا تقتلن أولادکنّ و لا تأتین ببهتانٍ تفترینه بین أیدیکنّ و أرجلکنّ و لا تعصین بعولتکنّ فی معروف، اقررتنّ؟ قلن: نعم؛[3]کافی، ج 5، ص 526، حدیث 2؛ وسائل الشیعه، ج 20، ص 210، کتاب نکاح، مقدمات النکاح، باب 817، حدیث 1.
ای زنان حاضر بشنوید، من با شما بیعت می کنم بر اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید، دزدی نکنید، زنا نکنید، فرزندان خود را نکشید و به بهتان و افترا فرزند حاصل از رابطه نامشروع را بر شوهرتان نبندید و در کارهای معروف از شوهرتان سرپیچی نکنید. آیا بر این موارد اقرار می کنید؟ گفتند: آری.»

اطاعت از رهبر الهی در امور معروف:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَىٰ أَن لَّا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
 ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خدا قرار ندهند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند و در هیچ کار شایسته ای (معروف) مخالفت فرمان تو نکنند، با آنها بیعت کن و برای آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است
سوره الممتحنه آیه 12
شرحش شاید بعدا.

و اما ادامه:
در روایت زیر زنان، نرم مقابل همسر و نفوذناپذیر مقابل خانواده اش (پیش نیاز مدیریت واحد)
 ....فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ نِسَائِکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَخْبِرْنَا قَالَ إِنَّ مِنْ خَیْرِ نِسَائِکُمُ الْوَلُودَ الْوَدُودَ السَّتِیرَةَ الْعَفِیفَةَ الْعَزِیزَةَ فِی أَهْلِهَا الذَّلِیلَةَ مَعَ بَعْلِهَا الْمُتَبَرِّجَةَ مَعَ زَوْجِهَا الْحَصَانَ مَعَ غَیْرِهِ الَّتِی تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تُطِیعُ أَمْرَهُ وَ......پس رسول خدا (ص) فرمودند: آیا برایتان بگویم بهترین زنان شما کدامند؟ اصحاب عرض کردند بفرمائید، حضرت فرمود: از بهترین زنان شما آن زنى است که پر فرزند و مهربان، پوشیده و پاکدامن بوده و مقابل خانواده خود عزیز(نفوذناپذیر) و مقابل شوهر ذلیل(رام و نفوذپذیر) باشد،....
عزیز و ذلیل عربی با فارسی فرق دارد.

در این آیه زیر  نرمی مقابل مومنان و نفوذ ناپذیری مقابل کافران:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
 ای کسانی که ایمان آورده اید هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمیرساند؛ خداوند جمعیّتی را می آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) میدهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست
سوره المائده آیه 54


اطاعت نکردن از پدر و مادر در شرک:
وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا وَإِن جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
  و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی کند، و(لی) اگر آنها با تو درکوشند تا چیزی را که بدان علم نداری با من شریک گردانی، از ایشان اطاعت مکن. سرانجامتان به سوی من است، و شما را از (حقیقت) آنچه انجام میدادید باخبر خواهم کرد..
سوره العنکبوت آیه 8

اطاعت نکردن از احبار و رهبان بدون وجه شرعی بدون وصل به خدا:
اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلَٰهًا وَاحِدًا لَّا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ
 (اهل کتاب،) دانشمندان و راهبانِ خود و مسیح فرزند مریم را به جای خداوند به خدائی گرفتند، در حالی که دستور نداشتند جز خدای یکتا را که معبودی جز او نیست بپرستند. خداوند از هر چه برای او شریک میپندارند، منزّه است
سوره التوبه آیه 31


عفو و صفح و غفران در خانواده:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَّکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
 ای کسانی که ایمان آورده اید بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشید؛ و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را میبخشد)؛ چرا که خداوند بخشنده و مهربان است
سوره التغابن آیه 14

تفسیر نور: عفو به معنای گذشت و صفح به معنای ترک سرزنش و مغفرت به معنای از یاد بردن و به فراموشی سپردن است و این سه امر (عفو و صفح و مغفرت) سه گام در برخورد با خطاهای دیگران و از جمله همسر و فرزند است.
تفسیر نور:
در تمام قرآن، هیچ کجا کلمات عفو و صفح و مغفرت، پشت سر هم نیامده است، جز در مورد زندگی خانوادگی با همسر و فرزند. یعنی حتی در موردی که هم فکری نیست و باید از آنان بر حذر بود، باز هم عفو و صفح و مغفرت را باید مراعات کرد.

عفو و صفح در اجتماع:
فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَائِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِّنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ
 ولی بخاطر پیمانشکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحریف میکنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه میشوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد
سوره المائده آیه 13
ایه بالا را کوتاه بگم یعنی مثلا گاهی ندید نگرفتن باعث می شه بره جزء منافقین و در کانال های اون طرف ابی پیداش بشه.
 و با ندید گرفتن او را در حلقه خودمون نگه می داریم اما کار هم زیاد دستش نمی دیم مثلا ممکنه حتی در فلان نهاد هم باشه‌.

عفو و صفح در حکومت است اما غفران نیست چرا؟

شاید چون اینجا حق الناس و بیت المال است و باید جوری مسولیت بدیم با توجه به سابقه که این دو پایمال نشه. مثلا معاونتی است زیر نظر مدیری باتقوا که در حلقه بماند.

جمله زیر رو ندید بگیرید چون نه اطلاع دقیقی دارم و نه اشرافی به موضوع. اما ممکن است چنین فردی رو بفرستند مجمع تشخیص مصلحت ممکن است‌ در حد یک امکان نگاه کنید. کسی باید این حرف را بزند که می داند و نه من بی خبر.

از یک حدی هم که خیانت گذشت، اخراج می شود و یا حصر می شود مثل سامری در زمان موسی ع یا اعدام و ...

جعل مودة و رحمه بین همسران:
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
 و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر میکنند
سوره الروم آیه 21


پیامبر مظهر رحمت و درخواست مودت با قربی (اهل بیت):

وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ
 ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم
سوره انبیاء آیه 107

 ذَٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَىٰ وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ
 این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند به آن نوید میدهد بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم ( اهل بیتم) ؛ و هر کس کار نیکی انجام دهد ، بر نیکی اش میافزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است
سوره الشوری آیه 23

طلب استعفار پدر برای فرزند و رهبر برای جامعه:
قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ
 گفتند: پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم
سوره یوسف آیه 97

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا
 ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند (و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاردند)، به نزد تو میآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش میکردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند.
سوره النساء آیه 64

مدیریت واحد در کنار مشورت:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ ... (۳۴نساء)

در زیر کلمه عزتموا نیست عزمت هست. مفرد یعنی بعد از مشورت یک نفر تصمیم می گیرد. دو رهبر نداریم یکی داریم دو امام همزمان نداریم امام حسن ع امام اول است بعد امام حسین ع. دو تایی با هم امام باشند نمی شود.

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ
 به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان ( مردم) نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب و در کارها، با آنان مشورت کن اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش و) بر خدا توکل کن زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
سوره آل عمران آیه 159

در نماز همسران کنار هم نمی شود نماز بخوانند. مرد جلوتر باشد.
در نماز جماعت امام جماعت جلو.
این به معنای بهتر بودن مرد نیست چون بهتر بودن به انجام بهتر وظیفه در مسولیت و تقواست
....انَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ...
سوره الحجرات آیه 13

جایگاه مادر که بهشت زیر قدم هایش است و تربیت بیشتر به عهده اش است، احیا کننده فرزند. احیای معنوی فرزند یعنی احیای تمام بشریت:
...وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ...
سوره المائده آیه 32

و رسول احیاگر مردم:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ
 ای کسانی که ایمان آوردهاید دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید
سوره انفال آیه 24

همسران مایه آرامش:
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
 و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر میکنند
سوره الروم آیه 21
تسکنوا بین همسران سر ریز می شه بین فرزندان.

رسول مایه ارامش:
ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَذَٰلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ
 سپس خداوند سکینه خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد؛ و لشکرهایی فرستاد که شما نمیدیدید؛ و کافران را مجازات کرد؛ و این است جزای کافران
سوره التوبه آیه 26
تزکیه رسول سر ریز می شه در جامعه.
تزکیه و توکل امام خمینی ره سر ریز شد در سربازانش.

نفقه مرد به زن رو به عنوان انفاق بگیریم. انفاق واجب. باعث دل کندن از مال و تزکیه می شه.
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ....
سوره النساء آیه 34
 

انفاق واجب در دین خمس و زکات:
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
 از اموال آنها صدقه ای (بعنوان زکات) بگیر، تا بوسیله آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی و (به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن؛ که دعای تو، مایه آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست
سوره التوبه آیه 103

 

بال خاکساری فرزند مقابل والدین به خاطر ربیانی. هرچه ربیانی بیشتر احترام بیشتر.
وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا
 و بالهای تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا همانگونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده
سوره اسراء آیه 24

تسلیم کامل و صلوات در ایه زیر:
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا
 خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستد؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید.
سوره احزاب آیه 56

در بعضی خانواده ها چهار فرزند هیچ کدوم شبیه هم نمی شوند و سر یک سفره به خاطر اختلافات به زور جمع می شوند.
و گاهی جمع نمی شوند.
 حالا رهبر الهی جامعه چقدر سخت است این همه فرزند  با انواع مختلف تفکر را سر سفره دین و نظام اسلامی کنار هم نگه دارد

البته این متن می تونه ادامه داشته باشه اما تا اینجا به ذهن من خطور کرد.

 

  • شنگول العلما
۱۵
خرداد


سالک واقعی یعنی سلوک با همون چیزهایی که هست و داره. اگر خداوند رب است یعنی مالک مدبر. پس هیچ اتفاقی اتفاقی نیست.

در تفسیر منسوب به امام عسکری آمده که عبد الله بن یحیی بر امیر مؤمنان وارد شد. نزد امام صندلی ای بود و امام او را به نشستن بر آن فراخواند. عبدالله نشست که صندلی کج شد و او افتاد و سرش به شدت شکست به نحوی که استخوان جمجمه آشکار شد و دردش غیر قابل تحمل بود. امام دستور داد زخم را شستشو دادند و دست بر زخم کشید و از آب دهان بر آن مالید و به برکت امام زخم فوری خوب شد. عبدالله از امام پرسید به چه گناه مستحق این بلا شدم ؟ امام فرمود به خاطر این که هنگام نشستن "بسم الله الرحمن الرحیم" بر زبان نراندی. خدا تو را به این بلا گرفتار کرد تا از تقصیر در این امر مورد خواست خدا که ترک کردی، پاک کند . آیا نمی دانی که رسول خدا مرا از خدا خبر داد که فرمود:
هر امر مهمی که با "بسم الله الرحمن الرحیم" شروع نشود، ابتر و ناقص می باشد. (3)
3. بحار الانوار ،مجلسی، ج73، ص305(به نقل از تفسیر منسوب به امام عسکری) ، بیروت.
عبد الله بن یحیی از یاران عادی امام نبود از یاران ویژه امام علی ع بود. و از استادی شنیدم جزء شرطة  الخمیس بوده.
روایت بالا یک جسم (ظاهر) داره یک روح (باطن)
جسمش صندلی ای نامناسب.
روحش نگفتن بسم الله.
نگفتن بسم الله باعث می شه پایه های صندلی استحکامشون کم بشه و بشکنه.
نگو نمی شه. چطور نماز باران ابرها را به حرکت در می اورد چطور؟

همه سنگ ها مثل هم نیستند.
بعضی از سنگها از خوف خدا از کوه می افتند:
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
 سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سختتر چرا که پاره ای از سنگها میشکافد، و از آن نهرها جاری میشود؛ و پارهای از آنها شکاف برمیدارد ، و آب از آن تراوش میکند؛ و پاره ای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر می افتد؛ (اما دلهای شما، نه از خوف خدا میتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است) و خداوند از اعمال شما غافل نیست
سوره البقره آیه 74

ستون حنانه از دوری پیامبر ص ناله می کند و ...
همه عالم شعور دارد.  


اگر آدم عادی بسم الله نگوید ممکن است هیچ اتفاقی براش نیافتد.
 اما کسی که می گوید سالکم. یا می خوام یار امام زمان عج باشم یا شیعه واقعی باشم و .... مثل همه باهاشون رفتار نمی شه.
بسم الله نگوید کارش به مشکل می خوره.
یک مذهبی یک مقدار مویش بیرون باشد تنبیه می شود اما غیرمذهبی کشف حجاب هم کند چند بار با حوادث مختلف بهش تذکر می دن اما بعد از  اتمام حجت ، رها می شه.(استدراج)

حالا بریم سراغ شاهد قرآنی:
اصحاب سبت امتحان خاص شده اند.
وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَیَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ لَا تَأْتِیهِمْ کَذَٰلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ
 و (ای پیامبر) از آنان دربارهی (مردم) آن آبادی که کنار دریا بود سؤال کن آنگاه که (به قانون،) در روز شنبه تجاوز میکردند، هنگامی که روز تعطیلی (شنبه)، ماهیها (به روی آب در) کنارههای دریا به نزد آنان میآمدند، و(لی) روزی که تعطیل نبودند، ماهیان آشکار نمیشدند. ما این گونه آنان را به خاطر تجاوز و فسقشان آزمایش میکردیم
سوره اعراف آیه 163
ادم با خودش فکر می کنه این چه مدل امتحانیه که روز شنبه ماهی گیری نکنند و دقیقا همان روز شنبه ماهی ها بیشتر می ایند. اخر ایه توضیح این طور آمده:کَذَٰلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ
به خاطر فسق، این جوری امتحان شده اند.
پس امتحان عجیب کرونا از جهان هم نتیجه اعمال گذشته ی ماست. علت ظاهری اش اینه که از خفاش یا دست ساخته بشر. علت باطنی اعمال گذشته ما.
پس امتحان های خاص هر کس در زندگی  نتیجه اعمال گذشته یا خصوصیات گذشته او است و ....


لغزش ها هم همین طور. همه، همه جا نمی لغزند. ان عده ای که در جنگ احد لغزیدند به خاطر چی بود؟اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا.
شیطان سوار چی شد؟ سوار ببعض ما کسبوا.

 إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ
  روزی که دو گروه (در اُحد) با هم رویاروی شدند، کسانی که از میان شما (به دشمن) پشت کردند، در حقیقت جز این نبود که به سبب پاره ای از آنچه (از گناه) حاصل کرده بودند، شیطان آنان را بلغزانید.. و قطعاً خدا از ایشان درگذشت؛ زیرا خدا آمرزگار بردبار است.
سوره آل عمران آیه 155

بریم سراغ حضرت یونس ع:
جسم کار این بود که قرعه انداختن و حضرت یونس ع را به دریا انداختند
اما روحش چی بود؟ ترک اولای ترک قومش.
پس اگر حضرت یونس ع زود ترک قوم نمی کرد قرعه کشی هم یه چیز دیگه می شد.
پس قرعه کشی هم اتفاقی نیست.
اصلا چیزی به نام شانس نداریم. به جای شانس اسمش را بگذاریم فضل.
وقتی در قرعه کشی کسی برنده شد یا وضعش بهتر شد شانس نیاورده. فضل آورده. یعنی یا خصلت خوبی در خود پرورش داده مثلا کریم بودن یا بیداری سحر یا نماز اول وقت و .... این جوری فضل را به خود جذب کرده. شانس نداریم.
علامه طباطبایی فضل خدا را کسب کرد و از یک ادم با هوش معمولی تبدیل شد به فیلسوف:
(در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقهٔ زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این رو هر چه می‌خواندم، نمی‌فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. )
هوش علت ظاهری و اخلاص علت باطنی.
اخلاص که بالا رود هوش را هم بالا می برد.


فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ
 پس یونس با مسافران کشتی قرعه انداخت و از بازندگان شد.
سوره الصافات آیه 141

وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَىٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
 و ذاالنون (= یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ی متراکم) صدا زد: (خداوندا) جز تو معبودی نیست منزّهی تو من از ستمکاران بودم
سوره انبیاء آیه 87

حالا حضرت یونس اگر بصیرت نداشت می گفت وای چرا این جوری شد چه شانس بدی داشتم قرعه به نام من افتاد. لعنت به این شانس و قرعه.
اما او بصیر است روح را می بیند می گوید
لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ.

حالا این روایت و ایه رو بریزیم در تمام زندگی و حوادث:

بارها گفته ام و به اشکال مختلف اثبات کردم که گرانی جسم دارد که می شه مسول و مدیر و عرضه و تقاضا و ....
یک روح دارد که می شه تقوا طبق ایه ۹۶ اعراف و ۶۶ مائده و آیه ۲ و۳ طلاق....
و اصالت با روح است.
هم جسم رعایت شود هم روح. اما اصالت با روح است.

کشور ما یک کشور عادی نیست. یک کشور اسلامی است یا لااقل ادعای اسلام دارد. اسلام کنار معارف، کنار حجت ها و شهدایی که هی می ایند و هشدار می دهند با اعمالشان و وصیت هایشان.
پس ما که تقوا رعایت نکنیم گرانی می اد اما مثلا فلان کشور اروپایی رعایت نکند ممکن است گرانی نیاد‌.
اما در همان غرب هم مذهبی داریم و غیرمذهبی و خدا با انها متفاوت برخورد می کند.

چون کشور ما ادعای شیعه علی ع دارد پس ما هم درواقع حکم عبدالله بن یحیی را داریم بین کشورها. حجت هم که هر از گاهی می رسد مثل حاج قاسم و حججی و شهدای اخیر فتنه و ...

حالا مثلا اگر لاستیک ماشین پنچر شد ادم می گوید لعنت به کسی که اینجا خرده شیشه انداخت.
اما بصیر باشد می گوید:
لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ.
امروز نماز صبحم رو دیر خواندم خداوند هم وقتم رو تلف کرد با پنچری.

فرزند خردسال می خورد زمین و دستش اسیب می بیند.
تشر به بچه می زنیم مراقب باش خب.
بصیر می گوید  لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
امروز مثلا فلان گناه کردم این اتفاق افتاد.
بچه معصوم که گناه نمی کند که عذاب شود. لابد ما گناهی کردیم که بلا سر او می آید.


عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عِرْقٍ یَضْرِبُ وَ لاَ نَکْبَةٍ وَ لاَ صُدَاعٍ وَ لاَ مَرَضٍ إِلاَّ بِذَنْبٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ وَ مٰا أَصٰابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمٰا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ ثُمَّ قَالَ وَ مَا یَعْفُو اَللَّهُ أَکْثَرُ مِمَّا یَأْخُذُ بِهِ .
از امام ششم(علیه السّلام):هیچ تب و نکبت و سر دردى و بیمارى‌اى پیش نمى‌آید مگر از گناه چنان که خداوند میفرماید:(هر مصیبتى که بسرتان آید از اعمالى است که کسب کرده‌اید و تازه خداوند از بسیارى از آنها صرف نظر میکند شورى/۲۹)و آنچه خدا میبخشد و ندیده میگیرد بیشتر است از آنچه را که بدان انتقام میکشد.

البته حوادث فقط از گناه نیست. گاهی تمرین مربی است برای ورزیده شدن و ....
بلا انواع دارد ترفیعی، تنبیهی، تنزیهی و یا ترکیبی و ...
مثلا شما باید ابتدا مدتی وزنه فقر بزنی تا بتوانی مسول فلان جا بشی و به فکر همه.

باید کودک بدخواب داشته باشی تا عادت کنی به کم خوابی که
 کَانُوا قَلِیلًا مِّنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ
 آنها کمی از شب را میخوابیدند،
سوره الذاریات آیه 17
در نماز مستحبی مثل نماز شب شرط قبله نیست پس با کودک روی پا یا در بغل هم‌ می شود نماز شب خواند. شاید هم بشود گفت از گناهان گذشتیمان باشد که قدرت عبادت باحال با این مدل کودک گرفته شده است.
مثلا حب دنیا در دل باشد شیرینی عبادت گرفته می شود با کودک بدخواب.
 یا مثلا ما رفلاکس و شیرخشک می بینیم اما اذیت شیاطین، کودک را بدخواب می کند که باید زیاد در خانه قرآن بخوانیم.
قران نخواندن یا کم خواندن در خانه نتیجه می دهد رفت و امد شیاطین نتیجه می دهد کودک بدخواب.
 باید قران خواند تا خانه محل عبور فرشته ها شود یا بلند اذان بگیم در خانه.
یا حیوان خانگی  در خانه بگذاریم که شیطان مشغول ان شود و نه اینکه سگ داشته باشیم که فرشته ها را دور کند.
دعوا هم در این خانه ها بیشتر است. چون  شیطان فکر شیطانی هم با خود می اورد.
ما نمی دانیم کودک بدخواب برای نمازشب خوان شدن ماست یا گناهان ما یا غیره پس بهترین حالت حالت خوف و رجاست.
از خود من کودک بدخواب حال ها گرفته است.

در مقابل تفکر یونسی ع ( توحید ربوبی) تفکر یهودی هم داریم:

وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ
 و یهود گفتند: دست خدا (با زنجیر) بسته است دستهایشان بسته باد و بخاطر این سخن، از رحمت (الهی) دور شوند بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، میبخشد ولی این آیات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می افزاید. و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم هر زمان آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و برای فساد در زمین، تلاش میکنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.
سوره المائده آیه 64
 
امام صادق علیه السلام در توضیح این آیه فرمود: عقیده ی یهود این بود که خداوند بعد از آفرینش، از تدبیر امور کناره گیری کرده است و چیزی را کم یا زیاد نمیکند. قد فرغ من الامر فلایزید و لاینقص. 138  
 138) تفسیر نورالثقلین و توحید صدوق،
 
مسلمان با تفکر یهودی هم وجود دارد.
قبول دارد خدا خالق است اما خداوند رب است را نه. رب به معنی مالک مدبر.
نمونه های تفکر یهودی: هی خودم خودم می کند. دود چراغ خوردم عالم شدم. خودم کار کردم زحمت کشیدم پولدار شدم(تفکر قارونی) شانس آوردم فلانطور شد و ....

مثلا فکر می کند خرم شهر را خدا ازاد نکرد یا مثلا فکر می کند خداوند هواپیمای اوکراینی را نیانداخت و .....
 خداوند هر دو دستش باز است:
یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ
خداوند فقط قهر نمی کند. در قهرش هم لطف است. یعنی قهر می کند که برگردیم نه اینکه قهر می کند چون عصبانی است.

و بعد دیگر ذکر یونسیه.
مقابل تفکر یونسی ع تفکر شیطانی هم هست:
قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ
 گفت: اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین می کنم
سوره اعراف آیه 16

به جای اینکه بگوید من ظالمم می گوید خدایا تو ظالمی. تو گمراهم کردی.
خدایا چرا من؟ تفکر خطرناک شیطانی است.
خدایی که علیم است جهل ندارد کریم است بخل ندارد حکیم است کار بیهوده ندارد و هزاران اسم جوشن کبیر (چرا من) ندارد. الحمدلله که من دارد‌.

خداوند پاداش کافر گناهکار را در همین دنیا می دهد. پاداش شیطان با ان همه عبادت، مهلت دادن تا روز قیامت است.
پاداش کافر خوب ممکن است راحتی در دنیا باشد. همین جا تسویه می کنند که لازم‌ نباشد ان دنیا تسویه کنند.
مومن گناهکار هم همین دنیا اذیت می کنند تا دیگر لازم نباشد در جهنم اذیت شود که انجا سخت تر است.

 

پس همه عالم شعور دارد، همه اتفاقات نتیجه اعمال گذشته ماست. همه چیز حساب شده است حساب های روحانی. برگ از درخت هم حساب شده می افتد. پس نتیجه می دهد ذکر یونسیه برای سالک

ذکر یونسیه را استاد فیاض بخش می گوید با عدد خاص باید تحت نظر استاد باشد اما بدون عدد خاص و قربتا الی الله خوب است.

برای اینکه فکر نکنیم استاد و اینها مثلا دکان و عرفان بازی است یک حدیث ببینیم:
أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ کَالْجَسَدِ اَلْوَاحِدِ إِنِ اِشْتَکَى شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَةٍ وَ إِنَّ رُوحَ اَلْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اِتِّصَالاً بِرُوحِ اَللَّهِ مِنِ اِتِّصَالِ شُعَاعِ  اَلشَّمْسِ بِهَا.
امام صادق علیه السّلام میفرمود: مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک پیکرى که هر گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاء دیگر هم احساس درد کنند، و روحهاى آنها نیز از یک روحست، و همانا روح مؤمن پیوستگیش بروح خدا از پیوستگى پرتو خورشید بخورشید بیشتر است. : الکافی ج ۲، ص ۱۶۶


راه رو که باشیم و راه مقداری طی شود خداوند خود استاد می رساند. مهم این است به یقینیاتمون عمل کنیم.

در اخر، نامه ایت الله ملکی تبریزی رو بخوانیم. عمل به این نامه برای همه افراد نیست. در ان اشاره به ذکر یونسیه شده. این نامه رمزگونه هست و باز تذکر می دهم برای همه نیست برای شاگردش که مقاماتی را طی کرده گفته است.
توضیح ابتدایی قبل از نامه زیر، اینکه مزاج ها انواع دارد گاهی فردی باید کمتر بخورد یا بیشتر یا کمتر بخوابد و یا بیشتر. هر کسی حال خود را بهتر می داند.
اما خود عبادت های زیاد، قوای ملکیه را می اورد تحت قوای ملکوتیه به تعبیر امام خمینی ره و سالک دستش بازتر می شود.

شخصا یاد مرگ را در فاصله بین دو سجده می ریزم. در کنترل شهوات بسیار موثر است.
فاصله بین دو سجده را از کجا می گویم:
امیرمؤمنان علی علیه السلام راز سجده های نماز را اشاراتِ به این آیه (۵۵ طه) دانسته و فرموده اند: معنی سجده ی اوّل آن است که خدایا من در آغاز از این خاک بودم، هنگامی که سر از سجده برمیداری اشاره به آن دارد که تو مرا از خاک  آفریدی سجده ی دوّم این مفهوم را میرساند که تو مرا به خاک برمیگردانی، و بلند شدن از آن، یعنی تو بار دیگر در قیامت مرا از خاک زنده خواهی کرد.(تفسیر نور)
در خود سجده تمرکز روی توحید ذاتی خوب است ان طور که اداب الصلاه امام خمینی ره توضیح می دهند.

اما میرزا جواداقا ملکی یاد مرگ وسیع تری را در این نامه ذکر کرده اند.

این نامه  یک مقدار خیلی زیادی از توان من بالاتر است اما به عنوان یک قله می شود بهش فکر کرد که شرایطش و زمینه اش فراهم شود تا به توفیق الهی سالها بعد بتوان بهش رسید.
یا لااقل با خواندنش متوجه می شوم که کلا هیچ کاری نمی کنم در مقابل ان عبادتها و ان اخلاص علمای قدیم.

شرایط اولیه عزلت، در ده شرط عزلت از مصباح الشریعه قبلا در همین وبلاگ گفته شده.
شاید نباید مطالب این چنینی را در وبلاگ بگذارم.
پس قبلش می گویم این مطلب مثبت هجده است. نه مثبت هجده های معمولی. مثبت هجده قرانی. در مثبت هجده قرانی آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا است با مثبت هجده های معمولی پایین فیلم ها فرق دارد.
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ
 و هنگامی که به بلوغ و قوّت رسید، ما حکم و علم به او دادیم؛ و اینچنین نیکوکاران را پاداش میدهیم
سوره یوسف آیه 22

 

######################

  • شنگول العلما
۱۴
خرداد

تقریبا حدود بیست سالی هست که وبلاگ می نویسم.

فضای وبلاگ و بلاگ بیان متفاوت هست. بلاگ بیان (اینجا) همه از من بهتر و عالم تر و فرهیخته تر.

اما وبلاگ همه سنین و همه مدل تفکر توشه و انسان های عادی و معمولی اش بیشتره.

از این حدودا بیست سال نوشتن، تقریبا پانزده سال رو به شکل زیر نوشتم. این متن مال حدودا ده سال پیش هست. اسمم به جای شنگول العلما ، آقای جوگیر بود. و چون مجرد بودم اکثر طنزها با ازدواج و خواستگاری و اینها می ساختم و گنجاندن یک نکته تفسیری کوتاه در اون طنز. و همیشه پر از شکلک. اما شکلک ها عادی خود بلاگفا.

به یاد گذشته ها و پیش زمینه متن بعد که در مورد ذکر یونسیه هست. 


همین طور که نشسته بودم یه پیامک اشتباهی برام اومد
پیامک این بود: به عجیجم بگو قهر بسه بیا خونه.indecision
به دلیل اهمیت بنیان خانواده، عجیج اگه این متن رو می‌خونی برو خونه نگرانت شدن.frown
این‌قدر این پیام رو کپی کنید تا برسه به دست عجیج.
بعد از دقایقی دوباره یه پیامک دیگه اومد بهش گفتی؟
من: سعیم رو کردم. به قول خانه سبز قهر کردین ولی حرف بزنین
او: تو دیگه چی می‌گی مشنگ؟!indecision
من: من مشنگ، دوست عجیج نیستم. من آقای جوگیر هستم.
او: جدی! شما جوگیر العلما حکیم البلاگفا هستین؟
من: البته من کوچکتر از اونی هستم که بزرگتر باشم اما من آقای جوگیر هستم.angel
او: ببخشید اشتباهی گرفتم. زندگیمون به هم ریخته. داشتیم زندگیمون رو می‌کردیم و اشتباهی هم نکردیم، نمی‌دونم چرا خدا بر ما غضب کرده.
من: خدا بر کسی غضب نمی‌کنه شما خودتون مورد غضب واقع شدین.
او: یعنی چی؟
من: در سوره حمد بعد از صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ طبق روال آیه باید گفته می‌شد غیر الغضبت علیهم ولااضللتهم. اما گفته شده غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ چرا؟ چون از جانب خدا فقط نعمت می‌رسه پس گفته شده انعمت علیهم. اما غضب، کیفر اعمال خودمون هست و غضب ابتدایی نیست. لذا گفته شده مَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ. نعمت ابتدایی و پاداشی هست اما غضب ابتدایی نیست و فقط کیفری هست.
او: آقوی جوگیر خواهرم خیلی دلش می‌خواد باهاتون صحبت کنه. الان بهتون زنگ می‌زنه
دریم دیم دریم دیم دریم دیم.
صدای زنگ موبایلمه نخندیدن.laugh
من: سلام.
خواهرش: سلام.
بعد، یه سکوت سنگین بینمون برقرار شد. با خودم گفتم لابد حرفاش یاد رفته. برای اینکه با افکارش بیشتر آشنا بشم گفتم: راستش من دوست دارم با افکار دخترای امروزی بیشتر آشنا بشم. یه سوال بپرسم؟
خواهرش: بفرمایید.
من: فرض کنید من اومدم خواستگاریتون بعد....
چی شد.
چرا این‌ جوری تندتند نفس می‌کشی.
گفتم فرض کن. فقط یه فرض هست
آروم باش.
می‌گم آروم باش. ای بابا
کسی اونجا نیست به اورژرانش خبر بده
نفس بکش.
بیـــــــــــــب
 ای بابا اینم مرُد.frown
تحمل شوق وصال منو نداشت. laughبرای شادی آن مرحومه در مورد سوره حمد یه نکته می‌گم ثوابش برسه به روحش.
در سوره حمد از اولش تا نستعین فَاذْکُرُونی‏   هست و از اهدنا تا آخر  أَذْکُرْکُم‏. ‏
فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ‏ وَ اشْکُرُوا لی‏ وَ لا تَکْفُرُونِ ( بقره152) پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم؛ و شکرانه ‏ام را به جاى آرید؛ و با من ناسپاسى نکنید. (152)
 

 

 

  • شنگول العلما
۳۰
ارديبهشت

 نمی شه برای همه زندگی ها نسخه واحد پیچید.

 مثالها ممکن است برای یک زندگی قابل اجرا باشد برای زندگی دیگر قابل اجرا نباشد.
مثلا کسی که تسلیم یک حدیثی (از احادیث حق شخصی نه حق الناس و ....) از پیامبر ص نمی شود. نمی شه به زور مجبورش کرد طبق حدیث عمل کند.

چون حقیقت عبودیت که در حدیث عنوان بصری آمده در طرف مقابل نیست. در نتیجه گاهی فقط باید گذشت کرد.

 

اَلْمَسْأَلَةُ مِفْتَاحُ اَلْفَقْر
نیاز از کسی خواستن، کلید تنگدستى است.
غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 473

نقطه مقابل حدیث  بالا چشم به دست خالق داشتنه که بهش می گن توکل. توکل رو نمی شه به کسی داد. انسان باید روی خودش کار کنه تا توکل رو ملکه کنه. یعنی علم توکل تبدیل بشه به ملکه توکل.

عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : رَأَیْتُ اَلْخَیْرَ کُلَّهُ قَدِ اِجْتَمَعَ فِی قَطْعِ  اَلطَّمَعِ عَمَّا فِی أَیْدِی اَلنَّاسِ . الکافی ج ۲، ص ۳۲۰
 على بن الحسین علیهما السّلام فرمود: من تمامى خیر و سعادت را دیدم گرد آمده در اینکه باید طمع از هر چه در دست مردم است برید.

اینکه چشم انسان به دست خلق باشد حتی پدر و مادر خود یا پدر و مادر همسر یا .... یعنی هنوز قطع طمع نشده؟
چرا پدر همسر که پولداره به ما کمک نمی کنه؟ یعنی چشمت به دست خلقه.
چرا من حالم بد هست مادر همسر یا ....بهم سر نمی زنن یعنی قطع طمع انجام نشده.

قدیم ها کارت بانکی پدرم دستم بود بدون گفتن از کارتش برمی داشتم می نوشتم بعد پول به دستم می امد می دادم و پدر هم‌می دانست.
این یک نوع فرهنگ دیگه هست با بالایی قاطی نشه. بعضیا این زمینه براشون فراهمه بعضی هم نیست اما کلا قطع طمع اصله
قطع طمع رو از پول تو جیبی نگرفتن یاد گرفتم. معرق کاری می کردم به جای پول تو جیبی و می فروختم.

رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى کَلَّهُ عَلَى اَلنَّاسِ.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله فرمود: کسى که بار خود را بر دوش مردم بیفکند، ملعون است. (الکافی ج ۵، ص ۷۲)
خانم ها بدانند که مرد آژانس نیست. خانم خونه می تونه جوری تنظیم کنه که با تاکسی و اتوبوس بره برگرده می تونه هم یه جوری بره خانه ی مادرش که کلا مرد آژانسش بشه.
بره برسونه بعد شب هم دیر بشه بره بیاره. یا یه جوری از اسنپ استفاده کنه که همسر بگه خرجش بالاست خودم می برم می ارم.

چرا از یک پدر و مادر دلسوز و فداکار یک فرزند پرتوقع لوس پررو بیرون می آد؟
مادر دلسوزی که هر چی فرزند می خواد براش می اره و فراهم می کنه و خیلی بهش رسیدگی می کنه یک مادر دلسوز تربیت نمی کنه یک مادر پرتوقع تربیت می کنه که دستور می ده و بقیه باید به حرفش گوش کنن.

پدری که آژانس فرزندش می شه فرزند ازدواج کنه توقع داره شوهرش آژانسش بشه.

از بزرگترین کمک های پدر و مادر به فرزند کمک نکردن هست در چهارچوب خاص.
قدیما چرا فرزندان زیاد بودند و خوب هم تربیت می شدند چون دیگه کسی در همه جا بهشون کمک نمی کرد خودشون روی پای خود ایستادن رو یاد می گرفتن.

بریم حدیث ببینیم:
حدیث آمده است نقل به مضمون: پیامبر(ص): من بهشت را برای شما تضمین می‌کنم به شرط اینکه چیزی از کسی نخواهید و هیچ‌گاه سوال نکنید. ... و این چنین شد که از آن به بعد حتی سر سفره اگر کسی به آب نزدیکتر بود از او درخواست نمی‌کرد و خود بلند می‌شد و آب می‌نوشید.
([1]  من لا یحضره الفقیه- ترجمه غفارى، ج‏2، ص: 382


اینکه پدر به فرزند بگوید موبایلم رو بیار یا خانم چای بیار اشتباه است. چون این دستور است.
مردی که همسر پر توقع و دستور ده دارد در دست زن اسیر است اسیر و همچنین برعکسش.

مسولیت دادن به فرزند یک کار درست است و دستور دادن کار نادرست.
 یک دایره می شه کشید مسولیت های خانه را بنویسیم نان خریدن، ظرف شستن و غیره دایره بچرخه روی هر کی افتاد مسولیت با اوست. مسولیت چرخشی.
البته مسولیت متناسب با جنس اولویته. و کنارش تنوع.

از این احادیث شاید بشه گفت سوال و درخواست هم باعث فقر مادی و هم فقر معنوی می شه.
سوال فقط به معنای درخواست پول نیست. سوال به معنای تقاضا هست.
پیاده کردن سوال می شه انداختن بار خود بر دوش دیگران.
تمرین سوال نکردن و دستور ندادن باید داشته باشیم.

اینکه زن بره سر کار بعد بچه داری رو بندازه گردن مادرش. این یعنی بار انداختن روی دوش دیگران.
حالا کسی شرایط خاص داره بحثش جداست.

حدیث ببینیم:
در یکی از مسافرتها در منزلی فرود آمدیم. همه متفرق شدند برای اینکه تجدید وضویی کنند و آماده نماز بشوند. دیدیم که پیغمبر اکرم بعد از آنکه از مرکب پایین آمد، طرفی را گرفت و رفت. مقداری که دور شد، ناگهان برگشت. اصحاب با خود فکر می کنند که پیغمبر اکرم برای ما چه بازگشت؟ آیا از تصمیم اینکه امروز اینجا بمانیم منصرف شده است؟ همه منتظرند ببینند آیا فرمان می دهند که حرکت کنید برویم. ولی می بینند پیامبر چیزی نمی گوید. تا به مرکبش می رسد. بعد، از آن خورجین یا توبره روی آن، زانو بند شتر را در می آورد، زانوی شترش را می بندد و دوباره به همان طرف راه می افتد. اصحاب با تعجب گفتند: پیامبر برای چنین کاری آمدی؟ ! این که کار کوچکی بود! اگر از آنجا صدا می زد: آی فلان کس! برو زانوی شتر مرا ببند، همه با سر می دویدند. گفتند: یا رسول الله! می خواستید به ما امر بفرمایید. به هر کدام ما امر می فرمودید، با کمال افتخار این کار را انجام می داد. ببینید سخن، در چه موقع و در چه محل و چقدر عالی است! فرمود: «لا یستعن احدکم من غیره و لو بقضمة من سواک » تا می توانید در کارها از دیگران کمک نگیرید و لو برای خواستن یک مسواک. آن کاری را که خودت می توانی انجام بدهی، خودت انجام بده.

 نمی گوید کمک نگیر و از دیگران استمداد نکن و لو در کاری که نمی توانی انجام بدهی، نه، آنجا جای استمداد است. مجموعه آثار شهید مطهری جلد ۱۶.

پیامبر ص کارهای همسران رو تقسیم کردند بیرون از منزل با مرد درون منزل با زن.
حالا زن یک جوری وقت کشی کند با خانه مادر رفتن با تلفن با شبکه اجتماعی با حتی درس خواندن زیادی که مقداری بار داخل خانه بیفتد روی دوش مرد هر روز و پیوسته این یعنی تقسیم پیامبر ص رو قبول نکردن.

اینکه حضرت علی ع عدس پاک می کردن یعنی مرد  کار خانه از دستش بر می آد انجام دهد اما علی ع را فرض کنیم از جنگ برگشته بگوییم خب عدس مسولیت شما بود این هم عدس های امروز.

یک فرهنگ اینه که زن و شوهر بدوند دنبال دنیا که بچه ها راحت باشن در اینده.
یک فرهنگ اینه که مرد کار کند و زن هم قناعت کند.
خداوند مثل پازل خانواده را در هم گیر انداخته. یکی فعالیت اصلی اش کار بیرون خانه و یکی حسن التبعل و با تربیت فرزند بهشت زیرپایش.


ابووائل می گوید : روزی من و ابوذر به زیارت سلمان رفتیم و برای ناهار نزد او ماندیم .
موقع غذا که شد ، سلمان مقداری نان جو و نمک برایمان آورد و به ما تعارف کرد که بخوریم .
ابوذر گفت : اگر با این نان و نمک مقداری سعتر - گیاهی خوشبو - می بود ، بهتر بود و ما بیشتر لذت می بردیم .
سلمان از نزد ما بلند شد و بیرون رفت و بعد از چند لحظه با مقداری ازهمان سبزی که ابوذر خواسته بود ، برگشت .
وقتی غذا تمام شد ، ابوذر گفت : خدا را شکر که به ما قناعت بخشید !
سلمان گفت : ای ابوذر ! اگر به روزی خود قانع بودی ، آفتابه من به رهن نمی رفت .
معلوم شد سلمان برای این که به درخواست ما جامه عمل بپوشاند ، آفتابه خودرا نزد سبزی فروش به رهن گذاشته و مقداری سبزی برای ما تهیه کرده بودتا بعدا پول آن را بدهد . (1)
1 ) بحارالانوار ، ج 22 ، ص 384

در کنار حدیث بالا، تحمیل نکردن زهد و .... در نظر بگیریم.

به مرد می گویند به زندگی وسعت دهد در حد توان 

به زن هم می گویند قناعت کند در حد توان.

حالا این محتوا رو بریزیم در سطح وسیعتر یعنی حکومت داری با رعایت حدود و شرایطش. که البته ظرایف زیاد دارد و تفاوت ها رو هم با دقت باید لحاظ کنیم که کلا بحثی دیگر است.

  • شنگول العلما
۱۵
ارديبهشت

چاه صعود همان چاهی است که در زندگی هر کس چیده شده تا عزیز مصر شود.
برای هر کسی متفاوت است.
چاه صعود حضرت یوسف ع چاه برادرانش بود.
دقت کنیم که در ته چاه وحی امد.
فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَن یَجْعَلُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَٰذَا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
 پس چون او را با خود بردند و همگی تصمیم گرفتند که او را در مخفی گاه چاه قرار دهند (تصمیم خود را عملی کردند) و ما به او (در همان چاه) وحی کردیم که در آینده آنها را از این کارشان خبر خواهی داد در حالی که آنها (تو را) نشناسند.
سوره یوسف آیه 15
نکته چهار تفسیر نور:
 4- امداد الهی، در لحظه های حساس به سراغ اولیای خدا میآید. فی غیابت الجُبّ و اوحینا الیه

یکی چاه صعودش همسر بداخلاق غرغروست
یکی بچه با شیطنت بسیار انچنان که دقیقا در اوج خواب ساعت سه بیدار می شود هر شب.
یکی چاه صعودش بیماری سخت است.
یکی مجردی
یکی والدین پیر یا بداخلاق
یکی فقر است و .....
چاه صعود هر کس متفاوت است با درجات مختلف.

مهم این است که به چاه صعود نگاه صعودی کنیم، نه سقوطی.
یعنی همان خدایی که در ابتدای سوره حمد می گوید رب العالمین است در سجده می گوید ربی الااعلی است. ربی یعنی رب من.
کار از دست خدا در نمی رود همیشه تحت ربوبیت رب هستیم. توحید ربوبی.
پس ما کجا بودیم؟ در چاه صعود. برای بالا امدن طناب می خواییم.
طناب قرآن و عترت است:
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ
 و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که دشمنان یکدیگر بودید، پس خداوند میان دلهایتان الفت انداخت و در سایه نعمت او برادران یکدیگر شدید، و بر لب پرتگاهی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد. این گونه خداوند آیات خود را برای شما بیان میکند، شاید هدایت شوید.
سوره آل عمران آیه 103

حبل قران و عترت است
یک سر طناب متصل به اسمان یک سر طناب در دست ما.

وقتی بالا امدیم دستگیری کنیم همه با هم بالا رویم این رمز کلمه جمیعا در ایه بالاست. همه با هم نه همه بی هم.
از بین خصوصیات سه تا در نظرم مهم تر امد.
شاید افراد دیگر خصوصیات دیگری را گویند اما نبود اینها در اطرافم مشکل ایجاد کرده اینها را می گویم:
اگر طناب را با استقامت و شکر و توکل بگیریم چاه ما چاه صعود می شود.
اگر کم صبری و ناشکری و تکیه بر خلق باشد چاه ما چاه سقوط می شود.
چرا می گویم اکثریت و شاید همه برای خود چاهی داریم؟
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ
 همانا ما انسان را در بهترین قوام و نظام آفریدیم
سوره التین آیه 4
ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ
 سپس او را به پایینترین مرحله بازگرداندیم
سوره التین آیه 5
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ
 مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند که برای آنان پاداشی قطع ناشدنی و همیشگی است
سوره التین آیه 6

سه خصوصیت رو در ایات مرور کنیم:
استقامت. آیه ای که ایت الله حق شناس بسیار می خواند:
وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا
 و اگر بر طریق (حق) استقامت کنند، آنان را با آبی فراوان سیراب میکنیم،
سوره الجن آیه 16
شکر:
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ
 و (نیز به یاد آور) هنگامی که پروردگارتان اعلام فرمود: همانا اگر شکر کنید، قطعا شما را می افزایم، و اگر کفران کنید البته عذاب من سخت است
سوره ابراهیم آیه 7
توکل:
وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا
 و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد و هر کس بر خدا توکل کند، او برایش کافی است همانا خداوند کار خود را محقق میسازد. همانا خداوند برای هر چیز اندازه ای قرار داده است
سوره الطلاق آیه 3
توکل را دست کم نگیریم خیلی مهم است بلد باشیم بی اسباب یا بااسباب توکل کنیم.
توکل بی اسباب مثل جنگ بدر.

حضرت علی ع از قرآن فقط توکل را انتخاب کردند این یعنی توکل خیلی مهم است:

در جامع الاخبار شعیری این حدیث به امیر مونان علیه السلام نسبت داده شده :
وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ
قَرَأْتُ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ فَخَیَّرْتُ مِنْ کُلِّ کِتَابٍ کَلِمَةً مِنَ التَّوْرَاةِ مَنْ صَمَتَ نَجَا وَ مِنَ الْإِنْجِیلِ مَنْ قَنِعَ شَبِعَ وَ مِنَ الزَّبُورِ مَنْ تَرَکَ الشَّهَوَاتِ فَقَدْ سَلِمَ عَنِ الْآفَاتِ وَ مِنَ الْفُرْقَانِ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه .(جامع الأخبار(للشعیری)، ص: ۱۸۴)
امیر مومنان ع فرمود: تورات، انجیل، زبور، و فرقان را خواندم و از هر کتاب جمله را انتخاب نمودم از تورات هر کس سکوت کند نجات یابد و از انجیل هر کس قناعت کند سیر می شود و از زبور هر کس شهوات نفسانی را ترک کند از آفت ها سالم می ماند و از قرآن هر کس بر خداوند توکل کند خداوند او را کفایت می کند

پایان حدیث.

اگر به جای توکل یعنی به جای اینکه بگویی به فضل و رحمت خدا  می شود، بگویی من می توانم مدل این روانشناسان غربی. می توانمت می شود عُجب. ان وقت استاد استاد ما که اسمش را نگویم ناگهان طناب را ول می کند می رود ته چاه. استادی که سالها تدریس علوم دینی می کرد.

این بستگی به ما دارد که از چاهمان برای صعود استفاده کنیم یا سقوط.
با غرغر کردن و ناشکری و تکیه بر خلق چاهمون رو خراب نکنیم. ما در محضر خداییم و در تحت ربوبیت یک رب اعلی.

سبحان ربی الاعلی و بحمده.
مربی هندسه تدریس هندسه می کند مربی ورزش تدریس ورزش
ربی الاعلی مربی خصوصی ای است که تدریس علو و بالا آمدن به سمت خودش به سمت عشق را می کند. شما تحت برنامه اید در تمام حوادث و لحظات.
هیچ کس تنها نیست همراه اول و آخر خدا.

حالا که اینها را گفتم فلسفه ریاضت معلوم می شود ریاضت یعنی به خود سختی دادن.
دستان ریاضت کشیده می تواند طناب را بگیرد و استقامت کند.
گاهی روزگار ریاضت می دهد گاهی عالِم خود برای خود برنامه ریاضتی می چیند.
مثلا زهد یا اربعین گیری سلوکی.

خود را سختی دهیم و فرزند را به تناسب.
سختی کشیدن مهم است.
تا تقی به توقی خورد نگوید طلاق. بایستد صبر کنند.
سر کار بی صبری نکند و غرغر.
در جمهوری اسلامی سختی دید منافق نشود.
البته مادران دلسوز معمولا کمی مانع می شوند مگر مادر عاقل. عاقل به عقل انسان کامل.
از جمله دستورات افزایش رزق خواندن سوره واقعه است.
در حدیث دیگری امده است عثمان بن عفان به عنوان عیادت وارد بر عبدالله بن مسعود شد در همان بیماری که با آن از دنیا رفت ، پرسید: از چه ناراحتی ؟ گفت : از گناهانم ، گفت : چه میل داری ؟ گفت : رحمت پروردگارم  گفت : اگر موافق باشی طبیب برای تو بیاوریم ؟ گفت : طبیب بیمارم کرده ، گفت : اگر مایل باشی دستور دهم عطای تو را از بیت المال بیاورند، گفت : آن روز که نیازمند بودم به من ندادی و امروز که بی نیازم به من می دهی ؟
گفت : مانعی ندارد برای دخترانت باشد، گفت : آنها هم نیازی ندارند، چرا که من سفارش کردم سوره ((واقعه )) را بخوانند، من از رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله ) شنیدم که می فرماید: من قراء سورة الواقعة کل لیلة لم تصبه فاقة ابدا: ((هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند هرگز فقیر نخواهد شد)).
و به همین دلیل در روایت دیگری سوره واقعه سوره ((غنی )) نامیده شده است .
روشن است که تنها نمی توان با لقلقه زبان اینهمه برکات را در اختیار گرفت ، بلکه باید به دنبال تلاوت فکر و اندیشه ، و به دنبال آن حرکت و عمل باشد.(تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 196)

اما وسط همین سوره یک ایه مهم است. یکی از دلایل جهنمی شدن:
إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَٰلِکَ مُتْرَفِینَ
 البتّه آنان پیش از این (در دنیا) نازپرورده و خوشگذران بودند.
سوره الواقعه آیه 45

 از یک طرف این سوره برای فقیر نشدن از یک طرف وسطش این آیه هست.
 نتیجه می شود:
حکمت ۲۸۹:
لاَ یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ، و آنچه را مى‌یافت زیاده روى نداشت


در رفاه هم باشیم با زهد و ساده زیستی باید سختی بکشیم و سختی دهیم که دستمان قدرت گرفتن طناب چاه را داشته باشد.
 آب زیاد در چاه خوردن باعث می شود ته چاه بمانیم. ان ها که سختی نخوردن اب را کشیدند توانستند تا اخر کنار طالوت بمانند.
فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَن لَّمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو اللَّهِ کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ
 پس هنگامی که طالوت، سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: خداوند شما را به یک نهر آب آزمایش میکند، پس هر که از آن بنوشد از من نیست و هر کس از آن نخورد از من هست، مگر آنکه بادست، مشتی برگیرد (و بیاشامد.) پس (همین که به نهر آب رسیدند،) جز اندکی همه از آن نوشیدند، سپس هنگامی که او و یاوران با ایمان او از آن نهر گذشتند، (و دشمن را دیدند) گفتند: امروز ما توانایی مقابله با جالوت و سپاهیان او را نداریم امّا آنها که اعتقاد داشتند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز قیامت ایمان داشتند) گفتند: چه بسا گروهی اندک که با اذن خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند و خداوند با صابران (و استقامتکنندگان) است
سوره البقره آیه 249

دستان ریاضت نکشیده طناب را بگیرد سختی بکشد ول می کند.
و این می شود فلسفه ورزش کردن و ورزش دادن فرزند و مسولیت دادن به فرزند از سنین پایین و ریاضت دادن به تناسب.
نماز شب هم خودش ریاضت است و ....
ریاضت باید شرعی باشد‌.
این مطالب را این روزها بهش می گویند تاب اوری.
باید برویم به سمت افزایش تاب اوری.
و علت بعضی یا بیشتر طلاق ها تاب اوری پایین است افراد قهرقهرو و زودرنج.
توصیه ایت الله مجتهدی تهرانی این بود مرنج و مرنجان. اگر خود را کسی ندانی نمی رنجی وقتی فکر کنی مهمی می رنجی.
ان نفسی که با خود خود تو شکار پشه ای.

بعضی  فکر می کنند در جمهوری اسلامی خیلی دارند سختی می کشند.
آیا برای اسلام زندان رفتی یا شکنجه شده ای یا جبهه رفتی؟ اردوی جهادی رفتی؟
سختی را هم که می کشیم برای خود می کشیم. برای زنده نگه داشتن اسلام چقدر سختی کشیدیم؟ با مال و جان برایش خرج کرده ایم؟ از سرزنش ها نترسیده ایم؟
خطاب این جملات به خودم است.
لَّا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا
 مؤمنانی که بدون عذر و ضرر (مثل بیماری و معلولیّت) از جهاد بازنشسته اند، با مجاهدانی که با اموال و جانهای خویش در راه خدا جهاد میکنند، یکسان نیستند. خداوند، جهادگران با اموال و جانشان را بر وانشستگان (از جنگ) به درجه ای برتری داده است خداوند همه مؤمنان را وعده ی (پاداش) نیکتر داده است، ولی خداوند مجاهدان را بر وانشستگان، با پاداش بزرگی برتری داده است
سوره النساء آیه 95

حالا راز یکی از وجوه افراد در فتنه مشخص شد. از جمله افرادی که در فتنه حجاب و دیگر فتنه ها پای ثابتند مترفین هستند.
وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ
 و ما در هیچ دیاری هشدار دهنده ای نفرستادیم مگر آن که افراد خوشگذر آنان گفتند: حتماً ما به آن چه بدان فرستاده شده اید کافریم
سوره سبأ آیه 34
مقابل فتنه گران، سختی کشیده ها هستند.
ان هایی که زیر چکش های حوادث شمشیر تیز شده اند.

می فهمند  که این انقلاب بعد از سال ها سال با خون هزاران شهید رسیده به اینجا.
افق نگاه از سی یا چهل سال پیش ، فراتر می برند و می رسد به سالها پیش، از  قبل میرزا کوچک خان و امثالهم و می رسد تا عالمان سر به دار و امامان معصوم.

  • شنگول العلما
۰۱
ارديبهشت

 دو تا نوجوون یکی دختر و یکی پسر اطرافم بودند که یکی مشکل نماز داشت و یکی مشکل نماز و حجاب.
به پسر بی نماز چندین بار  با فواصل منظم  با خنده گفتم نماز بخوان.
اما باز نمی خواند. مثلا می گفتم تو جای پدربزرگ منی دیگه الان سن شما زیاده باید نماز بخوانی و بعد در کنارش می گفتم. اصلا تبلتت رو بیار سرچ کنیم نگاه کن کسی که نماز نخوانه کافر هست. (البته تبصره و توضیح و...دارد که بماند)

چهار نکته:
تذکر با فاصله
 تذکر با خنده
تذکر از جنس ترساندن و هشدار (تارک نماز کافره)
دیدن نمازخواندن اطرافیان.
البته من رو هم دوست داشت. چون باهاش وقتی کوچیک بازی می کردم.
در ضمن فهمیدم بلد نیست نماز بخوانه که گفتم روی کاغذ بنویسه و بالاخره به لطف خدا نمازخوان شد. تا چه حد نمی دونم اما تاثیراتی گذاشت.
تذکر با خنده رو اسمش بذاریم قول لین و نرم:فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَىٰ
 اما بنرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد
سوره طه آیه 44
ترساندن یا هشدار دادن رو اسمش بذاریم نذیر:
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُّبِینٌ
 ما نوح را بسوی قومش فرستادیم (؛نخستین بار به آنها گفت): من برای شما بیم دهنده ای آشکارم
سوره هود آیه 25
دیدن نماز اطرافیان اسمش بذاریم:
 حضرت صادق علیه السّلام فرمود:مردم با غیر زبان و با اعمال خود بمذهب حق دعوت نمائید باید مردم از شما ورع و پرهیزگارى و درستى و راستى و کوشش و جدیت ببینند. بحار ج ۶۷ ص ۳۰۹

صمیمت رو هم ایه زیر:
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ....
 به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان  (مردم) نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. ..
سوره آل عمران آیه 159

اما آن دختر نوجوانی که حجاب نامناسب داشت:
برای تحقیق پیش من اومد و تحقیق در مورد عدالت بود.
مطالب علمی خودم در چند پاراگراف بهش دادم. حجاب در قران و خمر یعنی روسری  و .... بهش گفتم.
اما تاثیری که باید داشته باشد، نداشت.
چون علم خالی به درد نمی خورد.
علم مقدمه است.
علت اثر نکردن این بود:
ماهواره: حضور بی حجاب های ماهواره که فارسی حرف می زنند یعنی بی حجابی یک امر عادی هست در کنار پخش ناامیدی و مخلوط کردن حق و باطل.... در برنامه هاشون و کارتن ها و شبکه مجازی و ...
و ندیدن نماز درست و حسابی از اطرافیان.
و نترسیدن از عذاب.

با خودم گفتم اصلا چرا حجابش را درست کنم. اگر نمازش را درست کنم حجابش درست می شود اما باز هم مشکل اطرافیان نزدیک او همچنان باقی بود و ماهواره و ....

نمی دونم چند درصد اما فکر می کنم درصد زیادی بی حجابی براشون  داره عادی می شه.
نظر شخصی است.
درصدی هم بی حجاب می شوند برای مخالفت با نظام. دیگه واقعا احمقه کسی که بدونه خدا می گه حجاب و به خاطر مقابل با نظام بی حجاب بشه.
و دلایل دیگر هم وجود داره البته.

پس با حجاب کردن اطرافیان چند مرحله زیر رو می تونه داشته باشه:
اثبات علمی قرآنی از زاویه ای که مخالف است. چون دلایل مخالفت متفاوت هست.
نماز خوان کردن
تذکر نرم همراه با ترساندن و هشدار
قطع ارتباط با فضای سمی (اینستا یا ماهواره و ....)
و دیدن حجاب و نماز خوب اطرافیان.
صمیمیت. و صمیمیت در قالب بازی برای نوجوان بیشتر جواب می ده.

شاید بشه گفت یکی از کارهای اصلی پدر و مادر بازی کردن با بچه هاست. هر سنی متناسب با همون سن.

قدیم ها ما همه اش توی کوچه در حال بازی بودیم و در همون بازی تعامل و همکاری صبر و مقاومت و رقابت و .... رو یاد می گرفتیم.
الان همه پای تبلت.

این مراحل کار اساسی برای اطرافیان هست که به ذهن من رسید.
اما علت عدم موفقیت چون بعضی جاهاش خارج از دسترس ماست. مثل قطع ماهواره.
اما اگر جذب خوب اتفاق بیفته جذب از طریق شخص جذاب 

(شهدا) و سخن جذاب یا مسجد و ...آن وقت این جذب منجر به قطع ماهواره و ....بشه خوبه.

قرآن برای دعوت سه روش رو پیشنهاد می ده:
در ایه کلمه رب هست. همه اکثرا الله رو قبول دارند اما رب که یعنی مالک مدبر یعنی آنکه برای انسان با دین برنامه دارد به تمامه قبول ندارند.
ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ
 (ای پیامبر مردم را) با حکمت (و گفتار استوار و منطقی) و پند نیکو، به راه پروردگارت بخوان و (با مخالفان) به شیوه ای که نیکوتر است جدال و گفتگو کن، همانا پروردگارت به کسی که از راه او منحرف شده آگاهتر است و (همچنین) او هدایت یافتگان را بهتر میشناسد.
سوره النحل آیه 125
حکمت و موعظه و جدال احسن سه روش دعوت هست.
تفسیر المیزان این گونه توضیح می ده:
دقت در این معانی به دست می دهد که مراد از حکمت (و خدا داناتر است ) حجتی است که حق را نتیجه دهد آنهم طوری نتیجه دهد که هیچ شک و وهن و ابهامی در آن نماند، و موعظه عبارت از بیانی است که نفس  شنونده را نرم ، و قلبش را به دقت در آورد، و آن بیانی خواهد بود که آنچه مایه صلاح حال شنونده است از مطالب عبرت آور که آثار پسندیده و ثنای جمیل دیگر آن را در پی دارد دارا باشد.
و جدال عبارت است از: دلیلی که صرفا برای منصرف نمودن خصم از آنچه که بر سر آن نزاع می کند بکار برود ، بدون اینکه خاصیت روشنگری حق را داشته باشد، بلکه عبارت است اینکه آنچه را که خصم خودش به تنهایی و یا او و همه مردم قبول دارند بگیریم و با همان ادعایش را رد کنیم.

یک نمونه جدال احسن مثلا می تونه این باشه که با مبانی خودش،  قانعش کنیم.
مثلا کسی که می اد می گه همه چی داغونه ما چقدر بدبختیم و ماهواره و فضای مجازی پرش کرده می شه گفت:
آیا می دونی قدرت خرید ایرانی ها در جهان در چه رتبه ای هست؟

  • شنگول العلما
۲۳
فروردين


فقر ممدوح اون فقری است که موجب تقرب به خدا می شود و فقر مذموم آن فقری است که موجب دوری از خدا می شود.
ثروت هم همین طوره. ثروت ممدوح داریم که باعث تقرب می شود با انفاق و .... و ثروتی که باعث دوری از خدا و غفلت می شود.
مثلا اگر با تقوا ثروت زیاد شد اسمش فتح برکات هست:
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِن کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ
  و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان میگشودیم، ولی تکذیب کردند؛ پس به (کیفر) دستاوردشان (گریبان) آنان را گرفتیم.
سوره اعراف آیه 96

اگر با وجود گناه و غفلت از یاد خدا، ثروت و علم و ...زیاد شد اسمش فتح ابواب است:
فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّىٰ إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ
  پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند، درهای هر چیزی (از نعمتها) را بر آنان گشودیم، تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند؛ ناگهان (گریبان) آنان را گرفتیم، و یکباره نومید شدند.
سوره انعام آیه 44

فتح برکات (لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ)
و فتح ابواب (فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ )
خیلی فرق دارد.
قبلا گفتم تذکر مجدد می دم:
فقر به معنای تنبلی و سربار دیگران شدن و گدایی و .... منظور این مطلب نیست که قطعا چنین فقری مذموم است.پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) رسیده: «کَادَ الفَقرُ اَنْ یَکُونَ کُفراً»؛ (نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد) کافی ج۲ص۳۰۷.
این یک مدل مذموم بود.


این را همه می دانیم نظام اسلامی باید قدرت برای مبارزه با کفار داشته باشد طبق ایه (۶۰ انفال) و به قدرت تکیه نکند و فقط به خدا تکیه کند طبق ایه ( ۲۵توبه)و محرومیت زدایی وظیفه همه ی ماست طبق ایه (۲۷۳ بقره)
 و مال عامل قیام است طبق آیه (۵ نساء) آیاتش رو می تونید ببینید.

جاهل بلد نیست از فقرش استفاده کند. می زنه به جدول و ریشه اش به حب دنیا بر می گردد.
گاهی می زنه به دین، و با خدا جر و بحث می کند. گاهی می زنه به اطرافیان مثلا گیر دادن به شوهر تلاشگرش. گاهی می زنه به حکومت دینی و افراد صالح و پخش ناامیدی و قضاوت نادرست، بدون مراجعه به اولوالامر اهل استنباط (ایه ۸۳ نساء)  و ....
بالاخره یکی رو پیدا می کند تقصیر را گردنش بیندازد و اصلا نگاه به خود ندارد
 در سلوک اصل اول نگاه به خود و معرفت النفس هست. در سلوک اکثر علما مثلا علامه طباطبایی و ملاحسین قلی همدانی و .... تمرکز اصلی روی معرفت النفس است‌.

بپردازیم به سالک:
سالک آن کسی است که بلد است از نعمت فقر استفاده کند.
 یکی از فقرش استفاده می کند مقرب می شود یکی از همان مدل فقر دارد بلد نیست استفاده کند از خدا دور می شود.
البته هر کس هر درجه ای از فقر را نمی تواند تحمل کند. یکی می تواند هفتاد درصد تحمل کند یکی چهل درصد و ....
عماد بن ابى الاحوص گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: خداوند متعال ایمان را بر هفت سهم قرار داده و آنها عبارتند از نیکى، صدق، یقین، رضا، وفاء، علم، و حلم، بعد از این، آن‌ها را بین مردم تقسیم کرد، و هر کس این هفت سهم را داشته باشد کامل می باشد.
بعضى از آن هفت سهم یک سهم دارند و گروهى دو سهم و بعضى هم سه سهم و یا بیشتر، بعد از آن فرمود: بر کسى که یک سهم دارد دو سهم را بر او تحمیل نکنید، و یا آن کس که دو سهم دارد سه سهم بر او تحمیل نمی شود زیرا آن‌ها نمی توانند تحمل کنند و همین طور است تا هفت سهم‏.
(ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج‏1ص: 443)

گاهی خانواده همه، درجات بالایی دارند مثل خانواده حضرت علی ع و حضرت زهرا س. اما گاهی خانواده هم درجه نیستند لذا مرد نباید فقر  و زهد و ....را تحمیل کند به خانواده اش. اصولا تحمیل مستحب اشتباه است:
جابر گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود:
عده‌اى خدمت امام سجّاد علیه السّلام شرف‌یاب شدند و در خانه حضرت فرش و بالش بود، آنها عرض کردند: اى پسر پیامبر خدا! ما در خانه تو وسایلى مى‌بینیم که آن را مکروه مى‌دانیم.
امام سجّاد علیه السّلام فرمود: به‌راستى که ما با زنان ازدواج مى‌کنیم و مهریه آنان را به خودشان مى‌پردازیم، آنان هرچه که بخواهند مى‌خرند، چیزى از آنها از آن ما نیست.
ترجمه فروع کافی ؛ ج 8 , ص 483

حالا حدیث بالا را در کنار خطبه زیر ۲۰۹ که ساده زیستی برای ائمه عدل را واجب دانسته کنار هم دیدن، قضاوت کردن را سخت می کند.

إنَّ اللّه َ تعالى فَرَضَ على أئمّةِ العَدلِ أن یُقَدِّروا أنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النّاسِ ، کَیْ لا یَتَبیَّغَ بالفقیرِ فَقْرُهُ .[نهج البلاغة: الخطبة209.]
امام على علیه السلام :خداوند بر پیشوایان عادل واجب کرده است که خود را با مردم ناتوان همسان کنند، تا تنگدستىِ فقیر، او را برنیاشوبد.
خیلی راحت قضاوت می کنیم. بدون دانستن زیر و زبر و راه صحیح نقد کردن.
دوگانه ی سختی است هم ساده زیست بودن و هم تحمیل نکردن زهد به خانواده.
و هم قضاوت صحیح پیشوایان عدل.
من که بارها خودم در این دو گانه گیر کردم.
خانواده خواسته ای دارد مثلا رفتن به فلان رستوران یا سفر یا ....از نظر من خلاف زهد است و بدون من هم نمی روند.
آدم های عادی باورشان نمی آید که نان و پیتزا در کام زاهد فرقی نمی کند فکر می کنند ادا در می آورد.

سالک همه چیز را توحیدی می بیند. توحید ربوبی را درون یک نفر نشاندن و حال رضا را در او به مقام رضا تبدیل کردن مجاهدت بسیار می طلبد. برای همین تحمیل هر درجه ای از فقر برای هر کسی مناسب نیست. در عین اینکه فقر را خداوند با حساب و کتاب می دهد.
گناه کنیم یک جور فقر می دهد. اهل تقوا باشیم یک جور دیگر فقر می دهد.
سبحان ربی الاعلی و بحمده. رب اعلی یعنی مربی ای که تمرین می دهد با حوادث که شما را بالا اورد.

وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلَٰکِن یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ
  و اگر خدا روزی را بر بندگانش فراخ گرداند، مسلماً در زمین سر به عصیان برمیدارند، لیکن آنچه را بخواهد به اندازه ای (که مصلحت است) فرو میفرستد. به راستی که او به (حال) بندگانش آگاهِ بیناست.
سوره الشوری آیه 2727

و روایتی در تایید آیه:
گزیده حدیث:
 ..... به راستى که از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که بابى از عبادت را مى‌خواهد،من او را از آن بازمى‌دارم،تا عجبى در او داخل نشود،و او را به فساد نکشاند و همانا از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که ایمانش به صلاح نمى‌آید مگر به فقر و نادارى و اگر او را بى‌نیاز نمایم همان او را فاسد کند و به راستى که از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که ایمانش به صلاح نمى‌آید مگر به ثروتمندى و اگر او را فقیر نمایم همان او را فاسد کند و همانا از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که ایمانش به صلاح نمى‌آید،مگر به بیمارى و اگر جسم او را تندرست کنم،همان او را فاسد مى‌کند و به راستى که از جملۀ بندگان مؤمن من،کسى است که ایمانش به صلاح نمى‌آید مگر به تندرستى و اگر او را بیمار کنم همان او را فاسد مى‌کند.به راستى که من بندگانم را با دانش خویش تدبیر مى‌کنم،زیرا که از دلهاى آنها آگاهم،پس به راستى که من دانا و آگاهم.
جلد ۱، صفحه ۵۶۹ توحید صدوق ترجمه جعفری.

سالک چگونه از فقرش استفاده می کند که با فقر بالا می رود:

در حدیث زیر از شروط عزلت، دوست داشتن فقر است چرا؟

 مصباح الشریعه و ده شرط عزلت:
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: شخص گوشه‌نشین و گمنام در قلعه محکم خدا متحصن و در پناه لطف او نگهبانى و نگهدارى شده‌اى خوشا بحال کسى که در نهان و آشکار فقط با خدا ارتباط دارد و این حالت ارزنده به ۱۰ خصلت نیاز دارد: فهمیدن و شناختن حق و باطل - و دوست داشتن فقر و کم چیزى - برگزیدن زحمت(سختی) و زهد - غنیمت شمردن خلوت با او - تفکر و اندیشیدن پایان - کم دانستن عبادات خویش در عین کوشا بودن - خود بین نبودن و بدون کوچکترین غفلتى در یاد خدا بودن زیرا غفلت از یاد خدا دام و شکارگاه شیطان و سرچشمه هر رقم گرفتارى و باعث هر گونه حجاب و محرومیت از فیض است - و خالى کردن خانه از هر چه فعلا نیاز و احتیاجى باو نیست......
مصباح الشریعه باب بیست و چهارم.
این حدیث بالا رو واقعا دوست دارم.

چرا دوست داشتن فقر در حدیث بالا از شروط عزلت است؟
شما در عزلت با خودت تنها می شوی.
از شروط مهم عزلت کنترل خواطر است و کسی که نگران رزق است و رزاقیت خداوند در جانش ننشسته نمی تواند خواطر را کنترل کند.إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ
  خداست که خود روزی بخش نیرومند استوار است.
سوره الذاریات آیه 58
و تعبیر به این سه اسم (رزاق و قوه و متین) برای این است که بر انحصار روزی دادن در خدای تعالی دلالت کند، و بفهماند که خدا در رساندن رزق به روزی خواران - با همه کثرتی که دارند - ناتوان و ضعیف نمی شود.(تفسیر المیزان)

شیطان چه کار می کند؟ تو را از فقر می ترساند؟

الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
  شیطان شما را از تهیدستی بیم میدهد و شما را به زشتی وامیدارد؛ و(لی) خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش میدهد، و خداوند گشایشگر داناست.
سوره البقره آیه 268
این نگرانی به شکل های مختلف است؟
آینده ی بچه ام چی می شه؟ مریض شدم چی می شه؟ پیر شدم چی می شه؟ و خیلی چی می شه های دیگه

حالا کسی که فقر را دوست دارد و تکیه بر الله با هزار اسم جوشن کبیر کرده از چه بترسد؟ تلاش با توکل که باشد هر چه شد خوب است. تلاش بی توکل هم غفلت می اورد تکیه به خود می اورد.
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من ازادی نمی خواهم که با یوسف به زندانم

 

سالک فقرش را با تفکر در مرگ و قبر و زمان کَندن، تبدیل می کند به زهد.
زهد یعنی بی رغبتی.
لِّکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
  تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به (سبب) آنچه به شما داده است شادمانی نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد:
سوره الحدید آیه 23
یعنی وقتی فکر می کند دنیا یک روز یا چند ساعت است:
 قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ
  میفرماید: (چه مدت به عدد سالها در زمین ماندید؟)
سوره المومنون آیه 112
قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّینَ
  میگویند: (یک روز یا پاره ای از یک روز ماندیم. از شمارگران (خود) بپرس.)
سوره المومنون آیه 113

و اخرت یک روزش، پنجاه هزار سال است:
تَعْرُجُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ
  فرشتگان و روح، در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی (او) بالا میروند..
سوره المعارج آیه 4

چه فرقی می کند دنیا چگونه بگذرد با فقر یا ثروت.
خواجه در ابریشم و ما در گلیم
عاقبت ای دل همه یکسر گلیم
مهم این است که با خدا بگذرد.
برای همین در دستورات سلوکی آیت الله قاضی و .... یاد مرگ یا رفتن به قبرستان است.

سالک از فقر می رسد به زهد.
اینکه از ثروت برسیم به زهد هم می شود اما سخت تر است چون معمولا ثروت سه حالت زیر را ایجاد می کند. مجالست با دنیا این حالات را می آورد:
حفظ الموجود، حزن المفقود، طلب المطلوب.
که ریشه اش از حب دنیا ست.
جلوس با اهل دنیا محبتش را هم می اورد.

درجه اول: اگر انسان حب دنیا مثلاً میل شدید به داشتن خانه‌ی راحت یا شاسی‌بلند یا مبل و ... داشته باشد و نتواند تهیه کند، زندگی کوفتش می‌شود.  و مخ اطرافیان را در فرقان می‌کند و با آن دور دور می‌کند.
درجه دوم: بعضی دیگر با اینکه میل به رفاه دارند اما تحمّل و صبر می‌کنند. این مقام صبر است. درواقع از یک طرف تلخی صبر را تحمل می‌کنند و از طرف دیگر لذت صبر را هم می‌برند. چون می‌دانند خداوند به صابران اجر می‌دهد. مخلوطی از تلخی و لذت.
درجه سوم: این‌ها مقام بالایی دارند. حب دنیا را در خود کشته‌اند. نمی‌تواند به خانه وسیع یا اتومبیل و یا ریاست و ... برسد، هیچ میل و اشتهایی هم ندارد. یا اگر هم می‌رسد باز ساده‌زیست است و زاهد و بی‌رغبت. این‌ها دایم در لذتند بدون غم دنیا. چون تنها غم آن‌ها آخرت است.
 در کلام زیر حضرت علی(ع) نمی‌فرماید: یصبر ما لایجد. (بر چیزی که نمی‌یابد صبر می‌کند.) بلکه می فرماید: لایشتهی ما لایجد. به چیزی که ندارد اشتها و میل ندارد.
 کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلاَ یَشْتَهِی مَا لاَ یَجِدُ وَ لاَ یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ.
او از چیرگى شکم خویش آزاد بود، پس نه به آن چه نداشت، گرایش و خواهشى داشت، و نه در مصرف آن چه مى‏یافت، به زیاده ‏روى می‌پرداخت. (حکمت ۲۸۹)

#####################################

  • شنگول العلما