شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

شنگول العلما

اینجا دفترچه خاطرات نیست کتاب است. وبلاگ دوم صوتهای مذهبی آدرسش اینه: arefanehha.blog.ir

نظرات موافق تشویقند و نظرات مخالف افزایش دانش من یا شما.

بایگانی
۲۷
تیر

خب دیگه الان فضا فضای رفاقت هست. (یعنی از اول هم باید بود.) یعنی از رقابت رفتیم توی رفاقت. رفاقت یعنی چی؟
یعنی کارهای خوب رو تحسین کنیم کارهای بد هم نقد کنیم. ممکنه بگیم این که خیلی تغییری نکرد.
خب همیشه باید با هم همین جوری رفیق باشیم دیگه.
وقتی به اهل سنت که با هم اختلافات اساسی داریم می گیم برادر. برادران اهل سنت. باید به طریق اولی بتونیم بگیم  برادران غربگرا برادران فلان.
امام صادق علیه السلام در روایتی که در کتاب شریف کافی و همچنین تحف العقول آمده، فرمودند: به عیادت مریض‌های اهل تسنن بروید! امانت آنها را ادا کنید! به نفع آنان در دادگاه شهادت دهید! در تشییع جنازه مردگان آنها حضور پیدا کنید! در مساجد آنها نماز بگذارید! تا بگویند که فلانی جعفری است بگویند فلانی شیعی است که این گونه عمل می‌کند و این من را خوشنود می‌سازد!
پس با این توصیف بعد از قرآن و پیامبر اسلام (ص)، امام صادق (ع) را به حقیقت می‌توان اولین منادی وحدت نامید.
وقتی با اهل سنت که مخالف امام معصوم است دستور وحدت داده شده است با مخالف ولی فقیه به طریق اولی دستور وحدت داده شده است. البته باب گفتگو و تبادل نظر باز است.
بالاخره رییس جمهور ما مسلمان هست شیعه هست امام خمینی و رهبر انقلاب را قبول دارد برادر پزشکیان است. در ظاهر که این جور است.

اما چگونه مخالفان خود را دوست داشته باشیم؟
ذاتش خوب است چون مسلمان است، چون انسان است روح خدا در او دمیده شده فلان عملش بد است.
من همسرم را دوست دارم اما فلان عملش را نه.
من همکارم را دوست دارم اما فلان اعمالش بدش است.
ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ ٱلسَّیِّئَةَۚ نَحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَصِفُونَ
بدى را با بهترین شیوه دفع کن؛ ما به آنچه که وصف مى کنند، داناتریم۹۶ مومنون
در ایه آمده بدی، نیامده بدکار. عملش را دفع کن نه خودش را.
تکراری است اما تکرار در دین برای تثبیت لازم است

اگر مدام فقط به عمل بد فرد فکر کنیم مثلا عمل بد همسر و دوست و ....  ازش بدمون می اد. اما اگر مدام با خود بگوییم ذاتش خوب است عملش بد است هیچ وقت به تنفر بی خودی نمی رسیم و دوستش هم داریم.
کسی که دست در سطل زباله می کند فحشش می دهی یا دلت می سوزد؟
خیلی ها دست در سطل زباله گناه می کنند باید جایگاهشان را نشان دهیم تا به خود بیایند

اما اگر کسی گناهان زیاد مداوم انجام دهد گناه ملکه می شود و ذاتش خراب می شود و در جهنم خالد.

این مطالب گفته شد برای آموزش رفاقت و دوست داشتن و نقد کردن کنارش.
با تنفر نقد نکنیم با مهربانی و دلسوزی نقد کنیم.
چون کسی را دوست داریم نقدش کنیم نه چون مخالف ماست یا از او بدمان می آید.

همه حرف در ایه زیر امده است:
لَقَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولࣱ مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ عَزِیزٌ عَلَیۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِیصٌ عَلَیۡکُم بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ رَءُوفࣱ رَّحِیمࣱ
یقیناً پیامبرى از جنس خودتان به سویتان آمد که به رنج و مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتیاق شدیدى به [هدایتِ ] شما دارد، و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است ۱۲۸ توبه.
نکات تفسیر نور۰:
رسول خدا برخاسته از میان خود مردم است. «مِنْ أَنْفُسِکُمْ‌»
رسول خدا صلى الله علیه و آله غم‌خوار امّت است. «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مٰا عَنِتُّمْ‌» 
رهبران اسلامى باید در سختى‌ها و گرفتارى‌ها با مردم همدل و همراه باشند. «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مٰا عَنِتُّمْ‌»
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در هدایت و ارشاد مردم، سر از پا نمى‌شناسد. «حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ‌»
  از عوامل تأثیر کلام در دیگران، خیرخواهى، دلسوزى، مهربانى، بى‌توقّعى و تواضع است. «عَزِیزٌ عَلَیْهِ‌،  حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ‌،  رَؤُفٌ رَحِیمٌ‌» 
رهبر اسلامى تنها بر مؤمنان رئوف و رحیم است، نه بر همه‌کس، بلکه بر دشمن شدید و غلیظ است. «بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ‌»

در انتخابات ما به کاندیداها رای ندادیم به خودمون رای دادیم. هر عده ای از مردم شبیه یک کاندید بودند.
هر کسی به خودش رای داد.
امام على علیه السلام: اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ؛
مردم، به دولتمردان خود شبیه ترند تا به پدرانشان. [تحف العقول، ص208]

این حدیث در انتخابات جلوه ی دیگری کرد حدیث رو از دو زاویه می شه می دید.(نظر شخصی)
چون دولتمردان فلان جور (جهان بینی ایکس) هستند مردم هم فلان جور (جهان بینی ایکس) می شوند.
یا از این زاویه، چون مردم فلان جورند. (جهان بینی ایکس را) از توشون یک دولتمرد فلان جور (جهان بینی ایکس)بیرون می اد.
خلاصه شاید بشه گفت رابطه دوطرفه هست.
اگر رییس جمهورمون الان فلان شخص است عده ای از مردم شبیه رییس جمهور فکر می کنند.
آمریکا و دیگر کشورها هم همین طور. حتما یه عده ای ترامپی فکر می کنند یه عده بایدنی یه عده هم مدل های دیگر.
پس برای تغییر باید چی کار کرد؟ جهان بینی رو تغییر داد.
یا مردم دوباره به این نتیجه برسند این جهان بینی جواب نمی دهد.
جهان بینی خیلی مهم است تغییرش هم خیلی خیلی سخت است. ممکن است کسی شهید مطهری پدرش باشد یا نوه امام خمینی ره باشد یا بهترین شاگرد امام خمینی ره که کتاب ولایت فقیه هم نوشته باشد اما جهان بینی اش یا عملش درست نباشد. خدا به ما رحم کند.

همه دنبال عدالتیم اما عدالت هایی که ارایه شد چطور بود؟
عدالت محور سیاه نما، عدالت محور غربگرا، عدالت محور مبارزه با فاسد، عدالت محور دروننگر امید دهنده.  همه می گفتند عدالت. اما این عدالت می رفت در درون کاندیدا یا درون ما و بروزش به شکل های مختلف بود.
قُلۡ کُلࣱّ یَعۡمَلُ عَلَىٰ شَاکِلَتِهِۦ فَرَبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِمَنۡ هُوَ أَهۡدَىٰ سَبِیلࣰا
بگو: هر کس بر پایۀ خلق و خوى و عادت هاى اکتسابى خود عمل مى کند، پس پروردگارتان به کسى که راه یافته تر است، داناتر است اسرا ۸۴

این جملات در مورد عدالت با جهان بینی های متفاوت است:
نگاه یک: ما باید عدالت رو برقرار کنید اما نگاه کنیم الان کجاییم هیچ جا. تقصیر کیه؟ قبلیا. عدالت محور خودتحقیر.
نگاه دو: ما باید عدالت رو برقرار کنیم روابطمون رو گسترش بدیم با جهان. مخصوصا با غرب تعامل کنیم وضع مردم بهتر شود عدالت برقرار شود.
عدالت محور غربگرا
نگاه سه: ما باید عدالت رو برقرار کنیم اما یک عده نمی ذارن باید با فساد مبارزه کنیم. عدالت محور ضد فساد
نگاه چهار: ما باید عدالت رو برقرار کنیم. با تکیه بر خود مثل هسته ای و با توکل به خدا باید دستاوردها رو ببینیم این جوانان ما خیلی کار از دستشان می آید. عدالت محور درونگرا امیددهنده
همه عدالت ها شاید بشه گفت درست هست. اما شرایط دارد و درصد دارد و اولویت دارد.
روح قالب قرانی استقامت، نگاه به درون و مومنین، توکل به خدا.
روح از یک ایه در نمی ارد. روح از مطالعه کل قران تفسیر خواندن و روایات خواندن و مانوس بودن در می اد.
تعامل با غرب وجود دارد اما روح قران نیست. تعامل با کافر غیر محارب پیمان نشکن که صد عن سبیل الله نمی کند باشد.
ابروی بعضی را باید برد در بیت المال و فاسد متجاهر آبروی بعضی را نباید برد چون تفکرش طرفدار دارد باید سپرد به دادگاه. ابروی بعضی را هم باید حفظ کرد در گناهان شخصی.
جایی که غرور غالب می شود کمی باید خوف ایجاد کرد همیشه هم امید نباید باشد.
و .....
این می شود کار اساسی.
روح غالب را فهمید و گفت و موارد دیگر را با درصد پایین تر با شناخت زمان و‌مکان به کار برد.
اهمیت امید از ایه زیر به خوبی می شود فهمید که ناامیدی در حد کفر بیان شده است:
یَٰبَنِیَّ ٱذۡهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَاْیۡـَٔسُواْ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ لَا یَاْیۡـَٔسُ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡکَٰفِرُونَ
اى پسرانم! بروید آن گاه از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا مأیوس نباشید؛ زیرا جز مردم کافر از رحمت خدا مأیوس نمى شوند.۸۷ یوسف.
عدالت یعنی اعتدال. بفهمی چه درصدی به‌چی بدی.

جای جای قران تذکر ندادند رابطه با کافر برقرار شود جابه جا تذکر داده مراقب باشید ولایتشون رو نپذیرید. ولایت دوستی ولایت نصرت ولایت سرپرستی.
دوستی می شود نصرت و نصرت می شود سرپرستی ان وقت شاه برای کارهایش از طاغوت اجازه می گرفت. اگر این کار را بکنید شما هیچ پیوندی با خدا ندارید. هیچ پیوندی هیچ پیوندی.فَلَیۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِی شَیۡءٍ

لَّا یَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَلَیۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِی شَیۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةࣰۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ
مؤمنان نباید کافران را به جاى اهل ایمان، سرپرست و دوست بگیرند؛ و هر کس چنین کند در هیچ پیوند و رابطه اى با خدا نیست، مگر آنکه بخواهید [به سبب دفع خطرى که متوجه شماست] از آنان تقیّه کنید؛ خدا شما را از [عذاب] خود بر حذر مى دارد، و بازگشت [همه] به سوى خداست۲۸ آل عمران.

یک نفر ادم روایی باشد احتمالا همه اش ذهنش سمت تقیه می رود. چون جو غالب امامان معصوم این بود.
و ممکن است مثلا غربگرا هم بشود.
در حالی که ایات تقیه خیلی کم است. و تقیه تغییر روش مبارزه است نه اینکه مبارزه را کنار بگذاریم.
یک نفر قرانی باشد همه اش مبارزه و جهادی می شود. قران مفاهیم و‌معارف را در غالب جنگها ریخته و برای ما شرح داده است. جنگ حنین (تذکر غرور بی جا و تکیه نکردن به اسباب و تجهیزات) جنگ بدر (کمی امکانات و نفرات و پیروزی) جنگ احزاب (جمع شدن همه علیه ما و پیروزی) جنگ احد ( عدم توجه به ولایت و حرف ولی ) و ....
نتیجه: روح قرانی، تولید جهادی می کند.

خداوندی که رزاق است. هو نشانه حصر
إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ
بى تردید خدا خود روزى دهنده و صاحب قدرت استوار است ۵۸ ذاریات
همه قدرت هم از اوست
أَنَّ ٱلۡقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعࣰا...۱۶۵ بقره
و همه ی عزت هم از ان اوست
ٱلَّذِینَ یَتَّخِذُونَ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۚ أَیَبۡتَغُونَ عِندَهُمُ ٱلۡعِزَّةَ فَإِنَّ ٱلۡعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعࣰا
همان کسانى که کافران را به جاى مؤمنانْ سرپرست و دوست خود مى گیرند؛ آیا عزت و قدرت را نزد آنان مى طلبند؟ یقیناً همۀ عزت و قدرت فقط براى خداست. نساء ۴

این چنین خدایی دوست دارد رزق رو از واسطه و دست کافر بگیریم یا دوست دارد کریمانه از خودش بگیریم؟
دوست دارد رزق کارمندی باشد (کارمندی منظور روحیه کارمندی هست نه خود کارمندی، کارمندی یکنواخت و کارمندی پویا، دو مدل کارمندی هست.) و زیردستی یا دوست دارد رزق کریمانه باشد. خودت اقای خودت باشی؟
رزق کریمانه دوست دارد خب.

من سالها پیش که خواستگاری می رفتم همه می گفتند کارمند باش و بیمه، و منم نبودم. و جواب رد می دادند.
اون دخترها یه فرصت استثنایی که من باشم رو از دست دادن. لگدی به بخت خودشون زدن که سوباسا به توپ نزده بود. البته الان همسر من یه احساسی شبیه آسیه س در کنار فرعون داره ⁦O⁠_⁠o⁩
اما من می گم جهان بینی که درست باشه با ادم بدی مثل من هم می شه احساس خوشبختی کرد،⁦^⁠_⁠^⁩
اما اگر جهان بینی غلط باشد با ادم خوبی مثل من هم نمی شود خوشبخت شد.
منو ول کنید خوبم یا بد، جهان بینی رو درست کنیم.
مثلا یک نفر فکر کند بر همسر بد صبر می کند ثواب حضرت اسیه برای خانم ها یا حضرت ایوب برای آقایان می برد از سختی لذت هم می برد.
اما اگر فکر کند دارد می سوزد و می سازد لذت نمی برد و تحملش روزی به پایان می رسد.

حدیث صبر:قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَنْ صَبَرَ عَلَى سُوءِ خُلُقِ اِمْرَأَتِهِ أَعْطَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلْأَجْرِ مَا أَعْطَى أَیُّوبَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَى بَلاَئِهِ وَ مَنْ صَبَرَتْ عَلَى سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا أَعْطَاهَا اَللَّهُ مِثْلَ ثَوَابِ آسِیَةَ بِنْتِ مُزَاحِمٍ .
مکارم الأخلاق / ترجمه احمدزاده ;  ج ۱  ص ۴۵۴
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم:هرکس اخلاق بد زن خود را تحمل کند،خداوند پاداشى همانند پاداش مصایب ایوب را به او خواهد بخشید و هرزنى که اخلاق بد شوهرش را تحمل کند خداوند پاداشى همانند پاداش آسیه دختر مزاحم به او عطا خواهد کرد.

این اگر جهان بینی شود و دایم در پس ذهن باشد جواب می دهد نباشد  روزی صبر تمام می شود و طلاق می شود.
طلاق جمهوری اسلامی همین است. جهان بینی غلطش منجر به طلاق شده است.

اما برای رزق کریمانه قران راه ارایه داده است.
برای رزق کریمانه انتخاب مدیر خوب یک قسمت جسمانی اش است. یکی از راه های دریافت رزق کریم مومن حقیقی شدن است.
چگونه میشود مومن حقیقی شد؟
چهار ایه پشت سر هم زیر را ببینیم.

آیات رزق کریم زیادند اما چگونه می توان مومن حقیقی شد؟

یَسۡـَٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِۖ قُلِ ٱلۡأَنفَالُ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَصۡلِحُواْ ذَاتَ بَیۡنِکُمۡۖ وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ
از تو دربارۀ انفال [یعنى غنایم جنگى و هر گونه مالى که مالک معینى ندارد] مى پرسند، [که مالک آنها کیست و چگونه باید تقسیم شود؟] بگو: [مالکیّتِ حقیقىِ ] انفال ویژۀ خدا و پیامبر است، پس اگر مؤمن هستید [نسبت به انفال] از خدا پروا کنید و [اختلاف و نزاع] بین خود را [دربارۀ آن] اصلاح نمایید، و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید

کدهای آیه:تقوا، اصلاح اختلاف، اطاعت از خدا، ولایت

إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِیَتۡ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِیمَٰنࣰا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ
مؤمنان، فقط کسانى هستند که چون یاد خدا شود، دل هایشان ترسان مى شود، و هنگامى که آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان مى افزاید، و بر پروردگارشان توکل مى کنند

کدهای ایه:لرزش قلب با ذکر خدا، زیاد شدن ایمان با آیه توکل
ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ
هم آنان که نماز را برپا مى دارند و ازآنچه به آنان روزى داده ایم، انفاق مى کنند

کدهای ایه: نماز ، انفاق

نتیجه:مومن حقیقی شدن و رزق کریم.
أُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقࣰّاۚ لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَمَغۡفِرَةࣱ وَرِزۡقࣱ کَرِیمࣱ
مؤمنان واقعى و حقیقى فقط آنانند، براى ایشان نزد پروردگارشان درجاتى بالا و آمرزش و رزق نیکو و فراوانى است.۴ انفال

کدهای ایات را بگذاریم کنار هم برای مومن حقیقی شدن.

ایا ما مومن حقیقی هستیم؟

البته ایات دیگری هم برای رزق کریم هست اینجا این چهار ایه بررسی شد.

ایه زیر هم درباره مومنین حقیقی هست در سلوک خیلی براش شرح نوشته شده‌.مثلا امام خمینی ره هم براش شرح نوشته اند.

وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِینَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقࣰّاۚ لَّهُم مَّغۡفِرَةࣱ وَرِزۡقࣱ کَرِیمࣱ
 و کسانى که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنان که مهاجران را پناه دادند و یارى کردند، اینانند که مؤمنان واقعى اند، براى آنان آمرزش و رزق نیکو و فراوانى است
 

  • شنگول العلما
۱۱
تیر

حدود ده میلیون رای به غربگرا به نظر من، رای به ادبیات آزادی بود.
دو تا از اطرافیان من که رای دادند، یکی دکتر بود، یکی سازنده رای شان به ازادی بود. بقیه هم به آزادی رای دادند. ازادی های مختلف.

از شعار زن زندگی ازادی قسمت سومش برداشته شد و برجسته کردند.
آزادی فیلترینگ. (خود آمریکا تیک تاک را فیلتر کرد واتس اپ برای مقامات فرانسه ممنوع است) ادرس غلط اینه. به جای تمرکز روی راه اندازی شبکه ملی و داخلی، تمرکز روی آزادی فیلترینگ. 
آزدی از تحریم ها با مذاکره سازشی.
آزادی حجاب گفته نشد همراهی گفته شد. یک جور ازادی لا به لایش بود.
آزادی تجارت با اف ای تی اف. دنیا دارد می رود به سمت مبادله با پول ملی، مبادله با ارز دیجیتال مبادله تهاتری مبادله با بریکس پی و دلارزدایی و .... ان وقت غربگرا همچنان دنبال ازادی تجارت با اف ای تی اف است.
اف ای تی اف یعنی مبارزه با پولشویی و تروریسم. آیا اساسا تعریف ما از تروریسم با تعریف غرب از تروریسم یکی است؟ وقتی دو تا تعریف داریم مثلا اونا سپاه و لبنان و ... رو تروریسم می دونن، ما نمی دونیم. چطوری بندهای اف ای تی اف رو اجرا کنیم؟
و وسطهاش هم  نهج البلاغه خواندند.

ادبیات قرآن استفاده لخت از لفظ ازادی نیست استفاده از لفظ بندگی است.

إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ
 [پروردگارا!] فقط تو را بندگی می کنیم وتنها از تو یارى مى خواهیم

ازادی را قران جور دیگر می گوید. بندگی خدا و ازادی از ماسوا الله.


انچه خطرناک بود آزادی تفسیر بود از وزیر خارجه غربگرا.
دکتر جلیلی حافظ قران است در مناظره از قرآن استفاده نکرد چون فضا را مناسب اینکار ندید.
 در حالی که در تدریس حکمت های سیاسی قرآن، چپ و راست آیه می گوید.
انقلابی ها قرآن می خوانند و یک نتیجه می گیرند و
غربگراها هم قرآن می خوانند و نتیجه دیگر می گیرند چرا؟
اگر ما قرآن را با عینک سبز بخوانیم آیات را سبز می بینیم. اگر با عینک ابی بخوانیم آبی و اگر با عینک بی رنگ شفاف بخوانیم آیات را همان طور که هستند می بینیم.
عینک بیرنگ از ایه زیر:
می گوید گوش کن یعنی بی رنگ گوش کن 
دوم ساکت باش. به نظر من به نظر من نگو . ببین نظر خدا چیست. 
وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ
 و هنگامى که قرآن خوانده شود، به آن گوش فرا دهید و سکوت کنید تا مشمول رحمت شوید ۲۰۴ اعراف.


پس چی شد؟ با عینک غربگرایی قرآن بخوانیم آیات را یک جوری می خوانیم که به آنچه در ذهن ماست بخوره. و تفسیرمون هم یک جوری می شه که به جهان بینی غربگرایی ما بخوره.
این علت اول تفسیر نادرست بود.
در عرفان بهش چی می گن تخلیه.
قدم اول تخلیه است بعد تحلیه.
تخلیه، خالی کردن درون از بدی‌ها و همه اموری که سالک را از خدا بازمی‌دارد.

تحلیه، آراستن خویش به صفات نیک و محامد و فضایل نفس را گویند.

تجلیه، جلوه کردن و تابیدن انوار حق در دل سالک است. یا شاید به معنی جلوه دادن حق برای عالم نیز باشد.
اگر از همون اول بدون تخلیه بریم سراغ قرآن، بریم سراغ تحلیه می شود همان قرآن خواندن با عینک سبز با عینک غربگرایی. آیات رو غربگرایانه تفسیر می کنیم.
تقوا یعنی چی؟ یعنی پرهیز یعنی خودنگهداری.
پرهیز از مخالفت با امر خدا و خود ارزشمند را که فطرت الهی دارد حفظ کنیم.
تقوا یک مفهوم سلبی است. مفهوم سلبی یعنی نخور نکن نپوش.
قران، بخور بپوش بکن هم دارد اما برای متقین.
کل قران پر از کلمه تقواست. این یعنی اهمیت تخلیه.
هدایت برای متقین:
ذَٰلِکَ ٱلۡکِتَٰبُ لَا رَیۡبَۛ فِیهِۛ هُدࣰى لِّلۡمُتَّقِینَ
 در [وحى بودن و حقّانیّت] این کتابِ [با عظمت] هیچ شکى نیست؛ سراسرش براى پرهیزکارانْ هدایت است
بقره ۲

عاقبت از ان متقین:
تِلۡکَ ٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ نَجۡعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوࣰّا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فَسَادࣰاۚ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ
 آن سراى [پرارزش] آخرت را براى کسانى قرار مى دهیم که در زمین هیچ برترى و تسلّط و هیچ فسادى را نمى خواهند؛ و سرانجام [نیک] براى پرهیزکاران است. ۸۳ قصص
باکرامت ترین باتقواترینه:
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰکُم مِّن ذَکَرࣲ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰکُمۡ شُعُوبࣰا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ إِنَّ أَکۡرَمَکُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرࣱ
 اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید بى تردید گرامى ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست یقیناً خدا دانا و آگاه است۱۳ حجرات
چطوری تعاون کنیم؟ با تقوا
وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ.۲مایده

هدایت و عاقبت و کرامت و معاونت همه برای متقین است.

جذب نخبگان با چی؟ با تقوا و بر

نه جذب با پول. 

 

ما دو تزکیه داریم. تزکیه ابتدایی و تزکیه ثانوی.
تزکیه ابتدایی در ایه زیر که قبل از تعلیم کتاب و حکمت آمده: 
لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولࣰا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلࣲ مُّبِینٍ
 یقیناً خدا بر مؤمنان منّت نهاد که در میان آنان پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنان مى خواند و [از آلودگى هاى فکرى و روحى] پاکشان مى کند، و کتاب و حکمت به آنان مى آموزد، و به راستى که آنان پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند. ۱۶۴ آل عمران.
تزکیه ثانوی بعد از تعلیم کتاب و حکمت، هم در آیه زیر:
رَبَّنَا وَٱبۡعَثۡ فِیهِمۡ رَسُولࣰا مِّنۡهُمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَیُزَکِّیهِمۡۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ
 پروردگارا! در میان آنان پیامبرى از خودشان برانگیز، که آیات تو را بر آنان بخواند، و آنان را کتاب و حکمت بیاموزد، و [از آلودگى هاى ظاهرى و باطنى] پاکشان کند؛ زیرا تو تواناى شکست ناپذیر و حکیمى.۱۲۹ بقره.

این یعنی چی؟
یعنی یک تزکیه قبل از ورود به مجلس و ریاست جمهوری و .... داریم. تخلیه. تخلیه از عینک غربگرایی و تخلیه از حسد و شهوات و .....
وگرنه قران رو جور دیگر وخلاف تفسیر می کنیم.
یک تزکیه هم بعد از ورود به مجلس و ریاست جمهوری و .... داریم. که با رفتن به ریاست باید عبادات و معارف بیشتر شود وگرنه می شود طلحه و زبیر.
این دو ایه به خوبی نشان می دهد غربگرایی را و انقلابی ای که بعد از قدرت فاسد می شود.
حالا ادم های عادی چی می گن؟
می گن ببین سیستم مشکل داره سیستم فاسده. نظام خوب عمل نکرده.
در صورتی که یکی تزکیه ابتدایی نداشته یکی هم تزکیه ی ثانوی.
روح تقوا که باشد همه چیز درست می شود.
مدیر میانی را سیستم نباید درست کند امر به معروف و نهی از منکر ما باید درست کند. توی این روش رشد هست برای همه.

رییس جمهور غربگرا قبلا داشتیم که تزکیه ابتدایی نداشته است. و رییس جمهور تقریبا اصولگرا داشتیم که تزکیه ثانوی نداشته و دوره دوم خراب کرده.
شهید رییسی کسی بود که هم تزکیه ابتدایی داشت و هم تزکیه ثانوی.
##############

  • شنگول العلما
۲۰
خرداد

کمی بریم سراغ نهج البلاغه ببینیم حضرت علی ع در مورد کسانی که رای نمی دهند یا رای سفید می دهند چی می گن؟
یکی را دیدم که در برگه انتخابات، به جای اسم نمایندگان، اسم یاران امام حسین ع رو نوشته بود، فکر کرده وای چه کار جالبی.
همون اسم ها می ان و یقه ات را می گیرند.
تو که هنوز نفهمیدی اطاعت نکردن از نماینده و ناب خاص امام حسین ع  یعنی مسلم بن عقیل  یکی از مهم ترین دلایل عاشورا بود، نخواهی فهمید اطاعت از نائب عام یعنی ولی فقیه یعنی چه.
امام حاضر نائب خاص می گذارد امام غایب نائب عام.
مثلا گاهی بهانه ای مثل این می اورند:
ما که نمی شناسیم. ما که سر در نمی اریم ما از سیاست چیزی نمی فهمیم و ....
خب نمی شناسی برو بشناس. برو بپرس بشناس. 
مگر همسرت رو می شناختی؟
رفتی تحقیق کردی شناختی ازدواج کردی.

وَ قِیلَ إِنَّ الْحَارِثَ بْنَ حَوْطٍ أَتَاهُ (علیه السلام) فَقَالَ أَ تَرَانِی أَظُنُّ [أَنَ] أَصْحَابَ الْجَمَلِ کَانُوا عَلَى ضَلَالَةٍ؟ فَقَالَ (علیه السلام):
یَا حَارِثُ [حَارِ] إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ، فَحِرْتَ؛ إِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ، فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ [أَهْلَهُ]، وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ، فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ. فَقَالَ الْحَارِثُ فَإِنِّی أَعْتَزِلُ مَعَ [سَعْدِ] سَعِیدِ بْنِ مَالِکٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ. فَقَالَ (علیه السلام) إِنَّ [سَعْداً] سَعِیداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ یَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ یَخْذُلَا الْبَاطِلَ.
و درود خدا بر او، فرمود: (حارث بن حوت(1) نزد امام آمد و گفت: آیا چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى دانم چنین نیست، امام فرمود):
اى حارث تو زیر پاى خود را دیدى، امّا به پیرامونت نگاه نکردى، پس سرگردان شدى، تو حق را نشناختى تا بدانى که اهل حق چه کسانى مى باشند و باطل را نیز نشناختى تا باطل گرایان را بدانى. (حارث گفت: من و سعد بن مالک(2)، و عبد اللّه بن عمر، از جنگ کنار مى رویم، امام فرمود) همانا سعد و عبد اللّه بن عمر، نه حق را یارى کردند، و نه باطل را خوار ساختند.
پس شرکت نکردن در انتخابات دو خطا یا گناه است:
یاری نکردن حق، خوار نکرد باطل.
خوار نکردن باطل منظور خوار نکردن منافقین و شبکه های ماهواره ای و ... است.

بعضی می گویند فلانی نیامد یا تایید صلاحیت نشد ما نمی آییم:
امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه در مقابل خوارج، که شعار «‌لاحکم الا لله؛ جز حکم خدا، حکمى نیست» سر مى‌دادند، فرمود: «انّه لابُدَّ للنّاسِ مِن امِیرٍ بَرٍ اَو فاجِرٍ...؛ مردم به ضرورت، باید حاکمى داشته باشند، نیکوکار باشد و یا بدکار.»
مردم نیازمند امیر هستند نیکوکار یا فاجر.
یعنی کشوری نداریم که بشه بدون رهبر رئیس جمهور و .... اداره بشه در یک جمع و اجتماع سه نفری هم یک نفر باید امیر باشه وگرنه هرج و مرج می شه.
حالا هر کدام از ما نسبت به بعضی از گناهان عصمت داریم و نسبت به بعضی گناهکار.
مثلا اکثریت مومنین نسبت به دزدی معصومند اما نسبت به غیبت گناهکار.
از بین این کاندیداهای غیر معصوم باید یکی انتخاب بشه. گاهی عصمت یکنفر مناسب رئیس جمهوری نیست اما عصمتش در حد وزارت است. یا مدیریتش به درد وزارت می خورد نه ریاست جمهوری. تشخیص با اهل تشخیص است.

کسانی دست به انتخاب نمی زنند شاید بشود گفت نوخوراج. نوخوارجی که با تفکر اسلامی آشنا نیست.

 

انتخاب کنیم اما بدون فحش:

و من کلام له (علیه السلام) و قد سمع قوما من أصحابه یسبّون أهل الشام أیام حربهم بصفین:
إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ، وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ، وَ قُلْتُمْ مَکَانَ سَبِّکُمْ إِیَّاهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِنَا وَ بَیْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ، حَتَّى یَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ یَرْعَوِیَ عَنِ الْغَیِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ.
 در جنگ صفّین شنید که یاران او شامیان را دشنام مى دهند(1) فرمود):
من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید، اما اگر کردارشان را تعریف، و حالات آنان را باز گو مى کردید به سخن راست نزدیک تر، و عذر پذیرتر بود.
خوب بود بجاى دشنام آنان مى گفتید: خدایا خون ما و آنها را حفظ کن، بین ما و آنان اصلاح فرما، و آنان را از گمراهى به راه راست هدایت کن، تا آنان که جاهلند، حق را بشناسند، و آنان که با حق مى ستیزند پشیمان شده به حق باز گردند.
_____________________________
(1). دشنام دهندگان، حجر بن عدى و عمرو بن حمق بودند. (پاورقى شرح خویى، ج 13، ص 83 و 94)

یعنی به جای تهمت زنی و شایعه پراکنی و فحش و غیره شرح دهیم کارهای نادرستشون و درستشون.
همون غربگراها هم هدفشون این نیست که مملکت رو نابود کنن اما بلد نیستند ما باید مثلا بگیم روش فلانی خلاف آیه زیر است:
وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ
 و به ستمگران تمایل و تکیه نکنید که آتشِ (عذاب) شما را فرامیگیرد و (در این صورت) برای شما در برابر خداوند، هیچ دوست و سرپرستی نیست، پس (ازهیچ ناحیه ای) مورد کمک قرار نخواهید گرفت
سوره هود آیه 113
تفسیر نور:
در روایات میخوانیم که مودّت و محبّت به ظالم و اطاعت از او، از مصادیق رکون به ظالم محسوب میشود. در روایتی میفرماید: به ستمگر امیدی نداشته باش، گرچه او فامیل و دوست تو باشد. و ان کان حمیما قریباً(126) در کافی، نیز این روایت آمده که اگر به مقدار زمانِ دست به جیب کردن ستمگر برای بخشش، راضی به زنده بودن او باشی، رکون و تکیه بر ظالم کردهای که خدا از آن نهی نمودهاست(127)

 

یا فلانی خوب است چون سیاست خارجی اش طبق آیات هفت و هشت سوره ممتحنه است.


یکی از جملاتی که معروف شده اینه:
تخصص مهم تر است یا تقوا.
و در جواب می گویند کسی که بدون تخصص وارد کاری می شود تقوا ندارد. این حرف درست است. 
اما کسانی که از زیر دست شورای نگهبان بیرون می ایند تخصص و تقوا دارند اما کم و زیاد دارد اولویت با تقواست چرا؟
چون تقوا خودش راه خروج باز می کند:
تفسیر نور:
در قرآن برای افراد با تقوا چند تعبیر آمده است: یجعل لکم نوراً(27)، یجعل لکم فرقاناً(28)، یجعل له مخرجاً(29)، یجعل له من امره یُسراً(30) که شاید اشاره به یک سیر طبیعی دارد، زیرا برای انسان با تقوا اوّل نور پیدا میشود و در سایه نور، شناخت حق از باطل و فرقان پیدا میکند و وقتی که حق و باطل را شناخت، راه خروج از مشکلات را پیدا میکند و در سایه همان نور، از بسیاری از گرفتاریها به آسانی خارج میشود.
--------------
27) حدید، 28.
28) انفال، 29.
29) طلاق، 2.
30) طلاق، 4.
.... وَاتَّقُوا اللَّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
 ... و از خدا تقوا پیشه کنید و خداوند به شما تعلیم میدهد و خداوند به هر چیزی داناست
سوره البقره آیه 282
خود تقوا تولید علم می کند. بکل شی ء علیم  شاید اشاره به این باشد مثلا با تقوا، که هسته ای کار کند یا موشکی کار کند خداوند علم جدید را وحی می کند الهام می کند. و با تحریم هم راه خروج باز می شود.

ایه انتخابات آیه زیر است:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَىٰ أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ یَذْهَبُوا حَتَّىٰ یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
 مؤمنان (واقعی) تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده و هرگاه با رسول بر کاری اجتماع نمایند، بدون اجازه او نمیروند، (ای رسول) کسانی که اجازه میگیرند آنانند که به خدا و رسولش ایمان دارند. پس اگر برای بعضی از کارهای خوداز تو اجازه خواستند، به هر کس از آنان که خواستی (و مصلحت بود) اجازه بده و برای آنان از خدا طلب آمرزش کن، که خداوند بخشنده و مهربان است
سوره النور آیه 62
تفسیر نمونه:
منظور از ((امر جامع )) هر کار مهمی است که اجتماع مردم در آن لازم است و تعاون و همکاریشان ضرورت دارد، خواه مساءله مهم مشورتی باشد، خواه مطلبی پیرامون جهاد و مبارزه با دشمن ، و خواه نماز جمعه در شرائط فوق العاده ، و مانند آن ، بنابراین اگر می بینیم بعضی از مفسران آن را به خصوص مشورت ، یا خصوص مساءله جهاد، یا خصوص نماز جمعه یا نماز عید تفسیر کرده اند باید گفت : بخشی از معنی آیه را منعکس ساخته اند، و شاءن نزولهای گذشته نیز مصداقهائی از این حکم کلی هستند.


ما نمی توانیم به ولی فقیه وکالت دهیم کارهای ما را انجام دهد چون وکالت فقیه نداریم ولایت فقیه داریم. ولی فقیه بر مردم ولایت دارد.

 کار خبرگان کشف نور ولایت است.

طبق آیه بالا وقتی ولی فقیه در امر جامع توصیه می کند باید گوش داد.
گاهی از رهبر توقعاتی هست که خارج از وظایف رهبر است. وظایف رهبر در اصل ۱۱۰ قانون اساسی آمده است. 

بعضی مدام به رهبر انقلاب گیر می دهند بدون معرفی کردن جایگزین. بدون آشنایی به وظایف رهبر که در اصل ۱۱۰ قانون اساسی.

نزدیکی های انتخاب بعضی به همه چیز گیر می دهند که نیایند.

شرکت کم و یا زیاد مردم به چند چیز بر می گردد. چند چیز ریشه ای:

حب دنیا و حب نفس و بصیرت.

مثلا توقعش این است که اجاره نشین نباشد ولی هست با سختی هاش.

این در ته ته قلبش هست اما در ظاهر به شورای نگهبان و این کاندید و اون کاندید گیر می دهد یا در ظاهر غربگراست تا زودتر بدون سختی به پول برسد. اما ته ته اش حب دنیا و کمبود بصیرت است که این کج روی ها را می کند.

  • شنگول العلما
۳۱
ارديبهشت

 


دریافت
مدت زمان: 55 ثانیه

  • شنگول العلما
۰۱
فروردين

به نظر شخصی من کلمه امنیه در فارسی به احتمال قوی ترجمه اش می شود آرمان.
آرمان یعنی هدف متعالی.
هدفی که بلند است و راه رسیدن به آن هدف سخت است اما شدنی.
آرزو بیشتر برای اهداف خوب نرسیدنی استفاده می شود.
آرزو ترجمه دقیقی به نظر نمی رسد.
مثلا در ترجمه زیر هم دقت کنیم نوشته شده آرزو جلویش در پرانتز توضیح آمده است. با توضیحاتش می شود همون آرمان.
ترجمه ایت الله مکارم:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو میکرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود میریخت)، شیطان القائاتی در آن میکرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحکام میبخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است
سوره الحج آیه 52
حضرت یوسف ع هم اول خواب می بیند آرمان را در خواب می بیند و بعد حرکت را از چاه شروع می کند تا به آن برسد.
از کارهای اصلی شیطان چیست؟ اغوا
اضلال یعنی گمراهی و اغوا یعنی گم هدفی.
یکی هدفش مشهد است اما راه های فرعی زیادی می رود این گمراه است.
یکی اصلا نمی خواد به مشهد برود. این می شود گم هدفی. اغوا.
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ
  (ابلیس) گفت: پس به عزّتت سوگند، که حتماً همه آنان را اغوا می کنم
سوره ص آیه 82
اگر در آیات بالا دقت کنیم متوجه می شیم که پیامبران در ابتدا آرمان داشتند و برنامه ای برای رسیدن آن.
و شیطان هم اغوا و .....
دو نقطه مقابل هم.
گاهی ما آرمان کنار واقعیت نداریم فقط واقعیت داریم.
عقل و وحی نداریم عقل خالی خالی داریم.
واقعیت بدون آرمان و عقل بدون وحی اشتباهه.
پیامبر (ص) خودش آرمان است. که مثل پیامبر (ص) بشیم. برای همین از کلمه اسوه استفاده شده است.
لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا
  بیقین برای شما در (روش) فرستاده خدا، (الگویی برای) پیروی نیکوست برای کسانی که امید به خدا و روز بازپسین دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
سوره احزاب آیه 21
آیا ما می توانیم پیامبر ص بشیم؟ نه.
اما باید هر چقدر می تونیم نزدیک بشیم.
آیا ما می توانیم طبق آرمان انقلاب، جامعه مهدوی بسازیم؟ نه، عین خود امام زمان عج. اما تا اونجا که می تونیم باید نزدیک بشیم.
نمونه اش اربعین است. همه حول امام هرچه دارند پای امام حسین ع می ریزند نگران دزدی و ...‌ نیستند. فقیر و غنی و دکتر و مهندس کنار همند. مثل صف نماز جماعت که همه کنار هم می ایستند. دکتر عارش نمی آید که برای کارگر چایی بیاورد و دکتری هم می کند .
هم دکتری می کند هم فخر ندارد که بهتر است.
از خیلی ها می شونیم ای بابا پیامبر (ص) کجا و ما کجا. جامعه مهدوی کجا و ما کجا.
این حرف اشتباهه این حرف یعنی بی آرمان بودن، اسوه نداشتن.
من کجا و پیامبر (ص) کجا؟ یعنی پیامبر (ص) را جلوی چشم نگذاشتیم هی خود را به او نزدیک کنیم.
ما باید هی به قله نگاه کنیم و از پایین کوه بالا بیاییم. اگر همه ی نگاهمان به اطراف باشد یعنی هی به دامنه نگاه کنیم حرکت نمی کنیم می گیم تا همین جا بس است ما نمی توانیم.
ما باید آرمان های انقلاب، آرمان پیامبر (ص)  و علی (ع) شدن، آرمان جامعه مهدوی (عج) را هی نگاه کنیم حرکت کنیم به سمتش. اگر ظرفیت هایش را فراهم نکنیم می شود آرزو. یعنی بالاخره یک حرکتی، برنامه ای داشته باشیم و به قله هم نگاه کنیم.
اگر وزنه ای را یکبار زدی باز هم می توانی. اما باید با وزنه های کوچک شروع کرد تا به وزنه ی بالا رسید.
اگر وزنه ی اربعین را زدیم وزنه مهدوی هم می توانیم بزنیم حول امام. پس فرهنگ اربعین مهم است.
اگر وزنه ی هسته ای زدیم وزنه ی دیگر صنایع هم می  توانیم.

در خطبه نهج البلاغه آخر خطبه که خصوصیات متعالی یک برادر دینی گفته می شود این طور آمده است:
فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِیهَا، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوهَا، فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیر.
پس بر شما باد روى آوردن به اینگونه از ارزش هاى اخلاقى، و با یکدیگر در کسب آنها رقابت کنید، و اگر نتوانستید، بدانید که به دست آوردن برخى از آن ارزش هاى اخلاقى بهتر از رها کردن همه است.
ارزش های اخلاقی این خطبه بسیار متعالی است.
اگر من از سلوک و سالک می گویم و خودم شاید آن طور که باید نیستم. این آرمان است. آرمان سالک شدن.
آرمان جامعه مهدوی یک قدم است آرمان بلندتر هم داریم آرمان جهان مهدوی.
خیلی ها انقلاب اسلامی را کوچک می بینند چون از بالا نگاه نمی کنند فقط در مادیات و مقایسه ساختمان و کالا و .... هستند.
چین هدفش چیست؟ می گوید من قدرت اقتصادی برتر می خواهم بشوم حتی روی میز کار رئیس جمهور امریکا تلفن همراه من باشد.
ما چی می گیم؟ ما چین اسلامی یا ژاپن اسلامی نمی خواهیم باشیم.
وقتی می گویم ابرقدرتیم خیلی ها مسخره می کنند. اما ما ابرقدرتیم چون آنچه که ما می خواهیم در همه جا باشد آرمان های انقلاب است، تفکر اسلامی است. یعنی ارمان ما این است که اسناد بالادستی سازمان ملل را بنویسیم. یعنی توحیدی بنویسیم. حالا اینکار را قطعا امام زمان عج خواهند کرد اما دلیل ندارد ما آرمان نداشته باشیم.
ما آمریکا را می خواهیم کنار بزنیم که مانع برداشته شود و همه آزادانه با توحید آشنا شوند. ...لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کله .....سه بار در قرآن است.
کسانی که ارمان ندارند هی دنبال سازش با این و آن هستند عقل بدون وحی.
عقل کنار وحی می گه باطل نابود شدنی است ممکن است صد سال یا خیلی بیشتر یا کمتر باشد اما نابودشدنی است.
دعای حضرت موسی ع برای نابودی فرعون چهل سال بعد اجابت شد. در طول این مدت استقامت لازم بود.
قَالَ قَدْ أُجِیبَت دَّعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
فرمود: دعای شما پذیرفته شد استقامت به خرج دهید؛ و از راه (و رسم) کسانی که نمیدانند، تبعیت نکنید
سوره یونس آیه 89
(  امام صادق علیه السلام فرمود: فاصله ی بین نفرین موسی ع و غرق فرعون، چهل سال بود. تفسیر نورالثقلین)
بالاخره باطل نابود می شود.
وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا
  و بگو: حق آمد، و باطل نابود شد؛ چرا که باطل نابود شدنی است
سوره اسراء آیه 81
پس با استکبار مبارزه کن طبق وعده الهی نابود می شود اگر چه سالها طول بکشد چنانچه شوروی نابود شد. هیچ کس فکر نمی گرد روزی شوری نابود شود.
استقامت قبل از انقلاب داریم و از ان سخت تر استقامت بعد از انقلاب.

عقل بدون وحی می گوید سازش کن ما هم مثل بقیه از کنارش یه چیزی بخوریم.
مثلا یکی از همین کشورهای عربی اطراف بشویم.
اما واقعیت.
اما واقعیت اینه که ما در داخل خودمون هم مشکلاتی داریم اما دلیل نمی شه آرمان را کنار بگذاریم و برای حلش تلاش نکنیم.

دو نوع نگاه است.
واقعیت یعنی دیدن مثبت و منفی کنار هم.
واقعیت یعنی اینکه در خودرو و بانک و خام فروشی و .... مشکلات هست  اما محاسبات دیگری هم در کار هست.
واقعیت یعنی دانستن ضریب جینی، شاخصه توسعه انسانی (شاخصه امید به زندگی، شاخصه تحصیل و درامد ناخالص ملی و....) مثلا این شاخصه در جمهوری اسلامی نسبت به پهلوی حدود شصت پله بالا رفته.
یکی مقایسه با قبل هست یکی مقایسه در جهان است در کنارش مثلا جنگ و تحریم و اینکه چه حزبی بیشتر با رای مردم روی کار است غربگرا یا انقلابی و ... رو در نظر گرفتن.
حالا مثلا شاخصه امید به زندگی خودش خودکشی و سرطان و .... باید بررسی بشه.
، شاخصه بهداشت ( سرطان و خودکشی و دسترسی و اب و برق و ...) شاخصه تولید علم و مقالات که بسیار بالاست نسبت به جهان، مثلا سال هشتاد و هشت رشد علمی یازده برابر جهان بوده است.( به گزارش آی اس آی) مثلا در بعضی رشته ها مثل فضا و فیزیک چهل دو پله صعود بوده و در رده های اول قرار گرفتیم.
شاخصه ثبت اختراع  جزء ده کشور هستیم. از لحاظ تولید انرژی رتبه هشت.
مثلا در تولید سیمان و صادرات فولاد رتبه ده دارد. تولید انواع موشکهای بالستیک و کروز و همچنین رتبه چهار پهباد، امنیت رو در یکی از ناامن ترین مناطق، امن کرده است.(برگرفته از کتاب صعود چهل ساله)
و...‌. در مقایسه با جهان و اما در کنارش، ترکیب واقعیت و آرمانگرایی.
اصلا انسان بدون امنیت نمی تواند قدم از قدم بردارد.

نگاه اشتباه: ترکیب واقعیت و خودتحقیری.
خودتحقیر مثل صفحه حوادث روزنامه است. خودتحقیر، واقعیت را، مثبت و منفی را کنار هم نمی بیند. منفی را می بیند و بزرگ می کند و جار می زند. یک چیز گران شده را می گیرد و جار می زند و چیزهای ثابت را نمی بیند.
دنبال یه خودکشی اعدام، اشتباه مسول، اختلاس و بالا رفتن قیمت یک کالایی چیزی هست جار بزنه. همه جا رو پر کنه. اسمش را هم عدالت می گذارد.
ریشه بسیاری از این خودتحقیری ها نه بهانه عدالت است و نه دلایل دیگر.
دلیل اصلی حب دنیاست.
خودتحقیرهایی داریم عجیب. خودتحقیر مذهبی داریم خود تحقیر داریم طرفدار شاه خودتحقیر داریم ضد آخوند و نمازخوان (نه اقامه کننده نماز البته) خودتحقیر داریم نرم افزار ایرانی نصب نمی کند و تلویزیون ایران را نمی بیند و .‌‌‌‌‌‌....
یعنی تمام راههایی که می شود یک ذره او را براه آورد می بندد.
برای ارزیابی عدالت این همه شاخصه داریم اون وقت اصلا یک نفر که هیچ اطلاعی نداره می آد می گه ما بدبختیم.
عدالت یعنی اعتدال.
رهبر را نگاه کنیم. اول نکات مثبت را می گوید بعد انتقاد و اگر نقد مسول هم باشد با کنایه بدون اسم است. حالا گوش شنوا نیست مربوط به اداب ولایتمداری است که شاید بعدا توفیق شرحش آمد.
اما من به اینها کار ندارم. من چیز دیگری می خواهم بگویم. حتی خدمات متقابل ایران و اسلام شهید مطهری را هم نمی خواهم بگویم که در دوره ساسانی (حکمرانی موبدان زرشتی بوده و دو چیز آن موقع مهم بوده خون و مالکیت. آنچنان که در دوره ساسانی ازدواج با محارم بوده است برای حفظ خون و مالکیت و ....) و از چه افتضاحی با ظهور اسلام به کجا رسیدیم.
از کتابهای شهید مطهری و حجت الاسلام راجی (صعود چهل ساله) که بگذریم، حالا می خواهم حرفی بالاتر بزنم از صادرات انقلاب اسلامی و گام دوم انقلاب.

برای اینکه جایگاه انقلاب اسلامی مشخص شود، جایگاه تفکر اسلامی را باید ببینیم.
یک زمانی رنسانس در کار بود و کمونیسم.
کمونیسم ترکیب سه تفکر مادیگرا ( مارکس و فرید و داروین) و جهان را فرا گرفته بود.
جدایی دین از دنیا همه جا را گرفته بود.
اسلام آمد گفت دین و دنیا با هم می شود. سیاست ما عین دیانت ماست.
اینه تحول جهان.
کوته فکر به ساختمان های خوشکل کشورهای عربی و رفاه فکر می کند و می گوید ببین ما چقدر بدبختیم.
بصیر می گوید ما کمونیسم را کنار زدیم. یک تفکری که غول شده بود را کنار زدیم.
ممکن است بگویند برو بابا دلت خوش است تفکر ما کجا می تونه این قدر مهم باشه.
مهم است تفکر ما مکتب امام خمینی ره و در ادامه اش مکتب حاج قاسم مهم است.
این را از واژه جهاد کبیر می گویم.
کبیر با اکبر چه فرقی دارد. پراید در مقابل دوچرخه اکبر است اما تریلی کبیر است.
ایات جهاد کبیر را ببینیم:
وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ نَّذِیرًا
و اگر میخواستیم، در هر شهر و دیاری بیم دهنده ای برمی انگیختیم (ولی این کار لزومی نداشت).
سوره الفرقان آیه 51
فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا
بنابر این از کافران اطاعت مکن، و بوسیله آن ]= قرآن[ با آنان جهاد بزرگی بنما
سوره الفرقان آیه 52
حالا تفسیر نمونه را ببینیم:
بدون شک منظور از جهاد در این مورد جهاد فکری و فرهنگی و تبلیغاتی است ، نه جهاد مسلحانه ، چرا که این سوره مکی است و می دانیم دستور جهاد مسلحانه در مکه نازل نشده بود.
و به گفته مرحوم طبرسی در مجمع البیان این آیه دلیل روشنی است بر اینکه جهاد فکری و تبلیغاتی در برابر وسوسه های گمراهان و دشمنان حق از بزرگترین جهادها است ، و حتی ممکن است حدیث معروف پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ): رجعنا من الجهاد الاصغر الی الجهاد الاکبر: ما از جهاد کوچک به سوی جهاد بزرگ بازگشتیم اشاره به همین جهاد و عظمت کار دانشمندان و علما در تبلیغ دین باشد.(پایان)
پس یکی از کارهای مهم ما اینه که تفکر اسلامیمان روی میز آمریکا باشد.
ابتدا خودسازی بعد جامعه سازی بعد تمدن سازی.

ما که برای بستن یک لانه جاسوسی آمریکا در ایران دچار مشکل بودیم الان تفکرمون رفته تا یمن و لبنان و حزب الله شده و  اونها دارند بیخ گوش اسرائیل موشک می اندازند و مبارزه می کنند.
ما روی میز آمریکا تفکرمون رو گذاشتیم.
ابرقدرتی یعنی این.
خودمون بنابر مصالحی مستقیم نیستیم.
اما تفکرمون حزب الله درست کرده دارد مبارزه می کند
تفکر اربعین را تا می توانند جلوی نشرش را می گیرند هیچ جا نمی گذارند خبرش پخش شود.
چون نمونه کوچک جامعه مهدوی است که جهان تشنه ی آن است.
مدل اربعین در زمان پیامبر ص بود.
مهاجرین و انصار.
اگر کل سال اربعین شود. همه مهاجرین و انصار شوند. همه سال مثل ماه رمضان، مراقب گناه نکردن باشیم می ریم به سمت جامعه مهدوی شدن.
حالا چرا در واقعیت خودمون مشکلات داریم. چون از آرمان فاصله گرفتیم و چون تفکر اسلامی کمرنگ شده است.

###################

  • شنگول العلما
۱۸
اسفند

خواستم در مورد انتخابات و مسایل روز بنویسم وقت نمی شه. وقتی تیترها رو می نویسم که بنویسم، می بینم خیلی طولانی می شه.
چرا وقت نمی کنم چون دو دستم مشغوله. یک دست در کار و یک دست فرزند و یک دست هم در گوش دادن به صوتهای آزمون معلمی. می تونم در حین کار گوش کنم اما نمی رسم بخونم. البته سه دست شد که اشکال ندارد کاری لست که شده.
به خودم نگاه می کنم قبول نمی شم به فضل خدا نگاه می کنم قبول می شم ان شاءالله.
منابع آزمون رو که می بینم، یک نفر با اعتقاد بخونه یک انقلابی کار درست می شود. اما چرا معلم انقلابی زیاد وارد آموزش و پرورش نمی شه؟ چون تستی می خوانند نه برای فهمیدن و عمل کردن.
یکی از کتابهای بسیار زیبایی که گوش دادم کتاب (روایت سوم) از منابع آزمون معلمی بود 
این کتاب، جنگ را به دوره های مختلف تقسیم می کنه و علل شکست و پیروزی رو می گه و ربطش می ده به امروزمون. بسیار جالب بود. 
مخصوصا قسمت شرح حال شهید علم الهدی و از اون باحال تر، مادر شهید علم الهدی. انصافا من که به گرد پای مادر شهید علم الهدی (خانم جزایری) هم نمی رسم. اصلا این خانم یک کوه بود.
کتاب را توصیه می کنم بخوانید صوت این قسمت کتاب رو که درباره مادر شهید است در اون یکی وبلاگم (عارفانه ها) گذاشتم.
مطالب زیادی در ذهنم است مثل زوج درمانی قسمت سوم، اسلام آمریکایی و ....
اما از اونجا که وقت نمی کنم بنویسم تا بعد از ازمون، یک مطلب مال سال نود و پنج را می گذارم. آن روزهایی که کوتاه و طنز می نوشتم. 
چون کنیم:
همراه تنی چند از شاگردانم وارد یک مجلس شدم. همگان پیش پای من بلند شدندی و احترام زیاد کردندی. اما عدّه‌ای از صوفیان در گوشه‌ی مجلس بودند که خود را به ندیدن زدند و به احترام ما بلند نشدند.

با شاگردان در گوشه‌ای نشستیم. یکی گفت: استاد شنگول‌العلما چون کنیم؟ چیزی بگویید تا دلمان شاد شود.

به دیوار اشاره کردم و گفتم: آنجا یک ترک است. بیایید همه به آن ترک بخندیم.

با دیدن ترک همگان خندیدند و شادی بسیار کردندی.

یکی دیگر از شاگردان که ترک دیوار به آن زیبایی را ندیده بود و حواسش همچنان در پی صوفیان بود گفت: گویا صوفیان احترام گذاشتن نمی‌دانند.

من: این نقص است که توقع داری همه به تو احترام گذارند.

شاگرد: از چه رو؟

من: من احب ان یتمثل له الرجال قیاما فلیتبوأ مقعده من النار. هر که دوست دارد مردم در برابرش بایستند جایگاه خود را در آتش قرار داده. (نصایح پیامبر(ص) به ابوذر، مکارم‌الاخلاق)

شاگرد: استاد عجب نصیحت ارزشمندی گفتید. بگذارید پیراهن خود را جری دهم و ره کوی و برزن پیش گیرم.

من: آیا منظورت از جری، تام و جری می‌باشد؟

شاگرد: خیر. منظورم از جر، پاره کردن بودندی.

من: این را مکن. چون در زمان‌های آینده لباس پاره پوره مُد خواهد شد.

شاگرد: باشد. جر نمی‌دهم.

یکی دیگر از شاگردان گفت: شاید آن صوفیان استاد ما را نمی‌شناسند.

من: چه بهتر که نشناسند. گم‌نامی بسی بهتر است.

شاگرد: از چه رو؟

من: محبوب‌ترین بندگان نزد خداوند پرهیزگاران گم‌‌نامند همانان که هرگاه غایب شوند کسی جویایشان نمی‌شود و وقتی حضور دارند ناشناخته‌اند. آنان پیشوایان هدایتند و چراغ‌های دانش. (کنزالعمال5947)

شاگرد: استاد من نیز گم‌نامی را بسیار دوست دارم. گاهی شبانه به صفحات مجازی مردم می‌روم و برای آنانی که کامنت(نظر) ندارند و از جهت کامنتی فقیرند، به صورت ناشناس نظر می‌گذارم.

من: عجب.

دقایقی چند در آن مجلس ماندیم و همگی بیرون رفتیم.

موقع خروج متوجه شدم یکی از شاگردان شلوار جینی زاغارت با کفشی اسپورت و آنتیک پوشیده است که توجه همگان را جلب کند

من: تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ (قصص83) آن سراى آخرت را براى کسانى قرار مى‏دهیم که در زمین خواستار برترى و فساد نیستند، و فرجام‏[خوش‏] از آنِ پرهیزگاران است. (قصص83) در مجمع‌البیان در توضیح این آیه از امیرمؤمنان على(ع) گفته شده: ان لرجل لیعجبه ان یکون شراک نعله اجود من شراک نعل صاحبه فیدخل تحتها!: گاه مى‌شود که انسان از این لذت می‌برد که بند کفش او از بند کفش دوستش بهتر باشد و به خاطر همین داخل تحت این آیه مى‌شود، (چرا که این هم شاخه کوچکى از برتری‌جوئى است !)

بعد از شنیدن این حدیث، او متحول شد و لباسی چون همه‌ی مردم پوشید.

 جهیزیه گران جهت در آوردن چشم فامیل، ماشین شاسی بلند جهت بریدن کف دوستان ، عروسی آنچنانی جهت پز جلوی جمع و ریاست طلبی و بندکفش بهتر حتی و ...
 همه نمونه هایی از خودبرتربینی می تواند باشد.

  • شنگول العلما
۲۳
دی

تا اینجا در مطلب قبل زوج درمانی چند مطلب گفته شد:
اساس سلوک با نماز هست یعنی برای اینکه ببینیم چقدر سالکیم ببینیم نمازمون چطوره؟ انتخاب عالِم و استاد بر اساس میزان خشوع در نماز. نمونه آیت الله بهجت ره که با نمازخواندنش انسان ها را پرواز می داد.
اساس زوج درمانی با نمازه. هرچه نماز بهتر شود همه چیز بهتر می شود همسرداری بچه داری، مردم داری و .... با توجه به سوره معارج که از دائمون در نماز برسیم به حافظون در نماز.
این مطلب قبل بود حالا باز این موضوع نماز رو بسط بدیم برای تثبیت بیشتر. و کمی اینکه چطوری در نماز مفاهیم رو بریزیم که به عنوان تمرین در هر قاعده گفته می شه.
ایه نماز وسط ایات طلاق چی کار می کنه؟
آیه ۲۳۷ بقره با این عبارت شروع می شه و ان طلقتموهن.... آیه بعد چیه؟
حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَىٰ وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ
  بر نمازها و نماز میانه مواظبت کنید، و خاضعانه برای خدا به پا خیزید.
سوره البقره آیه 238

دوباره چی اومد؟ حافظون.
حالا مثلا نماز چطوری رابطه زن و شوهر رو خوب می کنه؟
نماز یک نوع تمرین حضور قلب هست موقع عصبانیت این نماز می اد کمک. یادش می اید در حضور خداست و جواب داد را با داد نمی دهد.
مبحث قوه شناسی هم مطرح شد.
قبل از ورود به نماز (حنیف) گفته می شود .
آیه زیر مستحبه قبل از نماز بگیم. که چی؟
که حواسمون باشه داریم با کی صحبت می کنیم  و حنیف هم توش هست.
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ
  من از روی اخلاص، پاکدلانه روی خود را به سوی کسی گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است؛ و من از مشرکان نیستم.
سوره انعام آیه 79
به خودت بیا و دقت کن داری با کی صحبت می کنی ای شنگول العلما.
تفسیر نور:  حَنیف از حنف، به معنای خالص وبی انحراف، وگرایش به راه حقّ ومستقیم است

حنیف یعنی متعادل. تعادل در قوای باطن و تعادل در مزاج که لازمه تعادل در قواست.
چشم و گوش هم در نماز می رود تحت مدیریت و بالاتر خیال و غضب و شهوت هم می رود تحت مدیریت عقل و قلب.
در نتیجه در زمان دعوای زن و شوهری، به جای صحبت با غصب یا صحبت با قوه شهوت با عقل صحبت می کنیم.
می بینید که با نماز الکی و تند و آخر وقت این نتیجه حاصل نمی شه.
حتما باید حافظون در نماز باشیم.

اذان توجه دادن واقامه قوای آفاقی است و
اقامه توجه دادن و اقامه ی قوای انفسی است.

ایاک نعبد یعنی چی؟ نعبد یعنی ما.
خانه زمین و خانه خدا کجاست؟ مسجد.
خانه بدن کجاست؟ قلب.
نعبد یعنی ما عبودیت می کنیم.
ما یعنی ما نمازگزاران مسجد به امامت امام عادل.
یا یعنی ما همه عالم به امامت امام عادل امام زمان عج
ما تمام اعضای بدن به امامت امام عادل قلب.
خب یک نمونه ریختن معنی رو برای مثال بگوییم. معانی بیشتر باید به کتاب های آداب الصلاة  امام خمینی ره آمیزجوادآقا و ....مراجعه کرد.
در رکوع چند تا فکر می توان کرد؟
فکر در معنی رکوع فکر در ذکر رکوع فکر در معانی ای که بزرگان گفته اند و فکر در علمی که خود کشف کردیم.
می شود چند بار ذکر رکوع را گفت و هربار قلب را به یک معتی توجه داد. البته ذکر رکوع معمولا فرد است یک و سه و پنج و ....
فکر در معنی رکوع:
قسمتی از حدیث:
تأویل کشیدن گردنت در رکوع نیز این است که با خود گویى : اگر گردنم را بزنى باز به تو ایمان دارم..[بحار الأنوار : 84/254/52 .]
این معنی رو روزی چندین بار با خود گفتن انسان را شجاع می کند. ان شاءالله.
فکر در معنی ذکر: سبحان ربی العظیم و بحمده.
فکر در بیان بزرگان: رکوع یعنی توحید صفاتی. نفی صفات از خود و بعد از عالم.
هر خوبی هر کس دارد از اوست از رب العظیم.
و آخر ریختن معانی ای که خود کشف کردیم. مثلا می توان بعد از ذکر رکوع گفت شکرا لله یا دیگر اذکار که معانی اش را کشف کردیم. این هم تنوع در نماز ایجاد می کند و از حالت عادت خارج می شود هم تثبیت علم جدید در خود‌.

دوم بیان شد قاعده صفر. یعنی زندگی در زمان حال،
و همچنین گفته شد اصلاح نیت ازدواج. (هدف از ازدواج ریاضت نفس است و تقرب)
معمولا ازدواج بر اساس لذت نفس منجر به مشکلات فراوان می شود
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ
  براستی که انسان را در رنج آفریده ایم.
سوره البلد آیه 4
پس، ازدواج بر اساس ریاضت نفس درست است.
ریاضت یعنی ورزش. برای ورزش جسم می روند باشگاه و برای ریاضت روح عبادات و جهاد و ازدواج و ....

قوه شناسی و عدالت در زمان مناسب هم گفته شد.
ما در چه قوه ای هستیم چی کار کنیم؟ همسر در چه قوه ای هست به تعادل برسانیم.(خودش یک کتاب می شود با توضیحات بیشتر)
مثلا همسر از اذیت بچه ها، عصبی است الان وقت استدلال نیست. باید اول قوه غضب به تعادل برسد و قوه عقل حکمران شود بعد صحبت کنیم. زمان صحبت در زمان تعادل قواست.
شیطان شناسی و راه حل های کلی.(خودش یک کتاب است)
و اینکه فرد مقابل ما، عملش بد است خودش بد نیست.
این نزغ است مربوط به من نیست مربوط به او نیست. تکرار (این نزغ است) با خود در زمان حمله فکر بد به خود یا قضاوت همسر.
این نزغ است این نزغ است.
اینکار کمک می کند هیچ وقت کینه برادر مومن و همسر و .... را به دل نگیریم. اگر می گیریم تمرین نکردیم.

و نقش بازی مثبت (فتحلم و یا تباکی و فعاشروهن و ...) خود را به صبر زدن، خود را به گریه زدن و ... تکنیک تثبیت صفت خوب است.
مثلا حتی خود را به زهد زدن هم داریم. و (تزهد) در روح می نشیند چرا؟ چون در فطرت ما هست. البته با ریا قاطی نشه.
ریا یعنی تزهد برای مردم اشتباه است.
اما تزهد و خود را به زهد زدن برای خدا درست است و خوب.

آنچه که در فطرت وجود دارد وقتی وانمود کنیم آخر کار می نشیند در روح.
روانشناس ها از این مطلب تلقین کج استفاده می کنند تلقین باید مطابق با فطرت باشد نه هر تلقینی.
مطلب طولانی بود اما هر کدوم از قسمت ها مثلا قوه شناسی یا شیطان شناسی برای خودش یک کتاب است و خیلی خیلی مختصر گفته شد. که همین محتصر خیلی طولانی شد.
اینها بیان شد و موارد دیگر
در کنار همه یک تمرین هم بود. تمرین برای تثبیت است وگرنه دو روز بعد فراموش می شود.
اساس ذکر بر اساس فکر لطیف برای تثبیت و ملکه شدن است وگرنه در بحران می پرد با مرگ می پرد.
تثبیت صفت، خوب شده باشد در اوج عصبانیت انسان خودکنترلی (تقوا) می کند. وگرنه یکی یا هر دو زوج داد می زدند و کار به جای باریک می کشد.
حالا ادامه.

تا کنون بیشتر روی کنترل قوه غضب تمرکز شد و گذشت که بسیار مهم است و ریشه لسیاری اختلافها در زوج درمانی.اما حالا کنترل شهوت. کنترل شهوت یعنی کنترل می خوام می خوام.

صفات متقین:
إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فِیمَا تَکْرَهُ لَمْ یُعْطِهَا سُؤْلَهَا فِیمَا تُحِبُّ؛ قُرَّةُ عَیْنِهِ فِیمَا لَا یَزُولُ وَ زَهَادَتُهُ فِیمَا لَا یَبْقَى؛
اگر نفسش در طلب چیزى ناخوشایند سرکشى کند، پاى مى فشرد تا خواهشش را برنیاورد. شادمانى دلش، چیزى است که پایدار است و پرهیزش، از چیزى که نمى پاید.
تمرکز روی باقیات و نه روی فانیات.
تمرکز روی مسجد(روح) نه تمرکز روی رستوران(جسم)
نه اینکه هیچ وقت رستوران نریم. بلکه تمرکز را می گویم.

این شیوه ها برای مجرد هم کاربرد دارد اما کمتر برایش پیش می اید. اما برای متاهل خیلی بیشتر پیش می آد چون میدان وسیع تره. بچه یک جور همسر، یک جور، خانواده همسر و خود یک جور، در کنار اینها مسولیت ها و کار و ... همه باید رعایت شود لذا دائم درگیر  غضب و شهوت و ... می شود و باید به تعادل برساند.

قاعده دوازده:( ضد زدن)
ضد زدن راهی است برای کنترل شهوت. برای می خوام می خوام نکردن.

ضد هوای نفس عمل کردن.

وَ کَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ یَنْظُرُ أَیُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى، [فَخَالَفَهُ] فَیُخَالِفُهُ. اگر بر سر دو راهى دو کار قرار مى گرفت، مى اندیشید که کدام یک با خواسته نفس نزدیک تر است با آن مخالفت مى کرد.حکمت ۲۸۹گر در خواستگاری پدر دختر گفت من نذاشتم تو دلش آب تکون بخوره این یعنی دختر نازپروده این یعنی با کوچکترین مشکلات به فکر طلاق می افتد. یا زودرنج و قهرقهرو.

این حدیث زیر برای سالک است شاید نتوان برای همه توصیه کرد شاید.
مَنْ أَکَلَ مَا یَشْتَهِی وَ لَبِسَ مَا یَشْتَهِی وَ رَکِبَ مَا یَشْتَهِی لَمْ یَنْظُرِ اَللَّهُ إِلَیْهِ حَتَّى یَنْزِعَ أَوْ یَتْرُکَ.
هر کس هر چه دلش خواست بخورد و هر چه دوست داشت بپوشد و هر چه از مرکبها نظرش را گرفت سوار شود، خداوند با نظر لطف آمیز به او ننگرد تا او به مرگ اندر شود یا آن کارها را وانهد.تحف العقول عن آل الرسول صلی ال، ج 2، ص 38
حرام که جای خود دارد حدیث بالا را در حلال بگیریم.  کسی که عادت کرد هر چی خواست فراهم بشه. بعد از ازدواج تحمل خانه کوچک همسر با درآمد کم یا مثلا کمتر گوشت خوردن و ..‌‌. نمی تواند تحمل کند. چون او قبل از ازدواج قوه شهوت را افسار نزده. در نتیجه هی غر می زند هی غر می زند. چرا خونه کوچیکه چرا کارت زیاده چرا درآمد کمه چرا و چرا.
چرا غذات بده خونه تمیز نیست و ....
در بعد سیاسی هم می ریزد. چرا برجام نشد چرا دولت اون جوریه کلا منتظره یک اتفاق بد در مملکت بیفتد هی غر بزند جار بزند ناله کند، درامدم کمه و .‌.
اینها همان شهوتی هست که در کنترل عقل قرار نگرفته. هی به شهواتش فکر کرده شهوت شکم، شهوت راحتی و رفاه، شهوت کار آسون و .... عقل، اسیر شهوت شده.
از کسی که عقلش اسیر شهوت شده تحلیل های سیاسی درست انتطار نداشته باشیم.
یه جوری تحلیل سیاسی می کنه که به شهوتش بخوره. نه یه جوری تحلیل می کنه که عدالت باشه.
حکمت ۲۱۱ نهج البلاغه:
وَ قَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْیِهِ،
وَ الصَّبْرُ یُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ، وَ الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ، وَ أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى، وَ کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ [عِنْدَ] هَوَى أَمِیرٍ
و آن که تنها با رأى خود ساخت خود را به مخاطره انداخت،
و شکیبایى دور کننده سختیهاى روزگار است
و ناشکیبایى زمان را بر فرسودن آدمى یار،
و گرامیترین بى نیازى وانهادن آرزوهاست
و بسا خرد که اسیر فرمان هواست،

غر یعنی ناشکری وضع را خرابتر می کند.
الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ
انسان می تواند کار کند و شاکر باشد
می تواند کار کند و غر بزند
می تواند مصیبت داشته باشد و شاکر باشد.
می تواند مصیبت داشته باشد و جزع و فزع کند.
در هر دو حالت انسان مصیبت را می کشد. اما یکی مصیبت می کشد و اجر می برد دیگری مصیبت می کشد و ثواب نمی برد.
ظرف ها را می شورد خانه را تمیز می کند (این صدقه است)  بعد غر می زند و باطلش می کند منت می گذارد و باطلش می کند
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ .....
  ای کسانی که ایمان آورده اید، صدقه های خود را با منّت و آزار، باطل مکنید، مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم، انفاق میکند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد.....
سوره البقره آیه 264
حالا مرد نفقه می دهد بعد به رو می اره یا غر می زند و .... این هم یک نوع باطل کردن است یا دائم می گوید کارم سخته وای ووی و ....
باید مراقب باشیم ملکوت عمل خراب نشود و فقط پوسته بماند. پوسته در قبر به درد نمی خورد.

##############

  • شنگول العلما
۱۲
دی

نقد یعنی بیان مثبت و منفی کنار هم با تقدم مثبت.

اول با مثبت شروع کنیم یعنی تقدم امر به معروف (مثبت) بر نهی از منکر (منفی)

کار اساسی برای حجاب یعنی نمازخوان بشود و با کیفیت خوب نماز بخواند و خود نماز حجاب را درست کند:

فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا
 امّا پس از آنان، فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروی نمودند؛ و بزودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید
سوره مریم آیه 59

نکته سه تفسیر نور: 3- نماز، سدّی است میان انسان و شهوتها و اگر این سدّ شکسته شود، پیروی از شهوتها برای انسان آسان میشود. اضاعوا الصلوة واتّبعوا الشهوات

ضایع کردن نماز، غیر از نخواندن و ترک آن است کسی که نماز میخواند، ولی بدون رعایت شرایط آن یا با تأخیر، چنین کسی نماز را ضایع کرده و آن را سبک شمرده است(87)
در روایتی میخوانیم: همین که حضرت رسولصلی الله علیه وآله این آیه را تلاوت میفرمودند، منقلب شده، فرمودند: بعد از 60 سال، گروهی نماز را ضایع خواهند کرد.(88)
اگر این سخن در اوایل سال اوّل هجری گفته شده باشد، سال 60 همان سال شهادت امام حسین علیه السلام و سال به قدرت رسیدن یزید است

87) بحار، ج11، ص72.
88) تفسیر نمونه

شاهد دوم: تقدم تواصوا بالحق (مثبت) بر تواصوا بالصبر (منفی)

إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ
  که واقعاً انسان دستخوش زیان است؛
سوره العصر آیه 2

إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
 مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نمودهاند
سوره العصر آیه 3

اگر این تقدم رعایت نشه و نقدمون تولید ناامیدی کند یعنی کمک به تقویت کفران و کفر:

یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ
 پسرانم بروید، و از یوسف و برادرش جستجو کنید؛ و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس میشوند
سوره یوسف آیه 87

تحسّس جستجوی چیزی از راه حس است تجسّس به جستجو کردن در مورد بدیها و تحسس به جستجو کردن در مورد خوبیها گفته میشود. (تفسیر نور)

تحسس جمهوری اسلامی فراموش نشود.

تجسس کشورهای کفر هم فراموش نشود قاب رسانه ی غربی فقط قاب خوبی هاست آنچنان که عاشق غرب و شرق تولید می کند. در حالی که تجسس کنیم آنها نقاط ضعف زیاد دارند. 

وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
 و اگر مؤمن هستید، سستی نکنید و غمگین مباشید که شما برترید.
سوره آل عمران آیه 139

إِن یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ
 اگر (در جنگ احد) به شما جراحتی میرسد، پس قطعاً به گروه کفّار نیز (در جنگ بدر) زخمی همانند آن رسیده است و ما روزها(ی شکست و پیروزی) را در میان مردم میگردانیم تا خداوند (با امتحان) کسانی را که ایمان آوردهاند، معلوم دارد و از شما گواهانی (بر دیگران) بگ یرد و خداوند ستمگران را دوست نمیدارد. (گرچه گاهی به ظاهر پیروز شوند)
سوره آل عمران آیه 140

البته که باید بیشتر و بهتر مسول برای معیشت تلاش کند. اما

 

در مقابل این حرف که جمهوری اسلامی زندگی مردم را نابود کرده پاسخ زیر داده شد. البته سیستم رو بشه درست کنیم باید بکنیم. اما اصل و روح سیستم محوری نیست، تقوا محوری است.

این شعر  قبلا اینجا گذاشته شد باز گذاشته می شود:

 

 

و در اخر عکس پروفایلم:

 

  • شنگول العلما
۲۸
آذر

درسته یه مقداری زیاد پدرم در اومد اما بالاخره دختر دومم یعنی بهار خانم تشریف اوردن به این دنیا.
بیمه رو چند مدت قبلش درست کرد که هزینه های سونوگرافی کم بشه.
 وسعت کار هم داد یعنی رزق زیادتر شد و افراد جدیدی به همکاران اضافه شد.
هزینه زایمان هم خودش جور کرد. چند روز قبلش هزینه اش رو خداوند واریز کرد.

أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ
  آیا شما آن را خلق میکنید یا ما آفریننده ایم؟
سوره الواقعه آیه 59
و 

وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ
 خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش از تو روزی نمیخواهیم؛ (بلکه) ما به تو روزی میدهیم؛ و عاقبت نیک برای تقواست
سوره طه آیه 132

و اما 
فکر می کنم در سخت ترین قسمت زندگی ام هستم. از لحاظ فشار روانی بین قولهایی که برای ساخت تابلو می دهم و باید سر موقع تحویل بدهم

اوف بعهدکم آیه ۴۰ بقره
 و باری که خانواده روی دوش من می گذارد.
بار قول و بار خانواده هر کدام از یک طرف شنگول العلما را می کشد و من را در سکوت می برد.

در وضعیت جنگی و بسیار سختی ام الحمدلله ^_^

به این فکر می کنم که کارگاهم از گوشه حیاط برود بالای پشت بام یا کشف کنم چطوری علمای بزرگ سه ساعت در روز می خوابیدند.^_^

پوشکی که الان می خرم سایز شش هست که زین پس سایز یک هم باید بخرم.
یک و شش. البته قسمت ششمون داره کمرنگ می شه. 

 بین این شلوغی ها باید بگویم ارحنا یا بلال.
اما موج های دنیا، گاهی نمازم را خراب می کند.
معلوم می شود که هنوز دریا نشده ام که موج کوتاه دنیا در نماز، اذیتم می کند.

ممکنه بگید چرا اسم دختر دوم رو گذاشتم بهار. بهار که اسم مذهبی نیست الان بهتون ثابت می کنم که بهار اسم مذهبیه‌. از اون مذهبی های اصل هم هست. کمی صبر کنید.

من اصلا تربیت بچه بلد نیستم هرچند که تلاش می کنم
مثلا استاد وافی و استاد تراشیون و استاد پناهیان برای تربیت گوش دهم اما در عمل باید بتوان پیاده کرد. و خیلی عوامل از دست من خارج است و گاهی خارج می شود. 

کنترل خود ساعت سه نصف شب در حالی فرزند می خواد از لباسشویی بره بالا به عنوان فتح کوه کوچک، کار سختی است.

 هم موانعی بیرونی برای تربیت هست و گاهی درونی. امیدی به خودم ندارم امیدم به خداست که یخرج الحی من المیت. میت منظور خودم هستم. از این میت ان شاءالله دو فرزند صالح بماند.
اسم های دخترهام رو اینجا می گم بیست سال دیگه با پسرتون خواستید بیاید خواستگاری بدونید گدومه ^_^. اون موقع منم می بینید می فهمید ادعا طبق طبق عمل خالی خالی یعنی چه. آهِ ! مِن قِلَّةِ الزّادِ ، و طُولِ الطَّریقِ ، و بُعدِ السَّفَرِ ، و عَظیمِ المَورِدِ.
این بنده ناوارد مثل حافظ بچه محلمون نیستم که بگم برید خودتون شعر رو کشف کنید. ایه اش رو می نویسم کنار شعرهام. 
بی جنبه هم خودتون هستید.

 فعلا با یک شعر طنز شروع کنیم:
این بار من یکبارگی در عاشقی پیچیده ام
این بار من یکبارگی در کار خود زائیده ام
دنیا پدر در اورد اما رضای حق ببین
من خود به چشم خویشتن بابای خود را دیده ام^_^ 
اول از همه شعر کارت عروسی ام رو می ذارم. از اونجا که هم شعر گفتن رو توی سربازی یاد گرفتم و هم طراحی بلد بودم و هم اینکه می خواستم یه جوری بفهمونم که رقص و اهنگ نداریم شعر زیر رو توی کارت عروسی گفتم و گنجاندم. و به هر که می دادیم کمی لبخند می زد و می گفت این اولین کارتی هست که متنش رو می خونیم.*_*
بقیه کارتها دو کبوتر و لانه عشق و اینهاست نمی خوانیم.

 هر چند در عمل خیلی موفق اجرا نشد. اما تا حدودی تونستم اجراش کنم. به همون اندازه ای که نشد اجرا کنم شب اول عروسی دندون درد گرفتم ^_^.
تبسم اسم مستعار هست. کپی این شعر روی کارت عروسی بدون ذکر نام شاعر مجاز است ^_^. 
جای اسمهای ما اسم های خودتون رو بذارید وزنش خراب شد درستش کنید.

ازدواج  محسن و یارش تبسم توی تالار
گر شما آیید دارد شور و شادی های بسیار
تمبک ما میز تالار است  و دف بشقاب داداش
دی جی ما دایی و عامو بود با صوت خش دار 
کادو لطفا بنز و ماکسیما نیارید جا نداریم
چک به اسم حامل و داماد باشد ای هوادار
هم کباب ما کمی نیم پز بود هم کنجه نصفه
ما صفا داریم اما روی میز و آن شب تار 
عکس و فیلم ما نگیرید و دل ما خوش کنید 
عکس ما در قاب قلب خود ز بیگانه نگه دار 31 نور 
نوکر سیبیل باباتم ولی ما خسته ایم
ما دو تا را بعد این جشن خفن تنها گذار (این بیت، آخر کار حذف شد و در کارت نیامد که می آمد بهتر بود. و گناه کمتر) 
شهوت دنیا فنایی آخرت خیر و ابقی (14 آل عمران )
رقص و آهنگ غنا غافل کند ما را ز یار( 6 لقمان )
روزی ما دست یار و یار ما رزاق عالم (60 عنکبوت )
ای عذب با ازدواج و اتق اله رو به دیدار (32 و 33 نور)
یک دعای خیرتان بهتر ز دنیا و خزائن 
یار حجت باشی و در انتظار یار بیدار (105 توبه،  9 صف)


الان چند ماهی می شه تقریبا یه کم مثل بچه ادم می خوابیم البته یه کم، نه دو کم و نه سه کم، فقط یه کم، که بهار خانوم تشریف آوردن. امیدوارم ایشون مثل اوشون با خواب ما مشکل نداشته باشند، بذارند ما مانند بقیه انسان ها بخوابیم. البته اولش معمولا که نمی شه.

بعضی از دکترهای زنان و زایمان هستند که صبر ندارند ، اهل ریسک نیستند، حوصله نظارت ندارند تا بچه کامل کامل بشه. بچه رو زود به دنیا می اورند بچه مشکل گوارشی می گیرد شیر مادر نمی خورد بدخواب می شود و .‌‌‌‌‌‌‌‌‌.... و پدر پدر و مادر بچه در می آد تا خواب و .... درست شود و گاهی عوارضی تا همیشه می ماند.

فرزندها رو نذر کردم، مثل مادر حضرت مریم (س) که فرزندش مریم ( س)رو نذر کرد.

فرزند اول به اسم ریحانه نذر حضرت فاطمه س. این شعر تقدیم به حضرت فاطمه س با تاکید بر صفت ریحانه ی حضرت. پشت در بیمارستان قبل از تولد ریحانه خانم سروده شده:

هر کس مقرب می شود رَوح و ریحان می شود(۸۸ و ۸۹ واقعه)
جنت شود در جنتان جان می شود جان می شود(۴۶رحمان)
پیراهن یوسف چه سان بینا کند چشم پدر
چون روح روحانی شود هر چیز درمان می شود
بوی اویس از راه دور چون می رسد اندر مشام(حدیث از سوی یمن بوی خدا می شونم)
هر کس که عاشق می شود بویی ز جانان می شود
پیش خدا چون خوش بود بوی دهان روزه دار(خُلُوفُ فَمِ اَلصَّائِمِ أَفْضَلُ عِنْدَ اَللَّهِ مِنْ رَائِحَةِ اَلْمِسْکِ ثواب الاعمال ج ۲ ص ۵۱)
ماذا جزای صبر عشق؟ خود جملگی کان می شود
از عاشقی بگذر همی خود عشق شو خود عشق شو
حائل نباشد در میان آن کس که او آن می شود
ریحانه شو ریحانه شو خود بوی عشق او بده
هو هو کن ای محسن که هو در جام مستان می شود
در زیارتنامه امام حسین ع آمده:
السَّلامُ عَلَیک أَیها الصِّدّیقُ الطَّیبُ الطّاهِرُ، الزَّکی الْحَبیبُ الْمُقَرَّبُ وَابْنُ رَیحانَةِ رَسُولِ اللّٰهِ....

اما شعر بهار خانوم. فرزند دوم، نذر امام زمان عج است. تقدیم به امام زمان عج با توجه به صفت بهار ایشون.
  در زیارتنامه امام زمان(عج) می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَیَّام» یعنی سلام بر بهار مردمان و خرمی روزگاران.

بهاری شو بهاری شو بهار مردمان را جو
من روحانی خود را شکوفا کن برای او
من حیوانی خود را بکش با زهد ای دوست
که اول شرط در ندبه تخلی از همه جز هو
چه گویم من چه جویم من که وجه اله ببینم من
مگو من من بگو او او که او اید در آن سو
مباش ان سان که قائم ترک شد در خوی بازاری(۱۱ جمعه)
ثواب ذکر در بازار چه می داند هوس خو
به بوی عطر پیغمبر تحلی کن همه اخلاق را
تو چون ایه تجلی کن چو رو اندر میان مو
برای قایم عالم قیامت کن قیامت کن
بگو یا هو بگو یا هو فقط در عشق شو با او
افوض امر خود بالکل به یارت جان جانها
که یار یار باشی و ببینی نور ماه خوب رو
تخلی و تحلی و تجلی را بجو محسن ((۱۵۱ بقره)
که دنیا ساعتی باشد بهار آخرت پنجاه کو (۴ معراج)

فَانظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَٰلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
پس (ای بشر دیده باز کن و) آثار رحمت (نامنتهای) الهی را مشاهده کن که چگونه زمین را پس از مرگ (و دستبرد خزان باز به نفس باد بهار) زنده میگرداندمحققا همان خداست که مردگان را هم (پس از مرگ) باز زنده میکند و او بر همه امور عالم تواناست
سوره الروم آیه 50

در زمان سربازی نگهبان که می شدم خیلی سخت می گذشت. نه ادمی، نه کتابی، نه موبایلی و نه هیچی. سکوت محض در یکجای تاریک نگهبانی و فشار خواب.
من برای نگهبانی چی کار می کردم؟
شعر می گفتم شعر گفتن رو فقط با یک کتاب سیروس شمیسا با کمک دوست اصفهانی ام یاد گرفتم حدود هفتاد شعر در همان زمان سربازی گفتم و الان هر ده سال یه دونه شعر می گم.^_^
حالا یکی از اون هفتاد شعر سربازی را می خواهم اینجا بگویم.
در شب شعر یکبار خواندم همه مسخره کردند گفتند قبلا مولوی و حافظ، اینها رو گفته. از قضا من هم در دل شعرهای انها را مسخره می کردم نه سر داشت و نه ته. نه قافیه و وزن. اسمش هم شعر نو و سپید و ... بود ^_^:
بریم سراغ شعر:
مست توام عود توام بویی خوش از جود توام 
دیوانه از بود توام پیوسته نابود توام
بیمار دیدار توام شب ها به اقرار توام
باقی بماند سود تو  در کار در سود توام
ای در همه احوال ما دریاب استیصال ما
بزم حلالی دار کن در تار در پود توام
معشوق موجود جهان موجود مشهود جهان 
در هر مکان در لامکان در بحر موجود توام
دردم فزون کن یا مکن درمان کنون کن یا مکن 
خوشحال می خواهم تو را جویای خشنود توام
هیچی چو من در شعر خود گوید تخلص با چه رو 
من مخلص نام توام گم نام مفقود توام
التماس دعا ^_^.

  • شنگول العلما
۰۲
آذر

مشکل امروز ما فقط یهود صهیون نیست.
مشکل یهود صهیون و مسلمانان یهودی و مشرکان جهان هستند.
مسلمانان یهودی ایرانی و مسلمانان یهودی منطقه و مشرکان جهان.
حضرت موسی ع،  سامری را  نکشت. حصر خانگی کرد. چرا؟ چون ...وَأُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ ...۹۳ بقره.
اگر جامعه بصیر بود،  حب پول  و طلا توی قلبشون نبود، شاید حضرت موسی ع سامری را اعدام می کرد نه حصر خانگی.

حالا ما هم در چنین فضایی هستیم که هی باید تبیین کنیم. برای مقابله با تفکر غربگرایی و جا نیافتدن زهد و ساده زیستی.
زهد هنوز جا نیافتاده. اولین شرط دعای ندبه هنوز جا نیافتاده، که با کم و زیاد شدن مرغ و گوشت و ....دچار صف های طولانی می شیم.

برای سامری هایی که امروز داریم و نمی تونیم اعدام کنیم چون (عجل) داریم.
بنی اسرائیل با (عجل) دچار غضب و ذلت شد.
إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَیَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَکَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُفْتَرِینَ
کسانی که گوساله را (معبود خود) قرار دادند، بزودی خشم پروردگارشان، و ذلّت در زندگی دنیا به آنها میرسد؛ و اینچنین، کسانی را که (بر خدا) افترا میبندند، کیفر می دهیم
سوره اعراف آیه 152
توی عجل طلا به کار رفته بود و صدا هم می داد. شاید بتوان گفت زمانی (برجام) (عجل) بود هم توش پول بود و هم صدا می داد.
ما نتوانستیم (عجل) رو بندازیم توی دریا.
برجام رو پاره کنیم یا بندازیمش توی دریا. طبق آیه زیر عمل نشد:
وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِیَانَةً فَانبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَىٰ سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْخَائِنِینَ
و هرگاه (با ظهور نشانه هایی،) از خیانت گروهی بیم داشته باشی (که عهد خود را شکسته، حمله غافلگیرانه کنند)، بطور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است؛ زیرا خداوند، خائنان را دوست نمیدارد
سوره انفال آیه 58
هنوز هم نتونستیم بندازیم توی دریا.
باهاش بازی بازی می کنیم، چون سامری ها هستند و تفکر سامری.
فقط سامری نیست. فقط وجهه اش نیست. تفکر سامری هست.
عجل یعنی گوساله یعنی آن چیزهایی که توش پول هست و خوش صدا هست ولی بت بی خاصیت هست.
خب پس حالا که نتونستیم ، پس خودمون خودمون را می کشیم به عنوان توبه.
نتیجه این شد فتنه حجاب  و دیگر فتنه هاو خودمون خودمون رو کشتیم.
وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَکُم بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَکُمْ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ عِندَ بَارِئِکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
و زمانی را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من شما با انتخاب گوساله (برای پرستش) به خود ستم کردید پس توبه کنید؛ و به سوی خالق خود باز گردید و خود را (=یکدیگر را) به قتل برسانید این کار، برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است سپس خداوند توبه شما را پذیرفت؛ زیرا که او توبه پذیر و رحیم است
سوره البقره آیه 54
امنیت به خطر افتاد و دیدیم این باید منجر به توبه عمومی شود.

مسلمانان محمدی کم هم که باشند پیروزند:
.....قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو اللَّهِ کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ
  امّا آنها که اعتقاد داشتند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز قیامت ایمان داشتند) گفتند: چه بسا گروهی اندک که با اذن خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند و خداوند با صابران (و استقامتکنندگان) است
سوره البقره آیه 249

ویژگی مسلمان محمدی که می گوید گروه کم بر گروه زیاد پیروز می شه چیه؟یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو اللَّهِ. زندگی با یاد مرگ.
ویژگی مسلمان یهودی چیه؟  قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَمَا یَئِسَ الْکُفَّارُ....
سوره الممتحنه آیه 13
ناامیدی از آخرت. زندگی بدون یاد مرگ.

اما خب همه با هم باید مسلمانی کنیم نه همه بی هم: کلمه جمیعا می توانست در آیه زیر نباشد اما هست. جمیعا یعنی هر کس در خانه مسلمان باشد، نه. همه با هم مسلمان باشیم.
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا....
و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید ...
سوره آل عمران آیه 103
یعنی همه ایران و همه منطقه و همه جهان علیه اشغائیل.
هر کشوری در جهان باید بفهمد که حکومتش با رابطه با اشغائیل، پول را بر انسانیت ترجیح می دهد. تا آمادگی حکومت جهانی را پیدا کنند.
دو ایه زیر رو با هم مقایسه کنیم در یک ایه مسولیت اجتماعی قبل از ایمان آمده. اما در چند ایه بعد، مسولیت اجتماعی بعد از ایمان آمده، که اخر ایه گفته شده صالحین.
(مسولیت اجتماعی = امر به معروف و نهی از منکر)
شاید بتوان این طور گفت: مردم جهان علیه اشغائیل اقدام کنند و حکومتهایشان را امر به معروف و نهی از منکر کنند طبق فطرت انسانی شان. تا زمینه برای ظهور ایمان فراهم شود.
صالحین که آمدند، اول ایمان بعد امر به معروف و نهی از منکر. باز هم امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت، مردمی و همگانی است یعنی حکومت مردمی. حالا این دو ایه را در سوره آل عمران ببینیم:
ایمان بعد از امر به معروف و نهی از منکر:
کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ
  شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید: به کار پسندیده فرمان میدهید، و از کار ناپسند بازمیدارید، و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند قطعاً برایشان بهتر بود؛ برخی از آنان مؤمنند و(لی) بیشترشان نافرمانند..
سوره آل عمران آیه 110

ایمان قبل از امر به معروف و نهی از منکر در صالحین آخر آیه. صالحین امده نه الذین عمل الصالحات. صالحین یعنی تثبیت بیشتر.

یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُولَٰئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ
  به خدا و روز قیامت ایمان دارند؛ و به کار پسندیده فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند؛ و در کارهای نیک شتاب میکنند، و آنان از شایستگانند..
سوره آل عمران آیه 114
اما ادامه:
توبه دسته جمعی:
( فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَکُمْ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ عِندَ بَارِئِکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ)
این فتنه ها برای توبه دسته جمعی بود.
وقتی امنیت زیاد به خطر می افتد یعنی بفهم  و شاکر باش و نواقص رو هم سعی کن برطرف کن. نه اینکه برانداز باش یا ولایت فقیه را بزن. یعنی امر به معروف و نهی از منکر را بالاتر ببریم.

چطوری می شه  قرآن خواند ولی از توش مرگ بر آمریکا و مرگ بر اشغائیل در نیاد نمی دونم.
از کمی قبل از فلسطین ببینیم:
می گن فلانی شانس نداشت گیر ترامپ افتاد الان یکی دیگه هست. بریم سراغ مذاکره سازشی.
آیا کسی هست که شک داشته باشد آمریکا و اشغائیل ظالم هست؟

در قرآن آمده (ترکنوا).

وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ
و به ستمگران تمایل و تکیه نکنید که آتشِ (عذاب) شما را فرامیگیرد و (در این صورت) برای شما در برابر خداوند، هیچ دوست و سرپرستی نیست، پس (ازهیچ ناحیه ای) مورد کمک قرار نخواهید گرفت
سوره هود آیه 113

تفسیر نمونه: مفهوم ((رکون )) - ((رکون )) از ماده ((رکن )) به معنی ستون و دیواره هائی است که ساختمان یا اشیاء دیگر را بر سر پا می دارد، و سپس به معنی اعتماد و تکیه کردن بر چیزی به کار رفته است .
گرچه مفسران معانی بسیاری برای این کلمه در ذیل آیه آورده اند، ولی همه یا غالب آنها به یک مفهوم جامع و کلی باز می گردد، مثلا بعضی آنرا به معنی تمایل و بعضی به معنی ((همکاری )) و بعضی به معنی ((اظهار رضایت )) یا ((دوستی )) و بعضی به معنی ((خیر خواهی و اطاعت )) ذکر کرده اند که همه اینها در مفهوم جامع اتکاء و اعتماد و وابستگی جمع است .

خدواند در حرام شفا قرار نمی دهد.

این حرف که رئیس جمهور عوض شد می شه مذاکره کرد یعنی معنای مرگ بر آمریکا برای ما روشن نیست.

معنای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اشغائیل یا ....
به معنای مرگ بر دولت آمریکا نیست.
به معنای مرگ بر سیاست های آمریکا هم نیست.
به معنای مرگ بر مردم آمریکا هم نیست.
پس به معنای مرگ بر کیه؟
به معنای مرگ بر امت آمریکا و امت اشغائیل است.
فرق امت و ناس چیه؟
امت یک گروه یا جمعیت با اهداف خاص است. در حالی که ناس عمومی هست.
مثلا ایه زیر می گوید یک امت بیاید برای امر به معروف و نهی از منکر:
وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
و از میان شما باید گروهی باشند که (دیگران را) به خیر دعوت نمایند و امربه معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند.
سوره آل عمران آیه 104
از دیگر تفاوتهای امت با قوم و ناس اینه که شاید بتوان گفت امت مرز نداره.
مثلا اون استاد دانشگاهی که در ایران یک جوری توئیت می زنه که اشغائیل می اد از توئیت هاش استفاده می کنه، شاید جزء امت اشغائیل محشور بشه.
یا اون فقیه نما که آمریکا از صحبت هاش برای فتنه استفاده می کند شاید جزء امت آمریکا حساب بشه.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الرّاضی بِفِعلِ قومٍ کالدّاخِلِ فیهِ مَعَهُم ، و عَلى کُلِّ داخِلٍ فی باطِلٍ إثمانِ : إثمُ العَمَلِ بِهِ ، و إثمُ الرِّضا بِهِ.
على علیه السلام :هر که به کردار عده اى راضى باشد، مانند کسى است که همراه آنان، آن کار را انجام داده باشد و هر کس به کردار باطلى دست زند او را دو گناه باشد: گناه به جا آوردن آن و گناه راضى بودن به آن. نهج البلاغه حکمت ۱۵۴
اما آیه:
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
پروردگارا همانا بت ها بسیاری از مردم را گمراه کرده اند، پس هر که مرا پیروی کند، قطعا او از من است و هر کس با من مخالفت کند، همانا تو بخشنده ی مهربانی
سوره ابراهیم آیه 36
هر کس از حضرت ابراهیم ع پیروی کند از اوست.فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی
حالا از این طرف امت اسلام مردم ایران نیستند. پیروان پیامبر ص، امت پیامبر ص هستند.

ممکنه کسی مسلمان ایرانی باشد ولی جزء امت یهود صهیون یا نصارای آمریکایی محشور بشه.

از اولین چیزهایی که در صورت ادای نادرست ما را از دین خارج می کند کیفیت نماز است:
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با یاران خود نماز خواند سپس در میان گروهی از یاران خود در مسجد نشست. مردی وارد مسجد و مشغول خواندن نماز شد، ولی رکوع و سجودش را صحیح و به طور کامل انجام نمی داد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
نَقَرَ کنَقْرِ الْغُرَابِ لَئِنْ مَاتَ هَذَا وَ هَکذَا صَلَاتُهُ، لَیمُوتَنَّ عَلَی غَیرِ دِینِی[1]
مانند کلاغ نوک به زمین زد: اگر بدین حال بمیرد و نمازش چنین باشد، بر غیر دین من مرده است.[2]
کافى، ج 3، ص 238؛ چهل حدیث، ص 31، حدیث 12

از اذکار مستحبت بعد از صلوات تشهد نماز:
و تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ فِی أُمَّتِهِ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ.
ان شاءالله که ما هم جزء امت پیامبر ص باشیم.

حالا چرا مرگ بر رو بلند می گیم:
چون حضرت ابراهیم ع که الگوی ماست  و اسوه است اعلام برائت می کرد. اعلام برائت خشک و خالی هم نه.
بت ها رو باید شکوند. بت ابرقدرتی و استکبار، بت دلار و .....
اعلام برائت از خودشون و از هرانچه غیرخدا معبود گرفته اند.
و اعلام دشمنی: وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًاحَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ .
این قسمت ایه یعنی ما آتش بس داریم ولی صلح با ظالم نداریم. صلح امام حسن ع و صلح حدیبیه نداریم. آتش بس امام حسن ع و آتش بس حدیبیه داریم.
مذاکره صلحی سازشی نداریم مذاکره آتش بس داریم برای چی؟ برای مبارزه دوباره.
وَمَن یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَیِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ
و جز آنها که کناره گیریشان برای ساز و برگ نبرد مجدّد یا پیوستن به گروه دیگری از مسلمانان باشد، هر کس در روز جنگ پشت به دشمن کند، قطعاً مورد خشم خدا قرار میگیرد و جایگاه او جهنّم است و چه بد سرانجامی است
سوره انفال آیه 16
این باید جا بیفتد. البته با کافر غیرمستکبر که مانع دینداری نیست با عدالت برخورد می کنیم لَّا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ
خداوند شما را از نیکی و عدل نسبت به کسانی که با شما به خاطر دین جنگ نکرده و شما را از خانه هایتان بیرون ننموده اند منع نمیکند. همانا خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.
سوره الممتحنه آیه 8

 

##########

  • شنگول العلما